واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: آيا فروشندهاي كه رايانه جديدتان را از او خريدهايد، واقعا به چيزهايي كه دربارهاش صحبت ميكند، آگاهي دارد يا فقط چيزهايي را كه در بروشور مطالعه كرده است براي شما تكرار ميكند؟ يا كارمندي كه بتازگي براي استخدام با او مصاحبه كرديد واقعا از آن چيزهايي كه ادعا ميكرد ميداند، سررشتهاي دارد يا اينكه فقط جوابهايي را برايتان تكرار ميكند كه شما دوست داريد بشنويد؟ خواهناخواه همه ما مدام در حال قضاوت كردن درباره ميزان هوش و آگاهي ديگران هستيم و با جوابهايي كه به سوالاتمان ميدهند، سطح شايستگي و تواناييهاي آنها را ميسنجيم. بعضي افراد در اين كار مهارت بيشتري دارند، اما آن به اين معني نيست كه شما نميتوانيد ياد بگيريد. با تمرين، شما هم ميتوانيد ميزان هوش و سطح آگاهي اطرافيانتان را حدس بزنيد. انواع هوش هوش چيزي است كه ارزيابي و اندازهگيري آن كار سادهاي نيست چون انواع بسيار متفاوتي دارد. در سال 1983، دكتر هاوارد گارنر، استاد دانشگاه «هاروارد» مفهوم جامعتري از هوش ارائه داد و آن را چندهوشي ناميد. تئوري او با نظريات سنتي در اين رابطه كه ميگفتند: «آيا ميتواني وقايع را به خاطر بسپاري، رياضيات انجام دهي، منطقي فكر كني و جملههاي صحيح بنويسي؟» كاملا مغاير بود و ديدگاه بسيار جامعتر براي قضاوت درخصوص هوش افراد داشت. طبقهبندي او نيز 7دسته بود كه هر كدام بخشهاي متفاوتي از هوش را شامل ميشد: هوش و دانش زبانشناختي: مهارت كار كردن با زبان و كلمات. گاهي ميبينيم كه بعضي قادر به تكلم به چندين زبان مختلف هستند، در حالي كه بعضي در يادگيري يكي هم درماندهاند. هوش منطقي و رياضي: حل مشكلات به طريقي كاملا منطقي. نوعي از هوش كه بيشتر شامل كتابخوانان است. هوش موسيقي: قابليت فكر كردن در قالب نتهاي موسيقي و ريتم؛ چه در نواختن چه در آهنگسازي. هوش فضايي: حل مشكلات به صورت بصري، در مغز فرد. جهتيابي و ناوبري از مهمترين آنهاست، ولي توانايي در هنر، مجسمهسازي و طراحي نيز از اين دستهاند. هوش جنبش فيزيكي: داشتن توانايي در حركت عضلات و ساير حركات ورزشي. هوش ميانفردي: توانايي شناخت احساسات، حالات و عواطف ديگران و مهارتهاي اجتماعي. هوش درون فردي: اطلاع از خودمان، احساسات و افكار خودمان. يكي از اصليترين قانونهاي تعيين هوش افراد اين است كه هيچگاه فكر نكنيم آموزش و تحصيلات با هوش قوه ادراك يكسان است. حتما بايد تا به حال به اين مساله برخورد كرده باشيد كه هر فردي با مدرك تحصيلي از بهترين دانشگاه دنيا، فرد باهوشي نيست و فردي هم كه نتوانسته حتي تحصيلات دبيرستاني را به پايان برساند خنگ و كمهوش نيست. همانطور كه نظريه چندهوشي نشان ميدهد، هر فردي قابليتهاي مختلف دارد و همه يكسان نيستند. به عنوان يك قانون كلي، باهوشترين افراد جامعه ما تنها افرادي هستند كه از ناچيز بودن اطلاعات و آگاهيهايشان مطلع هستند. هيچ وقت به كسي اينقدر اطمينان نكنيد كه بگوييد او پاسخ هر سوالي را ميداند و فكر ميكند هر مبحثي را ميتوان با تئوري خوبوبد حل كرد. هوش، قوه درك اين مساله است كه هر مشكلي ميتواند راهحلهاي مختلف داشته باشد، حتي اگر ما يكي را بر راه حلهاي ديگر ترجيح دهيم. برخلاف آنچه ممكن است فكر كنيد، پذيرفتن اينكه چيزي را نميدانيد، يكي از علائم باهوشي است. هيچ راه مطمئن و كافي براي تعيين هوش افراد نيست و نخواهد بود. اما نشانهها و علائم زيادي است كه با دنبال كردن آنها ميتوانيد نتيجهگيري كلي داشته باشيد. اما بايد سوالات درست و منطقي از فرد بپرسيد. در اينجا به مواردي اشاره ميكنيم كه بد نيست آنها را به خاطر بسپاريد. سوالات كلي بپرسيد، نه سوالات مخصوص و ويژه: همه افراد با درصد هوش متوسط ميتوانند اصول علمي و اعداد و مسائلي از اين قبيل را به خاطر بسپارند، سوالات انتزاعي و خيالي دشوارتر هستند. به دنبال پاسخهاي صحيح و عقلاني باشيد: آيا به نظر ميرسد فرد مشغول تكرار آن چيزي است كه در روزنامه مطالعه كرده، يا خود واقعا درباره اين مسائل فكر كرده است؟ به كلمات خيلي عجيب كه بيجا به نظر ميرسند و اشتباها استفاده ميشوند، دقت داشته باشيد. بعضي افراد عادت دارند با استفاده از كلماتي كه به ظاهر گيرا و پرابهت هستند خود را بزرگ جلوه ميدهند اگر استفاده از كلماتشان نابجا بود، يادداشت برداريد. به دنبال كلمات كليدي باشيد: به طور مثال استفاده از كلمه «پيشگستر» اشاره به اين دارد كه فرد از جملات كليشهاي استفاده ميكند. دنبال عبارات و جملات كليشهاي باشيد: استفاده زياد از جملات كليشهاي نشانه بدي است. اما استفاده از همين كليشهها به طرزي نادرست موضوع را بدتر هم ميكند. سوالاتي بپرسيد كه خود هم جوابش را ميدانيد: اگر سوال را درست جواب دهند يا اينكه بگويند نميدانند، خوب است. اما اگر سعي در سفسطه كردن كنند، حواستان باشد. حضورذهن و قدرت استدلالش را محك بزنيد، فقط حافظه او را آزمايش نكنيد، كمي هم قدرت تعقل آنها را محك بزنيد و ببينيد كه آيا ميتوانند بعضي از سوالها را با استدلالات منطقي جواب بدهند. نظر او را درمورد چيزي بپرسيد: ببينيد ميتوانند درباره موضوعات مختلف نظر خود را ابراز كنند يا اينكه فقط قادر به حفظ يكسري اصول علمي هستند. مهارتهاي اجتماعي او را بررسي كنيد: ببينيد در برخورد با ديگران چطور رفتار ميكنند. طريقه صحبت كردن او را بسنجيد: بيان واضح و كامل موضوعات بسيار بهتر از استفاده از كلمات پيچيده است كه خود فرد هم شايد معنايش را بدرستي نداند. به گفته لئوناردو داوينچي «هرفردي كه مبحثي را با توجه به منابع و مراجع ديگر بررسي ميكند، از هوش خود استفاده نكرده است، فقط از حافظهاش استفاده ميكند.» از هوشتان درست استفاده كنيد: تجربههاي زيادي نشان داده است افرادي كه در ابتدا كودن و احمق جلوه ميكردند، نابغه و افرادي بسيار باهوش بودهاند، به همين سبب است كه اين مسائل هيچگاه نبايد از روي ظاهر نتيجهگيري شوند. درست است كه هوش به طور كلي چيز خوبي است، اما در كنار ويژگيهاي خوب اخلاقي فرد است كه زيباتر ميشود. باهوش بودن يك چيز است، اما دانستن اينكه چطور از اين هوش استفاده كنيد، بسيار مهمتر است، افرادي كه موفق ميشوند، لزوما هميشه افراد باهوشي نيستند، آنها فقط ميدانند كه چطور از هوش خود استفاده كنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]