تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833834315
تقدیم به بابای دلسوز جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاعمقدس
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تقدیم به بابای دلسوز جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاعمقدس فرهنگ > دفاع مقدس - مریم احمدی، مجری جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاع مقدس همزمان با چهلمین روز عروج شهید سعید سیاحطاهری دلنوشتهای منتشر کرده است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، او نوشته است:
«توی یه جای دور هستیم، اونقدر دور که خیلی از تهران نشینها حتی تا آخر عمر هم گذارشون به همچین جایی نمی رسه، یه جا پر از پسر و دخترای کوچیک و بزرگ، جایی که بچه هاش از فرط دور بودن از مظاهر رفاه، حتی نمیدونن سینما چه شکلیه. من و سیمین میرسیم، تعدادی از اتوبوسها قبل از ما رسیدن و شما مثل همیشه داری بچه ها رو از ماشینها پیاده میکنی، یکی یکی و با حوصله، اگر یکیشون شیطونی کنه و از صف خارج بشه، میری دنبالش، دستای مهربونت رو روی شونههاش میذاری و با لبخند هدایتش میکنی توی صف. من و سیمین هم از وسط هیاهو و شیطنت بچههایی که در حال گرفتن سهمیۀ کیک و آبمیوهشون هستن، رد میشیم و وارد سالنی میشیم که دقیقاً نمیشه بهش گفت سالن، در واقع یه سولۀ ورزشی که با پارچههای رنگی و پرچمهای ایران و یه عالمه صندلیهای پلاستیکی پر شده، اون جلو هم یه پردۀ سفید روی دیوار نشسته که برای بچه هایی که میان و روی صندلی ها میشینن، بد جوری کنجکاویبرانگیزه، بچههایی که منتظرن که اون – به قول خودشون – تلویزیون بزرگ روشن بشه تا اولین سینمای زندگی شون رو تجربه کنن. ما می ریم روی سکوی بزرگی که پای همون پردۀ سفید برای اجرای ساخته شده و من به اون دو سه هزار صندلی پلاستیکی نگاه میکنم که هر کدوم میزبان یه بچۀ هیچانزده میشن، بچههایی که همراه کیک و آبمیوه، یه پرچم کوچیک ایران هم تحویل گرفتن و پرچم رو بالای سرشون تکون می دن. بالاخره همه سر جاهاشون مستقر می شن و برنامه شروع می شه. سرود ملی سر زد از افق . . . . . . پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایییییییییییییییییییییراااااااااااااااااااان........ دست و جیغ و هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بچهها بلند می شه و بعدش نوای روح بخش قران مجید. و حالا ما، من و سیمین میخوایم صدای جیغ و داد بچه ها رو در بیاریم، من می گم: "طرفدارای استقلال" نصف سالن می ره رو هوا، سیمین می گه: "طرفدارای پرسپولیس" نصف دیگه سالن می ره رو هوا و شما از بین جمعیت م دوی و آروم تو گوش من می گی: "خانم احدی اینقدر نگو استقلال و پرسپولیس، تفرقه میافته تو بچه ها، بگو تیم ملی، منم میگم چشم آقای طاهری، بعد هم با صدای بلند به بچه ها می گم: "به افتخار تیم ملی" و اینجاست که همۀ سالن می ره رو هوا،
نگاهتون میکنم، مثل همیشه یه لبخند مهربون و آشنا روی لبهاتون نقش میبنده، به بچه ها میگم: «بچهها! پرچماتون رو بالا بگیرید، هیچوقت اون رو روی زمین نذارید، پرچم ناموس ماست، میخوایم با همدیگه سرود ای ایران ای مرز پرگهر رو بخونیم.» بچه ها تا جایی که میتونن دستهاشون رو بالا می کشن و پرچم ها رو تکون میدن، نگاهتون میکنم و به شوخی میگم: «آقای طاهری! پرچمت کو؟ پرچمت رو بالا بگیر» مثل همیشه میخندی و یه پرچم دستت میگیری و همراه بچه ها اونو توی هوا تکون میدی، صدای "ای ایران" از حنجرۀ سه چهار هزار دانش آموز بیرون میزنه و دیوارهای سالن یا همون سوله رو می لرزونه، فقط باید اونجا بود تا فهمید من چی می گم، یه سوله پر از عشق، سراسر شور، غرور، شادی، گاهی نم اشکی روی گونه های حضار و بیشتر از همه، امید. انسیه شاه حسینی از بچه ها احوال آرزوهاشون رو می پرسه و بهشون می گه: "اگه حال آرزوهاتون خوب باشه، حال خودتون هم خوب می شه." پرویز پرستویی به بچه ها می گه که باید یه روزی منطقۀ محرومشون رو با دست خودشون آباد کنن. مالک سراج باهاشون آواز می خونه و کوروش سلیمانی و علی صالحی براشون مسابقه برگزار می کنن، اون سکوی مقابل پرده پر می شه از آدم های بزرگی که بچه ها دوستشون دارن، پرویز پرستویی، فاطمه معتمد آریا، کیومرث پوراحمد ،مهتاب نصیرپور ، محمدرحمانیان ، باران کوثری ،حسین ترابی،رضا کیانیان،احمد نجفی، خسرو سینایی، رخشان بنی اعتماد، مهتاب کرامتی، انسیه شاه حسینی، مالک سراج،کوروش سلیمانی، علی صالحی، مهرداد صدیقیان، پریوش نظریه، سعید داخ، مهرانه مهین ترابی، لیلا برخورداری، سپیده خداوردی، محمد رضا شرف الدین، سیده زهرا و سیده اعظم حسینی، ماهرخ باستان ، نورالدین عافی و خیلی های دیگه ای که بچه ها چه اونها رو بشناسن و چه نشناسن، از دیدنشون به طرز غریبی ذوق می کنن. فیلم دفاع مقدس واسۀ بچه ها پخش میکنیم ، یه فیلم شاد و کاملا موزیکال به اسم "تخم مرغ جنگی"کار سید رضا صافی که بچه ها بعد از این که کلی همراه دیدنش قهقهه می زنن، عاشق دو شخصیت اصلیش یعنی "لیلو" و "عبدو" می شن و وقتی بعد از فیلم میفهمن که بازیگرهای نقش لیلو و عبدو هم داخل سالن هستن، اونقدر از فرط هیجان جیغ می زنن که خود اون بازیگرها هم انتظارش رو ندارن. من و سیمین به همراه همۀ بزرگانی که مهمونمون هستن، همه کار می کنیم تا بچه ها شاد بشن، براشون مسابقه میذاریم، کتاب معرفی می کنیم و سرودهای شاد حماسی می ذاریم و مدام تشویقشون می کنیم که خودشون رو رها کنن و روحشون رو به فضای پر انرژی اونجا بسپرن و بچه ها هم همین کارو می کنن، یه روزِ استثنایی و تکرار نشدنی رو تجربه می کنن و وقتی دارن سالن رو ترک میکنن، میان و توی گوش ما میگن: "خانم! ما این روز رو تا آخر عمرمون فراموش نمی کنیم". روزی رو که شما، آقای طاهری با تلاش بی وقفهات برای اونا رقم زدی، بدون این که جلوی چشم باشی و خودنمایی کنی. و حالا که ظهر شده، شما مثل چند ساعت قبل تک تک بچه ها رو بدرقه می کنی و تا از رسیدن همۀ اونا به مدرسههاشون مطمئن نمی شی، احساس آسودگی نمی کنی و تازه اینجاست که برمی گردی به سالنی که انگار بمب درونش منفجر شده، و فارغ از هرگونه جایگاه مدیریتی، با اون محاسن سپیدت همراه جوانهایی که برای همین کار اینجا هستن، خم می شی و صندلی های واژگون شده رو دوباره سر پا می کنی و زباله های پخش و پلا شده رو از روی زمین جمع می کنی تا سالن رو برای چند هزار نفر بعدی که قراره تا یکی دو ساعت دیگه به اون سوله برگردن، آماده کنی. ***
و حالا اینجا هستم، توی سالن فرودگاه آبادان، از هواپیما پیاده می شم و از در شیشه ای سالن انتظار می گذرم، ناخودآگاه دنبال شما می گردم که همیشه با شاخه های گل توی دستت و یه لبخند مهربون روی لب هات به استقبالمون می اومدی، اما نگاه مشتاقم بین اون همه آدم که برای بدرقه و استقبال اومدن، پیداتون نمی کنه، امروز توی این فرودگاه جای خالی شما بد جوری احساس می شه، خیلی بد جور. و بالاخره گلزار شهدای آبادان، جایی که قطعه قطعه ش جای یکی از دوستان و آشنایان و عزیزانت بوده و حالا آغوشش رو برای پذیرفتن خودت باز کرده. امروز خیلی از اون بچه هایی که دلشون رو شاد کرده بودی، برای بدرقه ت اومده ن. باز هم پرچم به دست، اما این بار، نه با لبِ خندون، که با چشم گریون. شما شاد، راضی و آروم به خاک گلزار شهدای آبادان سپرده می شی، اما بیرون از اون گودالی که قراره مزار شما باشه، آشوبی برپاست، ولولۀ بدرقه کننده ها، یه طرف صدای سنج و دمام، یه طرف مداحی، یه طرف پرچم های عشیره ها رو می بینم که توی باد به اهتزاز در اومدن و من رو یاد ظهر عاشورا میندازن. و قشنگ تر از همه، سرودیه که یه سری دانش آموز کوچولو برای شما می خونن و ما رو یاد جشنواره های دانش آموزی میندازن، و نتیجه ش فقط و فقط گریه ست و در نهایت، افسوس جشنواره های آینده – اگر جشنواره ای باشه – از نبودن شما. *** آقای طاهری! بابای مهربون جشنواره دانش آموزی! بیشتر از ده سال بود که تیم جشنواره این سعادت رو داشتن که در رکاب شما باشن، البته به جز دوستای قدیمی تون که کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی شون رو در کنار شما گذرونده بودن، مثل حبیب احمدزاده، که به قول خودش با رفتنتون کمرش شکست و یا مکی یازع. عجیب این که من حتی نمی دونستم شما به سوریه رفتید تا نگذارید دوباره واقعه شوم جنگ با همه آوارگی ها و سختی هاش سر مرزهای ایران عزیز دوباره تکرار بشه ، بیست روز قبل از شهادتتون بود که باهاتون صحبت کردم و آمار برندگان مسابقات کتابخوانی( من زنده ام ) و ( نوشتم تا بماند ) رو با هم چک کردیم. تا برید آبادان و جوایز یک سال بر زمین مانده را به برندگانشان بسپارید و بگید از عذاب وجدان ندادن جوایز راحت شدم . عذاب وجدانی که هیچ وقت مسببینش را دچاردرد و اندوه نمی کند . ای خدا ! اون روز نمی دونستم که این آخرین باره که صداتون رو می شنوم، اگر می دونستم دارید به یه جای خیلی خوب می رید، شاید خیلی حرفها برای گفتن داشتم، ولی حیف که نمی دونستم و نگفتم. اما امیدوارم همون دعای همیشگی رو در حقم بکنی «ایشالا شهید شی» راستی سردار! چقدر لباس نظامی را که هرگز به تنتان ندیدیم در عکس ها بر شما برازنده بوده ! واقعا یه هیبت حیدری پیدا میکردید. رفتین و مارو تنها گذاشتین و این، سؤال اصلی همۀ ماست که چطور باید جای خالی شما رو پر کنیم؟ به قول زینب احمدزاده "اگرهرکدوم به جای ده نفر هم کار کنیم، بازم نمی شه،" شما فقط یک دونه بودی، تکرار نشدنی. شما که جاتون عالیه ما توی زندان این دنیا موندیم و سرشاریم از دلتنگی شما، ولی منتظریم که دعای خیرت رو بدرقه راه همه ما بکنی و منتظریم تا بازم صِدامون بزنی برای جشنوارۀ بعدی... راستی همه بچه ها بهتون سلام می رسونن، عادل معمارنیا، مجید شتی، محمد یاراحمدی، سیمین آزادی، ناصر درخشان، نادر آلبوعلی، فرشید تربیت، سارا ریشهری، خانم شکاری و خودم مریم احدی. ۵۸۵۸
کلید واژه ها: شهیدان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی - سینمای دفاع مقدس - دفاع مقدس (جنگ تحمیلی) -
دوشنبه 26 بهمن 1394 - 12:45:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]
صفحات پیشنهادی
فیلم دختر به نجفی تقدیم شد
فیلم دختر به نجفی تقدیم شد تهران - ایرنا - سازندگان فیلم دختر نمایش این فیلم را در کاخ جشنواره سی و چهارمین جشنواره فجر در برج میلاد به یدالله نجفی تقدیم کردند به گزارش عصر یکشنبه خبرنگار سینمایی ایرنا از برج میلاد عوامل و سازندگان فیلم دختر اکران این اثر در کاخ رسانه ای جشنمیرکریمی فیلمش را تقدیم کرد
میرکریمی فیلمش را تقدیم کرد فرهنگ > سینما - سیدرضا میرکریمی فیلم دختر را به زندهیاد یدالله نجفی تقدیم کرد صدابرداری که چندی پیش از دنیا رفت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین فیلم سینمایی «دختر» امروز در سومین نوبت اکران فیلمها در کاج جشنوارهیگزارش فارس از نشست رسانهای فیلم سینمایی «سیانور» انتخابها در فیلم فجر همچون تخممرغ شانسی است/
گزارش فارس از نشست رسانهای فیلم سینمایی سیانورانتخابها در فیلم فجر همچون تخممرغ شانسی است سیانور تقدیم به علی جنتی شدکارگردان فیلم سینمایی سیانور گفت کم تجربهام البته دلبستگیهایی نیز به جشنواره و تشویق دارم اما با توجه به اینکه فیلم سیانور در هیچ بخشی کاندید نشده است بایددومین حضور ایوبی در کاخ جشنواره برای دیدن فیلم مدیرعامل خانه سینما/ «دختر» تقدیم به یدالله نجفی شد
دومین حضور ایوبی در کاخ جشنواره برای دیدن فیلم مدیرعامل خانه سینما دختر تقدیم به یدالله نجفی شدفیلم سینمایی دختر به کارگردانی سید رضا میر کریمی مدیرعامل خانه سینما در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد که امروز رئیس سازمان سینمایی برای دیدن آن به کاخ جشنواره آمد به گزارشفیلم/ تقدیم به آنان که به قدرت داخلی ایمان ندارند
فیلم تقدیم به آنان که به قدرت داخلی ایمان ندارند دانلود لینک ۲۰ ۱۱ ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۹تحلیلی بر فیلم سینمایی «سیانور» بهروز شعیبی!
صابر الله دادیان داستانک های عاشقانه فیلم با تعریف رابطه میان دو خانواده می تواند جذابیت های لازم برای تماشاگر را ایجاد کند که در پی دنبال کردن داستانی عاشقانه و البته تراژیک به کنکاشی تاریخی و اجتماعی در تاریخ معاصر بپردازد که مخاطب شخصیت های آن ها را به دلیل همذات پنداری با آنرقابت نزدیک میان دو فیلم حاضر در جشنواره فجر
نتایج آرای مردمی روز پنجم منتشر شد رقابت نزدیک میان دو فیلم حاضر در جشنواره فجر نتایج شمارش آرای فیلم منتخب تماشاگران پنجمین روز جشنواره حکایت از بازگشت یک فیلم به فهرست فیلم مردمی دارد ۱۳۹۴ شنبه ۱۷ بهمن ساعت 12 08 به گزارش سرویس فرهنگی پانا نتایج آرای انتخاب بهترین فیلم از نگقطعه حجت اشرف زاده برای فیلم نفس شنیدنی شد+صوت
قطعه حجت اشرف زاده برای فیلم نفس شنیدنی شد صوت شب گذشته جمعه 16 بهمن همزمان با حضور عوامل فیلم نفس در کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر قطعه نفس با صدای حجت اشرف زاده به مردم تقدیم شد به گزارش ایلنا فیلم سینمایی «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار عصر روز گذشته 16 بهمن ماهاکران سه فیلم جشنواره فجر در «سینما انقلاب»
اکران سه فیلم جشنواره فجر در سینما انقلاب شناسهٔ خبر 3049773 - پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۸ هنر > سینمای ایران آثار سه کارگردان سینمای ایران در سومین روز از پنجمین دوره سینما انقلاب در سالن سوره حوزه هنری به نمایش درمی آید به گزارش خبرگزاری مهر فیلم سینمایی دختر ساختهحاشیههای آخرین روز کاخ جشنواره فیلم فجر
حاشیههای آخرین روز کاخ جشنواره فیلم فجر در آخرین روز برپایی جشنواره فیلم فجر در سالن همایشهای میلاد شش فیلم به روی پرده رفت سالن اصلی در اختیار تیم برپایی اختتامیه قرار گرفت و با علامت پیروزی عوامل سیانور و اعتراضهای عوامل به دنیا آمدن پرونده کاخ جشنواره بسته شد آفتاب-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها