واضح آرشیو وب فارسی:مهر: «قطار شبانه ليسبون» به ايستگاه آخر رسيد
رمان «قطار شبانه ليسبون» نوشته پاسكال مرسيه با ترجمه مهشيد ميرمعزي توسط نشر افق منتشر شده و وارد بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، اين كتاب هشتاد و هفتمين عنوان از مجموعه ادبيات امروز است كه نشر افق منتشر ميكند. اين كتاب توسط نشر افق طبق قانون كپيرايت و عقد قرارداد با پاسكال مرسيه نويسنده اثر و ناشر اصلي كتاب (Hanser Verlag) در ايران چاپ ميشود.
پيتر بيري با نام مستعار پاسكال مرسيه در سال 1944 در شهر برن متولد شد. او از سال 1993 در رشته فلسفه در دانشگاه آزاد برلين مشغول به تدريس شده است. كرسي تدريس او فلسفه زبان و فلسفه تحليلي است. «سكوت پرلمان»، «متخصص كوك پيانو» و «حرفه آزادي» ديگر آثار اين نويسنده هستند كه «حرفه آزادي» در زماني كوتاه به فروش بالايي دست يافت. «قطار شبانه ليسبون» در سال 2004 منتشر شد و تا امروز به 15 زبان ترجمه شده است.
مرسيه در سال 2006 جايزه ماري لوئيزه كاشنيتس و در سال 2007 جايزه گرينسانه كاوور را براي اين كتاب دريافت كرد. او همچنين در همان سال نامزد بهترين كتاب سال اروپا شد و مدال ليشنبرگ دانشگاه گوتينگن را از آن خود كرد. اين نويسنده در سال 2010 دكتراي افتخاري دانشگاه لوتسرن را هم دريافت كرد.
از اواخر سال 2011 شركت فيلمسازي سوئيسي سي.فيلمز و شركت آلماني استوديو هامبورگ، ساختن فيلمي را از روي رمان «قطار شبانه ليسبون» آغاز كردهاند كه كارگرداني آن را بيل آگوست بر عهده دارد. فيلمبرداريهاي اين اثر در برن و ليسبون در نيمه اول سال 2012 انجام شد. نقش گريگوريوس يعني نقش اصلي را جرمي آيرونز ايفا كرده است.
اين رمان روايتي داستاني از يك استاد زبانشناس است كه به تدريس زبانهاي يوناني و برخي زبانهاي قديمي اشتغال دارد و شخصيت بسيار كسالتباري دارد. روزي در مسير هميشگياش به محل كار، از سوي يك زن نامهاي دريافت ميكند كه به زبان پرتغالي نوشته شده است. تلاش براي خوانش اين نامه زندگي اين استاد زبانشناس را متحول ميكند.
«قطار شبانه ليسبون» داراي 4 بخش اصلي است كه به ترتيب عبارتاند از: عزيمت، ملاقات، تلاش و بازگشت.
در قسمتي از اين رمان ميخوانيم:
گريگوريوس با هيجان شروع به محاسبه كرد. بله، امكان داشت. در اين صورت وحشتناكترين چيزي بود كه ميشد تصورش را كرد. شخصي كه حاضر بود زني را براي جنبش مقاومت قرباني كند كه قطعات باخ را روي پيانوي فوقالعاده خوشطنين استاينوي او نواخته بود، قطعاتي كه از دوران دبيرستان در وجود خود داشت. آن زمان، پس از اين كه پدر روحاني رفت، چه اتفاقي در گورستان بين آن دو افتاد؟ آيا استفانيا اسپينوزا به اسپانيا بازگشته بود؟ بايد جوانتر از اوكلي بوده باشد. بسيار جوانتر از آن كه پرادو بتواند ده سال پس از مرگ فاطيما، عاشقش شود. اگر اين طور باشد، پس ماجراي غمانگيز بين پرادو و اوكلي، يك اختلاف در نقطه نظرات اخلاقي نبود، بلكه يك ماجراي غمانگيز عشقي بود.
آدريانا چه اطلاعاتي در مورد اين ماجراي غمانگيز داشت؟ آيا اصلا اجازه داده بود به افكارش راه پيدا كند؟ يا مجبور شده بود در روح خود را، مثل ماجراهاي بسيار ديگر بر روي آن هم ببندد؟ آيا پيانوي دستنخورده استاينوي هنوز در آپارتمان اوكلي بود؟
گريگوريوس آخرين حركات را با تمركز عادي و سطحي انجام داد. همان وضعيتي كه در كيرشنفلد و هنگام مسابقات همزمان با چند نفر در مورد دانشآموزان خود انجام ميداد. حالا متوجه خنده خبيثانه پدرو شد و بعد از يك نگاه دقيق به صفحه شطرنج، وحشت كرد. امتياز او از دست رفته و مرد پرتغالي حملهاي خطرناك را آغاز كرده بود.
گريگوريوس چشمها را بست. نوعي خستگي سربي بر او مستولي شد. چرا به سادگي بلند نميشد و نميرفت؟ اصلا چهطور شد كه او در ليسبون، در يك اتاق پر دود و خفقان آور نشسته بود و با مردي نفرتآور بازي ميكرد كه كوچكترين ارتباطي با او نداشت و حتي نميتوانست يك كلمه هم با او حرف بزند؟...
اين كتاب با 496 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قيمت 22 هزار تومان منتشر شده است.
كد خبر: 2112865
تاريخ مخابره : ۱۳۹۲/۵/۱۹ - ۱۱:۵۳
شنبه 19 مرداد 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]