واضح آرشیو وب فارسی:دکتر سلام:
حتما هر روز مدت زمانی را معین کنید که در آن تنها باشید و مراقبه کنید به قدم زدن بپردازید، دوش آب گرم بگیرید، به عبادتگاه بروید یا در جایی باشید که مزاحمت نداشته باشید. در این مقطع زمانی تلاش کنید که نسبت به خود کنجکاوی مشفقانه ای به کار برید و با خویشتن مانند یک دوست دانا و صمیمی رفتار کنید.
توجه کنید که در عالم تنهایی ذهنتان به چه موضوعاتی می پردازد. با دقت ببینید افکار شما در حالت ناخودآگاهی به چه مطالبی توجه می کند یعنی هنگامی که مشغول رانندگی هستید یا قدم می زنید یا در حال به خواب رفتن هستید ذهنتان نسبت به موفقیت ها یا ناکامی های شما درگیر است؟ آیا مرتب نگران کارهای بعدی حاضر در ذهن خود هستید؟ اگر جواب شما مثبت است تعجب ندارد که افسرده هستید. سعی کنید افکار خود را زیر نظر داشته باشید ولی اجازه ندهید افکارتان به شما دستور دهند.
اگر احساس می کنید که مرتب خود را محاکمه می کنید بکوشید ذهنتان را متقاعد سازید که محاکمه و خودداوری کردن به منزله افسردگی است و در درون خود دشمنی دارید که مدام شما را بر زمین می زند و تنبیه می کند. به جای اینکه هنگام ظهور این دشمن واکنش دفاعی و نامعقولی داشته باشید به خود تلقین کنید که این دشمن راست نمی گوید بلکه شرایط دروغین را به شما القا می کند تا بتواند شما را مقصر قلمداد کند.
اگر بیش از اندازه نگران هستید و مدام در برابر ترس های خود واکنش نشان می دهید در نظر بگیرید که مشکل شما همان واکنش های ناشی از ترس است. اگر آن را کنار بگذارید و فراموشش کنید بعدها به شکل دیگری خود را نشان خواهد داد و اگر می ترسید که بیش از اندازه روی آن متمرکز شوید این ترس بیشتر و بیشتر به شما نزدیک خواهد شد. بنابراین ممکن است ترس اصلی شما از خودتان باشد که آدم بی کفایت و ناقصی هستید و ناچارید آن قدر با زندگی در کشمکش باشید که فرصتی برای شاد بودن ندارید.
به خواب های خود توجه کنید. کاغذی بردارید و هنگام بیدار شدن آنچه را در خواب دیده اید و به خاطر دارید یادداشت کنید. به موضوع خوابتان توجه کنید آیا در خواب دچار گمگشتگی یا دربندی گرفتار شده بودید؟ یا در جدال بودید و فرار می کردید؟ این گونه خواب ها نشانگر تلاش هایی ا ست که شما برای حل مشکلاتی می کنید که وارد ذهن ناخودآگاهتان شده اند.
درد و رنج شما در کجاست؟ گاهی اوقات عارضه ای جسمانی ممکن است مفهومی خاص و نمادین داشته باشد. مثلا مشکلات جهاز هاضمه ممکن است به شما بگوید چیزی را دارید می خورید که نباید بخورید. کمردرد ممکن است به شما بگوید که بار سنگینی را به دو کشیده اید. کوفتگی و خستگی مزمن ممکن است نشانگر این باشد که شما دچار ترس هستید و به شدت تحت تاثیر قرار دارید مشکلات تنفسی ممکن است این معنی را داشته باشد که شخصی جلوی رسیدن اکسیژن به ریه شما را گرفته است.
با عزیزانتان گفتگو کنید. از خود بپرسید اگر به دوستان و عزیزانتان فرصت دهید آیا چیزهایی هست که آن ها مایل باشند درباره شما به خودتان بگویند ایا مواردی هست که آن ها گمان دارند شما بدون آنکه بدانید به خودتان ضربه می زنید؟
به گذشته زندگی خود فکر کنید. از چه مقطعی شرایط برایتان ناگوار شد؟ از چه زمانی ترس بر شما چیره شد یا گمان بردید که با دیگران تفاوت دارید و دچار عیب و نقص هستید؟ آیا دچار بیماری شده بودید؟ چیزی به شما آسیب زده یا شما را ترسانده بود یا کسی نبوده که یاری تان کند؟
اگر ناراحتی یا آسیبی از آن گونه که در بالا شرح داده شد به شما وارد شده بود فکر کنید که چگونه با آن کنار می آمدید. کنار آمدن و عادت کردن به مشکلات مهم ترین عامل آسیب رساننده به انسان هستند. اگر در مقطعی از زندگی خود شروع به این باور کردید که انسان ناقصی هستید برای پوشاندن آن چه اقدامی انجام می دادید؟ این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد
30 فروردین 1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دکتر سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]