محبوبترینها
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تی‌وی وال: ایده‌ای نوین برای دکوراسیون داخلی
انواع ریل دستگاه‌های CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1810371526
بيگانه زير يك سقف!
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بيگانه زير يك سقف!
«طلاق خاموش» يا «عاطفي» واژه‌اي است كه متأسفانه اين روزها زياد به گوش مي‌رسد؛ همسراني كه زير يك سقف زندگي مي‌كنند، اما پيوندهاي عاطفي‌شان ناپايدار و متزلزل است و به اجبار با هم زندگي مي‌كنند.
بررسي آسيب شناختي خانواده‌هاي ايراني نشان مي‌دهد كه در حال حاضر 2 عامل فقر فرهنگي و معيشتي، منشا بسياري از مشكلات و بحران‌ها و انفعال‌هاي خانوادگي است و اين در حالي است كه «طلاق عاطفي»، صدمات جبران ناپذيري بر اعضاي خانواده مي‌گذارد و آنان را مستعد انواع مشكلات روحي و رواني مي‌كند.
كارشناسان معتقدند، عدم شناخت زوجين،شرايط نا مساعد اقتصادي، روند روبه افزايش بيكاري، نبود آزادي‌هاي اجتماعي و افزايش آمار طلاق، از جمله مهم‌ترين علل طلاق‌هاي عاطفي است.
آمار چه مي‌گويد؟
علي اكبر محزون ـ مديركل دفتر آمار و اطلاعات و مهاجرت سازمان ثبت احوال كشور در آبان ماه سال جاري از رشد 5/1برابري طلاق در مقايسه با تعداد ازدواج‌ها در مدت مشابه خبر داده و افزوده است: در مهر ماه سال جاري 11 هزار و 272 مورد طلاق به ثبت رسيده كه در اين ميان استان تهران با يك‌هزار و 546 مورد طلاق رتبه اول را از آن خود كرده است و پس از آن خراسان رضوي با 945 مورد و خوزستان با 854 مورد طلاق ثبت شده، رتبه‌هاي دوم و سوم طلاق را در كشور به خود اختصاص داده‌اند و همچنين استان قم با 56 مورد، كمترين آمار طلاق را در اين مدت داشته است.
بر اساس آمارهاي ارائه شده، بيشترين آمار طلاق‌ها در 6 ماهه ابتدايي امسال در ميان زوجيني اتفاق افتاده است كه زوج در ميانگين سني 25 تا 29 سال و زوجه در ميانگين سني 20 تا 24 سال قرار داشته است.
افزايش طلاق عاطفي در جوامع درحال توسعه
علي داوطلب ـ جامعه شناس در مصاحبه با خبر گزاري ايسنا اظهار داشته است: «طلاق عاطفي» به رابطه سرد زن و شوهر، شكايت از يكديگر، گله گذاري و بدبيني آنان به يكديگر اطلاق مي‌شود و بيشتر از زماني به وقوع مي‌پيوندد كه زن و شوهر نمي‌توانند نيازهاي عاطفي يكديگر را برآورده كنند.
وي با اشاره به اين مطلب از جمله دلايلي كه مي‌توان براي طلاق عاطفي ذكر كرد، درك نكردن رفتار و گفتار يكديگر، خيانت، پنهان كاري، خودبيني و تحقير ديگري است مي‌گويد: در جوامع كنوني ميزان طلاق‌هاي عاطفي بيشتراز طلاق‌هاي قانوني است.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه طلاق عاطفي زمينه ساز بروز برخي بيماري‌هاي روحي است، مي‌افزايد: از جمله اين بيماري‌ها مي‌توان به افسردگي، بي مهري، عدم حس امنيت در كنار يكديگر و خشونت‌هاي رفتاري اشاره كرد؛ به طوري كه درچنين خانواده‌هايي اغلب فرزندان خواستار دوري از والدين هستند.
وي ياد آوري مي‌كند: طلاق عاطفي به غير از اثرات سويي كه بر زن و شوهر دارد، خطرات زيادي مانند احساس عدم امنيت، نداشتن ارتباط سالم با اطرافيان و برخي بيماري‌هاي روحي رواني را براي فرزندان به دنبال دارد.
علي داوطلب با بيان اينكه خانواده به عنوان عضوي موثر در جامعه اگر دچار نابساماني شود، جامعه را از حالت تعادل خود خارج مي‌كند، مي‌گويد: براي پيشگيري از طلاق‌هاي عاطفي همسران، بايد به عواملي مثل سن ازدواج، داشتن فرهنگ‌هاي مشابه، مراجعه براي مشاوره‌هاي قبل از ازدواج و تفاهم قبل از ازدواج، دقت زيادي شود.
طلاق عاطفي و احساس بيگانگي
دكتر مدبر آراسته ـ روانپزشك در مورد طلاق عاطفي به گزارشگر روز نامه اطلاعات مي‌گويد: طلاق به معناي فسخ قرار داد است كه بر اساس آن، دو نفري كه بنا به دلايل متعدد ازهمديگرمتنفرشوند، به وجود مي‌آيد.
وي مي‌افزايد: وقتي كه زوجين از نظر احساسات، هيجانات و علاقه‌مندي‌ها از يكديگر منفك مي‌شوند و اين احساس را دارند كه جدايي‌هايشان قطعي و برگشت ناپذير است، طلاق عاطفي شكل مي‌گيرد، و اين در حالي است كه براي جدا شدن لفظ طلاق عاطفي كافي نيست و بايد به صورت قانوني فرآيندي طي شود تا طلاق رسمي صورت بگيردكه اين فرآيند تا به اتمام رسيدن طلاق رسمي، درد سر‌هاي زيادي براي زوجين به همراه دارد.
اين روانپزشك در مورد طلاق عاطفي ياد آوري مي‌كند: طلاق عاطفي انفكاك هيجانات،عواطف واحساسات زوجين نسبت به همديگرو نبود اشتراك است. به طوري كه زوجين احساس مي‌كنند شرايط زندگي مشترك‌شان برگشت‌پذير نيست و در نتيجه زير يك سقف احساس بيگانگي مي‌كنند.
دلايل طلاق عاطفي
دكتر آراسته همچنين مي‌گويد: «طلاق عاطفي» معمولا به اين دلايل زير اتفاق مي‌افتد؛ ازدواج اجباري صورت گرفته به طوري كه هيچ گونه احساسي بين طرفين وجود نداشته است و ازدواج آنان بيشتر بنا به مقتضيات شخصي و خانوادگي و جبر انجام شده باشد،زوجين بدون آگاهي كامل ازخصوصيات يكديگر (هيجان، عاطفه و احساس) زندگي مشترك را آغاز كرده‌اند و بعد در مي‌يابند كه با هم تفاهم ندارند، انتظاراتي كه زوجين از زندگي مشترك داشته‌اند برآورده نشده است و از اين رو زوجين از هم فاصله مي‌گيرند و جدا مي‌شوند.
از علل ديگر دلايل طلاق عاطفي احساس روزمره‌گي و يكنواختي است، زندگي كه سال‌ها بدون تنوع بوده بتدريج در آن احساس تنفروانزجار به وجود مي‌آيد، به مرور زمان جاذبه‌هاي جسمي زوجين تكراري مي‌شود و نيروي جاذبه‌اي كه در ابتدا اين دو نفر را به هم رسانده بوده است، بتدريج كم مي‌شود و در كنار آن چون جايگزين ديگري وجود ندارد و جنبه‌هاي عاطفي جسمي و غيرجنسي هم اين خلاءها را پر نمي‌كند، زوجين از هم فاصله مي‌گيرند. برآورده نشدن نيازهاي جنسي طرفين، دخالت‌هاي نا‌به‌جاي اطرافيان و بيماري‌هاي جسماني مزمن نيز از ديگر علل طلاق عاطفي محسوب مي‌شود.
افزايش طلاق‌هاي عاطفي
دكتر وارسته در پاسخ به اين پرسش كه چرا در جامعه ما طلاق‌هاي عاطفي زياد شده است، اظهار مي‌دارد: عوامل مؤثري در اين مساله نقش دارد كه عبارتند از نوع تربيت افراد قبل از ازدواج، به نحوي كه گاهي ما فرزندان‌مان را طوري پرورش مي‌دهيم كه فقط به خواست‌هاي خودشان توجه دارند و ديگران بايد از آنها تبعيت كنند. آنان چون حاضر به تغيير خود نيستند، زماني كه با همسران‌شان زير يك سقف مي‌روند، نمي‌توانند پيوند عاطفي درستي با هم داشته باشند. انتظارات نابه‌جايي كه زوجين قبل از ازدواج از هم دارند، يكي ديگر از علل افزايش طلاق در جامعه است. متاسفانه در حال حاضر بسياري از ازدواج‌ها بر اساس هيجانات و هوس‌هاي آني است و از اينرو جوانان يك يا دو شباهت را پيدا مي‌كنند و از خيلي از تضاد‌ها چشم مي‌پوشند و تن به ازدواج مي‌دهند، و آن موقع است كه تضاد‌ها خودشان را نشان مي‌دهند. مساله آخر هم اين است كه قوانين طلاق در جامعه ما بسيار سختگيرانه است و زوجين در شرايطي احساس مي‌كنند بايد از هم جدا شوند كه فرآيند طولاني طلاق آنان را خسته مي‌كند و اين در حالي است كه قبل از طلاق زوجين فرسنگ‌ها از هم دور شده‌اند و از نظر عاطفي احساسي به هم ندارند.
دكتر وارسته با اشاره به اين مطلب كه طولاني شدن روند طلاق عاطفي تا تحقق طلاق رسمي مشكلات زيادي را براي زو جين بوجود مي‌آورد، يادآوري مي‌كند: خيانت زوجين به يكديگر، عدم تربيت صحيح فرزندان وپناه بردن به موادمخدر و مشروبات الكلي از عوارض اين مساله است وچون نمي‌توانند اين خلا را به واقعيت برسانند و از يكديگر جدا شوند، مجبور به تحمل طلاق عاطفي و بحران‌هاي ناشي از آن مي‌شوند.
اين روانپزشك در مورد عوارض منفي طلاق عاطفي بر روي كودكان مي‌گويد: بررسي‌ها نشان مي‌دهد كودكاني كه در خانه‌هاي تك والد زندگي مي‌كنند، از نظر روحي و رواني بسيار بهتر از كودكاني هستند كه در يك خانه پر از تنش زندگي مي‌كنند. در خانواده‌هايي كه طلاق عاطفي شكل گرفته است، بين كودكان نوعي تخريب روحي، شخصيتي و رواني خيلي بارزي ديده مي‌شود و اين در حالي است كه باور غلطي در جامعه ما حاكم است كه والدين در هر شرايطي نبايد از هم جدا شوند، در حالي كه كودكان بيشترين صدمه‌ها را مي‌بينند.
وي با اشاره به اين مطلب كه در قوانين طلاق بايد بازنگري شود، زيرا يك چهارم ازدواج‌ها به طلاق منتهي مي‌شود مي‌افزايد: خوشبختانه طلاق هنوز به نقطه اوج خودش نرسيده است و ما بايد منتظرموج شديد اين پديده در جامعه باشيم.
مراحل طلاق عاطفي
دكتر علي فرجام ـ روانشناس اجتماعي در مورد مراحل طلاق عاطفي به گزارشگر روز نامه اطلاعات مي‌گويد: در مرحله اول طلاق عاطفي، زوجين يكديگر را سر زنش مي‌كنند و همسر خويش را مسبب تمامي اتفاق‌هاي گذشته، حال و آينده مي‌دانند. در اين مرحله زوجين داراي يك تصوير بد و نامناسب نسبت به يكديگر هستند و از اين رو به هم آسيب مي‌رسانند آنان در بيشتر موارد افسرده و غمگين هستند و احساس كمبود انرژي مي‌كنند. در چنين شرايطي مرد يا زني كه درخواست طلاق مي‌دهد، مي‌خواهد از يك زندگي پُر از استرس به آرامش برسد، چرا كه دچار عصبانيت، افسردگي و ترس است، ولي سعي مي‌كند همه چيز را عادي جلوه دهد. طرف مقابل هم در اين مرحله همسر خود را فردي خيره‌سر و سمج مي‌پندارد.
در مرحله دوم، شروع‌كننده طلاق عاطفي دچار غم و اندوه فراوان مي‌شود، به هر اظهارنظري واكنش تند نشان مي‌دهد و به شدت در افكار و احساسات خود غوطه‌ور مي‌شود.
تمركز حواس خوبي ندارد، به‌گونه‌اي كه در انجام كارهاي روزمره‌اش با مشكلاتي مواجه مي‌شود. در اين مرحله اگر زوجين داراي فرزند باشند، به تدريج در انجام مسئوليت‌هايشان سستي به خرج مي‌دهند و ممكن است يكي از والدين دست روي بچه بگذارد، تا شايد همسر از دست داده‌اش را دوباره صاحب شود.
هرچند خشم در هر مرحله از مراحل 5 گانه تظاهر پيدا مي‌كند، ولي از خصوصيات بارز مرحله سوم است، به‌خصوص نسبت به دوستان و افراد خانواده و بيشترين بخش آن نيز متوجه همسر مي‌شود. با اين حال ممكن است مرد به تمامي زن‌ها و حتي زن نسبت به تمامي مردها احساس خشم داشته باشد.
در اين مرحله شروع‌كننده طلاق خود را محق مي‌داند كه عصباني شود و همسرش بايد تاوان اعمالش را پس دهد و آزار و اذيت شود. حتي گاهي بي‌دليل نسبت به فرزندان خود حساسيت‌هاي بي‌مورد دارد و به آنها پرخاش و توهين مي‌كند، ولي با اين حال در پشت اين چهره، ترس‌هاي بسياري نهفته است. در مرحله چهارم، تنهايي به سراغ فرد مي‌آيد. بسياري از افراد بعد از دوران بلوغ، احساس مي‌كنند تنها هستند و در طلاق عاطفي، به تدريج شروع‌كننده شخصيت خود را طوري تطابق مي‌دهد كه ديگر نيازي به همسر ندارد. مرد يا زن مي‌كوشند به خود اطمينان پيدا كنند و تصميم نهايي را بگيرند. آنها در اين مرحله خودشان را بازسازي مي‌كنند.
آخرين مر حله طلاق عاطفي، ورود مجدد به زندگي وفرايند طلاق قانوني است و مرد يا زن احساس مي‌كنند كه دوباره كنترل بيشتري بر زندگي خود دارند. در اين مرحله فرد مي‌تواند برنامه‌ريزي‌هاي درازمدت انجام دهد. اگر هر دو در اين مرحله قرار داشته باشند، به‌ندرت كارشان به محاكم قضايي كشيده مي‌شود و فرايند طلاق قانوني بدون نياز به دادگاه، مراحل خود را طي مي‌كند.
از دست دادن اميد
وي با اشاره به اين مطلب كه «طلاق عاطفي» عموماً در سال‌هاي نخست زندگي رخ نمي‌دهد، مي‌افزايد: در سال‌هاي نخست هر قدر هم كه معيارهاي انتخاب همسر سطحي باشد، ميان زن و شوهر كشش‌ها و علايقي وجود دارد كه ممكن است بر اثر مرور زمان شرايط تغيير كند.
معمولاً طلاق عاطفي از سال‌هاي پنجم و ششم زندگي شروع مي‌شود؛ يعني وقتي كه افراد اميد به تغيير همسر را از دست مي‌دهند و البته از طلاق رسمي هم نااميد هستند و به تدريج فاصله ميان آنها بيشتر و بيشتر مي‌شود.
در طلاق‌هاي عاطفي اين‌گونه نيست كه لزوماً 2 نفر هيچ ارتباط عاطفي‌اي با يكديگر نداشته باشند. در نوعي از طلاق عاطفي با توجه به تغيير موقعيت و تغييرات خلقي و رواني كه در افراد رخ مي‌دهد، ممكن است رابطه زوج بهبود يابد، يعني ميزان عدم علاقه كاهش يا افزايش پيدا كند اما اين بهبود موقت است و با تغيير شرايط دوباره وضعيت به‌حالت قبلي برمي‌گردد، تا جايي كه ديگر روابط زناشويي آنها حذف مي‌شود و تنها به‌عنوان دو همخانه، در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند.
ريشه طلاق‌هاي عاطفي
دكتر فر جام در مورد اختلافات زوج‌هاي جوان ياد آوري مي‌كند: يكي از دلايل مهم طلاق‌هاي عاطفي، عدم آموزش مهارت‌هاي زندگي است. اگر چه نمي‌توان براي همه اختلاف‌ها اين مورد را مطرح كرد، اما مواردي مانند روابط صحيح كلامي و مهارت‌هاي لازم براي سخن‌گفتن و بيان خواست‌ها از همسر، از جمله موضوع‌هايي است كه در قالب مهارت‌هاي زندگي قرار مي‌گيرند و بيشتر جوانان فاقد آن هستند و همين امر تاثير فراواني در بروز اختلافات دارد. اما بخش عمده‌اي از اختلاف‌ها به دليل انتخاب‌هاي نادرست است، چون با وجود مد شدن زندگي‌هاي رمانتيك! در بسياري مناطق، هنوز هم ازدواج در ايران امري است كه در دايره خانواده انجام مي‌شود. حال آنكه متأسفانه نه فرد و نه خانواده او هيچ آموزشي در اين‌باره نديده‌اند و همه براساس سليقه خود در اين باره اقدام مي‌كنند.
دكتر فرجام مي‌افزايد: وابستگي‌هاي اقتصادي و اجتماعي زوج به يكديگر و همچنين داشتن فرزند، باعث مي‌شود دو نفر حتي پس از آنكه پي مي‌برند براي هم ساخته نشده‌اند، باز هم امكان خاتمه‌دادن به آن پيوند زناشويي را نداشته باشند. مثلا زن خانه‌دار است و با خود فكر مي‌كند كه اگر طلاق رسمي بگيرد، نمي‌تواند از نظر اقتصادي مستقل زندگي كند و يا چون مي‌خواهد فرزندش آسيب نبيند، طلاق نمي‌گيرد. اما گاهي هم از آنجا كه نگاه بدي در جامعه نسبت به طلاق وجود دارد در برخي مناطق آن را عملي قبيح مي‌دانند، طرفين اقدام به طلاق رسمي نمي‌كنند. وي با اشاره به اين مطلب كه «طلاق عاطفي» مي‌تواند بسيار خطرناك‌تر از طلاق رسمي باشد مي‌گويد: طلاق عاطفي، فشار عاطفي زيادي به زوجين وارد مي‌كند، افسردگي، اضطراب و پريشاني را در پي دارد، بنيان خانواده را سست مي‌كند و احتمال خيانت به همسر را افزايش مي‌دهد.
اين روانشناس اجتماعي مي‌افزايد: در «طلاق عاطفي» همسران هيچ احساس نشاط و درك متقابلي نسبت به ديگر ندارند و در واقع به اجبار زير يك سقف زندگي مي‌كنند.
در چنين خانواده‌اي، زوجين مجبورند بدون اينكه تفاهمي داشته باشند، زير يك سقف زندگي كنند، چون نياز مالي، حضور بچه‌ها و ترس از قضاوت‌هاي اجتماعي مانع تصميم‌گيري جدي براي روشن كردن تكليف زندگي مي‌شود و از اينرو اختلافات زوجين به تدريج باعث دوري و سرخوردگي آنها از يكديگر مي‌شود و طلاق عاطفي پيش مي‌آيد. «طلاق عاطفي» باعث مي‌شود ميزان اعتماد افراد به يكديگر كاهش يابد و نسبت به يكديگر دچار سوء تفاهم شوند. همچنين افراد خانواده مدام دچار اشتباه شوند و به دليل نداشتن تكيه‌گاه و مأمن جدي در زندگي، احساس يأس و سرخوردگي كنند و با انواع بيماري‌هاي روان‌تني روبه‌رو مي‌شوند چرا كه طلاق عاطفي، فشارهاي عاطفي زيادي را به آنها وارد مي‌كند.
بيتا مهدوي
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
-
گوناگون
پربازدیدترینها