تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821183879




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مستندنگاري(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مستندنگاري(3)
مستندنگاري(3)     نگاهي به مستندهاي زيست محيطي   مرثيه اي براي مادر   نويسنده: مريم سپاسي سينماي مستند طبيعي بر اساس سه محور انسان، حيوان و محيط زيست پرکارترين بخش سينماي مستند جهان بوده است و خالقان اين سينما توجه مخصوصي به علوم زيستي و آراي دانشمندان نشان داده اند و اين شاخه از سينما را تريبوني براي عالمان علوم مختلف کرده اند. علاوه بر اين، بخشي از مخاطبان اين سينما هم طالبان علم و به نوعي عالمان هستند و به همين سبب دقت در درج ملل آرا و دستاوردهاي علمي همواره پايه اي براي اين نوع سينما و نزديک تر کردن آن به حقيقت مفهوم مستند بوده است. سير تحول سينماي مستند نشان مي دهد که طبيعت فيلم هاي مستند از آغاز تا به امروز تغيير اساسي داشته است. اين تغيير نه تنها به سبب دخالت و کنترل مستقيم مستندسازان کارکشته و خلاق و به کارگيري ابزار تکنولوژيکي بهتر، بلکه به سبب تغيير رويکرد و دغدغه مخاطبان و سازندگان بوده است. اگر چه مخاطبان معمولاً ترجيح مي دهند تا از ديدن يک مستند طبيعت و شگفتي هاي آفرينش بي نقص و زيبا به وجد آيند و نااميد و نگران نشوند، اما سينمايي که در ابتدا دغدغه اش تنها نشان دادن پر غرور جدال موفقيت آميز انسان با طبيعت و برتري جويي هايش در کنترل منابع زمين و استثمار طبيعت بود، امروزه دغدغه اي ديگر يافته است.حتي در مستندهاي اوليه هم خيلي طول نکشيد تا رويکرد مستندسازان به سمت نمايش تا رويکرد مستندسازان به سمت نمايش اثر تخريبي انسان بر محيط زيستش تغيير کند. مستند محيط زيست در طي اين سال ها به فرياد اعتراض آميزي مبدل شده است که ملتمسانه با انديشه ورزي و دانسته هاي نوين علمي تلاش مي کند تا انسان ها و دولت ها را براي نجات زمين رنجور و بيمار به تحرک و تکاپو وا دارد. حتي رابرت فلاهرتي خالق نانوک شمالي و مردي از آران، پس از چند سال داستان لوييزيانا را ساخت؛ داستاني که نمونه اي قديمي از سرزمين گاز مستند موفق سال هاي اخير ساخته جاش فاکس است که نشان مي دهد که براي به دست آوردن نفت و گاز، چگونه ناگريز آب و خاک و حيات آسيب مي بيند. واکاوي بحران گرم شدن زمين در مستند گاگنهايم و يا نابودي گونه هاي جانوري و گياهي به سبب کشاورزي عصر مدرنيته فريادي عليه گرسنگي اجتناب ناپذيري است که انسان خود عامل آن است. البته بيشتر اين مستندها به شکلي سياسي هم هستند، چرا که سياست هاي کلان کشورها مستقيم و يا غيرمستقيم در استفاده از منابع و يا توليد انبوه و کشاورزي کنترل شده دست دارند و عامل اين نابساماني هاي زيست محيطي به شمار مي روند. برخلاف سينماي داستاني که از ارائه راه حل براي معضلات بشري مي پرهيزد، سينماي مستند همواره راه حل طبيعي و فطري حل اين بحران ها را در آستين دارد. مثلاً فيلم راه حل محلي براي معضل جهاني ساخته خانم کولين سرا که در ايران با عنوان جهاني فکر کن روستايي عمل کن در جشنواره سينما حقيقت امسال به نمايش درآمد، به طور مستقيم بازگشت به کشاورزي سنتي و اجتناب از استفاده از بذرهاي فرآوري شده و و کودهاي شيميايي را راه حل معضل جهاني گرسنگي و احياي کشاورزان و همچنين برطرف کننده فقر فزاينده اي مي داند که موجب مهاجرت روستاييان به شهرها، کپرنشيني، خودکشي کشاورزان بدهکار هندي و... مي شود. فيلم کولين سرا شجاعانه تحليل مي کند که بازار 85 درصد بذرهاي جهان همچون اسلحه و مواد مخدر در دست تاجران زندگي انسان است که سودآوري و چرخه اقتصادي اين تجارت که هم زمان زمين را هم نابود مي کند و تنوع گونه هاي گياهي و قدرت خاک را از بين مي برد، آن قدر وسوسه انگيز است که مانع آن باشد که دولت ها جلوي آن را بگيرند. فيلم نمايش مي دهد که استفاده از بذرهايي که در کاتالوگ وزارت کشاورزي فرانسه موجود نيست، ممنوع است و جريمه دارد! در حالي که گونه هاي متنوع مواد غذايي مانند ذرت و گندم و... به خاطر اين بذرهاي کارخانه اي که انبوه توليد مي شوند، از بين رفته است. باکتري هاي طبيعي خاک که موجب غنا و باروري خاک بوده اند، با کودهاي شيميايي نابود شده اند و حتي رشته هاي تحصيلي مرتبط با محيط طبيعي خاک و باکتري شناسي آن از دانشگاه ها حذف شده اند و فيلم ساز با آخرين بازمانده هاي آن رشته ها مصاحبه مي کند. فيلم کالين سرا همچنين نمايش مي دهد که کشاورزان بدون زمين برزيل و سازمان کوکو پلي هند و... در بازگشت به کشاورزي سنتي نتايج شگفت آوري به دست آورده اند. رابرت کهلر از منتقدان روايتي است که يک مستند توانا قادر است موجب تغييرات اجتماعي وسيع شود، چنانکه سرزمين گاز ساخته جاش فاکس توانست افکار عمومي مردم را تحت تأثير قرار دهد و در فهرست 10 مستند برجسته ساندنس قرار گيرد. مانند اين مستند مستندهايي چون مولود شيرين است که آلودگي شيميايي کودکان به آرسنيک سمي را به تصوير مي کشد و توانست نظر منتقدان را جلب کند. اين شکل از مستندهاي مربوط به اثرات مخرب انسان بر محيط زيست مستندهاي هشداردهنده اي هستند که مرثيه اي براي مادر زمين به شمار مي روند. عنواني که در فرهنگ باختري براي طبيعت متداول است. مانند کوري اثر ساراماگو برنده جايزه نوبل ادبيات که بازگشت به روستا را راه بقاي کورها مي داند، مستندهاي محيط زيست انسان کور به منافع خود را به بازگشت به طبيعت دعوت مي کند؛ برجسته ساخته مستدل اين که اسراف و دست انداختن ندانم کارانه بر چرخه هاي طبيعي و زيستي و اقتصاد بيمار و سودجويانه جهاني بر پايه نفت و توليد انبوه و... انسان سرگشته را آن چنان مقهور و ناتوان مي کند که اگر بلايي رخ دهد و سوپر مارکت ها تعطيل شوند، انسان مغرور و توانمند از نظر تکنولوژي، حتي از عهده تأمين يک وعده غذايي خود نيز بر نخواهد آمد. هنوز تدوين مستند را جدي نگرفته ايم!   نويسنده: معصومه کياني شما در کار داستاني فيلمنامه اي داريد که مسيرتان را مشخص مي کند، در حالي که در سينماي مستند عموماً طرحي مختصر داريد با حجم بيسار بالايي از راش! تلاش و جست و جوي ميان اين همه تصاوير و اصوات براي دستيابي به بهترين و درست ترين انتخاب ها، براي من تنها نقطه جذاب اين حرفه سخت سينمايي است. اگر درک صحيح، شناخت، حوصله، تجربه و از همه مهم تر خلاقيت کافي نداشته باشيد، خيلي زود خسته مي شويد، جا مي مانيد و نمي توانيد از عهده کاري که به شما سپرده اند به نحوي مطلوب برآييد. مجيد عاشقي از سال 68 تا 74 به بازيگري و کارگرداني در تئاترهاي تجربي پرداخته و از سال 1375 تاکنون بيش از 50 فيلم، مجموعه داستاني و مستند را تدوين کرده است. آقايان پرنده (رضا بهرامي نژاد)، جفت شيش (روبرت صافاريان و احمت ميراحسان)، چهارده روز جزيره (ابوالفضل سروش مهر)، بر تلاطم امواج (فواد صفاريان پور)، جواني من در خيابان انقلاب جا مانده (منوچهر مشيري)، سفر ناتمام (حسن فتحي)، تلسکوپ (همراه با محمد شيرواني) و... از جمله فيلم هاي مستند و انتهاي زمين (ابولفضل صفاري)، دويدن در ميان ابرها (امين فرج پور) و.... از فيلم هاي بلند داستاني است که او تدوينش را برعهده داشته. عاشقي همچنين فيلم هاي مستند باد هر کجا که بخواهد مي وزد، در، تست سکوت، سبزِ باد و رويا، تنها يکي درخت ام، حکايت سرو غريب، بچه هاي کوه قاف و... را نيز نوشته و کارگرداني کرده است. با او به عنوان يک تدوينگر فيلم هاي مستند گفت و گو کرده ايم. آيا تدوينگر مي تواند به سبک برسد؟   ميزان دانش، تجربه و از همه مهم تر نگاه خلاقانه هر تدوينگر، جزو فاکتورهاي انتخاب او براي تدوين يک اثر سينمايي است که همه را مي توان در آثار کاري او جست و جو کرد. سير پروسه تکامل اين نگاه در آثار يک تدوينگر، آن هم بعد از مدتي نه چندان کواته، طبيعي است که به نوعي سبک تبديل مي شود. در دنياي تدوين هم کساني هستند که در کار خود به توليد يک سبک تقريباً مشخص رسيده اند، بنابراين مي توانيم بگوييم که يک تدوينگر هم مي تواند سبک داشته باشد. اين اتفاق خوبي است؟   خوب و بدش را نمي دانم! ولي با اعلان آن مشکل دارم! دست و پاي آدم را مي بندد. من چيزهايي آموختم، دارم و بلدم که متعلق به خودم است و سعي هم مي کنم که همه جا آنها را با خودم نبرم. به خلاقيت و داشتن ايده هاي نو و بروز هر يک از اينها به فراخور کاري که در دست دارم، اعتقاد بيشتري دارم. از اين صحبت مي توان دو نتيجه گرفت؛ اول اين که تدوينگر متخصصي است که صاحب نگاه است و دوم اين که تدوينگر جايگاهي صرفاً فني دارد.   باور کنيد هيچ کس تدوينگر صرفاً تکنسين را نمي خواهد، هر چند که اين عده تعدادشان در سينما کم نيست و بازار گرمي هم دارند! آنها فقط قواعد را خوب مي شناسند که البته اين چيز کمي است! عمري است که با همين کمي که مي دانند روزگار سپري مي کنند. اگر تدوينگر صاحب نگاه نباشد، خيلي زود از گردونه بهترين ها حذف مي شود و به دسته دوم مي پيوندد. يعني تدوينگر به گونه اي عهده دار کارگرداني هم هست.؟   البته که هست! اما پرداختن به اين سؤال هيچ فايده اي هم ندارد! سينما يک کار گروهي است و يک اثر سينمايي را همه عوامل آن زير نظر شخصي به نام کارگردان مي سازند. اين وسط فقط مقدار سهم هر کس فرق مي کند. تدوين هميشه سهم مهمي در ساخت يک اثر سينمايي داشته و تا ابد نيز خواهد داشت. تا امروز القاب بسياري به تدوينگران داده اند که بعضي هايشان هم چندان بي ربط نيست! عنوان هايي مثل: کارگردان دوم و... اجراي يک تدوين درست و خلاق براي يک اثر سينمايي جزو اصلي ترين وظايف اوليه يک تدوينگر حرفه اي است. اگر تدوينگري روي ميز کارگرداني هم کرد، در اصل دارد بقاي خودش را تضمين مي کند! اين هيچ منتي ندارد. اهميت تدوين در سينماي مستند به چه ميزان است؟   باوري در بين همکاران ما وجود دارد که فيلم مستند روي ميز تدوين ساخته مي شود. البته هميشه اين طور نيست؛ ولي معمولاً اين اتفاق مي افتد! وجود اين باور دلالت بر اهميت تدوين در سينماي مستند دارد. به نظر شما تدوين در سينماي مستند ايران چه جايگاهي دارد؟   خوشبختانه هنوز به مدد حضور پاره وقت تدوينگراني هنرمند، دلسوز و خلاق فعلاً سرپاست! اما به خاطر شرايط موجود در سينماي ما، نسل اين عده هم کم کم رو به انقراض است! مي بينيم که در حد حرف مقوله تدوين جايگاه بسيار مهمي دارد، ولي در عمل کار سهل و کم ارزشي جلوه مي کند. باوري کنيد که خيلي از آثار توليد شده در سينماي مستند ما از بخش تدوين و فقدان تدوينگران متخصص لطمات بسياري خورده اند. در حال حاضر با امکاناتي بسيار متفاوت تر از سال هاي پيش مي توان فيلم ساخت، اين گستردگي و در دسترس بودن امکانات موجود اندک شدن سهم تدوينگران نشده است؟ حتي ما حالا شاهد فيلم سازي تک نفره در کل دنيا هستيم. ممکن است روزي برسد که رواج اين شيوه جاي تدوينگران را بگيرد؟   تا حدودي اين اتفاق افتاده و اين نشئت گرفته از همه گير شدن همين امکانات است. تکنولوژي، ايده و خلاقيت توليد نمي کند، فقط امکاني است براي بالا بردن سرعت، دقت و اجراي تميز ايده ها. اين که مي توان با خريد يک سيستم ارزان قيمت هم تدوينگر شد، اشتباهي بود که خيلي ها در ابتدا مرتکب شدند. امروز اين عده با آن سيستم هايشان فقط به اينترنت سر مي زنند و موسيقي گوش مي کنند! يادمان باشد که يک تدوينگر، آدمي نيست که کامپيوتري بزرگ با دو مانيتور دارد! فيلم سازي تک نفره براي من در اتفاقات سر صحنه خلاصه مي شود مابقي آن مي تواند تک نفره نباشد! اين شيوه از فيلم سازي که من آن را بسيار دوست دارم، هيچ عداوتي با تدوينگران ندارد، ولي تبعات منفي آن را نيز نمي توان منکر شد! اگر اين روش فيلم سازي عالم گير شود که هرگز نخواهد شد، تدوينگران را به حاشيه خواهد برد، ولي مگر چند تا فيلم در دنيا و يا کشور ما به اين شيوه ساخته مي شوند؟ باور کنيد که اکثر اين فيلم سازان تک نفر باهوش، بدون مشورت با يک يا چند تدوينگر حرفه اي، از اثر خود خروجي نمي گيرند؟ شما خودتان فيلم هاي مستند تک نفره ساخته ايد. با نگاهي که به جايگاه تدوينگر داريد، چرا خودتان کارهايتان را تدوين مي کنيد؟   اولين مسئله اين است که من خودم تدوينگرم! دوم اين که کسي را نمي شناسم که به اندازه خودم بتواند براي کارم وقت بگذارد و دقت و وسواس خودم را به خرج دهد! مسئله بعد لذتي است که من از تدوين کاري که ساخته ام مي برم! و آخرين علت، مشکلات مالي است! اما براي شخص من مسئله اول اهميت بيشتري دارد. البته اين وسط نبايد نوع کار را هم فراموش کرد. در کار داستاني ممکن است به تدوينگر ديگري فکر کنم؛ ولي در مستندهايم تقريباً غيرممکن است! شما بيشتر فيلم هاي مستند را تدوين کرده ايد؛ دليل اين انتخاب ها چيست؟ آيا يک تدوينگر مستند مي تواند تدوين کار داستاني را هم انجام دهد؟ ميان اين دو کار چه تفاوت هايي وجود دارد؟   تفاوتش که، ميان ماه من تا ماه گردون است! به عقيده من کسي که تدوين مي داند، مي تواند هر کاري را تدوين کند. حال اين که تفاوت بين اين دو تخصص بسيار است. آن چيزي که در ابتدا تدوينگران سينماي داستاني را از مستند جدا مي کند، تنها ميزان تجربه و مهارت کاري هر يک از آنهاست که خود مسئله بسيار جدي و مهمي است. باور کنيد که اگر دغدغه سينماي مستند را نداشته باشيد، تدوينگر خوبي هم براي آن گونه از سينما نخواهيد شد و به زودي صحنه را ترک خواهيد کرد. عشق به سينماي مستند تنها يک شعار نيست! بايد باوري عميق و مهري در دلت باشد تا بتواني با تمام مشکلاتش کنار بيايي تا موفقيت کسب کني. شما در کار داستاني فيلمنامه اي داريد که مسيرش کاملاً مشخص است، در حالي که در سينماي مستند عموماً طرحي مختصر داريد با حجم بسيار بالايي از راش! اين تفاوت کمي است؟ لذت فيلم ديدن براي من همان باور واقعي آن اتفاق است و دليل عمده علاقه ام به سينماي مستند همين است. با توليدات صرفاً نمايشي و سرگرم کننده خيلي رابطه خوبي ندارم. من هم مثل خيلي ها تا فيلمي را باور نکنم، نمي توانم آن را درک کنم. اينجاست که مي گويم مستند براي من اصل جنس است! تزيين و اجراي ناموفق و مصنوعي شدن، آفت تقريباً همه گيري در سينماي داستاني جهان است. خوشبختانه در سينماي مستند برداشت هاي متفاوتي وجود ندارند تا تکرار و انتخابشان کني! پلان و يا سکانس اول فيلم مي تواند در وسط فيلم هم قرار بگيرد و برعکس! داشتن اين همه قدرت عمل براي جابه جايي هاي فراوان و جراحي روي قصه تا رسيدن به محصولي به نام فيلم، لذت کمي نيست براي يک تدوينگر. جست و جوي ميان اين همه تصاوير و اصوات و تلاش براي دستيابي به بهترين و درست ترين انتخاب ها، براي من تنها نقطه جذاب اين حرفه سخت سينمايي است.اگر درک صحيح، شناخت، حوصله، تجربه و از همه مهم تر خلاقيت کافي نداشته باشيد، خيلي زود خسته مي شويد، جا مي مانيد و نمي توانيد از عهده کاري که به شما سپرده اند به نحوي مطلوب برآييد. تا به حال برايتان پيش آمده که کاري را برخلاف نظر خودتان تدوين کرده باشيد؟ يعني خودتان با دلايلي منطقي فکر مي کرديد مسيري که براي تدوين انتخاب کرده ايد درست است ولي بايد طبق نظر کارگردان حرکت کنيد.   اگر بگويم نه، دروغ بزرگي گفته ام! جايي کوتاه آمده ام اما جايي ديگر نه و اين بده بستان ها روي ميز تدوين امري است کاملاً طبيعي. من بايد تلاش کنم تا با نزديک شدن به کارگردان اين اطمينان را در او ايجاد کنم که اين تصميم گيري هاي من کاملاً به نفع فيلم و قصه آن است، اما در نهايت اين کارگردان است که حرف آخر را مي زند و مسئوليت فيلم را برعهده مي گيرد. پس در طول زمان تدوين هيچ کارگرداني در کنار شما حضور ندارد؟   من تجربه همه گونه کار کردن را داشته ام، از تدوين مشترک بگيرد تا حضور دائم کارگردان در پاي ميز و.. زندگي و تدوين کردن در کنار کارگرداني که رابطه و دوستي صميمانه اي با او داريد، مي تواند خيلي هم لذت بخش و خاطره انگيز نيز باشد، اما در غير اين صورت تحملش براي هر دو طرف کمي سخت و آزاردهنده است. از همه مهم تر حضور فردي در کنار شما آن هم به صورت دائم، مهم ترين اصل شرايط تدوين را که همان سکوت براي رسيدن به تمرکز است، از شما مي گيرد و به تبع شما نيز در اين شرايط فرصت بروز خلاقيت را از دست خواهيد داد. رزومه شما اين را نشان مي دهد که بايد تدوينگر پرکاري باشيد، آيا اين طور است؟   ظاهراً تدوينگران آدم هاي پرکاري به نظر مي رسند، اما در واقعيت اين طور نيست! عموماً تدوين کار وقت گيري است، به خصوص اگر فيلم مستند هم در دست داشته باشيد! امروزه با وجود اين تجهيزات ارزان فيلم سازي و اين هاردديسک هاي فراخ، کسي از گرفتن راش زياد هم واهمه اي ندارد! من نه گرفتن راش کم را فضيلت مي دانم و نه عکس آن را عيب مي دانم. ولي آن چيزي را که امروز در مستند بيشتر شاهد آن هستيم برداشت راش هاي زياد است و همين اصلي ترين عامل بيشتر شدن زمان تدوين است. با اين شکل کار کردن، از نظر مالي تأمين مي شويد؟   به نظر شما تأمين مي شوم؟! به نظر نمي رسد.   به نظر شما يک تدوينگر مستند در سال چند کار مي تواند انجام دهد؟ نمي دانم. اگر خوش شانس باشد و خيلي منظم، مي تواند يک کار بلند و حداکثر سه کار کوتاه مستند تدوين کند. مطمئن باشيد که تا پايان سال از بين اين چهار فيلم، تنها موفق به خروجي گرفتن از سه تا يشان مي شود! اين اتفاق براي ديگر عوامل مستند نمي افتد، تعداد پروژه هايي که ديگر عوامل مستد با آن درگيرند بيشتر است. طبيعي است که کثرت کار، گردش مالي بيشتري را هم به وجود مي آورد. بماند که همه عوامل درگير با مستند از اين اعداد و ارقامي که در صنفشان رد و بدل مي شود، خيلي رضايتمندي هم ندارند! از دستمزدها و نحوه پرداختشان هم که نمي گويم! من فيلم بردارهايي را مي شناسم که در سال 300 روز کار مي کنند! بسياري از آنها حتي کارهايشان را هم نمي بينند. اما تدوينگر زمان بسياري را قبل از شروع کار صرف صحبت کردن با کارگردان مي کند، مدت زماني را صرف کار و سرانجام زماني را براي رسيدن به اين نتيجه که کار به صورتي که کارگردان در ذهن داشته، درآمده است يا نه. براي تدوين کار سفر ناتمام يک سال زمان صرف شد، نه اين که يک سال به صورت مداوم کار کرده باشم. اما يک سال فکر من درگير با اين کار شده بود. من براي تدوين فيلم سفر ناتمام اکثر کتاب ها و آثار نادر ابراهيمي را خواندم و ديدم و حتي تحقيقي هايي هم راجع به او داشتم تا بتوانم شناخت خودم را به سطح شناخت کارگردان برسانم. دليل همه اينها علاقه ام به کار و پاسخ به اطمينان و انتخاب کارگردان بوده است. نکته ديگري که درباره کار تدوينگران وجود دارد، شناخت آنها از ديگر هنرهاست، تا چه اندازه روي اين مسئله تأکيد داريد؟   بسيار! اصلاً وجود اين اتفاق را اصل موفقيت کاري هر فرد هنرمندي مي دانم! يک تدوينگر خوب براي من انسان جامع الاطراف و همه چيزداني است که روحيه اي به شدت محققانه دارد. هر چه بيشتر بداند، زودتر به نتيجه مي رسد. اين حساسيت براي تدوينگران مستند ضربدر بي نهايت کنيد. شناخت ديگر هنرها براي هر هنرمندي ضروري است. به طور مثال همه مي دانيم که آشنايي يک فيلم بردار با هنر عکاسي و نقاشي مي تواند تأثير مهمي در کار فيلم برداري اش داشته باشد. حال اين که به نظر من يک تدوينگر بايد هم عکاسي و نقاشي را بشناسد و هم با هنر فيلم برداري آشنايي داشته باشد. بهترين انتخاب هاي يک تدوينگر در روي ميز، حاصل شناخت او از مجموع اين عناصر است. خلاقيتي که او از خود بروز مي دهد و ايده هاي نويي که مي آورد، همه محصول اين گشت و گذار و تحقيق در ديگر هنرها و موضوعات پيرامون زندگي است. در سال هاي اخير شما به مستندسازي هم پرداخته ايد، فيلم سازي شما را از تدوين دور نمي کند؟   هرگز اين اجازه را نخواهم داد تا اين اتفاق بيفتد. تدوين عشق اول و آخر من است. تدوين پشتوانه اي است تا از پيمودن ادامه اين مسير وا نمانم. فقط دغدغه هايي براي فيلم سازي دارم و چيزهايي مي دانم و بلدم که مي خواهم آنها را در اين مسير با ديگران به بحث بگذارم. اين را بدانيد که قرار نيست حضورم در فيلم سازي فصلي باشد! آمده ام که بمانم. برخورد همکاران کارگردانتان با فيلم سازي شما تدوينگران چگونه است؟   خب طبيعي است که اوايل خيلي جدي ات نمي گيرند، اما کارهايت را دنبال مي کنند! از پايي که درون کفششان گذاشته اي به ظاهر استقبال مي کنند، ولي در باطن نه. تدوينگراني که به سراغ کارگرداني مي روند، مرا ياد بازيگراني مي اندازند که از تئاتر به سينما آمده اند! همه براي اين بازيگران احترام و ارزش خاصي قائل اند. کافي است تلاشت نتيجه بدهد و تو فيلم ساز خوبي بشوي، آن وقت همه همين را مي گويند: قبلاً تدوينگر بوده! با تجربه خودتان در هر دو زمينه، فکر مي کنيد تدوينگران تا چه اندازه در برابر خودخواهي برخي کارگردان ها مهجور واقع شده اند؟   من اسمش را فقط خودخواهي نمي گذارم! چيزي فراتر از خودخواهي است که تو يک تنه و در همه جا خودت را خالق اثرات معرفي کني و در اخبار کارهايت فقط نام خودت و فيلمت را مطرح کني و حتي از در اختيار قرار دادن شماره تلفن تدوينگرت نيز به کارگردان و تهيه کننده ديگري امتناع کني! متأسفانه در اين سال ها تفکر کارگردان سالاري نيز به شدت به مشکلاتي از اين دست دامن زده است. من کارگردان هاي خودخواه و انحصارطلب بسياري را مي شناسم، اما موافق با طرح اين مسئله در اينجا نيستم، دشمن تراشي تنها دستاورد بحث هاي اين چنيني است. اين مسائل نياز به تحليل دارد. حفظ حرمت فيلم سازان محترم و با آبرو و عزيزي که تا به امروز با آنان کار کرده ام مرا از مطرح کردن بحث هاي اين چنيني باز مي دارد. اين کارگردان سالاري در کشور ما به چه ميزان اتفاق افتاده است؟   مقدارش را نمي توانم بگويم، ولي مي توانم هشداري در اين خصوص بدهم و به علل به وجود آمدن آن اشاره کنم. ببنيد، عوامل زيادي در رشد اين پديده مؤثرند. از هزاران فستيوال ريز و درشتي که در سراسر دنيا وجود دارد و غالباً جايزه خود را فقط به فيلم ساز مي دهند، بگيريد تا همين قرارداد ساخت فيلمي که با يک کارگردان مستند در کشور ما مي بندند! غالباً در اينجا وقتي با مستندسازي قرارداد مي بندند، متأسفانه اجراي تمامي امور را به دست خودش مي سپارند. بحران اعتماد به نفس فراوان، شرايط بد اقتصادي و وجود روحيه اي اسکروچ وار در اغلب اين عده از فيلم سازان باعث به وجود آمدن مشکلاتي اين چنين و تصميماتي عجيب و بعضاً غريب مي شود! مثلاً اين که تصوير کارم را خودم مي گيرم! يک دستيار - مثلاً پسرخاله بي کارم- را مي برم تا بوم نگه دارد و HF را برايم نصب کند! فلان فيلم ارزان را مي خرم! فلان دوربين را نمي برم، چون گران است! تدوينگري که بهتر از خودم نمي شناسم! صداگذاري هم که اصلاً مهم نيست! موسيقي فقط انتخابي! دوباره ناهار را حذف مي کنم! شام را مي پيچانم و هر که اعتراض کرد، سر پرداخت دستمزد حالش را مي گيرم و... متأسفانه فقدان تهيه کننده آگاه و کاربلد و همچنين نبود مجري طرح حرفه اي عامل اصلي اين پيشامدهاست. يعني شما موافق نيستيد که کارگردانان خودشان فيلم هايشان را تدوين کنند؟   برعکس. من با انجام اين کار توسط آنها هيچ مشکلي ندارم. اگر کارگرداني روي خلق شخصيت تدوينگري متخصص و صاحب نگاه در دورن بخش هنري خودش کار کرده باشد و موفق به بار نشاندن آن هم شده باشد که حتماً از عهده تدوين فيلمش هم بر مي آيد. کار کدام يک از تدوينگران سينماي مستند کشورمان را دوست داريد و کارشان را دنبال مي کنيد؟   ما تدوينگران متخصص و کاربلدي در سينماي مستند داريم که متأسفانه اين روزها کمتر کار مي کنند. متأسفانه در زمينه تدوين در سينماي مستند همکاران کمي دارم که به شخصه به وفايشان نسبت به سينماي مستند به خود مي بالم. به تبع در اين ميان افرادي هستند که من کار تدوينشان را در سينماي مستند بسيار دوست دارم. مي توانم به کار تدوين محسن عبدالوهاب در فيلم گفت و گو در مه (محمدرضا مقدسيان)، ابراهيم مختاري در فيلم مکرمه، خاطرات و روياها، بهمن کيارستمي در فيلم کارت قرمز(مهناز افضلي)، پيروز کلانتري در فيلم روزگار ما (رخشان بني اعتماد)، ابراهيم سعيدي در فيلم خانه مادري ام مرداب (مهرداد اسکويي)، بابک کريمي در ايران، يک انقلاب سينمايي (نادر تکميل همايون) و محمد شيرواني در اکثر فيلم هاي خودش و فيلم پارک مارک (بکتاش آبتين) اشاره کنم. به نظر شما دليل اين کم کاري آنها چيست؟   ابتدا عامل اصلي، بي توجهي به اين رشته است. ما هنوز تدوين مستند و تدوينگران آن را جدي نگرفته ايم! اين بي اهميتي اول از سوي اهالي خود سينما و سپس مديران آن اتفاق افتاده است. تدوينگران سينماي مستند ما هيچ انجمن و يا صنفي ندارند که از آنان حمايت کند. همه مي گويند تصويربرداران، صدابرداران و تدوينگران نقش مهم، تأثيرگذار و انکارناپذيري در ساخت يک فيلم مستند دارند، ولي در عمل انجمن مستندسازان سينماي ايران فقط عضو کارگردان مي گيرند! ظاهراً به اهميت تدوين واقفيم و خيلي حرفش را مي زنيم و بزرگ جلوه اش مي دهيم، اما پاي عمل که مي رسد، احساس مي کنيم که خودمان از عهده تدوين کارهايمان برمي آييم! متأسفانه فقدان بودجه و عدم مديريت در سينماي مستند ما، بعضي از کارگردان هايمان را چند شغله کرده است. ما هنوز موفق به تفکيک تدوينگران عبوري از تدوينگران متخصص نشده ايم.! منبع: ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار 1+100  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن