واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: محسن قاضیمرادی از آن دست بازیگران بیادعایی است که کارنامه پرباری دارد. در سینما و تلویزیون و شبکه خانگی شاهد بازیهای او در نقشهای متفاوت بودهایم.
او و همسرش مهوش وقاری یکی از زوجهای هنری هستند که سالهاست در سینما و تلویزیون بیادعا کار میکنند. با محسن قاضیمرادی گفتوگویی انجام دادیم که در زیر میخوانید. حالتان بهتر شده؟ بد نیستم. خوب خوب نیستم، اما بد هم نیستم. مشکلتان چه بود؟ چند تا مشکل است. اول که کمرم را عمل کردم. بعد هم یکسری مشکلات دیگر. الان ورزش میکنید؟ میروم کار درمانی. کاردرمانی چیست؟ تحرک ماهیچههاست. یکسری حرکات عجیب و غریب که ماهیچهها از کار نیفتد. هنوز هم نقشآفرینی میکنید؟ کمتر شده است. آدم تا وقتی که روی فرم است همه به به و چه چه میکنند، وای به حال اینکه زمینگیر شوی. حالا شکر خدا من موقعی که باید میدویدم دویدم، وگرنه هیچی. با توجه به آلودگی هوای این روزهای تهران اصلا از خانه بیرون میآیید؟ اگر کاری نداشته باشم نه، اما اگر کار داشته باشم یا برای کار درمانی، بیرون میروم. چقدر با خانواده وقت میگذرانید؟ تمام زندگیام خانوادهام است. همسر شما خانم مهوش وقاری است که ایشان هم از بازیگران خوب ما هستند. ازدواج و زندگی با یک بازیگر چه لطفی دارد؟ خیلی خوشحالم حرف هم را میفهمیم. مثلا شغل ما طوری است که گاهی همسرم شبها بازی دارد. من خیالم راحت است و میدانم کجا میرود. چون خودم فضای کارم را میشناسم. شما چند سال است با هم زندگی مشترک دارید؟ 37 سال. خیلی از زوجهای هنری را میبینیم که بعد مدتی متاسفانه از هم جدا میشوند. چطور شما این همه مدت زندگی کردید؟ یک آنی بوده. میگوید: «شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد، بنده طلعت آن باش که آنی دارد». اگر دو نفر با هم کنار بیایند صد سال هم جدا نمیشوند. ممکن است فراز و نشیبهایی باشد، اما هرگز جدا نمیشوند. به تار مو میرسند اما این رشته پاره نمیشود. اگر یک پیوند اساسی باشد این اتفاق نمیافتد. در بازیهای شما همیشه یک طنز زیر پوستی را شاهدیم. از طرفی بیشتر نقش آدمهای غرغرو را بازی میکنید. در زندگی واقعی هم غر میزنید؟ نه در زندگی اینطور نیستم. اما کلا این طنز را دارم. اهل سفر هستید؟ زیاد بودم، اما الان با توجه به شرایطم نه. نهایتش شمال میروم. آن موقعها که حالم خوب بود زیاد سفر میرفتم. این روزها چه چیزی شما را بیشتر اذیت میکند؟ اینکه کمتر کار میدهند. بیشتر عده خاصی جلوی دوربین هستند. تهیهکنندهها هم مشکل دارند پول کسی را بدهند که خیلی فعال نیست. کمتر بها میدهند. البته آنها هم که سوار هستند، اوضاعشان خیلی خوب نیست. مثالی دارم؛ یک موقعی شما بنزین تمام میکنید و کنار جاده ایستادهاید تا یک نفر به شما بنزین بدهد. یکی با سرعت از کنار شما رد میشود و توجهی نمیکند. اما ماشین خودش صد متر جلوتر خراب میشود. از اینکه مردم لطف دارند شاد میشوم. اینکه مردم از موضع مهر با من برخورد میکنند، خوشایند است. خدا کند آدم محبوب باشد. هیچوقت شهرت باعث نشد سوءاستفاده کنید؟ مثلا موقع رانندگی تند بروید؟ اتفاقا ما که جلوی دید هستیم باید سعی کنیم کمتر خلاف کنیم. اصلا رانندگی میکنید؟ تا چند وقت پیش خودم رانندگی میکردم، اما الان همسرم رانندگی میکند. از رانندگی مردم اذیت نمیشوید؟ بله، گاهی میبینم خیابان هم خلوت است اما لایی میکشند. آدم اذیت میشود. آدم تجملاتی ای هستید؟ نه خیلی. چیزی بوده که به آن نرسیدید؟ به آن چیزی که خواستم سعی کردم و رسیدم. اما بشر هیچوقت آرزوهایش تمام نمیشود. وقتی حوصلهتان سر میرود یا دلتان میگیرد چه کار میکنید؟ موقعی کارگاهی داشتم که الان هم دارم. آنجا میرفتم و با صدف تابلو میساختم. اتفاقا یک ماه قبل نمایشگاهی از همین تابلوها در خانه هنرمندان گذاشتم که خیلی هم استقبال شد. سجاد روشنی - جامجم
پنج شنبه 16 دی 1395 ساعت 09:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]