محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832904942
صوت/ ماجرای پیک نیک و بر پا کردن یک چادر در طبیعت
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سه‌شنبه‌ها با رادیو نمایش
صوت/ ماجرای پیک نیک و بر پا کردن یک چادر در طبیعت
شناسهٔ خبر: 3773935 - سه‌شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۱
هنر > رادیو و تلویزیون
.jwplayer{ display: inline-block; } دریافت 2 MB
نمایش «چادر» درباره زن و شوهر جوانی است که با هم به پیک نیک می روند و چادری بر پا می کنند و یک باره زن مرد را بیدار می کند و از او می پرسد که بالای سرش چه می بیند. به گزارش خبرنگار مهر، نمایش رادیویی «چادر» کاری از هنرمندان اداره کل هنرهای نمایشی رادیوست که درباره زن و شوهر جوانی است که با هم به پیک نیک می روند و چادری را بر پا کرده و در آن می خوابند و بعد نیمه شب اتفاقی می افتد که زن، همسرش را بیدار می کند. بخشی از دیالوگ های این نمایش را در زیر می خوانید و می‌توانید نمایش را به طور کامل در فایل ضمیمه گوش کنید. همچنین مخاطبان می‌توانند برنامه های رادیو نمایش را روی موج ۱۰۷.۵ بشنوند. *سارا اینجا خوبه؟ - ها... نه نه نه... برو اونورتر... *اینجا خوبه؟ - عه آآره آره. * خیلی خوب پس چادر را همین جا بر پا می کنم. - ببین ببین حواست باشه درش باید سمت دریا باشه ها. *باشه. میگم سارا تا من چادر و علم می کنم تو هم باقی وسایل و از صندوق عقب ماشین خالی کن. - خب باشه. - خدا حالا چجور بهش بگم شوکه نشه... امیر... امیر آقا... *هان؟ - بیدار شو. *چیه؟ - یه دقه چشات و باز کن. *چی شده؟ - امیر چی می بینی الان؟ *آخه تو این تاریکی چی میشه دید سارا...؟
لینک را کپی کنید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها