واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: مسيريابي زير سقف
اين ايده براي مسيريابي در داخل ساختمان و زماني كه امواج ماهواره اي در دسترس نيست كاربرد دارد.
به گزارش دريچه فناوري اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ پدرش مهندس برق يك شركت معدني بود كه هر از گاهي به معادن سركشي ميكرد. جان چون از بچگي كنجكاو بود در بيشتر بازديدها با پدر همراه ميشد و به داخل معدن ميرفت. در بازديدهايي كه از معدنهاي مختلف ميكرد يك چيز بيش از همه نظرش را جلب ميكرد؛ دستگاه فلزياب. فكر ميكرد اگر يكي از آن فلزيابها را داشت، ميتوانست گنج پيدا كند، درست مثل كارتونهايي كه تماشا كرده بود.
P7-(3)
نام: جان هاورينن (Janne Haverinen)
محل تولد: فنلاند
تحصيلات: دكتراي مهندسي برق
نام ايده: IndoorAtlas
وبسايت: indooratlas.com
سالها از آن دوران گذشت و جان خودش يك مهندس برق شد، اما هنوز دستگاه فلزيابي كه روياي كودكياش بود در گوشه ذهنش وجود داشت. يك روز تصميم گرفت براي تفريح هم كه شده در مورد فلزياب تحقيق كند و از لحاظ علمي با طرز كار آن آشنا شود. آن تحقيق تفنني چند ساعته به خريد فلزياب و كار روي آن به مدت دو سال منجر شد. گرچه ديگر نميخواست گنج پيدا كند اما آنقدر طرز كار اين دستگاه برايش جالب بود كه آن را به مكانهاي مختلف ميبرد تا نتايج به دست آمده را مقايسه كند. پس از گذشت مدتي از اكتشافهاي عجيب و غريبش سرانجام متوجه شد اسكلت فلزي هر ساختمان باعث ايجاد يك اثر مغناطيسي منحصر بفرد در آن محيط ميشود كه اثرش روي دستگاههاي دريافتكننده اين جريان محسوس است و در هر ساختمان متفاوت است.
تولد ايده
پس از اين اتفاق جان دائم فكر ميكرد چه استفادهاي ميتوان از اين اثر مغناطيسي كرد، به پاسخي نرسيد تا اينكه يك روز به فروشگاهي بزرگ براي خريد رفت. آن فروشگاه آن قدر بزرگ بود كه جان سر به هوا خيلي زود در آن گم شد. طبق عادت تلفن همراهش را از جيبش در آورد تا موقعيتش را روي نقشه ببيند و مسير را پيدا كند، غافل از اينكه نه جي.پي.اس زير سقف كار ميكند و نه نقشهاي از درون ساختمان وجود دارد. در همان زمان فكري به ذهنش رسيد كه پيدا كردن راه را فراموش كرد و خود را به دليل بيتوجهي به يك مساله پيش پا افتاده سرزنش كرد. به اين فكر ميكرد كه سالهاست نقشه خيابانها در دسترس همه مردم است ولي تا به حال نقشهاي از درون ساختمانها و محيطهاي بسته تهيه نشده تا به كمك آن مسيريابي كرد و مانند او در فروشگاه بزرگ گم نشد. او ايدهاش را يافته بود؛ نقشه درون ساختمانها را بكشد و در دسترس همه قرار دهد. با توجه به كاري كه ميخواست بكند نام ايدهاش را هم IndoorAtlas گذاشت.
چالشها
شايد اگر استقبال گرمي از ايدهاش نميشد نميتوانست هيچ گاه موفق شود؛ نقشه محيط مسقف آنقدر جذاب بود كه هر كسي داوطلب ميشد به جان كمك كند، اما سدي بلند در پيش رويش وجود داشت. نقشههاي محيط باز توسط ماهواره و انواع و اقسام وسايل پرنده به سرعت گرفته ميشود و انجام عمليات آن هزينه و دردسري براي ساكنان يك منطقه ندارد. در اختيار داشتن نقشه يك ساختمان روي نمايشگر تلفن همراه جذاب است، اما نقشهبرداري آن به آساني محيط باز نيست ضمن اينكه اگر بر فرض نقشههاي درونساختماني رسم شود نميتوان مكانيابي و مسيريابي را با آن انجام داد زيرا استفاده از سيگنالهاي جي.پي.اس در زير سقف معنايي ندارد. جان به فكر استفاده از شبكه واي فاي و مكانيابي به كمك اينترنت افتاد، اما باز هم اجراي آن ممكن نبود زيرا شبكه اينترنت در همهجا در دسترس نبود و نيست.
داشت نااميد ميشد كه ناگهان به فكر فلزياب و ميدان مغناطيسي ساختمان افتاد. او دريافت كه روي تقريبا تمامي تلفنهاي هوشمند قطبنما و مغناطيسسنج وجود دارد. اگر ميتوانست به گونهاي ميدان مغناطيسي موجود در هر ساختمان را با تلفن هوشمند شناسايي كند آنوقت به كمك قطبنما و شتابسنج تلفن، جهت و سرعت حركت شخص در فضاي بسته در لحظه به دست ميآمد. عملكردي مانند حيوانات كه در خشكي و دريا مسير خود را از روي مغناطيس زمين بدون هيچ كمكي پيدا ميكنند. پس از كلي آزمايش سرانجام توانست با تلفن هوشمند بدون هيچ ارتباطي ـ اينترنت و جي.پي.اس ـ مسيريابي كند؛ در حقيقت براي مشكل دوم راهحل را پيدا كرد، اما همچنان مورد اول ـ نقشهبرداري محيط بسته ـ يك مساله پيچيده باقي ماند. از چند نفر از دوستانش كمك گرفت و سرانجام به اين نتيجه رسيد از قدرت جمعسپاري كمك بگيرد، آنگونه كه نقشهكشي را به دست كاربر بسپارند تا به سرعت و بدون محدوديت اين كار در اقصي نقاط دنيا توسط افراد داوطلب تكميل شود.اما براي دست يافتن به مقصود بايد از روشي استفاده ميكرد كه انجام دادن آن براي كاربر عادي هم آسان باشد. در نهايت تصميم گرفت از برنامهاي مخصوص استفاده كند تا هر كاربري بتواند آن را روي تلفن هوشمندش نصب كند.
با اين برنامه، كاربر يك صفحه خالي را روي تلفن باز ميكند و پس از آن شروع به راه رفتن در مسيرهاي موجود در يك طبقه از ساختمان براي مثال فروشگاه زنجيرهاي ميكند.فرد در هر نقطهاي كه مجبور به تغيير مسير است بايد صفحه تلفن را لمس كند تا آن نقطه توسط دستگاه شناسايي و علامتگذاري شود. پس از تكميل اين مرحله كه تقريبا دو ساعت براي يك فروشگاه بزرگ زمان ميبرد، با آپلود تصوير به دست آمده روي سرور، رايانه مركزي به كمك نقاط تغيير مسير و ايست، موانع و ديوارها را تشخيص ميدهد و نقشه آن مكان را ترسيم ميكند. پس از تكميل فرآيند، نقشه آن مكان مورد نظر در سرورهاي IndoorAtlas قرار ميگيرد وكاربرهاي ديگر ميتوانند پيش از ورود به آن محيط نقشه را دانلود كنند و در زمان خريد بدون نگراني از گم كردن مسير با تلفن خود راه را بيابند. براي نقشهكشي و مكانيابي روي نقشه به دستگاه جانبي و استفاده از اينترنت نياز نيست و ميتوان به صورت آفلاين مسيريابي كرد. به اين ترتيب نياز نداشتن به تشكيل زيرساخت جديد و صرف هزينه اضافي عاملي است كه ايده جان را به محصولي خواستني تبديل كرده است. بهغير از استفاده مسيريابي، اين نقشهها كاربردهاي ديگري هم دارند، براي مثال هنگام آتشسوزي در يك ساختمان بزرگ ميتوان به سرعت متوجه تمامي راههاي فرار شد و با دقت و شتاب بيشترعمليات امداد و نجات را انجام داد. به غير از اين نقشههاي درون ساختماني بشدت به درد توريستهايي ميخورد كه براي نخستين بار قصد بازديد از يك موزه را به عنوان نمونه دارند. براي درآمدزايي جان قصد دارد وقتي ايدهاش به يك محصول بي عيب و نقص تبديل شد از گوشه گوشه نقشه هايش پول در بياورد. براي مثال هر شركتي در نقشه يك فروشگاه بزرگ ميتواند نام محصولش را در مكاني كه جنس هايش به صورت حقيقي در آنجا وجود دارند بگذارد تا مشتري سراغ آن برود.
آينده
اكنون جان شركتي با ۹ نفر كارمند دارد كه همگي با تخصص و سابقهاي آكادميك مشغول فعاليت هستند. او قصد دارد به كمك ايدهاش كاري كند تا در آينده سايتي جامع همچون گوگل مپس از نقشه درون ساختمانهاي بزرگ سراسر دنيا به وجود آيد. اگرچه سيستم مسيريابي فضاي بسته سيستم پيچيدهاي دارد، اما جان ايدهاش را از يك اتفاق ساده به دست آورد و معتقد است پيچيدهترين كارها را ميتوان بسادگي انجام داد.
P7-(1)
گزارش از رامين فتوت
دوشنبه 25 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]