تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815668397
با قرآن رشد کرد ...
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با قرآن رشد کرد ...شهید بهشتی در قامت فرزند در آئینه خاطرات مادرش مرحومه معصومه بیگم خاتونآبادی
پدرم چون اولاد پسر نداشتند و من هم درس خوانده بودم، میگفتند که حوزه درس مرحوم بحرالعلوم را یک دختر اداره میکرد. من هم میخواهم که این دختر در خانه باشد و به جای پسر پیش دستم، برایم بنویسد و برایم بخواند.بعداً پدرم خوابی دیده بودند که از منزل آقای بهشتی از من خواستگاری میکنند و از من اولادی به وجود میآید که عامالمنفعه میشود. در خواب به پدرم گفته بودند که عمرت آنقدرها کفاف نمیکند و پدرم در خواب به مادرم گفته بودند که از جانب خدا بنا شده است این دخترمان را شوهر بدهیم. به هر حال من شوهر کردم. پدرم منتظر بود که پسرم به دنیا بیاید. وقتی به دنیا آمد و یک ساله شد، پدرم از دنیا رفت.پس از فوت پدرم شبی او را خواب دیدم که میگفت وقتی میخواستم از دنیا بروم، چهارده معصوم دور تختم بودند تا روح را از بدنم برانند. چهارده معصوم روح مرا گرفتند و پیش پیغمبر بردند و من (مادر شهید مظلوم) گفتم که ما چه کار کنیم که پیش آنها از ما شفاعت بشود، گفتند این «آقای محمد» را خیلی محافظت کنید. این باقیات صالحات است. خیلی سفارش از این قبیل به من کرد. بعد از فوت پدرش آن اندازهای که توانستم مواظبت کردم تا درسش را بخواند. قرآن را به بچهام یاد دادم. وقتی او را به مدرسه بردند، استعدادش را برای کلاس ششم تشخیص دادند.خودم خیلی توجه به این بچه کردم. از اول که این بچه بهوجود آمد، قرآن زیاد میخواندم، بعد از وضع حمل هم قرآن میخواندم و هنگام شیر دادن طفل هم قرآن میخواندم.همینطور که من میخواندم، بچه شیر میخورد. آن وقت این بچه خیلی علاقهمند شده بود به صوت قرآن. تا زمانی که پستان در دهان بچه بود، من قرآن میخواندم، وقتی پستانم از داخل دهانش بیرون میآمد و قرآن را نمیخواندم، بچه ناراحت میشد و با سرش اشاره میکرد که بخوان، یعنی به این اندازه علاقمند شده بود به قرآن. وقتی که بزرگتر شد، حواسم را برای مواظبت از او جمع کردم. در دوران حاملگی خیلی مواظب بودم و نماز اول وقت میخواندم و به نامحرم نگاه نمیکردم. در خانه چهار تا برادر شوهر داشتم، اما هیچ وقت با اینها رو به رو نمیشدم. خدا قسمت کرده بود که اتاق ما یک دستک (منبعآب) داشت که همه کارهایم را در آنجا انجام میدادم، خودم بودم توی اتاق و بچههایم که با نامحرم کار نداشته باشم. ایشان از پنج سالگی شروع به تحصیل کردند و با همین کتاب «پنجل هم» (عم جزء) که با حروف ابجد شروع میشد سرو کار داشت و من خودم درسش میدادم. البته یک معلم بود (خدا رحمتش کند) که پیش آن معلم هم میرفت و میگفت که من درس امروز را یاد گرفتم. درس فردا را بدهید، چنین حافظهای داشت. مثلاً وقتی پنج سالش بود. دعای سحر را میخواند و «من بهائک» را پدرش به شعر در آورده بود که پشت سر پدربزرگ میخواند.شب نیمه شعبان اعمالی و نمازی و آدابی دارد و ما پشت سر پدربزرگش، سید محمدحسین، میایستادیم و نماز میخواندیم و میدیدیم او هم که پنجسال بیشتر نداشت، همینطور مثل پدربزرگ نماز میخواند. پدربزرگش دستش را بالا میبرد و میگفت «الهی خدا تو را عالم ربانی کند.»تا 17 سالگی پهلوی من بود. بعد از اینکه به مدرسه رفت و هفت کلاس درس خواند، به طلبگی پرداخت و رفت بازار توی مدرسه بازار درس عربی را خواند و بعد که 17سالش شد، آمد و گفت، «مادر اجازه بدهید که من بروم قم. چون اینجا استادی برای من نیست.» رفت قم پای درس آقای طباطبایی و آقای خمینی (که آن موقع معروف بودند به حاج آقا روحالله) و بعداً نامه نوشت که من دارم درس میخوانم، پدرش وقتی رفت به قم برگشت و گفت، «بچه ما پیش آقای خیلی خوبی است.»
از 17 سالگی که رفت از اینجا برایش خرجی میفرستادیم. سالی دو بار بیشتر به اینجا نمیآمد و آن هم سه ماه تابستان بود. تا 25 سالگی ازدواج نکرد. یکی از دفعاتی که به اصفهان آمده بود، گفت، «مادر! آقایان قم میخواهند مرا زن بدهند. میخواهم از اصفهان زن بگیرم که محرک من بشود که بیشتر به شما سر بزنم.» نوه عمویم را برایش خواستگاری کردم و بعد او به قم رفت. بعد هم سالی سه ماه میآمد اصفهان، زن و بچهاش را میآورد. سه تا بچه داشتند و خانمش سر علیرضا حامله بود که پدرش فوت کرد.آن وقتی که میخواست ازدواج کند، گفت، «شما هر دختری را پسندیدی، من همان دختر را میگیرم. من نمیروم دختر نامحرم را ببینم.» چنین اخلاقی داشت. وقتی که میرفت مسجد سخنرانی کند، دستور داده بود که یک پرده بلند بگذارند که زنها به او نگاه نکنند و او هم چشمش به زنها نیفتد.اینطور مردی بود و وقتی هم میخواستیم برایش زن بگیریم، میگفت شما دیدید کافی است و من میپسندم. من هم رفتم و این دختر را دیدم و گفتم، «خوب است، بد نیست.» و رفتیم خواستگاری، محمد آقا گفت تا صیغه نشود من نگاه نمیکنم. روزی که صیغه را خواندند و گفتند، «بروید داماد را بیاورید.» گفت، «محارم من اینجا باشند تا من بیایم.» و عمههایش، خالههایش و خواهرانش آمدند تا او هم آمد. محمدآقا گفت که محارم من دور من باشند تا بیایم عروس را ببینم و بعداً آمد روی صندلی، پیش عروس نشست و بعد گفت، «دست مادرم درد نکند با این عروسی که انتخاب کرد.» و من هم گفتم که الهی آن قدر زنش را دوست بدارد که اصلاً به یاد من نباشد. ولی ایشان همان قدر به من علاقه داشت که به زن خودش. خیلی صفات خوب و اخلاق عالی داشت. مثلاً بچه که بود بچههای همقدش، بچههای خاله و عمهاش که همقدش بودند، میگفتند بیا بازی کنیم، ولی او نمیرفت و بیشتر به قرآن و احادیث علاقه داشت و میگفت که قرآن و علم را به من یاد بدهید. حواسش اصلاً به بازی نبود. بچهای نبود که به فکر بازی باشد.او در گرانبهایی بود که به راه خدا نثار شد. خدا را شکر میکنم که شهیدی داشتم در راه خدا و در راهی که آقای خمینی برگزید. از شهادتش تا چهل روز خبر نداشتم. خواهرش پنهان میکرد. رادیو و تلویزیون را از جلوی من برداشته بودند. مرامش این بود که هفتهای یک بار به من تلفن بزند یا صبح یا ظهر و من از دخترم میپرسیدم، «مادرجان! چرا داداشت تلفن نمیزند؟» میگفت، «رفتهاند استراحت و مسافرتند.» میگفتم، «حتماً به دستور آقای خمینی به جایی رفته که تلفن نمیزند.» روز عید رفته بودم وضو بگیرم و نماز و قرآن بخوانم. روز اول ماه شوال بود. به بچهها گفتم، «پسر من در میان این 72 تن بود، چون که نمیشد که یک ماه بگذرد و تلفن به من نزند. بچه من هم داخل این شهیدان بوده، شما میخواهید به من نگویید.» یکدفعه دیدم خانه را سکوت فرا گرفت. دکترها هم میگفتند که بگذارید خودشان بفهمند. بعداً هم که فهمیدم یک مقدار بیتابی کردم و گفتم، «خدایا» به من صبر بده و ایمان مرا نگیر. حالا که بچه من رفت، ایمان باقی بماند.» و خدا هم صبر داد. کسی که برای خدا سخنرانی میکرد و به خاطر خدا شهید شده، اگر برایش ناراحت باشم، خدا ناراحت میشود و خدا خواست که شهید شود. در سخنرانیهایش از خدا درخواست شهادت میکرد و خون پاکش را در راه خداوند داد و شکر میکنم. اگر کسی از خدا ترسید، دنیا را دارد، آخرت را دارد، همه چیز دارد. اگر از خدا ترسید، دروغ نمیگوید، اگر از خدا ترسید، فساد نمیکند و عاقبت به خیر میشود. منبع: شاهد یاران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 526]
صفحات پیشنهادی
با نمايشگاه قرآن در ماه صيام صادقي: نهادينه كردن فرهنگ قرآني در ...
با نمايشگاه قرآن در ماه صيام صادقي: نهادينه كردن فرهنگ قرآني در جامعه يك ... شاهد رشد و ارتقاي مردم به سمت كمال و سعادت خواهيم بود خاطرنشان كرد: بنابراين سرمايه گذاري ...
با نمايشگاه قرآن در ماه صيام صادقي: نهادينه كردن فرهنگ قرآني در جامعه يك ... شاهد رشد و ارتقاي مردم به سمت كمال و سعادت خواهيم بود خاطرنشان كرد: بنابراين سرمايه گذاري ...
گفتوگو با «سهراب محمودي» يكي از چهرههاي قرآني اليگودرز
گفتوگو با «سهراب محمودي» يكي از چهرههاي قرآني اليگودرز-گفتوگو با «سهراب ... سال 1348 در اليگودرز متولد شد و از 8 سالگي شروع به يادگيري فنون تلاوت قرآن كرد و ... و خانگي مشتاقان قرآن كريم در شهرستان است، اما از لحاظ كيفيت كارهاي قرآني رشد ...
گفتوگو با «سهراب محمودي» يكي از چهرههاي قرآني اليگودرز-گفتوگو با «سهراب ... سال 1348 در اليگودرز متولد شد و از 8 سالگي شروع به يادگيري فنون تلاوت قرآن كرد و ... و خانگي مشتاقان قرآن كريم در شهرستان است، اما از لحاظ كيفيت كارهاي قرآني رشد ...
پژوهشکده های جامع علوم قرآنی باید دایر شود
پژوهشکده های جامع علوم قرآنی باید دایر شود- پژوهشگر برگزیده بیست و ششمین دوره ... قرآنی در کشور گفت : وضعیت پژوهش در کشور کاملاً رو به رشد است اما باید با ... مسابقات بین المللی قرآن کریم ؛ دکتر ابراهیم فلاح اضافه کرد : پژوهش در قرآن موجب ...
پژوهشکده های جامع علوم قرآنی باید دایر شود- پژوهشگر برگزیده بیست و ششمین دوره ... قرآنی در کشور گفت : وضعیت پژوهش در کشور کاملاً رو به رشد است اما باید با ... مسابقات بین المللی قرآن کریم ؛ دکتر ابراهیم فلاح اضافه کرد : پژوهش در قرآن موجب ...
ریشه های تربیت دینی
با مقوله ی تربیت دینی نباید باری به هر جهت رفتار کرد. ... قصه های قرآن با لحنی شیوا و بلیغ روایت شده است اما شاید آن زبان برای کودکان ثقیل باشد ... در محیط های دینی رشد یافته اند به ویژه آن محیط هایی که دین را با چاشنی شادابی به فرد آموخته اند.
با مقوله ی تربیت دینی نباید باری به هر جهت رفتار کرد. ... قصه های قرآن با لحنی شیوا و بلیغ روایت شده است اما شاید آن زبان برای کودکان ثقیل باشد ... در محیط های دینی رشد یافته اند به ویژه آن محیط هایی که دین را با چاشنی شادابی به فرد آموخته اند.
- گفتگو با حجت الاسلام دکتر راغبی (رییس دانشگاه علوم و ...
گفتگو با حجت الاسلام دکتر راغبی (رییس دانشگاه علوم و معارف قرآن ... خبر دفتر مرکزی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم: با توجه به اینکه در سال گذشته شاهد رشد و ... دو ماه به دانشکده¬ها سفر کرد و هر معاونت با کادر زیر مجموعة خود جلساتی تشکیل دادند.
گفتگو با حجت الاسلام دکتر راغبی (رییس دانشگاه علوم و معارف قرآن ... خبر دفتر مرکزی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم: با توجه به اینکه در سال گذشته شاهد رشد و ... دو ماه به دانشکده¬ها سفر کرد و هر معاونت با کادر زیر مجموعة خود جلساتی تشکیل دادند.
نقد سکولاریسم از دیدگاه قرآن
سکولاریسم به معناى مخالفت با شرعیات و مطالب دینى، روح دنیادارى، طرفدارى از اصول ... مشاهده ناگهانى رشد علم و صنعت، القاى مباحث ناپخته علوم معرفتى و نظرى از سوى برخى از ... از این رو، به هیچ وجه نمىتوان سکولاریسم را با منطق قرآن همسو تلقى کرد.
سکولاریسم به معناى مخالفت با شرعیات و مطالب دینى، روح دنیادارى، طرفدارى از اصول ... مشاهده ناگهانى رشد علم و صنعت، القاى مباحث ناپخته علوم معرفتى و نظرى از سوى برخى از ... از این رو، به هیچ وجه نمىتوان سکولاریسم را با منطق قرآن همسو تلقى کرد.
تمدن: ضربات نهايي به جريان انحرافي تبشيري وارد خواهد شد
تمدن تصريح كرد: انگلستان از گذشته در حوزه تهاجم نظامي و فرهنگي با كشور و مردم ... در بخش قرآن سرمايه گذاري و تلاش شود باز هم فضا و امكانات و زمينه هاي رشد وجود دارد.
تمدن تصريح كرد: انگلستان از گذشته در حوزه تهاجم نظامي و فرهنگي با كشور و مردم ... در بخش قرآن سرمايه گذاري و تلاش شود باز هم فضا و امكانات و زمينه هاي رشد وجود دارد.
سينماي كودك و داستانهاي قرآني / 2«شجاع» مجري تلويزيون ...
گروه هنر: اينكه از بين داستانهاي قرآن كداميك را براي ساخت فيلمهاي كودك و نوجوان انتخاب كنيم مسالهاي است بايد با درباره آن كار كارشناسانه انجام شود تا داستانهايي ... وي تصريح كرد: بيانصافي است كه بگوييم نتايج جشنوارههاي كودك در رشد و اعتلاي ...
گروه هنر: اينكه از بين داستانهاي قرآن كداميك را براي ساخت فيلمهاي كودك و نوجوان انتخاب كنيم مسالهاي است بايد با درباره آن كار كارشناسانه انجام شود تا داستانهايي ... وي تصريح كرد: بيانصافي است كه بگوييم نتايج جشنوارههاي كودك در رشد و اعتلاي ...
تأويل در قرآن
در اين مقاله، نويسنده، كوشيده است كه با توجه به داستان حضرت موسي و خضر، بحثي پيرامون ... شگفت بر آب كه جوان همراه موسي را به خود جذب كرد، آن دو دانستند كه مكان ديدار موعودشان اين جاست. .... رشد در قرآن به معناي رسيدن به كمال بلوغ عقلي و عملي است.
در اين مقاله، نويسنده، كوشيده است كه با توجه به داستان حضرت موسي و خضر، بحثي پيرامون ... شگفت بر آب كه جوان همراه موسي را به خود جذب كرد، آن دو دانستند كه مكان ديدار موعودشان اين جاست. .... رشد در قرآن به معناي رسيدن به كمال بلوغ عقلي و عملي است.
يحيي (ع) و پيامبري او
چنان كه قبلاً ذكر شد، حضرت زكريا ـ عليه السلام ـ با بانويي به نام ايشاع (يا حنانه) ... از عمرش گذشته بود و همسرش 98 سال داشت[1] از درگاه خداوند تقاضاي داشتن فرزند كرد. ... چنان كه مطابق قرآن، خداوند حضرت عيسي و يحيي ـ عليهما السلام ـ را در دوران كودكي به ... نابغه شدهاند و از رشد و عقل و درك ممتاز و استثنايي برخوردار بودهاند، اين موضوع ...
چنان كه قبلاً ذكر شد، حضرت زكريا ـ عليه السلام ـ با بانويي به نام ايشاع (يا حنانه) ... از عمرش گذشته بود و همسرش 98 سال داشت[1] از درگاه خداوند تقاضاي داشتن فرزند كرد. ... چنان كه مطابق قرآن، خداوند حضرت عيسي و يحيي ـ عليهما السلام ـ را در دوران كودكي به ... نابغه شدهاند و از رشد و عقل و درك ممتاز و استثنايي برخوردار بودهاند، اين موضوع ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها