واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه صبا: مهران احمدی متولد 1352، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و همچنین برنامهریز، دستیار کارگردان و مدیر تولید است. او در سال 73 وارد دانشگاه آزاد و در رشته بازیگری تئاتر فارغالتحصیل شد. فعالیت سینمایی خود را در سال ۸۵ با بازی در فیلم «آدم» ساخته عبدالرضا کاهانی آغاز کرد و پس از آن با حضور در سه فیلم «بیست»، «آنجا» و «هیچ» کاهانی تواناییها و استعداد خودش را اثبات کرد.
احمدی پس از آن از سوی کارگردانهای مطرحی همچون پوران درخشنده دعوت بهکار شد و در کنار آن در فیلمهای کاهانی نیز هنرنمایی میکرد.
وی همچنین در فیلمهای تلویزیونی و مجموعههای تلویزیونی زیادی ایفای نقش کرده که از مهمترین آنها میتوان به «پایتخت» و «آوای باران» اشاره کرد. احمدی در هر یک از آثارش چه در عرصه سینما و چه در تلویزیون بخشی از تواناییهای خود را به نمایش گذاشته و تحسین سینماگران و مخاطبان را برانگیخته است.
اینروزها فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار روی پرده سینماهاست که همچنان بازی متفاوتی از مهران احمدی را در این فیلم شاهد هستیم. به همین مناسبت با او به گفتوگو نشستیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
آیا «نفس» فیلمی با ژانر دفاع مقدس است که در کنار آن به مسائل اجتماعی ناشی از جنگ میپردازد یا اینکه فیلمی که در کنار داستانگویی به مقطعی از تاریخ ایران پرداخته که جنگ تحمیلی در آن زمان اتفاق افتاده است؟
فیلم «نفس» صرفا به جنگ و دفاع مقدس نمیپردازد و تاریخ معاصری را بازگو میکند که تقریبا 10 سال به طول کشیده است اما طی این 10 سال وقایع عظیمی در ایران رخ داده که قابل توجه است. مسائلی مانند سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب و پس از آن جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در طی این چند سالی که فیلم آن را به نمایش گذاشته، رخ میدهد. «نفس» بهخوبی توانسته به تمامی این موضوعات و اتفاقاتی که طی این سالها رخ داده بپردازد و موضوع دفاع مقدس هم در کنار دیگر موضوعات در این فیلم بیان شده است. این فیلم با نگاه تیزبینانه کارگردان و نویسنده تمام زوایای آن دوران را مورد توجه قرار داده که در نوع خود منحصر بهفرد است.
نقش غفور در «نفس» تا چه حد به پدران دهه 50 نزدیک است و این نقش تا چه حد میتواند برای مخاطبان باورپذیر باشد؟
«نفس» بیانگر سالهایی است که مردم مهربانتر بودند، خانوادهها در کنار هم زندگی کرده و بر سر یک سفره مینشستند. شاید به دلایلی این نقش برای کسانی که آن دوران را ندیدهاند باورپذیر نباشد اما پدران اینچنینی در آن دوران بسیار بودند که هیچ نوع پز روشنفکری نداشتند، در حالی که خانواده و فرزندانشان را با عشق و علاقه دوست داشتند. هر چه گذشت ما بیهویتتر شدیم و از گذشته خود دور افتادیم؛ هر روز فاصلهها و بیمحبتیها بیشتر شد و این مشکلی است که نهتنها در کشور ما که بیشتر کشورهای دنیا با این مشکل؛ یعنی بیهویتی دست به گریبان هستند.
من از این دست پدرهای امثال غفور در آن دوران بسیار سراغ دارم و یکی از همان پدرها پدر خودم بود که رابطه عاطفی و دوستانهای با من داشت. من ما به ازای بیرونی این نقش را از حافظه خودم ساختم. پدری که برای بچههایش قصه تعریف میکند و همانند یک دوست در کنار آنهاست.
رابطه غفور با فرزندانش یک رابطه پدر فرزندی خوب، با محبت پیدا و پنهان است؛ رابطهای به دور از لوسبازی یا به اصطلاح روشنفکریهای امروزی که ما از نسل خودمان در قبال بچهها میبینیم.
نسلی که غیرت، مهربانی و شرف را از روی کتاب و ژورنال آموزش نداد و قطعا در تربیت کودکان خود خیلی موفقتر از ما بودند. از نظر من تربیت سنتی ما جزو بهترین تربیتها بود و نقش غفور بیانگر کامل پدران آن نسل است.
تا چه حد خود شما در زندگی با فرزند خود رفتار غفور را دارید و چقدر شخصیت خودتان را به نقش نزدیک میبینید؟
ما سالهاست که در فضای مجازی گم شدهایم و نمیتوانیم همانند پدران خودمان یا امثال غفورها برای فرزندانمان باشیم. من تا حد امکان سعی کردم که رابطه خوبی با دخترم داشته باشم و بهعنوان یک دوست مرا در کنار خود ببیند. در خانه همانند غفور که برای بچههایش قصه تعریف میکرد برای دخترم قصه تعریف کرده و کتاب میخوانم؛ سعی بر این دارم بیشتر اوقات فراغت خودم را در کنار خانواده بگذرانم.
چطور با نقش غفور در فیلم «نفس» ارتباط برقرار کردید و این نقش تا چه حد به مهران احمدی نزدیک بود؟
از خصوصیات شخصی من کمی در نقش وجود داشت و مابقی از گنجینه ذهن کارگردان نشات گرفته بود. من برای نقش غفور مثل تمامی نقشهایی که تا به حال ایفا کردهام زحمت زیادی کشیدم. برای رسیدن به نقش و موقعیتها روزهای زیادی را به شهر قم رفتم. به محلههای شلوغ و حرم و بازار قم رفتم، با مردم کوچه و بازار همکلام شدم و در کنار همه اینها با مشاوره کارگردان توانستم نقش غفور را ایفا کنم.
فکر نمیکنید که اگر «نفس» در ژانر کودک ساخته میشد موفقتر بود؟
«نفس» بههیچ عنوان ژانر کودک نیست و فقط راوی قصه یک کودک است. در سینمای جهان از این دست فیلمها به فراوانی یافت میشود، نمونه آن «مالنا» است که یک پسر بچه داستان فیلم را روایت میکند. فیلم به این دلیل از طرف یک کودک روایت میشود که فیلمساز میخواهد نسبت به مسائل سیاسی، اقتصادی و جناحی بیطرف باشد؛ بههمین دلیل فیلم از نگاه یک کودک روایت میشود.
«نفس» دوران و هویتی را برای ما از زبان یک کودک روایت میکند که از دست رفته است.
شاید دیدن این نوستالژیها کمی حال مخاطبان را خوب کند یا تلنگری باشد که بدانیم اصل و ریشه ما عاطفه و محبت بوده است. این ایده و هدف اصلی فیلم «نفس» بوده که آن را از زبان کودکانه برای ما بیان کرده است.
در مورد جشنواره فجر و دیدهنشدن «نفس» در این جشنواره چه نظری دارید؟
از طرف هیات داوران کملطفیهایی نسبت به فیلم «نفس» وجود داشت؛ به نظر من «نفس» قابلیت این را داشت که در بیشتر رشتهها کاندیدای دریافت جایزه شود اما این نظر من است و چندان اهمیتی ندارد، بهدلیل اینکه رای از سوی هیات داوران صادر میشود.
در هیات داوران ما سلایق مختلفی داریم و جایزهها هم بر اساس همین معیارها اعطا میشود، البته امیدوارم که جوایز بر اساس سلیقهها به منتخبان اهدا شده و غرضورزی و شخصینگری نشده باشد. امیدوارم که اهدای جایزه یا عدم انتخاب فیلمها بر اساس سلایق هنری باشد که اگر غیر از این باشد واقعا جای تاسف دارد.
در مورد گریم غفور بگویید. آن را چطور ارزیابی میکنید و تا چه حد به تیپ آن دوران نزدیک بود؟ به نظر شما نوعی مصنوعی بودن در گریم غفور وجود نداشت؟
گریم نقش غفور بر اساس نظر کارگردان، طراح گریم و در آخر، من اتفاق افتاده است. من تابع رای کارگردان هستم، البته اگر رای او بر اساس منطق باشد که در مورد این نقش کاملا همینطور بوده است. در مورد گریم نقش غفور، کارگردان نظر نهایی را داد و دوست داشت که تیپ و قیافه غفور همان چیزی باشد که در فیلم دیدیم. شاید مخاطبان ما آن زمان را از یاد برده یا اصلا آن دوران را ندیده باشند اما گریم غفور کاملا منطبق با دورانی است که فیلم به آن پرداخته؛ موهای لخت بلند، سیبیل و خط ریش نمایانگر کامل مردهایی است که در دهه 50 و 60 میدیدیم.
از بازیکردن در کنار کودکان بگویید و سختیهایی که داشت؟ چطور توانستید با بچهها ارتباط خوبی برقرار کنید؟
واقعا بازی در کنار کودکان باهوشی مثل بچههای حاضر در فیلم «نفس» سخت بود، از طرفی هم شیرینیهای خاص خودش را داشت. شاید در همین راستا بتوانم بگویم نقش غفور یکی از نقشهای سختی بود که من تا بهحال بازی کردهام زیرا چهار بچه باهوش و عجیب و غریب در این فیلم داشتیم که ای کاش کمی نرمالتر بودند تا کار ما کمی راحتتر میشد.
تاثیرگذاری این بچهها روی من بیشتر از تاثیرگذاری بازی من روی آنها بود. من خودم پدر هستم و همین موضوع ایفای این نقش را کمی برایم آسانتر کرد. چندین سال است من یاد گرفتهام که چگونه با بچهها همراه شوم و دل به دل آنها بدهم. «نفس» کار بسیار سختی بود و البته به همان اندازه هم لذتبخش بود.
در کل «نفس» را چگونه فیلمی میبینید؟ آیا «نفس» قابلیت این را دارد که از تبلیغ دهان به دهان بهره ببرد و آیا فکر میکنید خانوادهها این فیلم را برای دیدن و همراه خانواده به سینما رفتن انتخاب میکنند؟
«نفس» یک فیلم کاملا اجتماعی و خانوادگی است. «نفس» فیلمی است که میتوان با خیال راحت در کنار خانواده آن را به نظاره نشست.
«نفس» فیلمی در جهت مخالف سینمای امروز است که دائما حرف از خیانت، خشونت و بیادبی میزند. در بعضی از فیلمها دیالوگ و رفتارهایی وجود دارند که برای کودکان سوالبرانگیز است و شما نمیتوانید پاسخی برای سوال کودک خود پیدا کنید. فیلمهایی که خشونت در آن بیداد میکند و حوادث روزنامهای و ژورنالیستی به فیلم تبدیل شده است.
«فیلم» نفس کاملا بر خلاف آنها عمل میکند و خانوادهها و فرزندانشان مخاطبان و طرفداران این فیلم هستند. میتوان فیلم «نفس» را بهراحتی و با خیالی آسوده در کنار فرزندان خود دید.
۰۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]