واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اهدای عضو ازجمله موضوعاتی است که نیاز به فرهنگسازی جدی در جامعه داشته و لازم است که همه سازمانها بخصوص نهادهای فرهنگی در این زمینه به کمک آمده و در ترویج چنین مهمی که به اهدای زندگی منجر میشود، گامهای جدی بردارند.
رسانه ملی هم در مجموعههای خود بارها به این قضیه اشاره کرده و فرهنگ اهدای عضو را از زوایای مختلف دستمایه ساخت آثار نمایشی قرار داده است. یکی از تازهترین این آثار مجموعه «نفس شیرین» است که به نویسندگی محمود اصلانی و کارگردانی سیامک خواجهوند برای پخش در ایام ماههای محرم و صفر تصویربرداری میشود. این سریال قرار است در 13 قسمت روی آنتن برود. علیرضا جلالیتبار، نیما شاهرخشاهی، کیمیا باباییان، فخرالدین صدیق شریف، شهین تسلیمی و مهدی امینیخواه ازجمله بازیگران این مجموعه به تهیهکنندگی کیان باباییان هستند. خارجی، روز، برداشت... روزهای پایانی فیلمبرداری است و گروه برای ضبط قسمتهای باقیمانده سریال در مدرسه ابتدایی دخترانهای در محله نارمک تهران مستقر شدهاند. تجهیزات نور و پروژکتورها در همه جای راهروی مدرسه پراکنده است؛ یکی از کلاسها را به عنوان اتاق استراحت برای عوامل در نظر گرفتهاند و وسایل گریم و لباسهای بازیگران هم در آنجا قرار گرفته است. به محض رسیدن متوجه میشویم که گروه برای ضبط صحنههای خارجی به یکی از خیابانهای مجاور مدرسه رفته است و همراه با کیان باباییان، تهیهکننده کار به آنجا میرویم. عوامل مشغول فیلمبرداریاند و عدهای از اهالی منطقه هم برای تماشا در پشت صحنه جمع شدهاند. در این صحنه شهین تسلیمی در نقش یکی از بازیگران اصلی قرار است با تلفن همراهش صحبت کند و دو موتورسوار از پشتسر به او حمله کرده و تلفن همراهش را بربایند. صحنه چند باری برداشت میشود، اما نوع حرکت موتورسواران هنوز نظر کارگردان را جلب نکرده است. دوباره سه دو یک، گفته میشود، موتور حرکت میکند و کارگردان بالاخره راضی شده است که ناگهان یکی از کودکان تماشاچی حاضر در پشت صحنه از جا میپرد و دستش توی کادر دوربین نمایان میشود. تسلیمی به وضوح از این برداشت چندباره خسته شده و گویا چند دقیقه پیش زمین خورده و پایش هم مجروح شده است، اما با این حال همچنان روحیهاش را حفظ کرده و مشغول عکس گرفتن با مردم میشود. بعد از پایان کار فرصتی پیدا میکنیم تا دقایقی با او گفتوگو کرده و از نقشش بپرسیم. نقشی سخت و احساسی شهین تسلیمی را مدتی است که بهعنوان بازیگر بسیاری از مجموعههای تلویزیونی سیما میشناسیم. او همین اواخر در مجموعه مناسبتی ماه رمضان شبکه سه یعنی «دردسرهای عظیم 2» به ایفای نقش پرداخته و حالا «نفس شیرین» تجربه تازه او در زمینه سریالهای مناسبتی ماه محرمی محسوب میشود؛ تجربهای که با توجه به حال و هوای این ماه از جنس متفاوتی هم برخوردار بوده و قرار است این بار او را در نقشی جدیتر از همیشه ببینیم. تسلیمی در تعریف نقش خود میگوید: در این مجموعه نقش مادری را بازی میکنم که صاحب دو دختر بزرگ است؛ طی ماجرایی یکی از دخترهایش تصادف کرده و دچار مرگ مغزی میشود و مسائلی رقم میخورد که احساسات و تصمیمات این خانواده را در معرض چالش قرار میدهد. نقش همسرم را هم فخرالدین صدیق شریف بازی میکند. بازی در چنین نقشهای حساس و احساسی نیازمند نیرو و توانی مضاعف از جانب بازیگران است تا به شخصیت به گونهای جان ببخشند که برای مخاطب باورپذیر بوده و احساسات واقعی خانوادههایی که درگیر چنین شرایطی هستند بدرستی به تصویر کشیده شود. وقتی از تسلیمی درخصوص موضوع سریال میپرسم، توضیح میدهد: اتفاقا همین شب گذشته همراه با گروهمان به جشن نفس که جشنی ویژه بزرگداشت اهدای اعضاست، رفتیم و در آنجا خانوادههایی را دیدیم که اعضای عزیزانشان را اهدا کرده بودند؛ مادری که میگفت دخترش در شب عروسیاش تصادف کرده و مرگ مغزی شده است. فکر کردن به اینکه برخی خانوادهها چطور راضی به اهدای اعضای بدن عزیزانشان شدهاند برای من به شخصه بسیار شوکآور بود و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. بازیگر مجموعههایی چون «زن بابا» و «پادری» همچنین در خصوص تفاوت اصلی این نقش با دیگر نقشآفرینیهایش و جدیتی که در این کار تجربه کرده، تاکید میکند: داستان ما طنز نیست و من وقتی که دخترم روی تخت بیمارستان قرار گرفته دیگر فرصتی برای خندیدن ندارم. البته من ذاتا طنز را دوست دارم و دلم میخواهد که مردم را بخندانم و همیشه شادیشان را ببینم؛ اما این بار در فضایی متفاوت قرار گرفتهام و به نظرم از ویژگیهای یک بازیگر این است که بتواند نقشش را در هر قالب و ژانری از طنز تا جدی بدرستی ایفا کند. موضوعی به نام ایثار سیامک خواجهوند، کارگردان این مجموعه تلویزیونی است که ساخت چند مجموعه و تلهفیلم دیگر را هم در کارنامه دارد. او درخصوص چگونگی انتخاب بحث اهدای عضو به عنوان موضوع اصلی این مجموعه میگوید: سال گذشته طرح قصهای به دستم رسید که موضوع اهدای عضو داشت و نظرم را به خودش بسیار جلب کرد. البته این طرح اولیه تغییراتی کرد و سرانجام در 13 قسمت شکل گرفت. خواجهوند معتقد است که این مجموعه را از ابتدا برای پخش در ماه محرم ساخته و ضوابط کلی اثر را هم بر همین اساس شکل داده است. وی درباره ارتباط معنایی و مناسبتی کار میگوید: وجه اشتراک اصلی قصه ما با ماه محرم بحث «ایثار» است و در موضوعی چون اهدای عضو هم وقتی خانوادهای تصمیم میگیرد از جان و اعضای بدن فرزند مرگ مغزی شدهاش بگذرد و آنها را اهدا کند، واقعا ایثار کرده است. با خواجهوند این پرسش را مطرح میکنم که در مرحله تحقیق و نگارش کار چقدر سراغ نمونههای واقعی رفته و خانوادهها و نزدیکان موارد مرگ مغزی شده را از نزدیک مشاهده کرده است. وی توضیح میدهد: صددرصد در ارتباط نزدیکی بودیم. بارها به بیمارستانهایی چون مسیح دانشوری رفتیم و حتی چند مشاور پزشکی داشتیم که راهنمایمان بودند؛ چرا که ما از قسمتهای میانی مجموعه به بعد بهصورتی تخصصی وارد بحث اهدای عضو میشویم و میکوشیم که اطلاعاتی را هم به مخاطبانمان بدهیم و در این راه لازم بود که ابتدا خودمان اطلاعات کامل را داشته باشیم. مقولهای انسانی بعد از مشاهده ضبط سکانسهای دیگری از سریال، پای صحبتهای علیرضا جلالیتبار، یکی دیگر از نقشهای اصلی مجموعه مینشینیم. وی در تعریف نقش خود میگوید: امید، داماد حاج علی (با بازی فخرالدین صدیقشریف) و پدر خانواده است که از شخصیتی خودساخته و مستحکم برخوردار بوده و زندگی خوبی را هم کنار همسر و فرزندش دارد، اما در ادامه ماجرا برایش اتفاقاتی رخ داده و او را در معرض نوعی تصمیمگیری قرار میدهد. وقتی از جلالیتبار میپرسم که آیا همسر یا فرزندش در سریال قرار است دچار مرگ مغزی شده و در معرض اهدای عضو قرار بگیرند، میگوید: ترجیح میدهم توضیحی در این باره ندهم و دعوتتان کنم که منتظر پخش مجموعه بمانید. او درباره موضوع اصلی این مجموعه هم توضیح میدهد: اهدای عضو تنها موضوع اصلی ما نیست بلکه در کنار آن به چالش تصمیمگیری خانوادههای درگیر در این ماجرا هم میپردازیم و این کشمکشها موضوع اصلی این مجموعه را تشکیل میدهد. در طول ساخت مجموعه بارها این سوال برای خودمان پیش آمد که اگر در موقعیت این خانوادهها بودیم چه تصمیمی میگرفتیم و آیا حاضر میشدیم این بخشش بزرگ را در حق عزیزانمان انجام بدهیم یا نه. منتقد بیرحمی هستم جلالیتبار: درباره کارهایم منتقد بیرحمی هستم. تعارفی با خودم ندارم و برای قبول یک نقش باید حداقلهایی را در آن ببینم. با این حال نقشهایی هم بوده که در نهایت دوستشان نداشته باشم؛ چراکه عواملی چون تدوین یا تغییرات دقیقه نودی از دست من خارج است و بارها پیش آمده که همین تغییرات ناگهانی تمام برنامهریزیهای ما را به هم ریخته است و باعث شده که محصول نهایی به اثری کاملا متفاوت تبدیل شود. یک آرزوی چند ساله تسلیمی: خیلی دلم میخواهد فرصتی فراهم شود تا بتوانم در یکی از سریالهای تاریخی که با موضوع زندگی ائمه اطهار و اهل بیتشان ساخته میشود، بازی کنم. این آرزوی چند سالهام است. مرحوم فرجالله سلحشور به من قول داده بودکه در آخرین ساختهشان یعنی مجموعه «حضرت موسی(ع)» حتما نقشی داشته باشم و بازی کنم، اما این اتفاق نیفتاد و از دنیا رفت. زهرا غفاری رادیو و تلویزیون
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت 01:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]