تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداى والا مى فرمايد: وقتى بنده من كار نيكى اراده كند و نكند آن را يك كار نيك براى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805839867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آثار شكنجه‌هاي زندان را تا پايان حيات با خود داشت


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آثار شكنجه‌هاي زندان را تا پايان حيات با خود داشت
در حلقه دوستان و ياران عالم مجاهد مرحوم آيت‌الله حاج شيخ محمدرضا مهدوي كني، «حاج حسين مهديان» مكانتي خاص دارد.
نویسنده : محمدرضا كائيني 


بي‌ترديد در حلقه دوستان و ياران ديرپاي عالم مجاهد مرحوم آيت‌الله حاج شيخ محمدرضا مهدوي كني، «حاج حسين مهديان» مكانتي خاص دارد. او از آغازين ساليان دهه 40 با آيت‌الله آشنا شد و تا پايان حيات آن بزرگوار، در عرصه‌هاي گوناگون مجاهدت فرهنگي و سياسي با وي تعامل داشت. بي‌ترديد خاطرات او از اين دوره طولاني، از مدخل‌هاي شاخص در شناخت رياست فقيد مجلس خبرگان رهبري است. مهديان در سالروز ارتحال آيت‌الله مهدوي كني و در گفت و شنودي كه در پي مي‌آيد، به پاره‌اي از خاطرات خويش از آن يار ديرين اشاره كرده است. اميد آنكه مقبول افتد.
جنابعالي از چه مقطعي و چگونه با مرحوم آيت‌الله مهدوي كني آشنا شديد و چه شد كه روابط شما به اين حد از صميميت و نزديكي رسيد كه همگي در جريان آن قرار دارند؟ بسم‌الله‌‌الرحمن‌الرحيم. بنده در دوران جواني، به‌رغم اينكه با بسياري از علما و چهره‌هاي شاخص ديني و سياسي ارتباط داشتم، اما دو چهره بيش از ديگران مرا جذب كردند. يكي مرحوم آقاي فلسفي بود كه با ايشان نسبت فاميلي هم داشتيم. داخل پرانتز بايد عرض كنم متأسفانه جايگاه و شأن آقاي فلسفي به‌درستي براي عموم مردم، به‌ويژه جواناني كه منابر ايشان، دانش و بينش عميق ايشان را از نزديك درك نكرده‌اند، هنوز روشن نشده است. ايشان مقام معنوي بالايي هم داشت كه در اين زمينه داستان‌هاي زيادي وجود دارد كه مناسب مي‌دانم به يكي از آنها اشاره كنم. آيت‌الله سيد احمد علم‌الهدي ـ كه الان امام جمعه مشهد مقدس هستند ـ برايم نقل مي‌كردند كه چندي پس از رحلت مرحوم پدرم، آيت‌الله حاج سيد علي علم‌الهدي كه از علماي شاخص و پرآوازه مشهد بود، ايشان را خواب ديدم. در خواب از ايشان سؤال كردم شما هنوز به زيارت پيامبر اكرم(ص) موفق شده‌ايد يا نه؟ ايشان پاسخ دادند: هنوز خير، اما به من وعده داده‌اند وقتي آقاي فلسفي بيايند، پيامبر اكرم(ص) به ديدن ايشان خواهند رفت و در آن زمان شما هم مي‌توانيد ايشان را زيارت كنيد!من به خاطر اينكه اين داستان در تاريخ بماند، از ايشان خواستم اين خاطره را مكتوب كنند و به من بدهند كه در جايي منتشر كنيم كه اين كار را هم كردند. آقاي فلسفي چنين جايگاهي داشت كه متأسفانه به درستي هم شناخته نشد. چهره دومي كه خيلي ما را جذب كردند، مرحوم آيت‌الله مهدوي كني بودند. در آن دوره ايشان در مسجد جليلي نماز مي‌خواندند و در بسياري از موارد، ما در نمازهاي جماعت ايشان و مخصوصاً در برخي از محافل و مجالس ايشان در شب‌هاي احيا، شركت مي‌كرديم. در مجالس احياي ايشان چهره‌هاي شاخصي از مبارزين شركت مي‌كردند و در واقع يكي از محل‌هاي تجمع شخصيت‌هاي مبارز در آن دوره بود. مثلاً مرحوم آيت‌الله طالقاني و ديگران هم به‌رغم اينكه خودشان مساجد آباد و پررونقي داشتند، در مجالس مسجد جليلي شركت مي‌كردند. در پايان يكي از همين جلسات احيا، ايشان را دستگير و ابتدا به بوكان تبعيد كردند و بعد هم به موازات پرونده جديدي كه در اثر اعترافات وحيد افراخته براي بسياري از علما، از جمله ايشان باز شد، مجدداً به زندان اوين منتقل شدند كه تا مدت‌ها هم در آنجا بودند. جنابعالي به شهادت اسناد و خاطرات با چهره‌هايي مانند شهيد آيت‌الله مطهري و شهيد آيت‌الله بهشتي هم ارتباط صميمي و نزديكي داشتيد. چه شد در ميان علمايي كه با آنها صميمي بوديد، با آقاي مهدوي كني انس و الفت متفاوتي پيدا كرديد و بيشتر هم با ايشان محشور بوديد؟ البته آن بزرگواران هم به ما لطف داشتند، اما در آقاي مهدوي كني خصيصه‌اي وجود داشت كه نه تنها من، بلكه بسياري از افراد به ايشان نزديك‌تر مي‌شدند و آن، عاطفه و محبت سرشار و در عين حال تواضع بسيار زياد ايشان بود. از وقتي كه با ايشان آشنا شدم، جذب همين عواطف و الطاف ايشان شدم. خانواده ايشان هم خانواده بسيار بزرگواري هستند. اخوي بزرگشان آيت‌الله باقري كني هم كه از ايشان بزرگ‌تر و از علما هستند، ادب، وارستگي و زهد عجيبي در رفتارشان مشاهده مي‌شود. خاطرم هست قبل از انقلاب، اين بزرگوار براي اينكه از وجوهات شرعيه استفاده نكنند، كارهاي حسابداري يك تاجر برنج را در خيابان پامنار انجام مي‌دادند! اين درجه احتياط آقاي باقري كني را نشان مي‌دهد. پس از پيروزي انقلاب هم ايشان در تمام جايگاه‌هايي كه در كنار برادر بزرگوارشان حضور داشتند و كمك كار مرحوم آيت‌الله مهدوي كني بودند، بدون اجازه ايشان، كوچك‌ترين اقدامي نمي‌كردند. ايشان سال‌هاست عضو مجلس خبرگان هستند، اما كوچك‌ترين نام و اظهار وجودي كه شائبه خودنمايي داشته باشد، در وجود ايشان نيست. ايشان هم از نظر اخلاقي واقعاً شخصيت بارز و ارزشمندي هستند. در دوران مبارزات منتهي به پيروزي انقلاب، در چه عرصه‌هايي با آيت‌الله مهدوي كني همكاري مي‌كرديد و چه خاطراتي از آن دوران داريد؟ در دوره‌اي كه در بوكان تبعيد بودند و همين‌طور در دوره‌اي كه در زندان بودند، امكان ارتباط بسيار كم بود. در بوكان يكي دو نفر از رفقاي مسجد جليلي به ديدن ايشان مي‌رفتند و از ايشان احوالي مي‌گرفتند و به بقيه خبر مي‌دادند. در زندان اوين هم ملاقات براي غير از افراد خانواده ممنوع بود و سختگيري مي‌كردند تا اطلاعاتي رد و بدل و پيغامي به بيرون منتقل نشود. بنابراين ما در آن دوره سعادت ديدار ايشان را نداشتيم، اما وقتي آزاد شدند و شوراي انقلاب تشكيل شد، در جلساتي كه به نوعي براي خط‌دهي درباره مبارزات تشكيل مي‌شد، ايشان را زيارت مي‌كرديم. بسياري از اين جلسات كه توجيهي و براي آماده كردن اقشار مختلف جامعه براي انقلاب بود، در منزل ما برگزار مي‌شدند. خاطرم است يك روز شهيد بهشتي به من زنگ زدند و گفتند: شما به كريم آقا بگوييد رأس ساعت چهار بعد از ظهر، به منزل شما بيايند! منظور ايشان آقاي دكتر سنجابي رهبر جبهه ملي بود كه قرار بود در دولت موقت، وزارت خارجه را به عهده بگيرند. سر ساعت جلسه تشكيل شد و آقاي بهشتي گفت‌وگوهاي لازم را با ايشان كردند و چون عادت داشتند مذاكرات مكتوب باشد، از من كاغذي خواستند كه صورتجلسه‌اي را بنويسند و هر دو امضا كنند. من كاغذي را به ايشان دادم و خاطرم است گفتند: اين كاغذ كوچك است و كاغذ بزرگ‌تري را به من بدهيد! ايشان در آن مفاد مذاكرات را نوشتند و از آقاي سنجابي هم امضا گرفتند. البته آقاي سنجابي مدت كوتاهي وزير بود و نتوانست ادامه بدهد و استعفا داد. يكي ديگر از جلسات مهمي كه در منزل ما برگزار شد، جلسه با مديران مسئول مطبوعات بود. مطبوعات در اعتراض به سانسور، حدود 61 روز اعتصاب كردند. يك شب كه قرار بود اين اعتصاب پايان بگيرد، مديران مسئول آنها به منزل ما دعوت شدند كه با رهبران روحاني انقلاب ديداري داشته باشند. در آن جلسه آيت‌الله مهدوي‌كني، آيت‌الله مطهري، آيت‌الله بهشتي و مرحوم آقاي فلسفي حضور داشتند و هر كدام به فراخور، نظرات خودشان را به سردبيران جرايد اعلام كردند. در آخر آقاي بهشتي با قدرت جمع‌بندي و مديريتي‌شان، مجلس را در دست گرفت و شايد كسي كه توانست در آن جلسه به بهترين نحو، مطالب را به سردبيران منتقل و مجلس را ختم كند، ايشان بود. خاطرم است بعد از اتمام جلسه به شهيد مطهري گفتم: حالا كه قرار است مطبوعات كار خودشان را شروع كنند، بهتر است با پيام حضرت امام باشد. ايشان با آقاي فردوسي‌پور در پاريس تماس گرفت و امام فردا صبح پيامي را از طريق تلفن به ايران فرستادند و من كلمه به كلمه يادداشت كردم و در اختيار مطبوعات گذاشتم كه تيتر همه روزنامه‌ها شد. بخش زيادي از همكاري و ارتباط جنابعالي با مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني در طول اين سال‌ها، به مشاركت شما در تأسيس و تداوم فعاليت‌هاي دانشگاه امام صادق(ع) برمي‌گردد. از پيشينه‌ اين دانشگاه و نقش آيت‌الله مهدوي كني در باروري و به ثمر رساندن اين مركز علمي بفرماييد. تأسيس دانشگاه و تدارك زمين آن داستان مفصلي دارد كه معمولاً هم گفته شده است. در آغاز هيئت امنايي براي آنجا تشكيل شد كه اكثر آنها از وابستگان آقاي منتظري بودند و از نظر روش، سبك زندگي و سياست‌گذاري با آقاي مهدوي كني هماهنگ نبودند. حتي يك بار در رأي‌گيري‌هايشان، آقاي مهدوي كني را از رياست آنجا برداشتند! امثال ما هم كه به نوعي در تأسيس اين نهاد، تمهيد و تدارك آن سهيم بوديم، از رفتار اين عده ناراضي بوديم تا اينكه آقاي منتظري از قائم مقامي عزل شد و چند ماه بعد هم امام رحلت كردند و آيت‌الله خامنه‌اي رهبر شدند. بعد از رهبري ايشان با حكمي كه به آيت‌الله مهدوي كني دادند، عملاً اداره آن دانشگاه را به ايشان سپردند و از آن جماعت رفع يد شد. به نظر من دانشگاه امام صادق(ع) از لحاظ دستاورد، يكي از موفق‌ترين تجربيات آموزشي نظام در طول اين 35 سال، براي تربيت مديران آينده است. خود آقاي مهدوي هم مكرراً مي‌فرمودند: اميد من، اين جوان‌ها هستند و قبلاً كه صحبت از تأسيس و اداره اين دانشگاه بود، پيش‌بيني نمي‌كردم اين مركز تا اين حد در زمينه تربيت نيروهاي انساني توفيق داشته باشد. خوشبختانه فارغ‌التحصيلان اين دانشگاه به هر جايي كه رفتند و مسئوليتي را به عهده گرفتند، خوش درخشيدند. به هر حال در جريان تأسيس و اداره دانشگاه امام صادق(ع) تا مقطع رحلت ايشان، در حدود 33 سال، همكاري نزديك داشتيم. هر دوشنبه جلسات هيئت امنا بود و من چون دبير جلسه بودم، صورت جلسات را هم مي‌نوشتم. گاهي در آغاز جلسات چند آيه قرآن هم مي‌خواندم و ايشان با لطف و محبتي كه داشتند، همان آياتي را كه بنده براي تيمّن و تبرك و آغاز جلسه خوانده بودم، معني و تفسير مي‌كردند. دوره بسيار شيرين و خاطره‌انگيزي بود. با توجه به اينكه شما چه در اداره دانشگاه امام صادق(ع) و چه در ساير عرصه‌ها با ايشان همكاري صميمانه‌اي داشتيد، قطعاً از برخي از تصميم‌هاي تاريخي ايشان و حواشي آنها هم مطلع هستيد. لطفاً بفرماييد ايشان در چند سال پايان عمر، چگونه و چرا به رياست مجلس خبرگان رضايت دادند و حال آنكه معمولاً براي پذيرش چنين مسئوليت‌هايي متقاعد نمي‌شدند؟ بعد از شرايط فتنه 88 بسياري از اعضاي مجلس خبرگان از رئيس وقت آن مجلس انتقاد داشتند و اين انتقادات را هم در حضور خود ايشان و هم در نطق‌هاي پيش از دستور، بيان مي‌كردند. طبعاً با توجه به شرايطي كه براي رياست وقت مجلس پيش آمده بود، اداره مجلس براي ايشان كار سختي شده بود، چون اكثر نمايندگان نسبت به ايشان نگاه انتقادي داشتند. طبعاً همه نگاه‌ها به شخصيت بارز آن مجلس يعني آيت‌الله مهدوي كني برگشت و همه سعي كردند ايشان را متقاعد كنند رياست خبرگان را بپذيرند. اين مسئله با مقام معظم رهبري هم مطرح شد و ايشان فرمودند: البته اين تصميم به عهده خبرگان است كه رئيس را انتخاب كنند، اما من مخالفتي ندارم، منتها به‌گونه‌اي رفتار كنيد كه آقاي هاشمي لطمه روحي و شخصيتي نخورد! رفتار اخلاقي آيت‌الله خامنه‌اي در آن شرايط براي ما فوق‌العاده عبرت‌آموز بود. به هر حال مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني در شرايطي رياست مجلس خبرگان را پذيرفتند كه واقعاً چند بيماري همزمان داشتند و مخصوصاً ديسك كمر بسيار ايشان را اذيت مي‌كرد، منتها براي حفظ مصالح نظام و انقلاب در انتخابات رياست مجلس خبرگان شركت كردند و رأي بالايي هم آوردند و در همان نطقي كه آن روز ايراد فرمودند، واقعاً بزرگواري و اخلاق‌مداري درخشاني را از خود نشان دادند. با توجه به ارتباط طولاني شما با ايشان معمولاً در جريان وضعيت جسماني ايشان هم قرار داشتيد. كمي هم در اين باره صحبت بفرماييد. ايشان در طول سه دهه اخير، شايد چند بار تا نزديكي مرگ پيش رفت، اما به شكل معجزه‌وار به زندگي برگشت! قرص‌هاي ايشان هميشه همراهشان بود. حتي در روز آخر كه در مراسم سالگرد ارتحال امام شركت كرده بودند، شاهد بودم در وسط مراسم قرص‌هايشان را به ايشان مي‌دادند. هر چند بسياري معتقدند اگر ايشان در آن روز در آن مراسم شركت نمي‌كرد، شايد اين اتفاق برايشان نمي‌افتاد. به هر حال ايشان در طول اين سال‌ها با بيماري قلبي دست و پنجه نرم مي‌كردند كه بخشي از آن معلول شكنجه‌هاي فوق‌العاده طاقت‌فرسا و دلخراشي بود كه در كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك به ايشان داده شده بود. براي مدتي دكتر قلب ايشان، آقاي دكتر ملكي بودند كه در چند مورد وقتي ايشان بر اثر ناراحتي قلبي به ايشان مراجعه كرده بود، دكتر ملكي گفته بودند: اگر امروز نمي‌آمديد و ويزيت نمي‌شديد، شايد كارتان تمام بود! و همين حالت معجزه داشت كه در لحظه متوجه و خود را به پزشك رسانده بودند، وگرنه كار تمام شده بود. در جلسات هم گاهي اوقات بي‌حالي بر ايشان عارض مي‌شد! به هر حال با همه اين كسالت‌ها، سختي‌ها و ضعف‌ها سعي مي‌كردند وظيفه خود را انجام بدهند و اين احساس وظيفه ايشان در آن وضعيت دشوار برايم بسيار جالب بود. ديدار آخر شما با ايشان كي اتفاق افتاد و چه خاطره‌اي از آن ديدار داريد؟ در روز عيد سعيد مبعث با عده‌اي از كارگزاران و مسئولان نظام خدمت رهبري رسيده بوديم. بعد از اينكه ايشان سخنراني كردند و به حياط بيت رفتيم، با آقاي مهدوي روي يكي از نيمكت‌ها نشستيم و ايشان خيلي پدرانه، با محبت و به شكل غيرمنتظره و كم‌نظيري از بنده تفقد كردند. حدود يكي، دو ماه قبل از آن در مشهد برايم عارضه‌اي پيش آمد و پايم شكست. دو ماه هم در گچ بود. ايشان وقتي مرا ديد با محبت زيادي از وضعيت جسمي‌ام سؤال كرد و اينكه بهتر است به دكتر جديدي سر بزني و معالجاتت را پي بگيري. در همين حين هم سخنراني آقاي خامنه‌اي تمام شد و به حياط تشريف آوردند و روي نيمكت در كنار ما نشستند. تفقد و لطف زيادي كه آقاي مهدوي‌كني در ديدار آخر با من داشتند، برايم اندكي غيرعادي بود و بعدها فهميدم به ايشان الهام شده بود كه اين آخرين ديدار ماست!رحمت الله عليه، رحمه واسعه.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن