تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835303945
دلنوشتهای برای چهلم شهید سعید سیاح طاهری بابای دلسوز جشنوارههای دانش آموزی فیلم دفاع مقدس
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دلنوشتهای برای چهلم شهید سعید سیاح طاهری
بابای دلسوز جشنوارههای دانش آموزی فیلم دفاع مقدس
آقای طاهری...بابای مهربون جشنواره دانش آموزی!،بیشتر از ده سال بود که تیم جشنواره این سعادت رو داشتن که در رکاب شما باشن، البته به جز دوستای قدیمی تون که کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی شون رو در کنار شما گذرونده بودن..
به گزارش خبرگزاری فارس،شادی احدی مجری جشنواره دانش آموزی فیلم دفاع مقدس برای چهلمین روز شهادت سعید سیاح طاهری دلنوشتهای را منتشر و نسخهای از آنرا در اختیار گروه سینما و تئاتر خبرگزاری فارس قرار داد. تقدیم به بابای دلسوز جشنوارههای دانش آموزی فیلم دفاع مقدس چهل روزه که بین ما نیستی... توی یه جای دور هستیم، اونقدر دور که خیلی از تهران نشینها حتی تا آخر عمر هم گذارشون به همچین جایی نمی رسه، یه جا پر از پسر و دخترای کوچیک و بزرگ، جایی که بچه هاش از فرط دور بودن از مظاهر رفاه، حتی نمی دونن سینما چه شکلیه. من و سیمین می رسیم، تعدادی از اتوبوسها قبل از ما رسیدن و شما مثل همیشه داری بچه ها رو از ماشین ها پیاده می کنی، یکی یکی و با حوصله، اگر یکیشون شیطونی کنه و از صف خارج بشه، می ری دنبالش، دستای مهربونت رو روی شونه هاش می ذاری و با لبخند هدایتش می کنی توی صف. من و سیمین هم از وسط هیاهو و شیطنت بچه هایی که در حال گرفتن سهمیۀ کیک و آبمیوه شون هستن، رد می شیم و وارد سالنی می شیم که دقیقاً نمی شه بهش گفت سالن، در واقع یه سولۀ ورزشی که با پارچه های رنگی و پرچم های ایران و یه عالمه صندلی های پلاستیکی پر شده، اون جلو هم یه پردۀ سفید روی دیوار نشسته که برای بچه هایی که میان و روی صندلی ها می شینن، بد جوری کنجکاوی برانگیزه، بچه هایی که منتظرن که اون – به قول خودشون – تلویزیون بزرگ روشن بشه تا اولین سینمای زندگی شون رو تجربه کنن. ما می ریم روی سکوی بزرگی که پای همون پردۀ سفید برای اجرای ساخته شده و من به اون دو سه هزار صندلی پلاستیکی نگاه می کنم که هر کدوم میزبان یه بچۀ هیچان زده می شن، بچه هایی که همراه کیک و آبمیوه، یه پرچم کوچیک ایران هم تحویل گرفتن و پرچم رو بالای سرشون تکون می دن. بالاخره همه سر جاهاشون مستقر می شن و برنامه شروع می شه. سرود ملی سر زد از افق . . . . . . پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایییییییییییییییییییییراااااااااااااااااااان........ دست و جیغ و هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بچه ها بلند می شه و بعدش نوای روح بخش قران مجید. و حالا ما، من و سیمین می خوایم صدای جیغ و داد بچه ها رو در بیاریم، من می گم: "طرفدارای استقلال" نصف سالن می ره رو هوا، سیمین می گه: "طرفدارای پرسپولیس" نصف دیگه سالن می ره رو هوا و شما از بین جمعیت می دوی و آروم تو گوش من می گی: "خانم احدی اینقدر نگو استقلال و پرسپولیس، تفرقه می افته تو بچه ها، بگو تیم ملی، منم می گم چشم آقای طاهری، بعد هم با صدای بلند به بچه ها می گم: "به افتخار تیم ملی" و اینجاست که همۀ سالن می ره رو هوا، نگاهتون می کنم، مثل همیشه یه لبخند مهربون و آشنا روی لبهاتون نقش می بنده، به بچه ها می گم: "بچه ها! پرچماتون رو بالا بگیرید، هیچوقت اون رو روی زمین نذارید، پرچم ناموس ماست، می خوایم با همدیگه سرود ای ایران ای مرز پرگهر رو بخونیم." بچه ها تا جایی که می تونن دستهاشون رو بالا می کشن و پرچم ها رو تکون می دن، نگاهتون می کنم و به شوخی می گم: "آقای طاهری! پرچمت کو؟ پرچمت رو بالا بگیر" مثل همیشه می خندی و یه پرچم دستت می گیری و همراه بچه ها اونو توی هوا تکون می دی، صدای "ای ایران" از حنجرۀ سه چهار هزار دانش آموز بیرون می زنه و دیوارهای سالن یا همون سوله رو می لرزونه، فقط باید اونجا بود تا فهمید من چی می گم، یه سوله پر از عشق، سراسر شور، غرور، شادی، گاهی نم اشکی روی گونه های حضار و بیشتر از همه، امید. انسیه شاه حسینی از بچه ها احوال آرزوهاشون رو می پرسه و بهشون می گه: "اگه حال آرزوهاتون خوب باشه، حال خودتون هم خوب می شه." پرویز پرستویی به بچه ها میگه که باید یه روزی منطقۀ محرومشون رو با دست خودشون آباد کنن. مالک سراج باهاشون آواز می خونه و کوروش سلیمانی و علی صالحی براشون مسابقه برگزار می کنن، اون سکوی مقابل پرده پر می شه از آدم های بزرگی که بچه ها دوستشون دارن، پرویز پرستویی، فاطمه معتمد آریا، کیومرث پوراحمد ،مهتاب نصیرپور ، محمدرحمانیان ، باران کوثری ،حسین ترابی،رضا کیانیان،احمد نجفی، خسرو سینایی، رخشان بنی اعتماد، مهتاب کرامتی، انسیه شاه حسینی، مالک سراج،کوروش سلیمانی، علی صالحی، مهرداد صدیقیان، پریوش نظریه، سعید داخ، مهرانه مهین ترابی، لیلا برخورداری، سپیده خداوردی، محمد رضا شرف الدین، سیده زهرا و سیده اعظم حسینی، ماهرخ باستان ، نورالدین عافی و خیلی های دیگه ای که بچه ها چه اونها رو بشناسن و چه نشناسن، از دیدنشون به طرز غریبی ذوق می کنن. فیلم دفاع مقدس واسۀ بچه ها پخش می کنیم ، یه فیلم شاد و کاملا موزیکال به اسم "تخم مرغ جنگی"کار سید رضا صافی که بچه ها بعد از این که کلی همراه دیدنش قهقهه می زنن، عاشق دو شخصیت اصلیش یعنی "لیلو" و "عبدو" می شن و وقتی بعد از فیلم می فهمن که بازیگرهای نقش لیلو و عبدو هم داخل سالن هستن، اونقدر از فرط هیجان جیغ می زنن که خود اون بازیگرها هم انتظارش رو ندارن. من و سیمین به همراه همۀ بزرگانی که مهمونمون هستن، همه کار می کنیم تا بچه ها شاد بشن، براشون مسابقه می ذاریم، کتاب معرفی می کنیم و سرودهای شاد حماسی می ذاریم و مدام تشویقشون می کنیم که خودشون رو رها کنن و روحشون رو به فضای پر انرژی اونجا بسپرن و بچه ها هم همین کارو می کنن، یه روزِ استثنایی و تکرار نشدنی رو تجربه می کنن و وقتی دارن سالن رو ترک می کنن، میان و توی گوش ما می گن: "خانم! ما این روز رو تا آخر عمرمون فراموش نمی کنیم". روزی رو که شما، آقای طاهری با تلاش بی وقفه ات برای اونا رقم زدی، بدون این که جلوی چشم باشی و خودنمایی کنی. و حالا که ظهر شده، شما مثل چند ساعت قبل تک تک بچه ها رو بدرقه می کنی و تا از رسیدن همۀ اونا به مدرسه هاشون مطمئن نمی شی، احساس آسودگی نمی کنی و تازه اینجاست که برمی گردی به سالنی که انگار بمب درونش منفجر شده، و فارغ از هرگونه جایگاه مدیریتی، با اون محاسن سپیدت همراه جوان هایی که برای همین کار اینجا هستن، خم می شی و صندلی های واژگون شده رو دوباره سر پا می کنی و زباله های پخش و پلا شده رو از روی زمین جمع می کنی تا سالن رو برای چند هزار نفر بعدی که قراره تا یکی دو ساعت دیگه به اون سوله برگردن، آماده کنی. ***
و حالا اینجا هستم، توی سالن فرودگاه آبادان، از هواپیما پیاده می شم و از در شیشه ای سالن انتظار می گذرم، ناخودآگاه دنبال شما می گردم که همیشه با شاخه های گل توی دستت و یه لبخند مهربون روی لب هات به استقبالمون می اومدی، اما نگاه مشتاقم بین اون همه آدم که برای بدرقه و استقبال اومدن، پیداتون نمی کنه، امروز توی این فرودگاه جای خالی شما بد جوری احساس می شه، خیلی بد جور. و بالاخره گلزار شهدای آبادان، جایی که قطعه قطعه ش جای یکی از دوستان و آشنایان و عزیزانت بوده و حالا آغوشش رو برای پذیرفتن خودت باز کرده. امروز خیلی از اون بچه هایی که دلشون رو شاد کرده بودی، برای بدرقه ت اومده ن. باز هم پرچم به دست، اما این بار، نه با لبِ خندون، که با چشم گریون. شما شاد، راضی و آروم به خاک گلزار شهدای آبادان سپرده می شی، اما بیرون از اون گودالی که قراره مزار شما باشه، آشوبی برپاست، ولولۀ بدرقه کننده ها، یه طرف صدای سنج و دمام، یه طرف مداحی، یه طرف پرچم های عشیره ها رو می بینم که توی باد به اهتزاز در اومدن و من رو یاد ظهر عاشورا میندازن. و قشنگ تر از همه، سرودیه که یه سری دانش آموز کوچولو برای شما می خونن و ما رو یاد جشنواره های دانش آموزی میندازن، و نتیجه ش فقط و فقط گریه ست و در نهایت، افسوس جشنواره های آینده – اگر جشنواره ای باشه – از نبودن شما. *** آقای طاهری! بابای مهربون جشنواره دانش آموزی! بیشتر از ده سال بود که تیم جشنواره این سعادت رو داشتن که در رکاب شما باشن، البته به جز دوستای قدیمی تون که کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی شون رو در کنار شما گذرونده بودن، مثل حبیب احمدزاده، که به قول خودش با رفتنتون کمرش شکست و یا مکی یازع. عجیب این که من حتی نمی دونستم شما به سوریه رفتید تا نگذارید دوباره واقعه شوم جنگ با همه آوارگی ها و سختی هاش سر مرزهای ایران عزیز دوباره تکرار بشه ، بیست روز قبل از شهادتتون بود که باهاتون صحبت کردم و آمار برندگان مسابقات کتابخوانی( من زنده ام ) و ( نوشتم تا بماند ) رو با هم چک کردیم. تا برید آبادان و جوایز یک سال بر زمین مانده را به برندگانشان بسپارید و بگید از عذاب وجدان ندادن جوایز راحت شدم . عذاب وجدانی که هیچ وقت مسببینش را دچاردرد و اندوه نمی کند . ای خدا ! اون روز نمی دونستم که این آخرین باره که صداتون رو می شنوم، اگر می دونستم دارید به یه جای خیلی خوب می رید، شاید خیلی حرفها برای گفتن داشتم، ولی حیف که نمی دونستم و نگفتم. اما امیدوارم همون دعای همیشگی رو در حقم بکنی «ایشالا شهید شی» راستی سردار! چقدر لباس نظامی را که هرگز به تنتان ندیدیم در عکس ها بر شما برازنده بوده ! واقعا یه هیبت حیدری پیدا می کردید. رفتین و مارو تنها گذاشتین و این، سؤال اصلی همۀ ماست که چطور باید جای خالی شما رو پر کنیم؟ به قول زینب احمدزاده "اگرهرکدوم به جای ده نفر هم کار کنیم، بازم نمی شه،" شما فقط یک دونه بودی، تکرار نشدنی. شما که جاتون عالیه ما توی زندان این دنیا موندیم و سرشاریم از دلتنگی شما، ولی منتظریم که دعای خیرت رو بدرقه راه همه ما بکنی و منتظریم تا بازم صِدامون بزنی برای جشنوارۀ بعدی... راستی همه بچهها بهتون سلام می رسونن، عادل معمارنیا، مجید شتی، محمد یاراحمدی، سیمین آزادی، ناصر درخشان، نادر آلبوعلی، فرشید تربیت، سارا ریشهری، خانم شکاری و خودم شادی احدی.
94/11/26 - 13:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]
صفحات پیشنهادی
تقدیم به بابای دلسوز جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاعمقدس
تقدیم به بابای دلسوز جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاعمقدس فرهنگ > دفاع مقدس - مریم احمدی مجری جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاع مقدس همزمان با چهلمین روز عروج شهید سعید سیاحطاهری دلنوشتهای منتشر کرده است به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین او نوشته است «توی یه جروی آنتن شبکه دو ببینید روایت گوشههایی از زندگی شهید سیاح طاهری در «از آسمان»
روی آنتن شبکه دو ببینیدروایت گوشههایی از زندگی شهید سیاح طاهری در از آسمانگوشههایی از زندگی شهید سیاح طاهری جانباز 70 درصد دفاع مقدس و شهید دفاع از حریم اسلام در برنامه این هفته از آسمان جمعه 16 بهمن ماه روایت میشود به گزارش خبرگزاری فارس حضور باصلابت شهید سیاح طاهری از متبریزی از فیلم جاسوسیاش دفاع کرد / پای داعش هم به نشستهای خبری جشنواره باز شد
تبریزی از فیلم جاسوسیاش دفاع کرد پای داعش هم به نشستهای خبری جشنواره باز شد فرهنگ > سینما - کمال تبریزی اعتقاد دارد فیلمی ساخته که شبیه به هیچیک از آثار کارنامه کاریاش نیست او این موضوع را با نقلقول از دوستی یادآور میشود که پس از دیدن این فیلم آن را نگاهی ناز ثبت تصاویر تظاهرات دانشجویان خط امام تا بمباران آبادان و از بین رفتن فیلمها!
از ثبت تصاویر تظاهرات دانشجویان خط امام تا بمباران آبادان و از بین رفتن فیلمها خوشترین روزهای زندگی من همان ماههای ابتدای انقلاب بود حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان فرزاد موتمن کارگردان سینما که بعد از اتمام تحصیلات خود برای ادامه تحصیل راهی آمریلاله افتخاری: رویکرد جشنواره فیلم فجر امسال نسبت به موضوع دفاع مقدس مثبت است
لاله افتخاری رویکرد جشنواره فیلم فجر امسال نسبت به موضوع دفاع مقدس مثبت استعضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت هرکدام از شهدای بزرگوار کشور برگی از تاریخ بشریت هستند و پرداختن به آنها یک توفیق می خواهد و یک ارزش محسوب می شود لاله افتخاری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامحضور دانشآموزان پایتخت در مقتل شهید بهشتی
حضور دانشآموزان پایتخت در مقتل شهید بهشتیهمزمان با فرا رسیدن ایامالله دهه مبارک فجر دانش آموزان مناطق 22 گانه تهران از مجموعه یادمان شهدای هفتم تیرسرچشمه بازدید میکنند به گزارش خبرگزاری فارس به مناسبت فرا رسیدن سی و هفتمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بازدید ویژه دان«دلبری»؛ یک فیلم دفاع مقدس آپارتمانی کسالت آور/همیشه سوژه مقدس، فیلم را مقدس نمی کند
دلبری یک فیلم دفاع مقدس آپارتمانی کسالت آور همیشه سوژه مقدس فیلم را مقدس نمی کنداحسان رستگار ۱۵ بهمن ۹۴تاریخ انتشار پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲ ۳۰ کارگردان سیدجلال دهقانی اشکذری بازیگران هنگامه قاضیانی آتیلا پسیانی عباس غزالی محمدرضا شیرخانلو مهسا هاشمیشناسایی 22 شهید دانشجو در ایلام
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۴ دبیر کنگره شهدای دانشجوی استان ایلام گفت در سال 95 محصولات فرهنگی و کتابهای متعددی را در خصوص زندگینامه شهدای دانشجوی استان ایلام رونمایی خواهیم کرد خیراله دیوالی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ حماسه ایسنا با اعلام این خبر گفت استان ایلام با توجه ب«ابد و یک روز» گوی سبقت را ربود/ فیلم سعید روستایی بالاتر از «بادیگارد» حاتمیکیا
ابد و یک روز گوی سبقت را ربود فیلم سعید روستایی بالاتر از بادیگارد حاتمیکیا بر اساس نتایج داوری روز چهارم جشنواره فیلم فجر ابد و یک روز فعلا در رتبه نخست آرای مردمی قرار دارد به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان نتایج داوری روز چهارم جشنتدوین دانشنامه دفاعمقدس در چهارمحال و بختیاری
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۶ مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری با اشاره به تدوین شدن دانشنامه دفاع مقدس این استان گفت دانشنامه دفاع مقدس شامل تمام اطلاعات پیرامون جنگ تحمیلی است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا – منطقه چهارمحا-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها