محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832392177
چشم‌هاي شان را بعد از ازدواج باز مي‌كنند گفتگو با پروفسور باهر درباره علل طلاق
واضح آرشیو وب فارسی:موج: چشم‌هاي شان را بعد از ازدواج باز مي‌كنند گفتگو با پروفسور باهر درباره علل طلاق
سر تا پاي ديوارهاي دفتر پروفسور حسين باهر، بنيانگذار مكتب رفتارشناسي و مشاور، پر از لوح هاي تقدير و مدارك تحصيلي مختلف است. ميان آنها اما قابي با ابعاد تقريبا يك متر در يك متر است كه بيشتر به چشم مي آيد. قاب ، حافظ كاغذ كاهي رنگ و رو رفته‌اي است كه حتي حاشيه هايش هم ريز و ظريف خطاطي شده است. پيش از آن كه بخواهم سر صحبت را با اين رفتار شناس باز كنم ، او با اشاره دست صدايم كرد تا كنارش بايستم و همراهش نوشته‌هاي روي كاغذ را بخوانم.
كاغذ، عقدنامه پدر و مادرش بود. باهر، از پشت شيشه روي اسامي دست كشيد، گفت « مي بيني خبرنگار ! آن روزها ، ازدواج حرمت داشت! چشم شان را پيش از ازدواج باز مي كردند، بعد از ازدواج مي بستند؛ حالا اما چشم ها را پيش از ازدواج مي بندند و بعد از آن باز مي كنند. همه چيز برعكس شده است. »
كنار همان تابلو، پر از پرونده هاي مراجعاني بود كه گروهي از آن ها براي مشاوره پيش از ازدواج به دفتر او آمده بودند و گروهي ديگر براي مشاوره پيش از طلاق يا پس از آن و باهر نگران بود كه مبادا روزي تعداد پرونده هاي مشاوره پيش از ازدواج به هيچ برسد و شمار پرونده هاي مشاوره پيش از طلاق چند برابر شود.
اين استاد دانشگاه اعتقاد دارد، افزايش آمار طلاق در كشوري اگر همراه با كاهش آمار ازدواج باشد، يعني زنگ خطرها براي گسسته شدن بنيان خانواده در آن به صدا در آمده است. ما در اين گفتگو با باهر درباره علل افزايش آمار طلاق و شيوه هاي مهار آن بحث كرده ايم. او باور دارد بسياري از دلايلي كه از سوي زوج ها به عنوان علت طلاق معرفي مي شود، واقعي نيست و مسائل ديگري سبب ساز جدايي شده است.
معاون قوه قضائيه به تازگي از افزايش 6 درصدي طلاق در كشور نسبت به سال گذشته خبر داده است. به نظر شما اين وضعيت آماري خبر از وقوع بحراني در كشور مي دهد؟
بله. از ديدگاه من ، اين آمار نمادي از وضع بحراني بنيان خانواده در جامعه است و هشدار مي دهد پيش از آنكه تبعات نابودي خانواده ها دامن گيرمان شود بايد به فكر چاره بيفتيم. خانواده هاي ايراني هنوز در حال گذار از سنت به مدرنيته هستند و به همين علت وقتي مي خواهند مظاهر جامعه مدرن را در بافت نسبتاً سنتي شان جا بدهند، دچار مشكل مي شوند معمولا اين مسئله به افزايش طلاق منجر مي شود.
متأسفانه زوج ها ديگر يكديگر را تحمل نمي كنند و طلاق آنقدر آسان شده است كه به محض اراده كردن، مي توانند از هم جدا شوند. البته اين موضوع تنها علت طلاق نيست. نگراني من از تأثير برخي رسانه هاي بيگانه بر مردم است كه قبح اين مساله را در نظر مخاطبان شان از بين برده اند.
مي دانيد چرا به افزايش آمار طلاق مي گوييم بحران؟ افزايش آمار طلاق يعني افزايش زنان و مردان مجردي كه طعم زناشويي و زندگي مشترك را پيشتر چشيده اند و به ناگهان از آن محروم شده اند، افزايش آمار طلاق يعني زن هاي بي سرپرست جوان و رها شده كه از حمايت هاي اجتماعي برخوردار نيستند، افزايش آمار طلاق يعني مدت ها تجربه احساس اندوه يا شكست خوردگي در يك اعضاي يك جامعه كه كارايي آنها را به شكل قابل توجهي كاهش مي دهد، افزايش آمار طلاق يعني كودكاني كه ميان پدر و مادري جدا از هم، دست به دست مي شوند يا هيچ كدام از والدين نمي خواهندشان.
از سوي ديگر شما نبايد فقط نگران تبعات بيشتر شدن آمار طلاق در جامعه باشيد اين كه شمار زيادي از جوان ها به علل گوناگون ازدواج نمي كنند هم نوعي بحران است. بر اساس آخرين آمارها كه اتفاقاً از سوي همان معاون قوه قضائيه اعلام شده ازدواج در كشور ما كاهشي 5 درصدي نسبت به سال گذشته داشته است.
ما هم اكنون در شرايطي هستيم كه گروهي از جوان هاي ما به علت رفاه زدگي، تنوع طلبي نامشروع و بي علاقگي به قبول مسئوليت ازدواج نمي كنند و گروهي ديگر امكانات لازم براي ازدواج را ندارند و گروهي هم چنان زياده خواه شده اند كه حاضر نيستند زندگي را با شريك شان از صفر آغاز كنند و همه نوع امكاناتي را در آغاز زندگي مشترك طلب مي كنند در حالي كه ما در جامعه سنتي گذشته اين گونه رفتار نمي كرديم . زن و شوهر هر چه داشتند با هم به دست مي آوردند.
زماني كارشناسان مي گفتند علت بسياري از طلاق ها مشكلات جنسي زوج هاست. خيلي از مردم هم مي گويند علت طلاق، فقر است اما در آماري كه آقاي تويسركاني ارائه داده از ميان 90 هزار و 653 مورد طلاق ثبت شده در كشور، دخالت خانواده ها و محقق نشدن يكي از شروط ضمن عقد با آمار حدود 15 درصد و با اختلاف فاحشي نسبت به ديگر علل طلاق، بيشترين علت جدايي زوج ها از هم شناخته شده است. حال آنكه طلاق به علت فقر در رتبه پنجم و به علت اختلالات جنسي در رتبه دهم قرار دارد! اين تفاوت ميان واقعيت و باورهاي كارشناسان و مردم را چگونه تحليل مي كنيد؟
اشتباه نكنيد! در اين آمار چند نكته بسيار مهم نهفته است كه بدون توجه به آنها در برداشت تان از اعداد و ارقام به بيراهه مي رويد. نخست آن كه نبايد طلاق به علت اختلالات جنسي را مترادف طلاق به علت مشكلات جنسي زوج ها فرض كنيد.
گاهي ممكن است زن و شوهري از نظر جسمي كاملا سالم باشند اما آموزش نديده باشند تا بتوانند لذت و رضايتي را كه بايد از ارتباط با هم داشته باشند، تأ مين كنند در اين حالت زن و شوهر از نظر جنسي از هم ناراضي مي شوند اما آنها اختلال جنسي ندارند. پس با توضيحي كه من دادم متوجه مي شويد آماري درباره اين كه چند درصد زوج ها به علت مشكلات جنسي و بويژه عدم رضايت جنسي از هم جدا مي شوند ارائه نشده است.
دوم اين كه شما مي گوييد گروهي از كارشناسان معتقدند مشكلات جنسي نقش اصلي را در جدايي زوج ها بازي مي كند و مردم هم فقر را علت اصلي طلاق مي دانند، من اين ديدگاه ها را رد نمي كنم! به رتبه بندي كه انجام شده است اين گونه نگاه نكنيد. احتمالاً در پرسشنامه هايي كه به زوج ها داده شده، درباره علت اصلي طلاق از ديدگاه آنها پرسيده شده است اما آنچه يك زوج به عنوان علت اصلي جدايي شان اعلام مي كنند ، لزوما علت واقعي آن نيست.
عواملي مثل فقر، نارضايتي هاي جنسي، اعتياد، خشونت هاي خانگي زوج ها را كم تحمل و خسته مي كند و زندگي خانوادگي با اين احساس هاي منفي سخت مي شود و در چنين شرايطي ديگر زوج نمي توانند به آساني از كنار مشكلات و چالش هاي زندگي بگذرند يا آنها را با كمك هم حل كنند بلكه در مواجهه با مسائلي مانند دخالت هاي خانواده هاي يكديگر در زندگي مشترك شان يا با بهانه هايي مانند عملي نشدن شروط ضمن عقد، از هم جدا شوند.
نكته سوم اين است كه هيچ آماري در كشور ما كاملاً قابل اعتماد نيست. متأسفانه برخي مردم هنوز هم در پاسخ دادن به پرسشنامه ها صادق نيستند و حقيقت را نمي گويند يا گاهي وقايع را بد تحليل مي كنند. اندكي از مديران هم البته در برخي حوزه ها،گاهي آمارهايي را بر اساس صلاحديد خودشان دستكاري مي كنند. به همين علت است كه به طور كلي ارزيابي هاي آماري در كشورمان قابل اعتماد نيست.
... و اما نكته چهارم: عامل سوم طلاق، در اين پژوهش، ترك زندگي مشترك اعلام شده است در حالي كه اين گزينه گنگ است. زن يا شوهر به هزار و يك علت ممكن است زندگي مشترك را ترك كنند بايد اين علت را پيدا كرد. پس ترك كردن خانه، به تنهايي نمي تواند به عنوان يكي از علل طلاق مطرح شود.
منظورتان اين است كه شما دخالت هاي خانوادگي و برآورده نشدن شروط ضمن عقد را جزو علل اصلي طلاق نمي دانيد؟
من گفتم كه آمارها اشكال دارد ضمن اين كه بايد تحليل تخصصي ضميمه شان شود اما اين اتفاق نمي افتد و با اين حال با توجه به مشاهدات خودم از مراجعانم با اطمينان مي گويم كه اين دو عامل بويژه دخالت خانواده ها از علل اصلي دعواهاي خانوادگي و طلاق هاست. مي دانيد چرا خانواده ها در امور فرزندان شان پس از ازدواج هم دخالت مي كنند؟
علتش وابستگي جوان ها به خانواده هاي شان است. آنها ملزومات مادي زندگي مشترك را از پدر و مادر مي گيرند چون همانطور كه گفتم نمي خواهند زندگي مشترك را از صفر شروع كنند. بلكه مايلند خانه اي آماده، لوازم زندگي آماده،خودروي آماده و حساب بانكي پر داشته باشند. وقتي آنها از خانواده تا اين حد كمك مي گيرند زندگي مشترك شان جزئي از دغدغه هاي خانواده اول شان مي شود چون خانواده براي تشكيل اين زندگي مشترك پول پرداخته اند و حالا نمي خواهند حذف شوند.
از سوي ديگر خيلي از والدين ايراني كنترلگر هستند يعني گمان مي كنند صلاح فرزندان شان را بهتر از خودشان مي دانند حال آن كه اين باور نادرست است. وظيفه والدين ارائه اطلاعات است اما آنها نمي توانند و نبايد به زور فرزندان شان را به سمت مسيري خاص در زندگي مشترك هدايت كنند.
اين مسئله براي جوان هايي كه مي خواهند زندگي مشترك را آغاز كنند گران تمام مي شود. به آمارهاي ارائه شده از سوي معاون قوه قضائيه اگر بيشتر دقت كنيد متوجه مي شويد كه حتي اعتياد يكي از زوج ها يا ضرب و شتم يا ارتباط نامشروع در بررسي علل جدايي در درجه هاي بعدي اهميت است. البته همانطور كه گفتم اين علل هم كه در درجه هاي بعدي اهميت است ، زمينه را براي طلاق فراهم مي كند يعني به شكل غيرمستقيم سبب ساز طلاق مي شود.
مسئله اجرايي نشدن يكي از شروط ضمن عقد هم به عنوان يكي از علل اصلي طلاق در اين پژوهش اعلام شده است. هشدار مهم اين است كه اين موضوع، به عنوان يكي از دلايل طلاق، از سوي زنان مطرح مي شود. پس مي شود فهميد كه خانم ها سهم زيادي در جدايي دارند. من معتقدم جامعه ما با سپردن برخي امتيازها به زنان، به آنها ظلم كرده است!
هم اكنون، دختران بيشتر از پسران وارد دانشگاه مي شوند، پس دختران بيشتري مدرك دانشگاهي مي گيرند، دختران بيشتري صاحب شغل هاي كليدي مي شوند، دختران بيشتري درآمد بالا دارند و ... اين وضعيت، سطح انتظارات زنان را از همسرشان هم بالا برده است اما مردها در همان سد اول كه كنكور بوده يا سدهاي بعدي متوقف شده اند و از زنان عقب مانده اند پس نمي توانند خواسته هاي آنها را تأمين كنند، در چنين شرايطي يا زن ها به علت انتظارات بالاي شان ازدواج نمي كنند يا اين كه ازدواج مي كنند اما احساس رضايت ندارند و به همين علت زندگي شان به سامان نمي شود.
گرچه به زوج ها گفته مي شود كه سقف مهريه هم اكنون 110 سكه است اما در حقيقت اين قانون به تاييد نهايي نرسيده است و هنوز هم مهريه هاي نامعقول وجود دارد. از سوي ديگر حتي پرداخت 110 سكه هم از جيب يك جوان منطقي نيست. جهيزيه ها اشرافي شده و در برخي شهرستان ها خانواده ها به علت ناتواني در پرداخت جهيزيه، دختران شان را به خانه بخت نمي فرستند.
مگر نه اين كه مهريه هديه اي است كه مرد قول مي دهد آن را به زن بپردازد؟ من در اين باره ايده اي دارم، اگر اين هديه در همان بدو ازدواج نقدي پرداخت شود و از همان حق جهيزيه داده شود ديگر نه مردي زير بار مهريه سنگين مي رود، نه زني به اجرا گذاشتن مهريه را اهرم فشار زندگي مشترك نمي كند و نه خانواده داماد از عروس انتظار آوردن جهيزيه اشرافي دارد چون مي داند اين جهيزيه بايد از پولي كه پسر آنها به رسم هديه داده است ، تهيه شود.
ايده من البته تازه نيست و در صدر اسلام هم، روايت است كه پيامبر (ص) ، جهاز حضرت فاطمه ( س) را از مهري كه حضرت علي ( ع) پرداختند، تهيه كردند.
در صحبت هاي تان اشاره كرديد كه نارضايتي جنسي زوج ها از هم نقش مهمي در جدايي آنها بازي مي كند. به نظرتان چرا شمار زيادي از زوج ها در كشور ما به رضايت جنسي نمي رسند و پس از مدتي از هم دور مي شوند.
نخست اين كه شمار زيادي از مردم از اهميت اين مسئله غافلند و ديگر اين كه آموزشي در اين باره نديده اند. به اعتقاد من همه زوج ها بايد پيش از ازدواج دوره هايي براي آشنايي با اين موضوع بگذرانند.
يكي از ديگر علل طلاق هم نپرداختن نفقه است. فكر مي كنيد در جامعه ما كه بيشتر زنانش هم شاغل شده اند، دريافت نفقه چقدر موضوعيت دارد؟
من معتقدم زني اگر كار مي كند و اصرار دارد حقوقش را براي خودش نگه دارد و خرج خانه نكند ديگر نفقه درخواست كردن منطقي نيست. چون اين زن وقتي را كه بايد در خانه به همسر و شوهرش اختصاص دهد صرف كار كردن در بيرون از خانه مي كند، پس چرا بايد نفقه بگيرد.
امروزه روابط موازي هم در زندگي هاي مشترك زياد شده است و خيلي از زوج ها به يكديگر خيانت مي كنند. در اين تقسيم بندي روابط نامشروع جزو عوامل دست چندم قيد شده است. به نظرتان علتش چيست ؟
يكي از علل آن است كه گاهي اين روابط دير آشكار مي شود و علت ديگر هم همانطور كه گفتم اين است كه كشف چنين مسايلي در زندگي خانوادگي بلافاصله منجر به طلاق نمي شود بلكه تنش را در خانواده زياد مي كند و بعد با كوچكترين مشكلي زن و مرد از هم طلاق بگيرند. من هم موافقم و با توجه به مشاهداتم از مراجعان مي گويم خيانت شايع شده است و بدتر اين كه ديگر فقط مردها به زن ها خيانت نمي كنند بلكه شمار زن هايي كه به شوهران شان خيانت مي كنند هم رو به افزايش است.
وقاحت ارتباط نامشروع براي برخي مردم از بين رفته است و من علت اصلي اش را ماهواره مي دانم. در همه شبكه هاي عامه پسند فارسي زبان ماهواره كه از سوي كشورهاي ديگر هدايت و برنامه ريزي مي شود، اغلب داستان اصلي سريال ها و فيلم ها، خيانت است.
همه با هم رابطه نامشروع دارند و هيچ حد و مرز و اعتقادي وجود ندارد. برخي هم مثل فيلم هاي ساخت تركيه، در ظاهر مذهب دارند و در باطن، انگار دغدغه اي جز رابطه جنسي با يكديگر ندارند. هدف از ساخت اين سريال ها فقط عادي سازي خيانت و روابط موازي است. به شكلي كه انجام دهندگان اين عمل، احساس گناه و پشيماني حتي نداشته باشند و افسارگسيختگي جنسي را حق خودشان بدانند.
يادم مي آيد وقتي كوچك بودم، مادربزرگم مي گفت؛ شيطان از درزها مي آيد، نه از در! مصداقش همين وضعي است كه حالا داريم. همين جزئيات كوچك، ذره ذره قبح اعمال ناروا را از بين برده است.
با القاي همين سريال ها، مردم معناي توبه را هم اشتباه فهميده اند. به بهانه اين كه توبه خواهند كرد دست به هر كاري مي زنند و در نهايت يك ببخشيد هم مي گويند و به خيال شان كار تمام شده است و پاك شده اند. در حالي كه چنين نيست.
به نظرتان تا چه حد گذراندن دوره هاي آمادگي پيش از ازدواج مي تواند در كاهش آمار طلاق مؤثر باشد؟
گذراندن اين دوره ها بايد الزامي شود. علاوه بر آن پيش از ازدواج، افراد بايد با دو مشاور، درباره ازدواج شان مشورت كنند. البته گمان نكنيد مي شود بحران طلاق را با اين روش ها كاملاً از بين برد. روزگاري نسل هاي مختلف در كشورمان اعتقاد ديني قوي داشتند كه آنها را وادار مي كرد پيش از طلاق گرفتن صبر كنند تا شايد نظرشان عوض شود؛ عرفي هم داشتيم كه بر اساس آن طلاق ناپسند بود، اما حالا ديگر همه اين پايه ها ضعيف شده است. اگر مي خواهيم جلوي افزايش آمار طلاق را تمام و كمال بگيريم لازم است بار ديگر اين اعتقادات و باورها را زنده كنيم.
جدول عوامل تاثير گذار بر طلاق بر اساس ميزان شيوع
مريم يوشي زاده - خبرنگار جام جم آنلاين
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها