تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835452414
مردی که فراتر از سینما و قاب دوربین است/ با پرویز پرستویی از دروازه غار تا روی پردهی نقرهای سینما
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
مردی که فراتر از سینما و قاب دوربین است/ با پرویز پرستویی از دروازه غار تا روی پردهی نقرهای سینما فرهنگ > سینما - پرویز پرستویی، همیشه همان کسی است که باید باشد. چه آن زمان که با نقشهایش چشم تماشاگر را خیره میکند چه آن زمان که آزرده و ساکت، از کنار نقشها و پیشنهادها میگذرد.
کتایون کیخسروی: آنسالها که همه چیز روی حساب و کتاب پیش میرفت و مثل امروز شهرت و لایک خوردن دغدغۀ بازیگر شدن نبود، یکی به عرصه تئاتر رسید که حتی اهدافش با دیگر هم سن و سالهایش در دنیای بازیگری متفاوت بود. یکی که درد کشیده بود و میخواست روی صحنه نمایش و در مواجهه نفس به نفس با مردمش از خودش بیرون بیاید. شاید باور کردنی نباشد اما پرستویی از همان کودکی در دنیاهای متفاتی سیر میکرد و نفس میکشید. از همان روزهایی که برای آرماتوربندی مخابرات ترمینال، میلگردها پوست کتفش را میسوزاند، از همان روزهایی که نوشابه و دوغ را می ریخت توی بطریهای ریز آن زمان که بفروشد و کمک خرجی باشد برای پدر دستفروشش. پرویز از دل فقر بیرون می آمد اما همیشه با خودش درگیر بود .اینکه چرا اسمش شده پرویز برای مدتها فکرش را مشغول کرده بود. فکر ، فکر و باز هم فکر. فقر و نداری اما این فکر را از کار نیانداخته بود. توی این فکر بود که با بازی و نمایش از پوست خودش در بیاید و آدمهای دیگر را زندگی کند. دنبال این بود که بغض تمام آن سالهای نداری را یک جوری رها کند و برای این رهاسازی چه جایی بهتر از عرصه نمایش؟ منطقۀ «چاردولی» کبودرآهنگ چاپلینش را سه سال بعد از تولد فرستاده بود تهران. کجا؟ ته تهران؛ دروازه غار. عباس مورچه خور،داود عزیزگاوکش و اکبر محصل دور و برش را گرفته بودند اما پرویز از پشت شیشه قهوه خانه محل فیلم تماشا میکرد و فکر پرستو شدن و پرکشیدن رهایش نمیکرد. اینها همه بغض بود.بغض زندگی پنج نفره در یک اتاق سه در چهار، بغض دیدن بالا و پائین شدنهای پدرش در کوچههای کرج وقتی کارتن بلورجات را روی سرش گذاشته و دنبال مشتری می گشت. آن روزها که مادر یک قابلمه باقالی میپخت تا پرویز روی جعبه چوبی میوه بگذارد و بفروشد و پولهای کنار گذاشته از خرجی را توی متکا قایم میکرد که او و خواهر و برادرهایش بعدتر صاحب خانه شوند. برای رها شدن از این دنیا و جان دادن به فکرهای توی سرش تئاتر و نمایش همان جایی بود که می شد آدم دیگری باشد .در همان روزهای کارگری و دستفروشی تئاتر را شروع کرد، اما تا مدتها قاچاقی بازی میکرد. قاچاقی میرفت و میآمد و اصلا قاچاقی بازیگر شد. از خزانه، خط راه آهن را میگرفت و پیاده میرفت بالا تا به میدان راه آهن برسد. دو ساعت و نیم راه میرفت و به خودش باورانده بود که اتوبوسی در کار نیست. راه که افتاد به همدورهای هایش فخر میفروخت که پای پیاده زودتر از آنها که اتوبوس دو طبقه سوار میشوند مسیر دوراهی یوسف آباد تا میدان راه آهن را طی میکند. رکوردش 35 دقیقه بود و کلی به این رکورد مینازید. آن روزها که صدای فیلمها بیرون از سینما پخش میشد با خیره شدن به عکسهای فیلم و تطبیق آن با صدای بهروز وثوقی در عالم سینما فرو میرفت. سینمایی که از سال 62 برای او جدی شد. درست 9 سال بعد از اینکه اولین جایزهاش را از کاخ مردمی در تئاتر گرفته بود. سینما هم خیلی زود قدرش را دانست و همان فیلم اولش «دیار عاشقان» با جایزه همراه بود. از آن روز به بعد مدام یا کاندیدای دریافت جایزه میشد یا جایزه ها را میبرد. حاج کاظم آنقدر خوب بود که در همدان و جشنواره دفاع مقدس حال یک رزمنده شیمایی را خوب کند و همین شد که اولین سیمرغش را بی چون و چرا گرفت. اتفاقی که بعدتر با «بیدمجنون» و «به نام پدر» هم تکرار شد و با «مارمولک» و «روبان قرمز» و «مهمان داریم» و چند تا نقش ماندگار دیگر تکرار نشد. پرویز پرستویی اما از حدود شش سال قبل تا امروز دچار احوالات متفاوتی شد. رنجش او از فضای حاکم بر سینما اوج گرفت و بلاتکلیفی ها آزارش می داد. اینکه بازیگر و کارگردان و تهیه کننده به جان هم افتاده اند آشفته اش کرد.آنقدر که گاهی اوقات بازیگری را کنار می گذاشت و می رفت پی زندگی نرمالش تا از این فضا دور باشد. برای او که در اولین سال رقابتی شدن جشنواره، جایزه برده بود، فیلمنامه پشت فیلمنامه می رسید، اما کار پرستویی از گزیده کاری گذشته بود.با خواندن فیلمنامه ها حرص می خورد و برای خودش آنقدر عرصه را تنگ کرده بود که به کوه های شمال تهران پناه برد تا نفسی بگیرد.آن روزها برایش شایعه ساخته بودند که رفته و در روستای پدری اش کشاورزی می کند اما واقعیت تلخ تر از این داستان عامه پسند بود. می گفت روی بازیگری تعصب دارد و نمی تواند کنارش بگذارد و حالش آنقدر بد نیست که برود و کشاورزی کند اما از حرف یکی از پنج الگوی خودش وام گرفته بود تا برای مدتی بازیگری را ببوسد و کنار بگذارد؛«وقتی انتظامی می گوید از این نقش ها خجالت می کشم پس من باید بمیرم.» به قول خودش شده بود هنرپیشه پرکار بیکار. فیلمنامهها را می خواند و رد می کرد چون از شغل شدن هنرش در هراس بود. این وسط البته دل چند تا کارگردان جوان را نشکست و چوبش را هم خورد. یک بار تحت تاثیر دعای مادر کارگردان برای فیلمش سرسجاده، یک بار هم به عشق یکی از عاشقان امام حسین(ع) پا پیش گذاشت اما محصول خراب شد. خودش همین حالا هم می گوید که محصول خراب شده اما نگران این نیست که بگویند در کارنامه بازیگری فلانی اینها نقطه های تاریکی است که وزن هنری اش را پائین می کشد. همیشه از کار با جوان ها و پر و بال دادن به آنها لذت می برد اما هیچ وقت بدون فکر جلو نرفت. برای او بازیگری پر از معانی متفاوت بود که سر آخر وجوه انسانی را برایش تازه کند. آنقدر بازیگر شده بود که فکر می کرد بهتر از بازیگر خوب بودن انسان خوب شدن در تقدم است. همین شد که از چند سال پیش و به موازات همان حال پریشان ناشی از کینه توزی ها و تسویه حساب های شخصی غالب بر اتمسفر سینما روز به روز در فعالیت های اجتماعی شد پای ثابت و البته برگ برنده یا پیش برنده کارهایی که بعضا نشدنی به نظر می رسید. کمک به زلزله زدهها در آذربایجان، تلاش برای آزادی زندانیان دربند در گلریزان ها، کوشش بار دنبال اعدام نشدن یک نوجوان و جلب رضایت خانواده مقتول ، دغدغه بسامان کردن اوضاع زندگی کودکان کار ، نجات سربازان مرزی و سنگ تمام گذاشتن یرای شهیدان این سرزمین. پرستویی هر روز از سینما فاصله می گرفت اما به انسانیت نزدیکتر می شد با این حال دغدغه بازیگری داشت و نمی توانست به عشقش پشت کند. گاهی اوقات به تئاتر برمی گشت تا روی سن بدنسازی کند و با وجود اینکه از دلگیر شدن فضای تئاتر و هرز رفتن برخی استعدادها در این عرصه می نالید اما مدام به تئاتری بودنش افتخار می کرد؛همین حالا یکی از مهمترین افتخارات هنری اش را همین وزن سنگین تعداد کارهای تئاتری اش درمقایسه با سینما می داند. انگار متفاوت بودن را زندگی کرده بود. از همان روزهای پرکاری که سالی فقط یک فیلم بازی می کرد تا امروز که حتی اگر حاتمی کیا با پیامک به کاری دعوتش کند با همان پیامک جواب می دهد که نمی آیم! متفاوت بودن او فقط به این «نه» گفتن هایش نبوده و نیست.به این نیست که دعوت « هفت » را رد کرد چون شریفی نیا روی صندلی اش نشسته بود یا در مواجهه با مسوولان سینمایی دوره قبل حتی از خط قرمزها گذشت. تفاوت او به نگاهش به بازیگری است.اینکه با زرق و برق و رل های اتو کشیده در کارهای سینمایی اش بازیگر محبوب مردم نشد. برای سینما کارگری کرد، بیگاری کشید و از رنج های سینما لذت برد تا شد پرویز پرستویی.جایزه گرفت چون دو ماه تمام هر روز صبح تا بعد از ظهر با چشم بند بین کلی نابینا زندگی می کرد و بریل را فوت آب شده بود. انگار سینما را با رنج کشیدن نمی خواست اما هر چه جلوتر می رفت خسته می شد از نقش هایی که خسته اش نمی کنند. کمی خجالتی ، بشدت منطقی و البته تاحدود زیادی احساسی، اما متفاوت بودن اولین خصیصه پرویز پرستویی در 60 سالگی است .او به خاطر همین تفاوت و بلوغ فکری اش در دنیای بازیگری البته چالش های زیادی هم داشته؛از تقابل آشکار با تهیه کننده های مشهور گرفته تا مواجهه مستقیم با مسوولان همین جشنواره فجر که روزگاری عاشقش بود و هر روز آنقدر فیلم هایش را تماشا می کرد که چشم هایش می شد کاسه خون.این تقابل ها انگار که از او یک چهره معترض ساخته و در این سال ها زیاد من من کرد اما حرف هایش هیچ گاه رنگ منیت نداشت و بیشتر یک جور دلسوزی و نگرانی بود که البته به صریح ترین شکل ممکن بیان می شد . منیت نداشت و ندارد . اهل عینک زدن نیست.نه عینک می زند که دیده شود نه عینک می زند که او را نبینند اما خواه ناخواه ها نگاه ها به ادامه دنیای بازیگری دوخته می شود.راهی که خودش دوست دارد همچنان به بهترین شکل ممکن و در بالاترین سطح، باوسواس زیاد و چهارچوب های فکری اش ادامه اش دهد.برای همین بادیگارد حاتمی کیا که می تواند بازگشت دوباره ای برای پرویز به نقطه اوج باشد مچ دستش شکست؛ دنده اش ترک خورد و تاندون دستش کش آمد پس استاد - ننویسم استاد که پرستویی از در نظر گرفتن این واژه برایش متنفر است یا به نوعی از آن هراس دارد - همچنان اهل کارگری برای این سینماست و کوتاه هم نمی آید.ظاهرا دوباره حاتمی کیا از او بیگاری کشیده ؛همانی که زمانی بعد از تماشای نقش های شاخص پرویز در فیلم هایش گفته بود:« واقعا من این نقش ها را نوشته ام؟» 57245
کلید واژه ها: بازیگران سینما و تلویزیون ایران - سینمای ایران -
یکشنبه 4 بهمن 1394 - 12:39:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]
صفحات پیشنهادی
پرویز پرستویی چگونه پا به عرصه سینما گذاشت؟ + تصاویر
پرویز پرستویی چگونه پا به عرصه سینما گذاشت تصاویر پرویز پرستویی متولدزاده 2 تیر 1334 روستای چارلی کبودرآهنگ استان همدان بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون است پرویز پرستویی دارای مدرک درجه سه هنری معادل لیسانس از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است پدرش کشاورز بود و زمانی که پرانتقادهای صریح پرویز پرستویی از دبیر پوستر و کاخ جشنواره/ آقای دبیر مگر شما کمبود داری؟
انتقادهای صریح پرویز پرستویی از دبیر پوستر و کاخ جشنواره آقای دبیر مگر شما کمبود داری فرهنگ > سینما - پرویز پرستویی در گفتوگویی با خبرگزاری ایسنا درباره وضعیت جشنواره و حاشیههایی که دامنگیر آن شده اظهار نظر کرده است به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین این بازیگر دربارمهدی هاشمی و مهران احمدی مقابل دوربین سریال نوروزی تلویزیون
مهدی هاشمی و مهران احمدی مقابل دوربین سریال نوروزی تلویزیون فرهنگ > تلویزیون - ایسنا نوشت تهیهکننده سریال نوروزی زعفرانی ضمن اعلام اینکه این مجموعه اکنون در بنگاه املاک در محله فرحزاد مشغول تصویربرداری است خاطرنشان کرد مهران احمدی نوید خداشناس و امیر میرآقا ازپرویز پرستویی : همایون بهزادی در این سالهای آخر خیلی درد کشید
پرویز پرستویی همایون بهزادی در این سالهای آخر خیلی درد کشید فرهنگ > سینما - درگذشت بازیکن سرطلایی فوتبال ایران پرویز پرستویی را به واکنش واداشت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین بازیگر «آژانس شیشهای» نوشت «درگذشت همایون بهزادی همایون سرطلاییپرویز پرستویی: همایون خیلی درد کشید
پرویز پرستویی همایون خیلی درد کشید درگذشت بازیکن سرطلایی فوتبال ایران پرویز پرستویی را به واکنش واداشت خبرآنلاین درگذشت بازیکن سرطلایی فوتبال ایران پرویز پرستویی را به واکنش واداشت بازیگر آژانس شیشهای نوشت درگذشت همایون بهزادی همایون سرطلایی روبه خانواده محترمش جامعه وپرویز پرستویی:در«بادیگارد» سه نقص عضو پیدا کردم
پرویز پرستویی در بادیگارد سه نقص عضو پیدا کردم پرویز پرستویی علاوه بر اینکه با دریافت سه سیمرغ بلورین یک دیپلم افتخار یک سیمرغ ویژه و یک لوح زرین پرافتخارترین بازیگر جشنواره فیلم فجر محسوب میشود اولین بازیگری است که در این رویداد سینمایی بهعنوان برگزیده انتخاب شده و به رویمجیدمظفری در گفتوگو با فارس هر شب با هنرمندان مطرح میزبان مردم خواهیم بود/ تصمیم «پرویز پرستویی» و
مجیدمظفری در گفتوگو با فارسهر شب با هنرمندان مطرح میزبان مردم خواهیم بود تصمیم پرویز پرستویی و نظر مدیر کاخ مردمی جشنوارهمجیدمظفری گفت این که سینماگران خود در برگزاری جشنواره فیلم فجر با مردم در ارتباط باشند تصمیم شایستهای بود ما هر شب در کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر به همراهتشییع پیکر فریبرز صالح از مقابل خانه سینما
تشییع پیکر فریبرز صالح از مقابل خانه سینما ایلنا مراسم تشییع پیکر فریبرز صالح کارگردان فقید سینمای ایران از مقابل خانه سینما برگزار میشود به گزارش ایلنا مراسم تشییع این فیلمساز فقید ساعت ۹ صبح روز یکشنبه ۴ بهمن از ساختمان شماره ۲ خانه سینما در خیابان وصال برگزار میشوداعتراض های متناقض پرویز پرستویی به جشنواره!!
دو هفته بعد از استعفای شهاب حسینی از مشاوره جشنواره فیلم فجر و استعفانامه پر از گلایه وی نسبت به دبیرحالا پرویز پرستویی نیز در قامت یک منتقد سیاستهای محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر را زیر سوال برده است پرویز پرستویی پرویز پرستویی که در سالهای اخیر بیشتر در تولید آثاری مانندپیوند سینما و ادبیات غیر قابل انکار است
پیوند سینما و ادبیات غیر قابل انکار است بیشترین ارتباط ادبیات و سینما در مسئله اقتباس شناخته میشود اولین آثار سینمایی با اقتباس ادبی آغاز میشود به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان نشست علمی اقتباس از قصههای هزار و یک شب فرصتهای فر-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها