واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: درس هايي از قرآن؛ خطر لجاجت در برابر حق
چون ميخواهد يك كاري بشود، تدبير نميكند كه درست است يا درست نيست. مرغ يك پا دارد! «راكب اللجاج متعرض للبلاء» (غررالحكم/ص464) كسي كه سوار اسب لجبازي شود، خودش را نابود كند. «رانَ عَلي قُلُوبِهِم»(مطففين/14) قلبش و روحش زنگ گرفته، حقپذير نيست. «صَارَتْ دايرهًْ السّوْءِ عَلَي رَأسِهِ» (بحارالانوار/ج33/ص306) آدم لجباز يك حلقهاي از بديها دور سرش است و چه اقوامي بهخاطر لجبازي هلاك شدند چه جنگهايي بهخاطر لجاجت بهوجود آمد.
1 - لجاجت كفار در برابر آيات الهي. «وَ إِنْ يَرَوْا آيَهًْ يُعْرِضُوا» (قمر/2) هرچه معجزه نشانشان بدهي، ميگويند: نه! پس «ذَرْهُم» (حجر/3) رهايشان كن. «أَعْرِضْ عَنْهُم» (مائده/42) از آنها اعراض كن، رهايشان كن. «دَع» (احزاب/48)، پيغمبري كه «إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم/4) خدا دربارهاش ميگويد: تو خُلقت بزرگ است، با خُلق بزرگ هم حريف لجباز نميشوي.
يك آيه داريم در مورد لجبازي يهوديها كه نزد موسي آمدند و گفتند: «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا» (اعراف/132) هر آيه و نشانه و معجزهاي بياوري كه «لِتَسْحَرَنا بِها» كه ما را سحر و جادو كني، «فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنينَ» ما ايمانبياور نيستيم. افتادند روي يك دنده! آنوقت خدا چه ميكند؟ خداوند هم ميگويد: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمُ الطوفان» (اعراف/133) طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و همه رقم نكبت فرستاديم.
قرآن ميفرمايد: «لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (مؤمنون/75) لجبازي ميكنند، «لَجُّوا في عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ» (ملك/21)، «وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً» (نوح/7).
2 - عذرخواهي از اشتباهات. افرادي ميتوانند با يك نامه همه فتنهها را بخوابانند. حاضر نيستند يك نامه بنويسند. اشتباه كردي، بگو: من اشتباه كردم! يك عذرخواهي كن. مسئله لجبازي يك بلاي مهلك است. خواص، بعضيهايشان گرفتار هستند، عوام هم گرفتار هستند.
3 - كيفر سخت لجبازان در قيامت. به پيغمبرها ميگفتند: «سَواءٌ عَلَيْنا» (شعرا/136)، مساوي است براي ما، «أَ وَعَظْتَ» موعظه كني، «أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظينَ» (شعرا/136) يا موعظه نكني، ما گوش بده نيستيم. آنوقت خدا ميگويد: روز قيامت هم اينها هرچه جيغ بزنند فايده ندارد. «سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْناام صَبَرْنا» (ابراهيم/21)
4 - يك آدم لجبازي بود به نام سَمُره. يك درخت داشت در يك باغ. به هواي رسيدگي به درختش سر زده در باغ ميآمد. صاحب باغ گفت: آقا كل باغ براي من است. تو يك درخت داري، «يَاالله» بگو. گفت: نميخواهم! آمد خدمت پيغمبر گفت: يا رسولالله! يكي از اصحاب شما چنين ميكند. پيغمبر گفت: آقا اجازه بگير، گفت: نميخواهم. گفت: بفروش، گفت: نميخواهم. يك درخت در بهشت به تو ميدهم، نميخواهم! پيغمبر گفت: اين آدم لجبازي است. برو درختش را بكن در كوچه بينداز و پولش را هم نده!
دوري از لجبازي در مسائل خانوادگي. زن و شوهري با هم دعوا كردند. پدر خانم قسم خورده بود كه در زندگي شما دخالت نميكنم. هرچه گفتند: تو ريش سفيد هستي، پدربزرگ هستي. گفت: من قسم خوردم. خوب قسم را بشكن. «وَ لا تَجْعَلُواالله عُرْضَةً لِأَيْمانِكُم» (بقره/224) بهخاطر قسم به خدا كارهاي حق را كنار نگذاريد.
5 - انتخاب احسن در ميان ديدگاههاي مختلف. قرآن ميگويد: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» (زمر/17) بشارت بده، بندگا نمان را. بنده با هيچ فكري لجبازي ندارد، حرف را گوش ميدهد، اگر خوب بود قبول ميكند. يكدنده نيست. هركس حرفش بهتر بود، او را ميپذيرد.
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]