واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: مناسك حج اگرچه يك عمل عبادي ديني است، اما ميتوان از منظر علوم جديد هم به آن نگريست و مورد تحليل قرار داد. از آنجا كه حج يك سفر روحي و معنوي است، جا دارد كه از ديد روانشناسي هم به آن نگاه كرد. سفر در هر شكل و نوعي جذابيتهاي شيريني دارد و انسان زماني كه عازم سفر ميشود حسي از رهايي و آزادي را تجربه ميكند كه شادي بخش و مفرح است. اين حس شادي در سفر الهي حج به بهجت و شعف دروني بدل ميشود كه از عمق و عناصر زيباييشناسي ماندگارتري برخوردار است. در مسافرتهاي معمولي گاهي آدمي دچار حس غربت و تنهايي ميشود و خود را در ميان بيگانگان ناآشنا ميبيند، اما وقتي مقصد همان مبدا باشد و مسافران، مهمان كسي ميشوند كه همواره با آنان بوده است، ديگر غربت سفر معني خود را از دست ميدهد، چرا كه قربت مسافران به مقصود لذت بخشترين حسي است كه تجربه ميشود بنابراين سفر حج تفاوتهاي زيادي با سفرهاي معمولي دارد، زيرا اين سفر به قصد تفريح و خوشگذراني انجام نميشود. انسانها معمولا به اين دليل سفر ميكنند كه از خويشتن خود فاصله بگيرند و براي مدتي آن را فراموش كنند، اما بعكس در اين سفر آدمي بيشتر به خود و لايههاي دروني خويش نزديك ميشود و به تامل و تدبر در حقيقت خويش ميپردازد. در واقع حج يك سفر آفاقي و انفسي است كه انسان در فرآيند آن، نفس خود را واكاوي ميكند و به خودآگاهي ميرسد. در سفرهاي انساني ممكن است آدمي به نفس خويش ظلم كند و تعلقات و علقههاي آنرا افزونتر سازد، ولي در حج آدمي فرصت مييابد تا از تعلقات نفساني خود را بپيرايد و نفس زنگارزده خود را صيقل دهد و سبكبال شود. از همين رو بسياري از روانشناسان، سفر حج را يكي از بهترين شيوهها براي سلامت رواني و بهداشت روحي انسان ميدانند. بسياري از افسردگيها، اختلالات رفتاري، پرخاشگري و عصبيت و احساس گناه و عذاب وجدان كه انسان را آزار ميدهد به واسطه سير و سلوك عارفانه در حج درمان ميشود و از بين ميرود. در واقع سفر حج يك سفر شخصيت محور است كه آدمي با فاصله گرفتن از خود ظاهرياش به خود واقعياش نزديك تر ميشود. در سفرهاي دنيوي نوع طبقه اجتماعي و پايگاه اقتصادي مسافران با مقصد و مكاني كه سفر ميكنند همبستگي مثبت دارد، اما در اين سفر انسان از هر پايگاه طبقاتي و اجتماعي كه باشد به يك مقصد واحد سفر ميكند و همه رنگها و برتريهاي دنيوي در آنجا رنگ ميبازد و همه به يك شكل و واحد در ميآيند. اين اتحاد رفتاري به لحاظ روانشناسي حائز اهميت است. چرا كه هم غمهاي جمعي تحملش راحتتر است و هم شادي گروهي فرح بخش تر. امكان كنشهاي جمعي و سنخيت و شباهتهاي رفتاري به واسطه اعمال مشترك در حج فرصتي فراهم ميكند تا انسانها از لاك خود بيرون بيايند و با گره خوردن به جمع از قيد و بند فرديت خودخواهانه رها شده و دست كم از آن فاصله بگيرد. اين همبستگي كه تحت باورهاي مشترك اتفاق ميافتد در دنيايي كه آدميان در سطح فردي و اجتماعي به جنگ و نزاع با هم مشغولند، غنيمت بزرگي است. يكي از چالشهاي اجتماعي كه جوامع مدرن را رنج ميدهد، گسست عاطفي و انساني است كه به تنهايي انسان امروزي دامن زده است، اما در سفر حج آدمي بار ديگر فرصت مييابد تا در بستر اعمال مشترك اين گسستها و بريدگيها را به وحدت و همبستگي بدل و لذت شيرين تفاهم انساني را درك كند؛ به عبارت ديگر، بايد سفر حج را يك فرصت تربيتي شمرد كه آدمي برابري، برادري و عرفان را عملا تجربه ميكند. پيچيدگي و دشواري زندگي اجتماعي باعث شده تا انسان در لابهلاي نظام معيشتي گرفتار شود و خودش را فراموش كند. حج، تلنگري است تا آدمي از اين استحاله رواني اجتماعي خارج شود و با دور شدن از روزمرگي و ملال تكرار زندگي بار ديگر به آغوش آن باز گردد و به باسازي خود و زندگياش بپردازد. از منظر روانشناسي سفر حج يك اردوي تربيتي براي خودكاوي و خودسازي است كه به بهبود بهداشت رواني افراد كمك ميكند و از منظر جامعهشناختي نيز الگو و مدلي براي تحليل همبستگي و نظم و تفاهم اجتماعي است كه ميتواند به عنوان يك موضوع علمي مورد بررسي قرار بگيرد. جالب اينكه حج، جمعيترين سفري است كه ماهيت فردي دارد. يك نوع وحدت در عين كثرت و يك آشتي ميان فرديت و جمعيت است و اين تجربهاي است كه در موقعيتهاي ديگر زندگي كمتر نصيب انسان ميشود. از منظر مطالعات فرهنگي، سفر حج تجربهاي ناب است كه تاويلپذيري و دلالتمندي بالايي دارد. نگارنده معتقد است حج به عنوان يك موضوع علمي ميتواند مورد توجه علوم انساني قرار گيرد. مثلا سنجش رواني افرادي كه اين سفر را تجربه كردهاند قبل و بعد از سفر در يك مطالعه تطبيقي بررسي شود تا آثار اين سفر الهي اندازهگيري گردد. تجربه نشان ميدهد سفر حج، تحولات اخلاقي و رفتاري عميقي بر زائران داشته و به رضايت و بهداشت رواني آنها كمك شاياني كرده است. اين تجربهها ميتواند در يك فرآيند علمي تئوريزه شود تا وجوه روانشناختي آن مورد شناسايي قرار گيرد. شرايط قبولي حج به گونهاي است كه انسان بايد با خصلتهاي منفي خود مبارزه كند و كينه، حسد، نفاق و دروغ را از درونش پاك سازد. اين مساله دقيقا شبيه يك رفتاردرماني شخصي است كه روانشناسان با تكنيكهاي علمي به معالجه بيماران خود ميپردازند. از اين منظر حج داراي دو كاركرد روانشناختي است يكي تزكيه و درمان كژرفتاريها و ديگري تعليم و تكامل خصلت هاي نيكو. در واقع خاصيت تربيتي حج دوسويه است هم سلبي است به معني نفي و طرد خصلتهاي منفي و هم ايجابي است يعني در رشد و پرورش رفتارهاي مثبت موثر است. به عبارت ديگر، در روانشناسي حج رفتار آدمي هم مبتني بر خاموشي كنشهاي منفي و هم بر تقويت كنش هاي مثبت بازسازي ميشود و مكانيسمهاي كنترل رفتار در هردو شكل نفي و اثباتي فعال ميگردد. در روان شناسي از تكنيكهاي نمادين و نمايشي براي برونفكني دردها و رنجها استفاده ميشود. اين شيوه را در مناسك حج ميتوان در آئينهايي مثل؛ رمي جمرات (سنگ زدن به شيطان)، سعي صفا و مروه، احرام بستن، قرباني كردن و... بازيافت كه كاركردهاي تربيتي اثربخشي دارد. مثلا يكي از روشهايي كه در درمانهاي روانشناختي توصيه ميشود اين است كه فرد افكار منفي خود را روي كاغذ بنويسد و آن را به دور بيندازد تا به وسيله يك ابزار خارجي به تخليه و پاكسازي دروني كمك كند. در حج سنگزدن به شيطان و تبري جستن از او يك حركت نمادين و نمايشي است كه مبين همين مكانيسم است. ضمن اينكه خود نيايش و دعا و عبادت به عنوان ماهيت ذاتي اين سفر مهمترين كنشهايي است كه به لحاظ روانشناسي اهميت فوقالعادهاي دارد و به آرامش رواني افراد كمك ميكند. گريه كردن و اشك ريختن حتي آثار مثبتي بر جسم آدمي ميگذارد. مجموعه اين مناسك و مراسمها دستكم از ديدگاه روانشناسي به بهبود سيستم رواني انسان كمك ميكند. در پايان از اين نكته نبايد غافل ماند كه ارزش اين سفر تنها در امتيازهايي نيست كه به لحاظ روانشناسي بر شمرديم. حج پر از رمز و رازهاي معنوي و عارفانه است كه از هنرمند و فيلسوف و جامعه شناس گرفته تا پزشك و روانشناس و اديب ميتوانند از منظر تخصصي خود به آن بنگرند و حقيقتهاي ارزشمندي را از درون آن كشف كنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]