تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804350020




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تلخ ترین خاطره ورزشی‌ علی دایی از زبان خودش


واضح آرشیو وب فارسی:الف: تلخ ترین خاطره ورزشی‌ علی دایی از زبان خودش

تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۳
کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران گفت: درس و دانشگاه مسیر زندگی من را عوض کردواگر در تهران قبول نمی‌شدم، علی دایی فعلی نبودم.به گزارش تسنیم، برنامه نود در این هفته به مناسبت ۱۴ بهمن سالروز تولد علی دایی و قرار گرفتن در بین ۴۸ اسطوره فوتبال دنیا توسط فیفا به سراغ او رفت و عادل فردوسی‌پور به مصاحبه‌ای تفصیلی در خصوص موضوعات مختلف پرداخت که در ۴ بخش این برنامه پخش شد. مشروح این مصاحبه را در زیر از نظر می‌گذرانید:*درس و دانشگاه مسیر زندگی من را عوض کردواگر در تهران قبول نمی‌شدم، علی دایی فعلی نبودم.من سال ۶۶ و ۶۷ دو بار، دانشگاه شریف قبول شدم.بار اول در رشته عمران قبول شدم اما چون شلوار جین می‌پوشیدم ردم کردند اما سال بعد از آن دوباره قبول شدم. من سال آخر تحصیلم بود که با تیم متالوژی دانشگاه شریف به مصاف تیم مکانیکی رفتیم که جلال بشرزاد دروازه‌بان آن بود.بچه‌های تیم متالوژی با سایر واحدهای دانشگاه فرق داشتند چون ما خشن‌تر از سایر گروه‌ها بودیم.* من سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم.مطمئن باشید اتفاقی نمی‌توان موفق شد و باید زحمت کشید. من شب‌ها درس می‌خواندم و فقط یک درس را افتادم که آن هم ترم اول بود.من هم کار می‌کردم و هم درس می‌خواندم. در کار تولید پوشاک بودم و شریک هم داشتم.* پدرم خیلی دوست داشت مهندس شوم و به خاطر او مهندس شدم.از دوران کودکی روی من حساس بود. مادرم به من کمک کرد تا فوتبالیست شوم چون حاجی مخالف بود.ما تابستان‌ها کار می‌کردیم و خرج یک سال مان را در می‌آوردیم.خدا را شکر می‌کنم جوری تربیت شدیم که پدرم دوست داشت.مدیون پدر و مادرم هستم.حس می‌کنم الان هم پدرم دعایم می‌کند.* محمد، برادر بزرگ من در استقلال اردبیل بود و من هم به این تیم رفتم.آن زمان من روی کری خوانی حساس نبودم.من هم یک سال پس از بازی در جوانان اردبیل به تیم استقلال اردبیل رفتم. پست من در آن زمان دفاع راست بود.جابر نعمتی، مربی آن زمان من بودو در یک بازی که مهاجم تیممان نبود من را به جلو برد و گل زدم.از آن پس همیشه فوروارد بازی کردم.* پاره شدن طحالم در بازی با بحرین در هیروشیما تلخ ترین خاطره ورزشی‌ام بود.۲۰ دقیقه به پایان بازی مانده بود.آن ۲۰ دقیقه شاید ۲۰۰ سال برایم طول کشید تا تمام شود.اولش فکر می‌کردم یک ضربه‌ای است که می‌آید و می‌رود اما بعد متوجه شدم داستان چیز دیگری است.پس از بازی در رختکن بیهوش شدم و به بیمارستان رفتم.به یک مدیرکه تلفن همراه داشت گفتم اگر می‌شود تلفن همراهتان را بدهید تا به خانواده‌ام در ایران بگویم زنده‌ام. او دو بار با تلفنش تماس گرفت و گفت تلفن خانه‌تان اشغال است و رفت پس از آن امیر عابدینی آمد و یک تلفن در اختیارم قرار داد که با خانه تماس گرفتم و خیالم راحت شد. برای این اتفاق مادرم یک هفته برایم روزه گرفت. باید بگویم که عابدینی خیلی برایم زحمت کشید. شاید مردم باور نکنند چون رقابت‌های آسیایی تمام شد ما باید خودمان هزینه‌های بیمارستان را می‌دادیم. من موقع ترخیص مجبور شدم با لباس کیمونو از بیمارستان خارج شوم. باید یک هفته در هیروشیما می ماندم تا درمانم کامل می‌شد.با سرم و کیمونو از بیمارستان بیرون آمدم.*داستان تصادفی که کردم عجیب بود. سرما خورده بودم و تصمیم گرفتم با ماشین خودم از اصفهان به تهران بیایم. ۵ دقیقه قبلش محمد گفت بگذار من رانندگی کن که من به او گفتم بذار فعلا من رانندگی کنم.در آن زمان شربت خورده بودم که خواب‌آور بود و ناگهان خوابم برد.پیش از آن حادثه طرز تفکرم نسبت به زندگی به شکل دیگری بود.وقتی در بیمارستان دخترم حضور پیدا کرد از خدا خواستم حالا حالاها مرگ را سراغم نفرستد. پس از تصادفم فهمیدم آدم برای خودش زندگی نمی‌کند و برای کسانی دیگر زندگی می‌کند که دوستش دارند.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن