واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چرايي بازسازي جامعه نويسنده: اسدالله افشار ادامه حيات شرافتمندانه با وجود تعارض ، تصادم ،تناقض فكري و تفرقه در جامعه، امكان پذيرنيست . شان و حيثيت انساني ايجاب مي كند كه گامي در طريق اصلاح وضع و سروسامان دادن جامعه برداريم. ضرورت عقلي ايجاب مي كند پيش از آنكه افراد جامعه در زير چرخ هاي تحولات زمان خرد و نابود شوند نخبگان و فرزانگان و حاكميت به فكر آ نها باشند و براي نجات فرهنگ، اقتصاد ، بهبود ، رفاه ، بهداشت و آموزش ايشان بكوشند. وظيفه اخلاقي و مذهبي ايجاب مي كند كه حركت و جنبش مثبتي براي بهسازي و بازيابي سلامت اجتماع و جامعه داشته باشيم .اين قلم با عنايت به برخي از نابساماني ها و اوضاع نه چندان مساعد فرهنگي واجتماعي جامعه مطالبي را به طور فشرده و كوتاه در چرايي ضرورت بازسازي جامعه امروزمان مطرح مي نمايد:-1 همگان مي دانند وجود اوضاع نابسامان همراه با آشفتگي ها و تناقضات و تعارضات موجود در زمينه هاي فرهنگي، آموزشي،اجتماعي ، اقتصادي و حتي سياسي مي تواند از عوامل مخرب توسعه و پيشرفت جامعه و از مهمترين موانع بررسي راه زندگي مردم تلقي شود . لذا تضادها وتعارض ها موجب ناسازگاري و احيانا پس افتادگي در جامعه مي شود وممكن است بر اثر آن جامعه مسيري قهقرايي طي كند و حيات اجتماعي كشور و ملتي را بامخاطره مواجه نمايد.ممكن است امروز با مشكلاتي مواجه باشيم كه حل آ ن كم و بيش آ سان باشد ولي اگر به فردا موكول شود شايد امكان بازسازي و حل آن به حداقل برسد و جامعه با مشكلات و دشواري هاي عظيم تري روبه رو گردد.-2 از منظر ديگر استقلال وعظمت يك جامعه وملت از هر ديد كه بنگريم بستگي به وجود آرمان، غايت و هدف مشترك و علايق معنوي افراد آ ن جامعه وحاكميت موجود دارد و بدون وجود وايجاد چنين زمينه اي حركت ها و تلاش ها ثمر نخواهد داد وجامعه به سوي اهداف خير وسعادتمندي نمي تواند در حركت باشد .براي حفظ استقلال و عظمت جامعه هم جلوي فتنه ها وفسادها را بايد گرفت هم بايد تعامل و وفاق را جدي گرفت و هم بايد خودكامگي ها ، خودمداري ها و زياده خواهي ها را مهار كرد و گرنه خطرات ديگري در كمين خواهد بود. بايد در اين مسير كاروان خفته را بيدار كرد و چرت ها را پاره نمود وبايد كجروي ها را از ميان برد و زندگي را از حالت تفنن وسرسري بودن بيرون آ ورد .-3 در جامعه اي كه اساس گذشت عمرها بر اتلاف و بيهودگي باشد،اميدي به ادامه حيات آ برومندانه آن نمي توان داشت. در جامعه اي كه نخبگان و فرزانگانش بنابر مصلحت ترك دنيا نموده و رهبانيت را برگزيده وحاكمانشان گرايش به دنيا را اختيار كنند وراه افراط را برگزينند مردمان آن جامعه ديگر اميدي براي رسيدن به اهداف انساني ،زندگي شرافتمندانه و كار و كوشش براساس وظيفه نخواهند داشت. -4 بايد هرچه زودتر دست به كار شد و در امر سازندگي واصلاح فعال و جدي گشت . بايد با تلاش در بازسازي به دگرگوني در فكر و مغز ودر نتيجه در عمل و رفتار اقدام نمود. اين مهم وظيفه افراد متعهد و مسئول است كه به وجود اوضاع نابسامان رضا ندهند و نگذارند فساد وبي برنامگي بيش از پيش پاي گيرد و وحدت از ميان برود .بايد با استفاده ازامكانات موجود و در حدود و قدرت وامكان به بازسازي پرداخت و با اتكاي به انجام وظيفه به پيروزي هم اميدوار بودو اين احساس وظيفه زمينه تلاش را فراهم وكار صاحبان فكر ،خرد و مسئولان دلسوز ومتعهد را دو صد چندان سنگين تر مي نمايد .-5 هدف از بازسازي يافتن و وصول به راهي است كه درآن بتوان تحولات مثبت ايجاد كرد مشكلات را حل نمود به حل مسائل و دشواري ها توفيق يافت. هدف ايجاد زمينه ترقي و پيشرفت به مفهوم اخلاقي وانساني كلمه است كه در آن با درك خالص تر از حيات و زندگي تلاش كنيم و براي به ساحل رساندن سرنشينان كشتي حيات اقدام و فعاليت نماييم هدف كوشش به استمرار عدل و قسط درجامعه ، رفع تضادها و حل تناقضات براساس روش، ملاك ومعيارهاي سنجيده وعاقلانه ، تحول از آدميت به انسانيت، از جنبه جهل به علميت ، از درهمي و آشفتگي به نظم وانضباط صحيح، از بي برنامگي به سمت و سوي برنامه ونهايتا تربيت راستين است. هدف اين است كه چهره ها و فعاليت ها رنگ فضيلت و شرف گيرند متكي به تعاليم ارزشمند و عقلانيت منصف شوند . دستورالعمل زندگي را بر اساس تفكر ناب خدامحوري واخلاق مداري ارزيابي شده قرار دهند . يعني خدايي بينديشيم انساني عمل كنيم.-6 جامعه چنانچه به دور از منيت ها، خودخواهي ها، تكبرها ، ظلم ها، ستم ها و بدون تبعيض مديريت شود قطعا مردمش در برابر شدايد و هجوم بي امان مشكلات و سختي ها و حملات ناجوانمردانه دشمنانشان چون كوه مقاوم و پا برجا و همچون بنيان مرصوص خواهندايستاد و در عين حال در برابر سلطه و موانع همچون چشمه آب راهجو و راهگشايند و يگانگي در شعاير خواهند داشت. وحدت واتفاق خود را حفظ خواهند كرد و در برابر خصم يك نيرو خواهند شد و به مرز خودكفايي نيز خواهند رسيد.-7 در پايان اين بحث لازم است يادآوري شود كه براي اقدام به بازسازي جامعه چند نكته مهم زير را بايد در نظر گرفت:اول - ارزيابي وتشخيص(شناخت و آگاهي ) بدين منظور كه ببينيم جامعه در چه مرحله اي از پيشرفت،عقب ماندگي، فرهنگ، صنعت، اعتقاد و فكر است. چه تكنيكي دارد؟ حدود درك و خرد جامعه چيست؟دوم- نقشه كشي و برنامه ريزي يعني تلاشي سنجيده براي اقدامات و حل مسائل و مشكلات جامعه وبهبود وضع آن از روي حساب دقيق كه قابل اجرا باشد .سوم - اقدام به اصلاح اين امر نيز با استفاده از امكانات ووسايل و ابزار ممكن قابل تحقق مي باشد ..
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]