واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: قش موثر و غیرقابل انکار فیلمنامه یک اثر نمایشی در میزان جذابیت و توفیقش در جلب نظر مخاطب بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر، هر فیلمنامهای بخشی از قوت و گیراییاش را از دیالوگهای جذاب و گوشنوازی که در آن طراحی و چیدمان شده است، وام میگیرد. کم نیستند سریالهای تلویزیونی که از این نقطه قوت در حد استاندارد و حتی بیشتر برخوردار بوده و از این بابت مورد توجه و اقبال ویژه مخاطبانشان قرار گرفتهاند.
مجموعههایی همچون گرگها، روزی روزگاری، سربداران، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته و کمی جلوتر شب دهم، مدار صفر درجه، مختارنامه، میکائیل و ... از جمله این آثار هستند. مجموعههایی که هم به لحاظ ساختار و کارگردانی کار بسیار قویای بودند و هم دیالوگهایی درخشان و به یاد ماندنی داشتند. جذابیت دیالوگها و گفتوگوهای رد و بدل شده میان شخصیتهای یک سریال گاه چنان جذاب و گیراست که مردم تا مدتها این اصطلاحات و واژگان را در زندگی و مراودات و محاورههای روزمرهشان به کار گرفته و حتی آن را به بخشی از فرهنگ کوچه و بازار تبدیل میکنند. با این حال، به نظر میرسد با کند شدن فرآیند ساخت مجموعههای تاریخی و توجه بیشتر به ساخت ملودرامهای اجتماعی، توجه فیلمنامهنویسان به نگارش دیالوگها هم کم شده و لحن کلام شخصیتهای داستانی از برخی جهات برای مخاطبان تصنعی و نمایشی به نظر میرسد. اما آیا این به معنای آن است که روزگار دیالوگهای درخشان و گفتوگوهای به یاد ماندنی در تلویزیون به سر آمده است؟ هنری که مورد غفلت است نویسنده مجموعههای تلویزیونی چون «تولدی دیگر»، «نیمکت» و «فصل زرد»، عامل نبود زمان را در افت کیفیتی که گاهی گریبانگیر متن آثار نمایشی میشود، دخیل میداند و میگوید: دیالوگ به عنوان یکی از اصلیترین عناصر در هر فیلمنامه محسوب میشود. با این حال عاملی که موجب شده دیالوگ در مجموعههای ما گاهی با غفلت مواجه شود این است که برخی دیالوگ را با گفتوگو نویسی اشتباه میگیرند و فکر میکنند هر دو نفری که با هم کلماتی را رد و بدل میکنند لزوما در حال دیالوگ گفتن هستند. علی خودسیانی در گفتوگو با جامجم تصریح میکند: دیالوگ براساس درام شکل میگیرد و بهعنوان عنصری دراماتیک در هر اثر نوشتاری به شمار میآید؛ لذا باید از گفتوگوهای محاورهای و آن چیزی که این روزها در برخی مجموعههای نمایشی شاهدش هستیم کاملا مجزایش دانست. دیالوگ از چند وظیفه اصلی در هر مجموعه یا اثر نمایشی برخوردار است؛ اول اینکه به معرفی شخصیتها و پردازش آنها میپردازد و دوم در پیشبرد داستان نقش دارد. در وهله سوم شرایط و موقعیت کلی کار را تبیین میکند و در واقع زمان و فضای کلی داستان و حتی موقعیت جغرافیایی اثر را برای ما نمایان میکند. بنابراین میبینیم که دیالوگ، عنصر سادهای نیست و نباید با غفلت از کنارش گذر کرد. در شرایط کنونی دیالوگ صرفا به پیشبرد قصه منحصر شده است و در هر صحنهای فقط دو آدم را روبهروی هم میگذاریم که به شکلی نمایشی ایستادهاند و جملاتی را با هم ردوبدل میکنند. خودسیانی ادامه میدهد: البته عوامل متعددی در این زمینه دخیل است؛ شاید دستمزدها اجازه وسواس بیشتر را نمیدهد، شاید هم فرصتها در تلویزیون محدود است و کارها باید بسرعت روی آنتن برسند؛ وگرنه کسی که ذهنیت و قدرت داستان نویسی دارد، قطعا از عهده نوشتن دیالوگهایی درست هم بر خواهد آمد و کار شاقی نیست. به نظرم اگر میخواهیم آثار بهتری داشته باشیم، باید زمان بیشتری را هم برای نوشتن کارها به نویسندگان بدهیم. دیالوگنویسی، فنی تخصصی یک منتقد، دیالوگنویسی را بهعنوان هنری میداند که لازم است به شکلی ویژهتر در نگارش آثار مورد توجه قرار بگیرد. حسام مقامیکیا توضیح میدهد: به هر حال نگارش قسمتهای مختلف فیلمنامه از طراحی و پلات کلی گرفته تا داستانپردازی و جنبههای دیگر همه در یک مقال نمیگنجد و وقت و تمرکزی برای نویسنده بهمنظور دیالوگنویسی باقی نمیماند. زبان جاری جامعه سعید جلالی، فیلمنامهنویس هماهنگی ساختار فیلمنامه با دیالوگ را موضوعی اساسی و ضروری دانسته و میگوید: دیالوگنویسی امری منفک از فیلمنامهنویسی نیست؛ بلکه یکی از ارکان اساسی و تشکیلدهنده آن محسوب میشود. هر فیلمنامهای از عناصری چون ایده اولیه، طراحی و ساختار و همچنین دیالوگ تشکیل شده است. شما ابتدا طرح کلی داستان را پیدا میکنید، بعد آن را پرورش میدهید و به مراحل بعدی چون نوشتن دیالوگهای کار میرسید. بنابراین دیالوگ نویسی امری نیست که در مسیری جدا باشد. نویسنده مجموعههایی چون «آخرین بازی»، «سه، پنج، دو» و «آوای باران» تاکید میکند: نباید فکر کرد که دیالوگ میتواند فیلمنامهای را نجات بدهد یا برعکس فیلمنامهای خوب و درخشان با وجود دیالوگهای ضعیف دیده بشود. اینها همه عوامل تکمیلکننده هم هستند و همه عناصر را باید بخوبی در کنار هم چید. اگر تمام کارهای موفق سالهای اخیر را بررسی کنید میبینید قطعا از این قاعده پیروی کردهاند. به هر حال دیالوگ نویسی امری است که با قدرت شنیداری مخاطبان سر و کار دارد و هر قدر آهنگین و صحیحتر باشد بیشتر به دلهایشان مینشیند. وی ادامه میدهد: در مجموعههایی که اخیرا در تلویزیون میبینیم تلاش میشود فضای جامعه بیشتر مد نظر قرار بگیرد و دیالوگها را به زبانی بنویسیم که زبان جاری جامعه باشد و اصطلاحاتی را به کار ببریم که از زبان خود مردم هم شنیده شود. احتیاج به یک نویسنده دوم داریم مقامیکیا، منتقد: به نظر میرسد ما امروزه برای پیشبرد متون نمایشیمان احتیاج به یک نویسنده دوم داریم؛ یعنی کسی که فقط نوشتن دیالوگهای آن اثر را به عهده بگیرد و نه چیز دیگر. دیالوگنویسی استعدادی مجزا و فنی جداگانه بوده که لازم است به شکلی تخصصی مورد توجه قرار بگیرد. نمیگویم لزوما هیچ فیلمنامهنویسی نمیتواند دیالوگ خوب بنویسد؛ نه، اما فکر میکنم امروزه و با توجه به تخصصی شدن هر چه بیشتر رشتهها، بهتر است افراد به این صورت در حیطههای مجزا کار کرده و به هم کمک کنند. زهرا غفاری رادیو و تلویزیون
یکشنبه 7 شهریور 1395 ساعت 02:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]