واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شاعري كه به خاطر بردن نام امام(ره) ممنوعالقلم شد
در جريان مبارزات انقلابي مردم ايران اولين هنري كه پا پيش گذاشت و توانست مفاهيم انقلابي را به صورت عام بيان كند، زبان شعر بود. به دليل علاقه مردم به شعر و شاعري و انتشار گستردهاش در آن روزها، شعر مناسبترين قالبي بود كه توانست صداي انقلاب باشد. پس كلام شاعران خيلي زود توانست به ياري انقلابيون بيايد و كلمات به ابزاري در جهت مبارزه بدل شود. ...
نویسنده : احمد محمدتبريزي
«محمدرضا رحماني ياراحمدي» معروف به مهرداد اوستا را برخي «پدر شعر انقلاب» مينامند. شاعري كه براي بسياري از ما ناشناخته است و شايد براي اولين بار است كه نامش را ميشنويم ديگر چه برسد به اشعارش. اوستا يكي از شاعران هم عصر انقلاب بود كه با آنكه تمامي وجود خود را فداي آرمانهاي انقلاب كرد اما امروز كمتر نامي از او در محافل رسمي و غيررسمي به گوش ميرسد.
انگار گرد و غبار روزگار چنان روي حافظهمان نشسته كه يادمان رفته اوستا در دوران خفقانآور پس از كودتاي 28 مرداد در شعرهايش به مخالفت با ديكتاتوري رژيم پهلوي پرداخت و مدتي را به عنوان زنداني سياسي در زندان گذراند و به مدت يك سال ممنوعالقلم شد. جسارت و شجاعت اوستا در نوشتن، باعث شد برخي كتابهاي او به دلايل سياسي از انتشار بازبمانند. مجموعه شعر «شراب خانگي ترس محتسب خورده» و كتاب انتقادي «تيرانا» به سبب طرح برخي مسائل، مانند ذكر نام امام خميني و انتقاد شديد از رژيم شاه با ممنوعيت مواجه شد و در پي آن، اوستا هم يك سال ممنوعالقلم شد.
استاد محمدرضا حكيمي او را اينگونه ميشناساند: «بيداري اوستا در برابر استعمار و شگردهاي آن و موضعگيري متعهدانه او در برابر ايادي داخلي استعمار، اعم از فرهنگي و سياسي، اموري بود بسيار قابل تكريم.»
استاد اوستا، شاعري متعهد، دين باور و اخلاقمدار بود كه ايمان و عشق در اشعارش موج ميزد. پيوند ناگسستني اوستا با مقدسات مذهبي به آساني ذهن هر خوانندهاي را به سوي خود ميكشد؛ به ويژه آنجا كه با شور و خلوصي فراوان به مدح رسول خدا(ص) ميپردازد. او ارادت خود را به ائمه معصومين در آثارش به نمايش گذاشته بود. اوستا در قصيده 72 بيتي خود با عنوان آفرين محمد(ص) به ستايش پيامبر والامقام اسلام پرداخته بود.
اين شاعر آزادانديش عشق و علاقهاي زيادي به حضرت امام هم داشت. در روزهايي كه رژيم طاغوت با همه توان تبليغاتياش ميكوشيد نام امام را محو كند و بسياري از ترس برخورد ساواك با آنها جرئت بردن نام حضرت امام را در آثارشان نداشتند، اوستا در واكنش به تبعيد ايشان، قصيدهاي 56 بيتي سرود و منتشر ساخت.
او همچنين با انتشار مجموعه شعر امام «حماسهاي ديگر» ارادت خود را به ايشان و آرمانهايش به خوبي جلوهگر ساخت و در آن نوشت:«امام، خنده اشكآلود و اشك لبخندپالود انسانيتي است كه جدال با غولان قدرت و جادوي تبليغ را ميان بر بسته است. امام در گيسوي زرين گندمزارها، شاليزارها، در امواج زمردين مرغزاران و بوستانها، در ترنم پروازها، در پرواز ترانهها همه جا متجلي است. امام، تحقق اراده ملتي است كه از پس خوابي مرگ بار، زندگي آفريد. امام، نه همين تحقق اراده حماسه يك ملت، كه خود همان ملت است».
اوستا در جايي ديگر، اينگونه با امام سخن ميگويد:«و تو را اي امام، در هر دوره از دورانهاي استيلاي نامردمي و بيداد، به نبرد با بيدادگران آزمند، ديدهام... سرگذشت و حماسه تو، حماسه نبرد بيامان توحيد با شرك بوده است... و اين تو بودي كه با چشم خدابين و با چشم خدايي و بصيرت الهي، عفريت شرك را در هر جلوه و هر لباس باز ميشناختي و از سرير پيروزي نگون سار كردهاي.»
با تمام سابقه درخشان اوستا، پس از پيروزي انقلاب آنچنان كه شايسته وي بود، تلاشي براي معرفياش به عموم مردم صورت نگرفت تا او امروز به يكي از شاعران گمنام انقلاب تبديل شود. اوستا در ارديبهشت ماه سال 1370، هنگام اشتغال به تصحيح شعر و تعليم جان به جان آفرين تسليم كرد.
پس از درگذشت اوستا، حسين حماد، نويسنده و محقق فلسطيني نيز در سوگ استاد چنين ميگويد: «درگذشت زندهياد استاد اوستا، داغي سخت و سنگين بر دل ما نهاده است. اينك گويي قبه الصخره قدس كه معراج گاه پيامبر است، در سوگ استاد مرثيه ميگويد... من اينك صداي گريه منبر مسجدالاقصي را ميشنوم كه براي شاعر ما اوستا ميگويد؛ منبري كه پيامبر ما از آن جايگاه به معراج رفت.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]