تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820053984




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسمش را گذاشته ام بدبختی!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسمش را گذاشته ام بدبختی!
جاده
شاید از چیزی خوشتان نیاید، در حالی که خیر شما در آن است و شاید چیزی را دوست داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.بقره/ 216 چند وقت پیش داستانی درباره خیر و شر خواندم و اینکه سال‌ها پیش خیر و شر برای شنا کردن به دریا رفتند؛ اما شر زودتر از آب بیرون آمد و لباس‌های خیر را پوشید و خیر برای اینکه برهنه نماند، مجبور شد لباس‌های شر را بپوشد.و حالا سال‌هاست که آدم‌ها خیر و شر را با هم اشتباه می‌گیرند.من هم همین جوری‌ام. خیلی وقت‌ها این دو تا را عوضی می‌گیرم. همیشه اتفاق‌هایی بوده که اول خیال کرده‌ام بدترین اتفاق است؛ بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد. مدت‌ها به خاطرش غصه خورده‌ام، غمگین و ناامید شده و با تو قهر کرده‌ام و اسمش را گذاشته‌ام: «بدبختی».اما یک کم بعد فهمیده‌ام که این اتفاق بد. همان اتفاق خوبی بوده که منتظرش بوده‌ام.«خیرها» گاهی شبیه «شر» می‌شوند و «شرها» گاهی به شکل «خیر». شاید اتفاق‌ها هم مثل آدم‌ها ظاهر و باطن دارند. نمی‌شود فقط از روی ظاهرشان قضاوت کرد. باید صبر کرد. باید شناختشان.خدایا! کمکم کن و یاری‌ام بده که چه‌جوری خیر و شر را حتی وقتی لباس همدیگر را پوشیده‌اند از هم تشخیص بدهم.چرا ما این همه خیر و شر را اشتباه می‌گیریم؟ آیا برای تو هم پیش آمده که این دو را با هم اشتباه کنی! می‌توانی ماجرایش را بنویسی؟ منبع: نامه‌های خط خطینوشته: عرفان نظرآهاری******************************مطالب مرتبط و خدایی که همین نزدیکی است تو برای همیشه کافی هستی! با تو سخن می گویم نامه های خط خطی تشنه‌ام،خورشید می‌خواهم‌ من هم می‌توانم دوستت باشم؟ با چه نامی تو را بخوانم دوست خوبم؟ برو باهاش حرف بزن بگذار آرومت کنه لحظه های حضور تو آنچه در رگهای من می گردد تویی کاش تو را می دیدم خدای فوق العاده من دلیل بودن تو در حضور ابر و آفتاب و رنگین کمان دستنوشته هایی از جنس نوجوانی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن