تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812941985




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امکان یا امتناع سینمای دینی در آیینه حکمت صدرایی - بخش دوم و پایانی تکنولوژی سینما و غلبه ذاتی شر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: امکان یا امتناع سینمای دینی در آیینه حکمت صدرایی - بخش دوم و پایانی
تکنولوژی سینما و غلبه ذاتی شر
هر دینی به منظور برقراری ارتباط با انسان ها و انتقال پیام خود، از نظام ارتباطی مبتنی بر مبانی خویش بهره می برد.

خبرگزاری فارس: تکنولوژی سینما و غلبه ذاتی شر



  2ـ2ـ3ـ2. عقل نظری و عملی عوامل پدیداری اثر هنری برخی از مفسران با تأمل در دیگر آثار صدرالمتألهین، اگرچه طبقه بندی آنچه را امروز هنر قلمداد می شود در حوزه صناعت پذیرفته اند، معتقدند صِناعت از دیدگاه صدرالمتألهین عبارت است از وجود صورت مصنوع در نفس، به صورت ملکه راسخى که بدون هیچ زحمتى، صورتى خارجى از آن صادر مى شود (صدرالمتألهین، 1382، ج 2، ص 1104). به علاوه صِناعت در برخى کاربردهاى خود به فعلِ صادر از نفس، به واسطه وجود آن ملکه راسخ نیز اطلاق مى شود (همان، ص 756). به تعبیر دیگر، صِناعت و هنر، فعل صادر از صانع نیز به شمار می آیند. در این مرحله است که صانع (هنرمند) براى ایجاد مصنوع (اثر هنرى) نیازمند به کارگیرى مواد، ابزار و بُروز دادن حرکاتى از خود است (صدرالمتألهین، 1410ق، ج 3، ص 17). بنابراین هنرمند نخست می اندیشد و صورت اثر هنرى را بى آنکه نیازمند مصالح و ابزار و موضوعات زمانى و مکانى باشد، تخیل می کند و صورت خیالى آن اثر را بدون حرکت و احساس خستگى، می آفریند. پس از آن، صورت خیالى را در هیولا و با زمان و مکانى خاص و با حرکات خاص خود بر موضوع جسمانى اعمال می کند (صدرالمتألهین، 1381، ج 2، ص 731). این صورت خیالى همان صورتى است که پس از مدتى به منزله ملکه آن هنر، در نفس هنرمند نقش می بندد و منشأ و منبع صورت خارجى می شود (انصاریان، 1385). 3ـ2ـ3. تجمیع آرا براساس آنچه در باب هنر بیان شد، می توان فرایند خلق اثر هنری را در دو مرحله کلی متصور شد: مرحله اول فرایند ذهنی و خیالی نفس است. این مرحله خود شامل مراتبی است از جمله حضور در ساحت خیال متصل و ادراک زیبایی های حسی که زمینه ساز صعود هنرمند به خیال منفصل و سپس عالم حقایق عقلانی و ادراک زیبایی های عقلانی است؛ مرحله دوم فعل هنری است که در این مرحله، هنرمند با تأثیرپذیری از مرحله اول، اقدام به محسوس کردن الهامات معقول خویش به واسطه صورت های خیالی در قالب محسوس (اثر هنری) می کند. لذا به نظر مى رسد بتوان وجهى از هنر را تحت سیطره عقل نظرى، و وجهى از آن را از جمله کارکردهاى عقل عملى دانست. به واسطه آنکه عقل نظری مدرک امور کلی است، استنباط مفاهیم کلی و نظری که از دایره فعل انسان خارج است مانند مفهوم صوت، شکل، صورت و وزن بر عهده عقل نظری خواهد بود؛ اما جنبه دیگر از هنر که شاید وجه اصلى آن را تشکیل دهد، به واسطه عقل عملى استنباط می شود و از جمله کارکردهاى آن به شمار می آید (همان).  کارکرد عقل عملی کاربرد فکر و رویه در صنایع (هنر) است (صدرالمتألهین، 1381، ج 2، ص 431ـ432). در واقع با ممارست و تمرین فراوانى که همراه با فکر و رویه، از سوى عقل عملى صورت می پذیرد، ملکه ای راسخ در نفس حاصل می شود که فاعل صِناعت، بدون زحمت فکرى، مصنوع مورد نظر را پدید مى آورد (صدرالمتألهین، 1382، ج 2، ص 756). در هر دو مرحله یادشده، هنرمند هر چه بیشتر به زیبایی شناسی ملکوتی نایل شود، روحی لطیف تر و زیباتر، و بنابراین قدرت بیشتری بر اختراع صور زیباتر و لطیف تر خواهد داشت (امامی جمعه، 1388، ص 88). در ادراک مراتب متفاوت زیبایی اعم از محسوس، خیالی، وهمی و عقلی، نوع مدینه از عوامل معده مهم است؛ آنچه در بیان صدرایی در این بخش با عنوان عشق عفیف و حیوانی پیگیری شد و بستر شکل گیری هنر حقیقی عشق عفیف عنوان گشت. 3. امکان یا امتناع سینمای دینی مبتنی بر حکمت اسلامی 1ـ3. تکنولوژی سینما و غلبه ذاتی شر چنان که گفتیم، آنچه امروز هنر به شمار می آید، از منظر حکمت صدرایی در حوزه صناعت طبقه بندی می شود. صدرالمتألهین از داستان، شعر، آواز و... به منزله صنایع لطیفه یاد می کند و با آوردن عبارت غیر ذلک راه را برای قرار گرفتن دیگر مصادیق امر هنری باز می گذارد؛ اما نکته مهم در این میان، توجه به فرایندی است که او در باب تولید اثر هنری تبیینش کرده است. از منظر صدرالمتألهین هنر زمانی حقیقی است که در بستری از عشق عفیف و به واسطه انسان های صاحب طبع لطیف به ظهور برسد و تجلیگر زیبایی های حقایق ملکوتی باشد (صدرالمتألهین، 1410ق، ج 7، ص 172-173). براین اساس نوع محبوب ها و معشوق های غالب افراد یک امت از جمله عوامل مهم در نوع اثر هنری است. در واقع، اقبال افراد یک امت به نظام مبنایی، مبتنی بر زیبایی های معقول و ممدوح و یا زیبایی های خیالی، وهمی و مذمومِ شکل دهنده نوع فرهنگ و به تبع مدینه فاضله و یا غیرفاضله است.  آثار هنری هنرمند و ابزارهای تولیدی صنعتگر به منزله افرادی که در بستر جامعه نفس می کشند، بی شک متأثر از نوع فرهنگ جامعه خواهد بود. بر پایه اصل اتحاد عامل و معمول و آنچه در بخش پیش در باب فرایند خلق اثر هنری بیان شد، اثر هنری به واسطه قوه خیال هنرمند و در سیطره عقل نظری، توسط عقل عملی به منصه ظهور می رسد. در واقع اثر محسوس هنری (و همین طور تکنولوژی سینمایی) از کارکردهای عقل عملی است. حال بر اساس آنکه مبدأ الهام اثر هنری، رحمانی باشد یا شیطانی، می توان در باب سیطره عقل یا وهم بر عقل عملی هنرمند و به تبع درباره نوع ذات و غلبه شر یا خیر بودن ذات اثر هنری حکم داد. براین اساس تأمل در بستر ظهور سینما به مثابه هنری تکنولوژیک، راه را جهت سخن گفتن در باب ذات تکنولوژی سینما و به تبع، امکان یا امتناع سینمای دینی تسهیل می کند. سینما یکی از محصولات تکنولوژیک تمدن غرب است. به زعم نیل پستمن ریشه نهالِ فن سالاری ابزار و آلات یا تکنوکراسی، در جامعه مدرن غرب، در قرون وسطای اروپا نهفته است. ظهور سه اختراع بزرگ در این قرن یعنی ساعت، صنعت چاپ و دوربین نجومی به ترتیب تحول در ادراک از زمان، پایان دادن به عصر ارتباط شفاهی و از بین بردن پایه های اعتقادی جهان بینی یهودیت و مسیحیت را به دنبال داشت (پستمن، 1372، ص47-48). با این حال نخستین نشانه های ظهور تکنوکراسی در نیمه قرن هیجدهم در انگلستان و هم زمان با اختراع ماشین بخار آشکار شد. گسترش و ظهور اختراعات در دهه ها و سال های بعد و تکمیل هر چیز با تکنیک، زندگی مادی و معنوی دنیای غرب را دستخوش دگرگونی کرد. اختراعات قرن نوزدهم (مانند صنعت عکاسی و تلگراف، ماشین چاپ، تلفن، فیلم، تلگراف و بی سیم) و کاربرد آنها، به انقلاب ابزار و وسایل ارتباط جمعی، مفهومی پرمعنا بخشیدند (همان، ص 61 و 63).  لذا، شناخت تکنیک و انقلاب آن، مستلزم شناخت مجموعه کلی تمدن غرب (آوینی، 1382، ص 145) و به تبع مدرنیته است. مدرنیته به معنای تفکری فلسفی و در نسبتی مستقیم با دیانت، از فرانسیس بیکن آغاز شد. به زعم او، دوره تفسیر جهان گذشته است و باید دوره تغییر جهان را آغاز کرد. وی بر همین اساس می گوید: فیلسوفان نسبت به بشر نوعی خیانت کرده اند که بشر را در تبیین عالم مشغول کرده و از چیره گشتن بر طبیعت غافل کردند. ما باید عالم را بر اساس میل خودمان تغییر بدهیم (طاهرزاده، 1385، ص 31-32). این عبارت به خوبی رویکرد هستی شناختی و انسان شناختی عصر مدرن به مثابه بستر ظهور ابزارهای تکنولوژیک را آشکار می کند: رویکردی سکولار به هستی که به اومانیسم انجامید. در رویکرد سکولاریسم به معنای رویکرد دنیوی و این جهانی به هستی، همه ظرفیت های وجودی انسان متوجه آرمان ها و اهداف دنیوی و این جهانی می شود و ابعاد معنوی انسان به فراموشی سپرده شده، یا به صورت گزینشی در خدمت نیازهای دنیوی فرد قرار می گیرد. رویکرد هستی شناختی سکولار در بعد انسان شناختی به اومانیسم انجامیده است. اومانیسم به معنای اصالت یافتن انسان این جهانی و ظهور تفرعنی عریان است که با نظر به ذات خود، اراده تصرف در دیگر موجودات و تسلط بر آنها را دارد. در واقع، تا پیش از ظهور عصر مدرن، انسان ها اگر درصدد پیروی از هواهای نفسانی خویش بودند، نفس پرستی خود را در قالب مفاهیم دینی می نهفتند؛ مانند فرعون که مدعی انا ربکم الاعلی شد؛ اما انسانِ عصر مدرن آشکارا و در سکولاریسمی روشن، خواسته های دنیوی و نفسانی خود را بدون اینکه نیازی به توجیه الهی و آسمانی داشته باشد، به رسمیت می شناسد (پارسانیا، 1391، ص 36). بدین سان بستر ظهور تکنولوژی سینمایی و هنر سینما را باید مدینه غیرفاضله دانست؛ مدینه ای که نتیجه اقبال انسان عصر مدرن به نظام  معنایی مبتنی بر حس، وهم و خیال مذموم است. در این میان خالقان هنر و تکنولوژی از افراد امتی بودند که محبوب ها و معشوق هایشان کاذب و محدود به مرتبه نفس نباتی و حیوانی شده بود؛ آنچه در مرتبه ای تام به خودخداانگاری دسته ای از افراد منجر شد. با تأمل در بستر شکل گیری هنر تکنولوژیک سینمایی و نوع سلوک هنرمندان عصر مدرن به مثابه خالقان آن، می توان از غلبه شر و شکل گیری تکنولوژی مزبور بر اساس الهام شیطانی سخن گفت؛ اما غلبه ذاتی شر بر تکنولوژی سینمایی، به معنای امتناع سینمای دینی نیست؛ چراکه بر پایه مبانی هستی شناسی حکمت اسلامی، شر به واسطه ماهیت عدمی اش به خودی خود امکان تحقق وجودی ندارد، مگر آنکه با خیری عجین شود. لذا هیچ پدیداری شر مطلق نیست و این موضوع ادله ای بر رد نظر ذات گرایان بنیادگراست. حدیث حضرت امیر علیه السلام در خصوص حق و باطل، بر همین معنا دلالت دارد: فَلَوْ أَنَ  الْبَاطِلَ  خَلَصَ  مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ وَلَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لُبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَلَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَمِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَیَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى (مجلسی، 1403ق، ج 2، باب 34، ص 283). 2ـ3. غلبه نفس انسانی و امکان تسخیر در ذات تکنولوژی سینمایی چنان که بیان شد، انسان موجودی منحصربه فرد با امکان تکامل روحی بسته به مراتب غلبه نفسش است. انسان حکیم موجودی است که به سبب قوه عاقله و امکان تکامل آن و ارتباط با عقل فعال، قابلیت تسخیر در ذات اشیا را دارد. بر این اساس می توان به این نتیجه مهم رسید که برای سینماگر مسلمان (و هر انسانی که قادر به فعال کردن مراتب نفس انسانی اش باشد) امکان تسخیر در ذات تکنولوژی به تناسب سعه وجودی او هست. مسئله تسخیر و ادراک جامع مفهوم آن از مباحث مهم در پاسخ به پرسش امکان یا امتناع سینمای دینی است که ما را با نوعی نگاه جدید به رویکرد تعامل گرایانه در نسبت دین و سینما روبه رو خواهد کرد. به نظر می رسد در این تعریف جدید از تعامل گرایی، بر پایه معانی حکمی، امکان یا امتناع سینمای دینی بسته به مرتبه سلوکی (اعم از شهود باطنی و عملی) سینماگر مسلمان به منزله فردی که موظف به تسخیر است، قابل تبیین باشد. شهود باطنی معادل با همان مرحله سیطره عقل نظری و الهام هنری است. شهود عملی نیز معادل با مرتبه عقل عملی و فعل هنری است که به طور خاص در باب هنر سینما و در بدایت سلوک به معنای یافتن تکنیک مناسب انتقال هر پیام است. در این میان نوع مدینه از علل زمینه ساز مهم جهت صعود یا سقوط مراتب سلوکی هنرمند است. 3ـ3. تعامل گرایی در بستر نسبت های سه گانه تکنیک سینمایی و سینماگر براساس آنچه بیان شد، می توان به نسبت هایی سه گانه میان تکنیکِ هنر سینما و سینماگر اشاره کرد: 1ـ3ـ3. مرتبه غلبه نفس نباتی یا حیوانی و ظهور سینمای غیردینی در این مرتبه سینماگر می کوشد جهت فطری و (ذاتی) تکنیک را بیابد و خود را به آن بسپارد. در این صورت نیازی به یافتن خودآگاهی نیست؛ بلکه سینماگر از آستانه ابداع اثر سینمایی و در مراحل طرح فیلمنامه، انتخاب بازیگران، دکوپاژ، میزانسن، فیلمبرداری و مونتاژ، دل آگاهانه و حضوراً تسلیم تقدیر یا سرنوشت تکنولوژی و غایت آن می شود (مددپور، 1388، ص 161-162). این دسته از سینماگران از منظر مرتبه سلوکی در مرتبه غلبه نفس نباتی یا حیوانی اند و بستر شکل گیری اثر هنری، غلبه مدینه غیرفاضله است. لذا برای این دسته از فیلم سازان، به نسبت مراتب غلبه نفس نباتی یا حیوانی، مراتبی از تأثیرات ذاتی تکنولوژی بر نفوس آنان قابل طرح است. سینمای ظهوریافته در این مرتبه، سینمای غیردینی خواهد بود که امکان پیام رسانی دینی توسط آن وجود ندارد (توجه به این نکته مهم بایسته است که لزوماً مدینه غیرفاضله سبب خلق آثار هنری غیردینی نیست؛ بلکه این عامل، صرفاً عاملی زمینه ساز است و چنان که پیش از این بیان شد، انسان به سبب ساختار وجودی خاص خود و- هنرمند به سبب برخورداری از قوای متصرفه قوی تر نسبت به دیگر همنوعانش به طور ویژه ـ هر لحظه قادر است از یک نظام معنایی و دل بستگی به یک مدینه اعراض کند و به نظام معنایی دیگری ورود یابد). 2ـ3ـ3. مرتبه گذار از نفس حیوانی به نفس انسانی و ظهور مرتبه گذار از سینمای غیردینی به سینمای دین محور دسته دوم، فیلم سازانی هستند که بر خلاف جهت فطری تکنولوژی، خود را بر تکنیک سینما تحمیل می کنند (اما موفق به تسخیر ذات تکنولوژی نمی شوند) و لذا، حرکتِ خلافِ جهتشان، می تواند سبب پریشانی در فیلم می شود. در این حال، هرچند فیلم تبدیل به مکالمات متفکرانه و عمیق می شود، دیگر تکنیکِ سینما نیست که قصه فیلم را در کشاکش فعل و انفعال متقابل شکل می بخشد؛ چراکه تکنیک سینمایی اقتضای مصور کردن هر نوع داستانی را ندارد و عدم دقت کافی به امکانات فنی سینما، فرصت انکشاف را از روح قصه یا فیلم نامه خواهد گرفت و می تواند او را به روحی زیبا در کالبدی زشت و علیل بدل کند (همان، ص 162-164). مرتبه سلوکی این دسته از سینماگران به سبب آگاهی از ذات تکنولوژی سینمایی و اراده آنان برای غلبه بر آن را می توان متناظر با مرتبه گذار از نفس حیوانی به نفس انسانی دانست. در این مرتبه، سینماگر می کوشد به مدد شهود باطنی و عملی، از تأثیرات ذاتی تکنولوژی بر خود بکاهد؛ اما همچنان نمی توانیم از امکان پیام رسانی دینی سخن بگوییم؛ لذا این سینما، سینمای غیردینی نیست، بلکه می توان آن را مقدمه ای برای رسیدن به سینمای دین محور دانست. در سینمای دین محور امکان پیام رسانی دینی هست، اما همچنان تأثیرات ذاتی تکنولوژی سینمایی به طور کلی تسخیر نشده است؛ لذا این مرتبه را مرتبه گذار از سینمای غیردینی به سینمای دین محور می نامیم. در این مرتبه، اگرچه سینماگر اراده صعود به مراتب نفس انسانی را دارد و مراتب ضعیفی از سیطره قوه عاقله انسانی بر عقل نظری هنرمند قابل پیگیری است، هنوز فرد توان آن را ندارد که عقل عملی خود را نیز هم راستا با عقل نظری اش قرار دهد. این امر را می توان ناشی از سختی طی مراتب شهود عملی در رویارویی با تکنیک سینمایی دانست. بدین ترتیب در این مرحله سینماگر نیازمند تمرین و تلاش مستمر (در کنار شهود باطنی) برای رسیدن به تکنیک مناسب است. نوع فرهنگ و مدینه به مثابه بستر ظهور اثر هنری در میزان و سرعت صعود سینماگر در این مرتبه نقش محوری دارد. به نظر می رسد در این رتبه نمی توان از یک فرهنگ غالب در جامعه سخن گفت؛ بدین  معنا که یک جامعه دارای فرهنگ های متفاوت است و با مراتبی از مدینه فاضله و غیرفاضله به صورت هم زمان روبه روییم. می توان گفت بر پایه نظر فارابی در باب انواع مدن، این مدینه به مدینه جماعیه نزدیک است؛ چراکه در مدینه جماعیه هر کس به دنبال مطلوب خویش است و زمینه  برای ظهور هرگونه فردی مهیاست؛ لذا گاه حتی حکما و خطبا (بعضی افاضل) نیز در این مدینه ظاهر می شوند. بنابراین ظهور مدینه فاضله از متن این مدینه  و مدینه ضروریه آسان تر از دیگر مدن است. این مدینه  هم از لحاظ خیر و خوبی و هم از لحاظ شر و بدی، نمونه  بوده، کامل ترین شکل مدینه جاهلیه است (خوشرو، 1365). 3ـ3ـ3. ورود به مرتبه غلبه نفس انسانی و صعود در مراتب آن و ظهور سینمای دین محور و سینمای دینی ورود به مرتبه غلبه نفس انسانی و صعود در مراتب آن به سینماگر قدرت تسخیرِ مراتب بالاتری از ذات تکنولوژی سینمایی را خواهد داد. این مرتبه در مراتب نخستینِ غلبه نفس انسانی منشأ ظهور سینمای دین محور (براساس تعریفی که گفته شد) است و در مراتب بالاتر بسته به سعه وجودی هنرمند می تواند به تسخیر مراتبی از ذات تکنولوژی توسط سینماگر و استخدام آن به مثابه ابزار منجر شود. ظهور سینمای دینی، مرتبه تام تسخیر یادشده خواهد بود. غلبه مدینه فاضله، و مدینه فاضله به مثابه بستر شکل گیری سینمای دین محور و سینمای دینی در مرتبه تام خود، از جمله علل معده مهم در این مرتبه خواهند بود. 1ـ3ـ3ـ3. تغییر ماهیت سینما در مدیوم خود، بستر وصول به سینمای دینی به نظر می رسد در مرتبه ظهور سینمای دین محور یکی از نتایج منطقی جهت تسخیر تکنولوژیک تأمل در ایجاد نوعی تغییر ماهیت سینما در مدیوم خود است. این شیوه، معادل با همان چیزی است که شهید آوینی در باب آن معتقد است هنر انقلاب اسلامی قالب و ماده هنر غربی را می گیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید (آوینی،  1374، ص 104). این تغییر به سبب آن است که در این مرتبه، خالقانِ فیلم، تجربه ادراک زیبایی های معقول و زیستن در مراتبی از مدینه فاضله را دارند؛ لذا با فاصله گرفتن از لذات محسوس، وهمی و خیالی خاصِ مراتب نفس نباتی و حیوانی قادرند به نسبت ادراک خود از زیبایی ها و توان بیانگری آن در قالب امر محسوس، کارکردهای متعارف و رایج سینمای غیردینی چون تفنن محض و غفلت افزایی را دیگرگون کنند. از دیدگاه نگارندگان، مرتبه ای از این تسخیر و شکل گیری هنری منحصربه فرد در بستر تکنولوژی مدرن را می توان در هنر دوران انقلاب اسلامی یافت که توانست به مدد سینماگرانی با مرتبه فعال نفس انسانی، تا حدی ذات تکنولوژیک سینما را تسخیر کند. در آن سال ها علت معده تأثیر نوع جامعه و غلبه مراتبی از مدینه فاضله در تسریع سیر انفسی هنرمندان و خلق آثار هنری دین مدار به خوبی قابل تبیین است. به نظر می رسد، ظهور سینمای دینی و شکل دادن صورت و ماده متناسب با روح و عهد خاص خویش (آوینی، 1374، ص 104) از نتایج منطقی صعود در مراتب عقل انسانی است. در این مرتبه صورت و ماده سینمایی، متعالی، و یکی تمثل دیگری خواهد بود؛ زیرا چنان که پیش از این بیان شد، از دید صدرالمتألهین حقایقى که وجود هنرمند با آنها متحد می شود، با نزول او در مراتب وجود، نخست در مرتبه خیال، صورتى بدون ماده می یابند و هنگامى که هنرمند به عالم حس پا می نهد، با آفرینش آن در عالم خارج آن را با ماده همراه مى کند. به این ترتیب فرم و محتوا یک حقیقت اند که اولى تمثلى از دومى است (انصاریان، 1385)؛ اما این گزاره درباره هنر سینما تا مرتبه ای که سینماگر با واسطه مادی تکنولوژی روبه رو بود صادق نیست؛ زیرا تکنیک سینما از یک سو، به طور مستقیم ساخته دست سینماگر نبود و از سوی دیگر غلبه ذاتی شر را برای آن اثبات کرده بودیم؛ لذا این امر، سخن گفتن در باب تعالی فرم و محتوای متعالی سینمایی را دچار اشکال می کرد؛ اما در این مرتبه به واسطه تسخیر تام، با گونه ای تکنولوژی بومی خودساخته و ظهور یافته از غلبه نفس انسانی روبه روییم. بنابراین می توان از واژه سینمای دینی و تعالی فرم و محتوا سخن گفت. براساس آنچه بیان شد، امکان یا امتناع سینمای دینی در گرو مراتب سلوک سینماگر چه در بعد شهود باطنی و چه در بعد شهود عملی است و در این میان نوع مدینه و تأثیرات آن در صعود یا سقوط سیر انفسی هنرمند یکی از عوامل مهم زمینه ساز است. از مرتبه ای که سینماگر بتواند بر نفس حیوانی خود غلبه کند و به ساحت نفس انسانی با غلبه عقل وارد شود، امکان تسخیر و پیام رسانی قابل فرض است. لذا در نسبت میان سینما و امکان پیام رسانی دینی، با طیفی از اثرات ذات گرایانه تکنولوژی سینمایی بر سینماگر تا تسخیر ذات تکنولوژی توسط سینماگر و استخدام آن به مثابه ابزار مواجهیم. نمودار شماره (2): نسبت مراتب نفوس سینماگر و امکان یا امتناع سینمای دینی مرتبه غلبه نفس سینماگر نسبت تکنولوژی سینمایی و نفس سینماگر نوع کنش سینماگر در برابر تکنیک نوع مدینه امکان یا امتناع پیام رسانی دینی نوع سینما مرتبه غلبه نفس نباتی و حیوانی غلبه ذات تکنولوژی سینما بر نفس سینماگر یافتن جهت ذاتی تکنیک و حرکت مطابق آن مدینه غیرفاضله عدم امکان پیام رسانی دینی سینمای غیردینی مرتبه گذار از نفس حیوانی به نباتی نزاع بین ذات تکنولوژی و نفس سینماگر آگاهی از تأثیرات ذاتی تکنولوژی سینمایی و تصمیم به غلبه بر آن مدینه فاضله - غیرفاضله عدم امکان پیام رسانی موفق مرتبه گذار از سینمای غیردینی به سینمای دین محور مرتبه غلبه نفس انسانی ورود به مرتبه غلبه نفس انسانی و صعود در مراتب آن تسخیر مراتبی از ذات تکنولوژی به نسبت سعه وجودی سینماگر اقدام به تغییر ماهیت سینما در مدیوم خودش غلبه مدینه فاضله امکان پیام رسانی دینی سینمای دین محور مرتبه تام غلبه نفس انسانی تسخیر تام ذات تکنولوژی توسط سینماگر وصول به تکنولوژی بومی مدینه فاضله امکان پیام رسانی دینی در مرتبه تام سینمای دینی نتیجه گیری هدف از این نوشتار، تأملی در مسئله امکان یا امتناع سینمای دینی مبتنی بر بازاندیشی در مبانی حکمت اسلامی و حکمت هنر اسلامی بود. ماحصل بحث اینکه هر اثر هنری و به تبع تکنولوژی سینمایی از کارکردهای عقل عملی است و تحت سیطره عقل نظری خالق اثر به منصه ظهور می رسد. در این میان، تعیین بستر شکل گیری سینما به مثابه اثر هنری می تواند آشکارکننده سیطره عقل یا وهم بر عقل عملی یا نظری و به دیگر بیان مبدأ الهام رحمانی یا شیطانی سازندگان سینما باشد. تأمل در مبانی فلسفی مدرنیته به مثابه بستر شکل گیری سینما و نوع سلوک هنرمندان عصر مدرن به مثابه خالقان آن، ما را به سخن گفتن از غلبه شر بر تکنولوژی مزبور براساس الهام شیطانی رهنمون کرد. از رهگذر این امر، لزوم تسخیر تکنولوژیک توسط سینماگر دینی به اثبات رسید.  بدین سان امکان یا عدم امکان پیام رسانی دینی به مرتبه سلوکی (اعم از شهود باطنی و عملی) سینماگر به منزله فردی که موظف به تسخیر است، وابسته است. در واقع به میزانی که سینماگر بتواند از غلبه و فعال بودن مرتبه نفس نباتی و حیوانی در وجود خود بکاهد و به مراتب نفس انسانی صعود کند، خواهد توانست از اثرات ذاتی تکنولوژی رهایی یابد و به مراتب تسخیر تکنولوژیک بیندیشد. به تناظر این مراتب، ما با مراتبی از سینمای غیردینی، دین محور و دینی روبه رو خواهیم بود. در این راستا، نقش نوع مدینه به مثابه بستر شکل گیری اثر هنری و از جمله عوامل مهم زمینه ساز در صعود یا سقوط سینماگر تبیین شد. منابع اعوانی، غلامرضا، 1365، هنر، تجلی جمال الهی در آئینه خیال، هنر، ش 13، ص 76-101. امامی جمعه، سیدمهدی، 1388، فلسفه هنر در عشق شناسی ملاصدرا، چ دوم، تهران، ترجمه و نشر آثار هنری متن. انصاریان، زهیر، 1385، بازشناسى عناصر فلسفه هنر بر پایه مبانى حکمت صدرایى، نقد و نظر، سال یازدهم، ش 3 و 4، ص 220-246. آوینی، سیدمرتضی، 1382، آیینه جادو، چ سوم، تهران، ساقی. ـــــ ، 1374، مبانی نظری هنر از دیدگاه شهید سیدمرتضی آوینی، پژوهش و گردآوری: گروه مطالعات فرهنگی و هنری شهید آوینی، قم، نگین. بلخاری قهی، حسن، 1388، آشنایی با فلسفه هنر، تهران، سوره مهر. پارسانیا، حمید، 1387، عقل و جنسیت (رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی)، خردنامه همشهری، ش 26، ص 54-56. ـــــ ،1389، هستی و هبوط، چ چهارم، قم، معارف. ـــــ ،1390، جهان های اجتماعی، قم، کتاب فردا. ـــــ ، 1391، علوم اجتماعی، دوره پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی، تهران، کتاب های درسی ایران. پستمن، نیل، تکنوپولی، 1372، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه صادق طباطبایی، تهران، سروش. تاجیک، علیرضا و سیداکبر حسینى قلعه بهمن، 1391، هنر و زیبایی در اندیشه آیت الله مصباح، معرفت فلسفی، ش 1، ص 167-198. جوادی آملی، عبدالله، 1384، فطرت در قرآن، قم،  اسراء. جوادی آملی، عبدالله، 1385، هنر و زیبایی از منظر دین، هنر دینی، ش 21و22، ص 43-52. جوادی آملی، عبدالله، 1386، شریعت در آینه معرفت، قم، اسراء. جوادی آملی، عبدالله، 1387، عین النضاخ، قم، اسراء. جوادی آملی، عبدالله، 1388، تسنیم: تفسیر قران کریم، چ سوم، قم، اسراء. جوادی آملی، عبدالله، 1389الف، تسنیم: تفسیر قران کریم، چ سوم، قم، اسراء. جوادی آملی، عبدالله،  1389ب، تسنیم: تفسیر قران کریم، چ دوم، قم، اسراء. حسن زاده آملی، حسن، 1365، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء. حسینی، سیدحسن، 1386، دین و رسانه؛ رسانه دینی یا دین رسانه ای، در: دین و رسانه، به کوشش جوادی یگانه، محمدرضا عبداللهیان، تهران، طرح آینده. خسروپناه، عبدالحسین و حسن پناهی آزاد، 1388، نظام معرفت شناسی صدرایی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی. خورشیدی، سعید، 1390، صورت بندی نظریه فرهنگ صدرایی (با الهام از دیدگاه های استاد حجت الاسلام پارسانیا)، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سوم، ش 1، ص 129-152. خوشرو، غلامعلی، 1365، اجتماع و انواع آن از نظر فارابی، کیهان فرهنگی، ش 35، ص 11-13. سوزنچی، حسین، 1389، وحدت وجود در حکمت متعالیه، تهران، دانشگاه امام صادق علیه السلام. صدرالمتألهین، 1360الف، اسرار الآیات، مقدمه و تصحیح: محمد خواجوى، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران. صدرالمتألهین، 1360ب، الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، مشهد، المرکز الجامعی للنشر. صدرالمتألهین، 1381، المبدأ و المعاد، تصحیح و تحقیق و مقدمه محمّد ذبیحى و جعفر شاه نظرى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا. صدرالمتألهین، 1382، شرح و تعلیقه صدرالمتألهین بر الهیات شفا، تصحیح، تحقیق و ترجمه نجف قلی حبیبی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا. صدرالمتألهین، 1410ق، الحکمه المتعالیه فی الاسفار تاعقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی. طاهرزاده، اصغر، 1385، فرهنگ مدرنیته و توهّم، اصفهان، لُب المیزان. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1389، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه صادق لاریجانی، قم، بوستان کتاب. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1391، بدایه الحکمه، ترجمه علی شیروانی، چ هفدهم، قم، دارالعلم. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین. فایدئی، اکبر، 1391، ظهور حکمت صدرایی و نقش آن در احیای حکمت هنر اسلامی، تاریخ فلسفه، سال دوم، ش 4، ص 133-146. مجلسی، محمدباقر، 1403ق ، بحارالانوار، بیروت ، دار احیاء التراث العربی . مددپور، محمد، 1387، حکمت انسی و زیبایی شناسی عرفانی هنر اسلامی، چ سوم، تهران، سوره مهر. مددپور، محمد، 1388، ماهیت تکنولوژی و هنر تکنولوژیک، چ دوم، تهران، سوره مهر. نقره کار، عبدالحمید، 1387، درآمدی بر هویت اسلامی در معماری و شهرسازی، تهران، وزارت مسکن و شهرسازی. نقی زاده، محمد، 1382، نیاز انسان امروز به هنر دینی، هنر دینی، ش 15 و 16، ص 57-74. نقی زاده، محمد، 1384، مبانی هنر دینی در فرهنگ اسلامی (ج1: مبانی و نظام فکری)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. سیدمحمدحسین هاشمیان: استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. حوریه بزرگ: کارشناس ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. معرفت فرهنگی - سال پنجم، شماره چهارم، پیاپی 20، پاییز 1393. انتهای متن/



94/09/02 - 03:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن