واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت مهمان
چند دلیل برای دیدن «نفس»/ فیلمی که جسور و تجربهگرا است
شناسهٔ خبر: 3834396 - شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۴
هنر > سینمای ایران
.jwplayer{ display: inline-block; } محمدرضا لطفی نویسنده و کارگردان در یادداشتی فیلم «نفس» را اثری جسورانه و تجربه گرا دانست که توانسته جهان داستانی خود را به خوبی ترسیم کند. به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا لطفی نویسنده و کارگردان در یادداشتی به نقد و بررسی فیلم «نفس» جدیدترین ساخته نرگس آبیار پرداخته و تعدد لوکیشن، پرهیز از حضور در لوکیشنهای تکراری و آپارتمانی، جسارت در روایت ایجاد جهان ویژه و بردن تماشاگر به دنیای فیلم و ... را از نقاط قوت اثر دانسته است. متن این یادداشت را در زیر می خوانید: «چند دلیل برای نفس بدون حاشیه به سراغ اصل مطلب می روم. به شدت بر این باورم که سومین فیلم نرگس آبیار اثری به شدت قابل احترام و قوی است و فروش و دیده شدن این فیلم به چند دلیل نه برای صاحبان فیلم که برای سینمای ایران سودمند و خوشایند است. ۱) تمام آثار سینمای ایران از قوی و متوسط گرفته تا ضعیف و شانه تخم مرغی همه فیلم هایی هستند که به دلیل فقر تولید همگی آنها نه تنها محدود به شهر تهران هستند که تمام قصه حول آپارتمان و لوکیشن هایی محدود و مشخص می گذرد، اما فیلم «نفس» از معدود آثاری است که به شدت تنوع لوکیشن دارد و جغرافیای گسترده ای را به تصویر کشیده است که از این منظر از معدود آثار سینمای ایران به حساب می آید. ۲) در تمام فیلم های داخلی، قصه و روایت داستان به شکلی کلاسیک و ارسطویی وار روایت می گردد و همگی به شکلی تکراری سعی در قصه گویی دارند، اما «نفس» با انتخاب شیوه ای بدیع و تجربه گرایانه قصه را برخلاف آثار متدوال نه در طول که در عرض تعریف می کند و مخاطب در روند قصه با عمق گرفتن شخصیت ها داستان را دنبال می کند. بی شک این سبک قصه گویی ممکن است برای دایره وسیعی از مخاطبان و حتی منتقدان ایجاد سوءتفاهم بکند اما اگر فیلم را با شیوه و فلسفه خودش نگاه کنیم می بینیم که سرشار از جسارت و تکامل است. ۳) «نفس» فلسفه و اتمسفر دارد. به مخاطب جهان بینی می دهد و قصه اش را از دریچه و زاویه نگاه یک کودک به تماشاگر خود ارائه می دهد. متاسفانه ضعف بزرگ بسیاری از آثار سینمایی ما نداشتن جهان بینی و دنیای فیلم است که باعث می شود تماشاگر به راحتی وارد دنیای فیلم نشود و در همان سالن تاریک سینما باقی بماند. اما فیلمی موفق است که در نهایت بیست دقیقه مخاطب را از صندلی سینما بکند و او را به دنیای فیلم پرتاب کند. اگر بیننده بتواند وارد دنیای فیلم بشود فیلم برنده و موفق است و اگر نه یک اثر بی خاصیت تلقی می شود که دست یافتن به این مهم فقط و فقط با ارائه جهان بینی میسر می باشد و «نفس» به خوبی این کار را می کند و در این مسیر در یک حرکت پر از ریسک این جهان بینی را از دریچه ذهنی یک دختر بچه کودک به تماشاگر عرضه می کند و با شایستگی موفق می شود بیننده را وارد ذهن او کند تا فیلم را از زوایه نگاه و ذهن او دنبال نماید. ۴) متاسفانه در سینمای ایران به دلیل فضای سیاست زده همواره آثار و فیلم ها به جای نگاه به عنوان یک محصول هنری مستقل از دریچه سبقه و سابقه فرهنگی و حتی سیاسی فیلمساز و گرایش او مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و آبیار که در اثر قبلی خود یعنی «شیار ۱۴۳» وارد مسیر پرحاشیه ای شده بود این فیلم او حکم مرگ و زندگی را داشت که خیلی ها منتظر بودند تا ببینند او در چه مسیری قدم بر می دارد اما او با انتخاب یک اثر جسورانه تجربه گرایانه که به شدت روی لبه تیغ قرار داشت و کوچکترین لغزشی در هر یک از عناصر می توانست فیلم را به اعماق دره شکست سوق بدهد نشان داد که به شدت دغدغه سینما دارد و از پیمودن مسیر های آزموده نشده هراسی ندارد. او با ساخت این فیلم که اثری سر و شکل دار است به خوبی خود را از حواشی فیلم قبلی جدا کرد و فیلمی متفاوت ساخت. به راستی چند درصد از فیلمسازان ما حاضر به ریسک هستند. ۵) از یاد نبریم که بزرگترین و سخت ترین مرحله و کار یک فیلمساز انتخاب درست عوامل خود است که در این بین انتخاب بازیگر مهم ترین قسمت را شامل می شود. چه بخواهیم و چه نخواهیم بازیگران ویترین کار هستند و مناسباتی را رقم می زنند که گاها خلاف منطق قصه و جهان بینی فیلم است و کارگردان مجبور است که از بازیگری استفاده کند که بعضا نه متعلق به آن فیلم است و نه خواسته کارگردان... به عنوان مثال سطح کیفی محصولات سینمای ایران در مقطعی به جایی رسیده بود که محمدعلی فردین چهل ساله نقش پسرهای بیست ساله را بازی می کرد، چون فقط او گیشه داشت و یا برای ساخت فیلم اول با بازیگر قرارداد می بستند و بعد به دنبال فیلمنامه می رفتند.... که البته در سینمای بعد از انقلاب هم این اتفاق چند سال پیش شکل گرفته بود و این رویه به اوج خود رسیده بود. اما با این وصف معضل انتخاب درست بازیگر به زعم نگارنده یکی از بزرگترین مشکلات سینمای ما به حساب می آید که آثار متعددی از این ناحیه ضربه خورده اند و خوشبختانه «نفس» در این مقوله به شدت درست عمل کرده است. در این فیلم از انتخاب بسیار خوب بازیگر نقش اصلی فیلم که دختر بچه کوچکی است و بیشتر بار فیلم روی شانه های او سنگینی می کند و به نوعی سرنوشت فیلم در دستان اوست، گرفته تا چیدمان بسیار خوب مهران احمدی و پانته آپناهی ها و سیامک صفری و شبنم مقدمی همگی حکایت از این دارد که فیلمساز تمام مناسبات گیشه ای و غیر گیشه ای را کنار گذاشته تا همانی را انتخاب کند که به جهان بینی فیلم نزدیکتر است و اگر با خود مروری بکنید می بینید که ماندگارترین آثار سینمایی در ایران و دنیا فیلم هایی هستند که در وهله نخست انتخاب بازیگران و عواملش درست است و «نفس» بی شک در این ناحیه موفق و تا جای ممکن بی نقص عمل کرده است. ۶) ساخت فیلم هایی با جغرافیا و موضوع متنوع، به شرط خوب ساختن، در سینمای ایران حکم کیمیا را دارد و در سینمایی که محصولاتش به فیلم های کمدی اغلب سطحِ پایین و یا آثار فرم گرا با هدف نشان دادن اینکه متفاوت هستند خلاصه شده، باید از آثاری که سعی می کنند نگاهی تازه و فارغ از کلیشه داشته باشند حمایت کرد که نفس «یکی» از این موارد است. ۷) و در انتها «نفس» فیلم جسورانه و تجربه گرایانه ای است. از شیوه روایت داستان و سیال بودن فضای فیلم میان رئالیته و سوررئال تا انتخاب عوامل و بازیگران و فیلمنامه همگی حکایت از فیلمساز و تهیه کننده ای دارد که مشخص است دغدغه سینما را دارند. این یک ضعف بزرگ است که سینمای ما از دست زدن به تجربیات جدید هراس دارد و اکثر افراد از کارگردان و تهیه کننده گرفته تا نویسنده و بازیگر همگی ترجیح می دهند که در مسیری قدم بردارند که پیش از این امتحان خود را پس داده اند. این نگاه در مدتی نه چندان کوتاه تبدیل به سم و زهری می شود که ما اکنون مدتها و سالهاست که شاهد آن هستیم که سینمایی بدون تنوع و ژانر و تکراری حاصل آن شده است که نه قدم در سینمای ژانر می گذارد و نه دست به تجربه می زند. در چنین شرایطی باید خوشحال بود که فیلمی جسورانه با نگاهی بسیار متفاوت از مناسبات رایج کلیشه ای، بفروشد و بتواند ذائقه مخاطب را عوض کند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]