تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا شما را به چيزى با فضيلت‏تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829768836




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برخي ترانه‌سرايان انگار رستوران‌دارند!


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: برخي ترانه‌سرايان انگار رستوران‌دارند!
نشست رونمايي از مجموعه‌ ترانه «دردي به نام من» سروده هادي حسين‌نژاد با انتقادهاي شاعراني از چند نسل نسبت به انحراف‌ها در حوزه ترانه‌سرايي برگزار شد.

به گزارش بخش ادبيات و نشر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم كه عصر روز شنبه، 23 آذر، در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، عليرضا طبايي، سيدعلي صالحي، هادي خوانساري، مجتبي گلستاني و عليرضا بهرامي، علاوه بر نقد و بررسي مجموعه‌ يادشده، درباره گذشته و امروز ترانه‌سرايي و ضعف‌هاي آن نيز سخن گفتند.

عليرضا طبايي - شاعر و ترانه‌سراي پيشكسوت - حضور در اين مراسم را نوعي اداي دين به يك روزنامه‌نگار نجيب و پاك، و در عين حال شاعري بااستعداد دانست و سخنان خود را با اشاره به تاريخچه‌اي كوتاه از ترانه‌سرايي آغاز و اظهار كرد: همانطور كه مي‌دانيد، ترانه يكي از شاخه‌هاي ادبيات ماست كه از گذشته‌هاي دور، حتي پيش از دوره‌ مشروطه مطرح بوده و مردم آن را براي بيان انديشه‌ها و نظراتشان، بويژه براي بيان اندوه‌هاي اجتماعي و سياسي خود به كار مي‌گرفتند. به عنوان نمونه مي‌شود به ترانه‌ي معروف درباره لطفعلي‌خان زند (شاهزاده شجاع ايراني) اشاره كرد كه در واقع شرح حال و وقايع تلخ و توام با خيانت‌هايي‌ است كه در مقابل آغامحمدخان قاجار بر او روا داشته شد.

اين شاعر ادامه داد: در دوره‌ي قاجار نيز از زمان ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه ترانه‌هايي به دست ما رسيده كه در واقع بيان احساسات توده‌ي مردم است به حكومت آن زمان. مثل ترانه‌اي كه در بدو سلطنت مظفرالدين شاه و در هجو وي ساخته شد، با اين مطلع كه «آبجي مظفر اومده/ بلگ چغندر اومده». اتفاقا اين ترانه سرنوشت اسف‌باري را براي سراينده و سازنده‌ي اين ترانه رقم زد؛ آنچنان‌كه همچون احشام، نعل به كف پا‌هايش ميخ كرده و او را در بيابان‌ رها كردند.

او اضافه كرد: همچنين ورود مي‌سيونرهاي مسيحي كه به واكنش مردم منجر شد، باعث سرايش و ساختن ترانه‌هايي شد مثل «ليلي رُ بردن چال سيلابي/ براش خريدن سيب و گلابي». شايد خواندن آثاري از آن دست چندان دقيق نباشد اما واقعيت اين است كه ترانه (ولو به آن شكل و شمايل) رسانه‌اي مردمي بود. بعد از مشروطه نيز اين مساله بيشتر رسميت پيدا كرد؛ به گونه‌اي كه در مبارزات سياسي آزاديخواهان و براي مطالبات مردم به كار گرفته مي‌شد كه خوشبختانه مكتوبات زيادي از اين دوره باقي مانده.

طبايي با اشاره به شاعران و ترانه‌سراياني نظير ملك‌الشعرا بهار و عارف قزويني گفت: اگر بخواهيم تاريخچه‌ي ترانه در اين دوره را بررسي كنيم، مي‌توان به كتاب «از صبا تا نيما» اثر يحيي آرين‌پور رجوع كرد.

او در بررسي دوره‌ي پهلوي اول به بعد، خاطرنشان كرد: با آمدن راديو به ايران، شاهد شكوفايي دوباره‌ي ترانه در كشورمان هستيم. آنچنانكه ترانه‌ها بيشتر حال و هوايي حسي و عاطفي داشتند. اما متاسفانه اين روند به مرور دچار جوانمرگي مي‌شود؛ تاجايي كه من از دوران كودكي‌ام به ياد دارم ترانه‌هايي كه به شدت دچار ابتذال شده بودند. مثل اين ترانه كه «نيناي ناي ناييم اومد/ كت و شلواريم اومد». اين‌ها ترانه‌هايي بودند كه نه به لحاظ زيبايي و نه به لحاظ كلامي و ادبي هيچ ارزشي نداشتند.

اين شاعر پيشكسوت درباره ترانه‌هاي غالب در آن دوره گفت: به نظر من مي‌شود ترانه‌هاي آن دوره را به سه دسته تقسيم كرد. نخست همين ترانه‌هاي مبتذلي كه به آن اشاره كردم و بعد‌ها به ترانه‌هاي لاله‌زاري معروف شد. شاخه‌ي دوم، شاخه‌اي است كه اتفاقا بسياري از ترانه‌سرايان آن دوره را مي‌شود در اين دسته جاي داد؛ يعني ترانه‌سراياني كه بيشتر دچار كليشه‌زدگي و تكرار مكررات بودند و دائما از كلمات و اصطلاحاتي چون ساقي، مي‌، هجر و... و مضاميني كه در شعر كلاسيك ما وجود دارد استفاده مي‌كردند. اما در كنار اين دو دسته، شاخه‌ي سومي نيز رشد كرد كه بيش از همه پرويز وكيلي در آن سهم داشت و ترانه‌هايي را خلق كرد كه حتي امروز هم تازگي خاصي براي ما دارند. مثل اين ترانه كه «آسمان چشم او آيينه‌ي كيست؟ / آنكه چون آيينه با من روبه‌رو بود». همچنين نوذر پرنگ نيز آثار قابل توجهي در آن دوره از خود به جاي گذاشت.

وي با بيان اين مطلب كه در مجموع ترانه‌هاي اين دوره حاصل تكرار و كپي‌برداري از روي دست شاعران ديگر بود، گفت: تك و توك اثر چشم‌گيري را مي‌توان تا آن دوره برشمرد. اما معدود آثاري كه مثلا زنده‌ياد فرهاد مهراد خوانده بود نيز جايگاه خودشان را داشتند. از حدود سال ۴۵ به اين طرف كه خودم شاهد عيني بوده و سهمي هم داشتم، ترانه‌سراياني مثل ايرج جنتي عطايي و كما بيش شهيار قنبري آثار خوبي را خلق كردند.

طبايي درباره ورود خود به عرصه ترانه‌سرايي اظهار كرد: اگرچه ورود من به اين حوزه كه از سال ۴۷ آغاز شد، بيشتر از سر تفنن بود اما قصد داشتم تغيير و تحول‌هاي اساسي در ترانه ايجاد كنم زيرا معتقد بودم به موازات تغييراتي كه نيما در شعر ايجاد كرد، ترانه نيز مي‌بايست متحول شود. حتي يادم هست در اين مورد زياد با جنتي عطايي كه در دانشكده هنرهاي دراماتيك هم درس بوديم، صحبت مي‌كرديم. همينطور اردلان سرفراز نيز از ترانه‌سرايان خوبي بود كه با سفر به تهران توانست ظرفيت‌هاي خوبي در ترانه‌سرايي از خود نشان بدهد.

او افزود: در همين راستا نيز ترانه‌هايي سرودم كه خوشبختانه بازخورد خوبي هم در ميان مردم داشت؛ مثل ترانه‌ي «طلسم آرزو‌ها». در اين مسير هم اولين ويژگي جايگزين كردن بعد روايي به جاي كلي گويي‌هاي مرسوم در ترانه‌هاي آن دوره، و ديگري استفاده از تصوير‌ها و تركيب‌هاي تازه به همراه ارائه‌ي نگاهي تازه به زندگي بود. چيزي كه امروز در آثار آقاي حسيني‌نژاد مي‌بينيم.

طبايي ضمن اشاره به اين مطلب كه بار منفي تصنيف‌سازي در آن دوره باعث شد رفته رفته از ترانه‌سرايي دست كشيده است، به بررسي مجموعه ترانه‌ي «دردي به نام من» پرداخت و گفت: حسيني‌نژاد در اين كتاب با ارائه‌ي آثار زيبا و خواندني، به چند ويژگي در عرصه‌ي ترانه‌سرايي رسيده است. يكي از ويژگي‌هاي آثار ايشان، جنبه‌ي روايي آثار ايشان است كه تقريبا در ۹۰ درصد از ترانه‌هاي ايشان وجود دارد. به گونه‌اي كه خواننده و شنونده از آغاز اثر، يك داستان مشخص را دنبال مي‌كند.

وي ادامه داد: مورد ديگر، استفاده از زبان عاميانه است كه به هر حال يكسري آزادي‌هايي را براي ايشان به همراه داشته؛ اگرچه‌گاه بايد برخي از هجا‌ها را كشيده‌تر و‌گاه كوتاه‌تر از حد معمول تلفظ كرد تا ريتم ترانه حفظ شود.

اين شاعر با اشاره به چند نمونه از كتاب، ادامه داد: مساله‌ي ديگري كه بد نديدم به آن اشاره كنم، همانا آوردن برخي از كلمات تازه به ادبيات است. البته اين مشكل را شاعران نيمايي‌سرا هم داشتند كه در واقع با مقاومت شاعران ديگر روبه‌رو مي‌شد. حسيني‌نژاد نيز در مواردي دست به چنين تجربياتي زده كه گاهي مخاطب را دچار مشكل مي‌كند. البته بايد بگويم افزودن كلمات تازه به دايره‌ي كلمات زبان فارسي كار ارزنده‌اي است، اما به دقت و ورزيدگي زيادي نياز دارد.

وي افزود: مساله‌ي ارزشمند ديگري كه در اين مجموعه نظر من را به خود جلب كرد، مساله‌ي مضامين به كار گرفته شده در آثار ايشان است كه از نظر من در دو شاخه‌ي حسي (از قبيل اندوه، دلتنگي، دوستي‌ها و...) و مسائل اجتماعي است كه ديگر مضاميني شخصي نيستند و اتفاقا معتقدم ارزش اين بخش از اثار ايشان بيشتر است.

طبايي در پايان، ضمن آرزوي موفقيت براي حسيني‌نژاد، ابراز اميدواري كرد كه در آينده ترانه‌هاي ايشان توسط آهنگسازان و خوانندگان ارزشمند و نامي به اجراي موسيقايي برسد.

برخي ترانه‌سرايان انگار رستوران‌دارند!

عليرضا بهرامي - شاعر - كه مديريت و اجراي اين مراسم را نيز عهده‌دار بود، با اشاره به سابقه‌ي شعري حسيني‌نژاد و انتشار مجموعه‌ي نخست وي با نام «هرچي ترانه، هيچي!» كه در سال ۸۳ توسط جامعه‌ي روزنامه‌نگاران جوان به چاپ رسيده است، درباره‌ي مجموعه‌ي «دردي به نام من» گفت: پيش از هر چيز بگويم، اين كتاب از لحاظ ظاهري از سر و شكل قابل قبولي برخوردار است، آنچنان كه يك سر و گردان بالا‌تر از ساير كتاب‌هايي است كه نشر نگاه اخيرا به انتشار رسانده است.

او ادامه داد: پيشتر‌ شناختي كه از حسيني‌نژاد داشتم اين بود كه ايشان يك روزنامه‌نگار متين و خوب است اما از چند روز پيش كه اين مجموعه به دستم رسيده، دريافتم كه ايشان ترانه‌سراي خوبي نيز هست. ترانه‌هاي او در عين حال كه از بيان امروزي برخوردار است، با عمده‌ي ترانه‌هاي امروزي تفاوت‌هاي خاص خودش را دارد.

اين شاعر افزود: هرچند در برخي از ترانه‌هاي اين مجموعه شاهد بعضي از تخفيف‌هاي وزني هستيم كه ترانه‌سرايان در سال‌هاي اخير در آثارشان براي خود قايل مي‌شوند، اما تسلط ايشان به اوزان عروضي واضح است و من فكر مي‌كنم احتمالا ايشان پيشينه‌اي هم در سرايش شعر در قالب‌هاي كلاسيك داشته‌اند.

صالحي - بهرامي - گلستاني - خوانساري

او ادامه داد: تلاش براي رسيدن به تقطيع‌هاي نيمايي و پرهيز از نگاه كليشه‌اي به تغزل از جمله ويژگي‌هاي آثار حسيني‌نژاد در اين مجموعه به شمار مي‌رود. اين درشرايطي ست كه گاهي ترانه‌سرايان براي گريز از كليشه، دست به تجربياتي مي‌زنند كه به واقع افتادن از سوي ديگر بام است! اما ايشان با نگاهي متعادل سعي كرده حركتي رو به ايجاد شرايط جديد و تفاوت‌هاي خاص داشته، هرچند كه دوست داشتم با توجه به حرفه‌ي روزنامه‌نگاري‌اش، ارجاعات خارج متني بيشتري را در سروده‌ها ببينيم تا در كنار بازي‌هاي زباني، بيشتر ما را به لذت خواندن ترانه‌هايش كه حرف‌هاي تازه‌اي هم براي گفتن دارند، برساند.

او همچنين با انتقاد به برخي رويه‌هاي نادرست و سودجويانه در حوزه‌ي ترانه‌سرايي اظهار داشت: متاسفانه همچنان بازار ترانه‌هاي مبتذل داغ است و اين مساله بيشتر از جايي آب مي‌خورد كه هر آهنگساز و خواننده‌اي به خود اجازه مي‌دهد كه به حوزه‌ي ترانه‌سرايي ورود پيدا كند. بيشترشان هم براي كسب سود بيشتر و وقتي فشاري ازسوي جامعه احساس نمي كند به اين كار مبادرت مي‌روزند. اما بخشي از انتقادات نيز متوجه برخي از شاعران و ترانه‌سرايان است كه در واقع حكم رستوران‌داري را دارند كه اولا هر كفشي به رستورانشان وارد مي‌شود، هر سفارشي داده شود، آن‌را انجام مي دهند و وقتي رستورانشان به شهرت نسبي رسيد، ديگر هر غذايي را با هر كيفيتي به خورد مشتريان خود مي‌دهند. اين كار به نظرم كم از خيانت ندارد.

بهرامي با اشاره به مجموعه‌ي «دردي به نام من» تاكيد كرد: ما داريم در مورد مجموعه‌اي صحبت مي‌كنيم كه به دور از فضاهايي اينچنيني خلق شده و وقتي به مساله‌ي شعارزدگي كه يكي از آسيب‌هاي جدي ترانه در زمانه‌ي ما به شمار مي‌آيد مي‌رسيم، به جرات مي‌توانم بگويم كه تنها در معدود ترانه‌هاي اين مجموعه تا حدودي اين حس را داريم و در باقي مجموعه، هيچ ردي از كار سفارشي و شعاري نيست.

ترانه‌سرا دغدغه‌ي اجرا شدن آثارش را نداشته

هادي خوانساري - شاعر - در ادامه‌ي اين مراسم درباره جايگاه ترانه گفت: ترانه در ميان ژانرهاي شعري، مردمي‌ترين ژانر است زيرا از زبان محاوره در آن استفاده مي‌شود. از اين نظر ترانه با مردم ارتباط تنگاتنگي دارد و مخاطبان فراواني را نيز به خود اختصاص مي‌دهد. بنابراين دامنه‌ي تاثيرگذاري بسياري دارد و اين مساله شايد نقش و ضرورت رسالت و تعهد شاعر به جامعه‌اش را دو چندان مي‌كند.

وي افزود: ترانه يك ژانر خاص است، اگرچه بسياري از شاعران آن را به رسميت نمي‌شناسند. ولي نبايد فراموش كنيم كه ترانه اين قابليت را دارد كه از لايه‌هاي تو در توي جامعه آغاز شده و آنچنان گسترده شود كه بر يك جامعه تاثير گذار باشد. خصوصا اين نقش تاثيرگذار را در عمده‌ي تحركات سياسي-اجتماعي و همچنين انقلاب‌هاي مردمي جهان به وضوح مي‌توان ديد.

اين شاعر با بيان اين مطلب كه در ترانه، جمهوري بزرگي وجود دارد، اظهار داشت: البته با توجه به تعريفي كه مصطلح است، هر شعري - اعم از كلاسيك، نيمايي و حتي سپيد - اگر با موسيقي همراه شود به آن ترانه اطلاق مي‌شود. بنابراين نبايد نقش مهم آهنگساز و خواننده را در به ثمر رسيدن ترانه ناديده گرفت؛ حالا در هر سبكي از موسيقي! مضاف بر اينكه هنرمندان حوزه‌ي موسيقي با توجه به ژانر فعاليتشان مي‌توانند قرائت‌هاي مختلفي از ترانه داشته باشند.

او در ارزيابي موقعيت و جايگاه ترانه طي دهه‌هاي اخير اظهار داشت: متاسفانه بايد بپذيريم كه صرف نظر از چند قله‌ي محدود در ترانه‌سرايي، بخش عمده‌ي اين ژانر هنوز پيشرفت چشمگيري نداشته و اگر هم پيشرفت‌هايي بوده، ديگر امكان ظهور قله‌هاي جديد وجود ندارد زيرا ما در دوره‌ي ترافيك هنرمند و شاعر قرار گرفته‌ايم و براي قله شدن، به تحولات فراوان نياز است.

او افزود: البته در اينكه سطح عمومي ترانه رشد قابل توجهي داشته شكي نيست اما مساله اينجاست كه ما به تحولات و تفاوت‌هاي بيشتري در اين حوزه نيازمنديم. شايد ما ديگر به ترانه‌ي خوب نياز نداريم، بلكه به ترانه‌ي عالي و تاثيرگذار نياز داريم. در اين‌صورت، برخلاف اينكه هميشه شعر بر ترانه تاثير داشته، ترانه نيز مي‌تواند بر شعر تاثيرگذار باشد.

خوانساري با تاكيد به اينكه علاوه بر خلق يك ترانه‌ي شايسته، نحوه‌ي اجراي اثر و ورود به حوزه‌ي موسيقي بسيار مهم است، خاطرنشان كرد: آقاي حسيني‌نژاد با وجود اينكه به دليل ارتباطات حرفه‌اي‌اش امكان برقراري كانال‌هاي لازم را داشته، هيچ وقت از تريبون‌هاي خود براي ارائه‌ي آثارش استفاده نكرده. تا جايي كه خيلي‌ها هنوز نمي‌دانند ايشان در حوزه‌ي شعر فعاليت دارد زيرا سعي كرده با رعايت اصول شرافت انساني، از امتيازات به نفع خود استفاده نكند.

وي ادامه داد: البته شايد سر و كار داشتن خبرنگاران و روزنامه نگاران با شاعران برجسته، باعث شده كه درك بهتري از استاندارد‌ها داشته باشند و به دليل فروتني و يا هر حس ديگري كمتر به فكر ارائه‌ي آثار خودشان باشند. شايد هم كار مطبوعات انقدر انرژي بر است كه كمتر به صرافت ارائه‌ي آثا خودشان بيافتند. مي‌خواهم بگويم برايند وجودي برخي از افراد، گاهي بيشتر از ارزش آثاري ست كه ارائه مي‌كنند.

اين شاعر همچنين با اشاره به مساله‌ي تعهد شاعر به جامعه‌اش گفت: البته برخي معتقدند ترانه الزامي ندارد كه به چيزي متعهد باشد. حتي برخي فكر مي‌كنند ترانه، متني ست كه صرفا بايد به شكل يك آوا در خدمت موسيقي قرار بگيرد. در اين مورد تصورات و اعتقادات متفاوت است؛ برخي نيز بر محوريت ترانه و متن اعتقاد دارند. اما همانطور كه گفتم دامنه‌ي مخطبان ترانه مي‌طلبد كه مساله‌ي تعهد بيشتر مورد توجه قرار گيرد؛ برخلاف اينكه ما عملا كمتر شاهد اين وضعيت در ترانه‌ها هستيم.

وي ادامه داد: از طرف ديگر اين دغدغه وجود دارد كه شاعر و ترانه‌سرا از چه مسير و كانالي مي‌تواند در راستاي تعهداتش گام بردارد؟ آيا در اين مسير با خودسانسوري و مميزي‌هاي حاكميتي روبرو نخواهد بود؟ يك شاعر تا چه اندازه مي‌تواند انديشه‌هاي خود را به جامعه انتقال دهد؟ اين در شرايطي ست كه كتاب براي يك شاعر يا نويسنده حكم شناسنامه را دارد و اگر كتابي منتشر نكند، قطعا نمود و نقش اجتماعي نخواهد داشت.

خوانساري درمورد «دردي به نام من» نيز گفت: تا آنجايي كه من ديدم ترانه‌ها با تسلط سروده شده‌اند، از اوزان مختلف استفاده شده و از فضاهاي متنوعي سود برده است. همچنين فكر مي‌كنم درون‌مايه‌ي آثار اين مجموعه بيشتر خاطرات نوستالژيك و تنهايي انسان امروزي است كه البته‌ي دغدغه‌ي انسان در طول تاريخ است. از طرف ديگر ايشان بدون دغدغه‌ي فكر كردن به آهنگ و آهنگساز، سعي در سرودن دغدغه‌هاي ذهني و روحي خود بوده و از اين حيث فكر مي‌كنم اين مجموعه بيشتر يك مجموعه‌ي شخصي براي ايشان است. بنابراين سادگي و صداقت دو عنصر اصلي در اين مجموعه است كه از نظر من قابل ستايش نيز هست.

انتشار اين مجموعه، مقاومت در برابر ادبيات غالب است

مجتبي گلستاني - منتقد ادبي - نيز با بيان اين مطلب كه سوابق هادي حسيني‌نژاد نشانگر آزادانديش بودن و توجه‌اش به ضرورت حوزه‌ي نقد است، در مورد «دردي به نام من» اظهار داشت: اين مجموعه مانند سراينده‌اش، مجموعه‌اي ساكت و شخصي است. صحبت‌هاي من در دو محور قابل تقسيم بندي است؛ اولي اين پرسش كه آيا مي‌توان ترانه را به عنوان يك ژانر جدي بگيريم يا نه؟

وي افزود: با در نظر گرفتن تاريخ ادبياتمان، شاهد گستره‌ي فعاليت نخبه گرايان بر حوزه‌هاي مختلف بوده‌ايم و در چنين شرايطي ترانه، شعري جدي نيست. به عبارت ديگر از نگاه آنان كه فكر مي‌كنند ادبيات ملك انحصاري و پدري آن هاست و حتي حق تعيين كردن كلمات و نحوه‌ي چينش آن‌ها را دارند، ترانه را نمي‌پذيرند. در تاريخ هم اگر به آن دسته از شعرهاي عاميانه كه سينه به سينه نقل شده‌اند رجوع كنيم، يا به خود ترانه كه به دوبيتي‌ها اطلاق مي‌شده، جز چند نام مثل فائز و باباطاهر اسمي باقي نمانده. وگرنه هرچيزي كه از فرهنگ غالب و حتي ديكتاتوري نبوده، سركوب و كنار گذاشته شده، آن هم تحت عنوان ادبياتي كه جدي نيست! دليلش اين است كه آن گونه‌ي عاميانه، ادبيات نخبه گرايانه را بازتوليد نكرده است.

اين منتقد ادامه داد: مجموعه‌ي آقاي حسيني‌نژاد يك ويژگي ديگر نيز دارد كه براي من ار ارزش بيشتري برخوردار است كه همانا انتشار خود اين ترانه هاست. شايد يك عده بگويند مگر ترانه چيست كه بايد چاپش كرد!؟ ولي من فكر مي‌كنم چاپ كردن ترانه و آن را به دست آهنگساز نسپردن و مستقل ديدن ترانه، به خودي خود يك مقاومت جديد است.

هادي حسيني نژاد

او گفت: ترانه و ترانه‌سرايي در چنين حالتي، عملا مخالفت است با گفتمان‌ همان جريان نخبه گراي حاكم كه به شاعر اجازه نمي‌دهد از بيان شكسته كلمات در شعر استفاده كند و حتي گزينش و چينش كلمات را هم كنترل مي‌كند؛ جرياني كه حتي به شاعر اجازه نمي‌دهد جور تازه‌اي فكر بكند! و جرياني كه اصلا ادبيات را مختص يك گروه خاص مي‌بيند. اين‌ همان جرياني ست كه زماني در ادبيات بلوك غرب و شوروي سابق وجود داشت.

گلستاني خاطرنشان كرد: ترانه به دليل گره‌خوردگي‌اش با موسيقي، مي‌تواند موقعيت خطرناكي را ايجاد بكند. ترانه‌ي جدي گفتن يا اصلا خود ترانه گفتن، يك نوع بندبازي است! بين سقوط كردن به ادبيات، فرهنگ و مصرف‌گرايي نازل؛ و حفظ كردن كلمات، كلام و دنياي شاعرانه‌اي كه قرار است دنياي فرديت يك گوينده باشد. براين اساس من فكر مي‌كنم وقتي مجموعه‌اي از ترانه‌ها در قالب يك كتاب منتشر مي‌شود، در شرايطي كه پيش‌تر به اهنگسازي سپرده نشده و حتي شايد قرار هم نيست به هيچ آهنگسازي سپرده شود، شاعري در برابر موسيقي شدن شعرش مقاومت كرده، در برابر مصرف شدن كارش و در برابر اينكه جزيي از جريان روز باشد! و انتخاب مي‌كند كه شاعر باشد.

او افزود: شاعر در چنين شرايطي نوستالژي‌هاي شخصي، عواطف رومانتيك و ولگردي‌هاي شبانه‌اي كه بعضا در برخي از ترانه‌هاي اين مجموعه به چشم مي‌خورد را كه به آوازخواني‌هاي شبانه نيز تعبير شده را حفظ مي‌كند و از هجوم مصرف شدن و سركوب شدن در امان مي‌ماند. از اين حيث بايد انتشار اين كتاب را به فال نيك گرفت زيرا به اين معنا است كه ايشان شاعري خود و زبان خود را تن ندادن به سنت‌هاي ادبي مي‌داند.

گلستاني در ادامه و در انتقاد به برخي مضامين در اين مجموعه گفت: وقتي به مضمون اين كتاب توجه مي‌كنيم، درميابيم كه هنوز رد و نشان بازتوليد ادبيات نخبه گرا در آن ديده مي‌شود و اين برخلاف تعريفي است كه ارائه كردم. به عبارت ديگر چنين شعري بايد خود را از سنتي كه در آن شكل گرفته، جدا كند. در اين مسير اولين مقوله پرهيز از اوزاني ست كه پيش‌تر با آن‌ها شعر و ترانه سروده شده و بسيار متداول هستند! البته تلاش‌هايي در اين مجموعه صورت گرفته؛ مثل سه تايي شدن بيت‌ها در يكي از آثار و حتي گاهي صورت نوشتاري شعر‌ها به هم ريخته كه خوشبختانه ديگر اجازه نمي‌دهند كه اين شعر‌ها موسيقي شوند! اما اين تجربيات كافي نيست.

او افزود: نكته‌ي ديگري كه درمورد اين مجموعه اين است كه در واقع كمبود اين مجموعه واژه‌ي «فقر» نيست؛ بلكه «فقر واژه» است. يعني محور زباني و جايگزيني كلمات در اين مجموعه مي‌بايست بيشتر اتفاق مي‌افتاد تا فضاهاي خلق شده، بازتوليد تجربه‌هاي سابق نباشد. ورود واژه‌هاي جديد و محور هم زباني‌هاي تازه، مي‌تواند جهان معنايي تازه‌اي را در شعر ايجاد كند؛ جهاني كه فكر مي‌كنم در شعر آقاي حسيني‌نژاد هنوز شكل نگرفته است.

در بخش پاياني اين مراسم، سيدعلي صالحي - شاعر - در سخنان كوتاهي گفت: خوشحالم كه اين كتاب با تشويق‌هاي من به دنيا آمد.

مراسم رونمايي از مجموعه ترانه‌ي «دردي به نام من» با خوانش ترانه‌هايي توسط هادي حسيني‌نژاد به پايان رسيد.

در اين مراسم شاعران، نويسندگان و روزنامه‌نگاران ديگري چون محمد آزرم، محمد آشور، فريد قدمي، يوسف انصاري، احمد طبايي، صادق وفايي و بيتا ناصر حضور داشتند.

انتهاي پيام

يکشنبه 24 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن