تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833802011
زندگی نامه اشرف پهلوی(6) باند بازي اشرف
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زندگی نامه اشرف پهلوی(6) باند بازي اشرف نویسنده: منصور مهدوی اشرف پهلوي بلافاصله پس از وقايع سوم شهريور 1320 و فرو پاشي ديکتاتوري رضا خان تلاش براي غارت بيت المال و اعمال نفوذ در عرصه اداره کشور را آغاز کرد. اما به اين سبب که قدرت برادرش - محمد رضا پهلوي - کامل نشده بود و نيز به دليل مقاومت برخي از رجال و دولتمردان قديمي و به سبب حضور فعال مردم در صحنه مبارزات سياسي و اجنماعي در اين عرصه با توفيق کامل مواجه نشد. اما پس از کودتاي 28 مرداد و حذف مردم از صحنه تصميم گيري و کنار گذاشته شدن رجال و شخصيت هاي متعهد و مسئول و سرکوب جرايد و قدرت گرفتن روزنامه هاي چاپلوس و جيره خوار، حضور خود را در شئون مختلف اقتصادي و سياسي پر رنگ تر کرد و براي توفيق هر چه بيشتر در اين زمينه، باند و شبکه خود را گسترش داد. اشرف پهلوي از اوايل دهه1320 در عرصه باند بازي و سازماندهي شبکه هاي مزدور براي اجراي برنامه ها و تحقق اهداف خود و انجام فعاليت هاي دلخواه قدرت هاي استعماري فعال بود. به طوري که در اکثر آشوب و بلواهاي دهه 1320 جاي پاي اشرف پهلوي به خوبي مشاهده مي شود. اشرف در سرتاسر دوران سلطنت برادرش همواره افرادي را در اطراف خود جمع مي کرد و به لطايف الحيل آنها را به قدرت مي رساند و سپس به بهره برداري از آنها مي پرداخت. او در سالهاي مياني دهه 1320 افرادي چون عبدالحسين هژير،(147 ) احمد دهقان،(148 ) جهانگير تفضلي،(149) خسرو هدايت، لطفعلي معدل شيرازي، (150 ) خسرو اقبال (151) و دکتر منوچهر اقبال را در اطراف خود جمع کرد و پس از سازماندهي آنان به صورت يک شبکه و باند فعال به بهره برداري از آنان روي آورد و براي استفاده بيشتر تني چند از اعضاي اين باند را به مقامات مهم کشوري رساند. اشرف در سال 1327 يکي از اعضاي همين باند به نام عبدالحسين هژير را - که مسئله روابط نامشروع وي با اشرف زبانزد خاص و عام بود - به نخست وزيري رساند و دو تن ديگر از آنان، يعني جهانگير تفضلي و معدل شيرازي را به معاونت نخست وزيري منصوب کرد. بر اساس مدارک واسناد موجود، عبدالحسين هژير فاسق اشرف پهلوي نيز بود . جهانگير تفضلي در خاطرات خود به صراحت ازنقش اشرف پهلوي درانتصاب خود به مقام معاونت سياسي نخست وزيري ياد مي کند و مي نويسد: « روزي والاحضرت [ اشرف پهلوي ] مرا احضار کرد. وقتي به کاخ رفتم، لطفعلي معدل شيرازي را ديدم ... آن روز [اشرف ] از ما دونفر درباره معاونت وزارتخانه هايي که وزراي آنها را در نظر گرفته بودند، نظر مي خواست. من به خاطر ندارم که معدل چه کساني را معرفي کرد، [ اما] من دو نفر براي معاونت وزارت دارايي پيشنهاد کردم. يکي جلال شادمان که مورد علاقه هژير بود و ديگري حسين خواجه نوري که اگر من هم پيشنهاد نمي کردم خود هژير صد در صد شادمان و تقريبا هشتاد درصد خواجه نوري را انتخاب مي کرد. والا حضرت به معدل گفت که شما هم بايد معاون اداري هژير شويد و به من نيز گفتند که شما بايد معاون سياسي او بشويد ... روز بعد در دفتر روزنامه بودم که کشاورز صدر از مجلس تلفن کرد و شغل مرا تبريک گفت ... من مات و مبهوت شدم ... روز بعد به نخست وزيري ... رفتم و به هژير گفتم: اگر کسي بخواهد يک درشکه چي انتخاب کند بايد به او بگويد تا لباس مناسب اين کار را بپوشد. دلايلي را که براي والا حضرت گفته بودم، براي هژير هم گفتم. گفت: والا حضرت خيلي ناراحت خواهد شد. زيرا به اعليحضرت گفته است ... گفتم من اصولاً لباس هم ندارم و اين کار براي شما خيلي ضرر خواهد داشت ... در آخر کار هژير گفت بايد امروز بعد از ظهرشما را به اعليحضرت معرفي کنم. گفتم من ژاکت ندارم . گفت از يکي بگير و من ژاکت [ احمد ] آرامش را که براي من خيلي گشاد بود، با شلوارش که تا بالاي سينه ام مي آمد و کلاه آن را گرفتم که هيکل و ريخت دلقک هاي سيرک را پيدا کرده بودم. بعد از ظهر آن روز به شاه معرفي شدم ...»(152) جهانگير تفضلي بعدها و از رهگذر عضويت در شبکه اشرف پهلوي به مقام هاي مهمي دست يافت. او سالها دبير شوراي مشاوران عالي شاه که به «شوراي تعقل دربار» شهرت داشت، رسيد و پس از کودتاي 28 مرداد در حالي که حتي يک بار هم به شهرستانزابل نرفته بود، به عنوان نماينده مردم اين شهر به مجلس شوراي ملي راه يافت. از ديگر افرادي که از رهگذر عضويت در شبکه و باند اشرف و نيز به مدد روابط آلوده و غير مشروعي که با وي داشتند، رشد کردند، بايد به دکتر منوچهر اقبال، ااشاره کرد. اشرف براي نخستين بار دکتر اقبال را اواسط دهه 1320 به عنوان معاون وزير بهداري به کابينه قوام السلطنه فرستاد. اقبال آنچنان روابط گسترده و نزديکي با اشرف داشت که در سال 1327 زماني که اشرف تصميم به گرفتن پست نخست وزيري براي هژير داشت، به رفاقت با هژير پرداخت و تلاش کرد تا نظر اشرف پهلوي را تغيير دهد و خود به نخست وزيري برسد. اشرف پس از ترور عبدالحسين هژير توجه بيشتري به دکتر اقبال معطوف داشت و در سال 1334 وي را به مقام وزير دربار رساند و شرايط را به گونه اي فراهم ساخت که شاه در فروردين 1336 پس از برکناري دولت علا، دکتر منوچهر اقبال را به نخست وزيري منصوب کرد. بسياري از رجال و دولتمردان روزگار محمد رضا پهلوي، نخست وزير شدن دکتر اقبال را محصول علاقه و حمايت اشرف از او مي دانند. از جمله ارتشبد فردوست که از کودکي در دربار پهلوي بزرگ شده بود، با صراحت به اين علاقه و حمايت اشاره مي کند و در معرفي دکتر اقبال مي نويسد: «منوچهر اقبال بسيار جاه طلب بود. او کارش را از شرکت نفت شروع کرد و به وزارت رسيد و سپس با حمايت اشرف نخست وزير شد .»(153) خسرو هدايت (154) هم از کساني بود که به سبب عضويت در باند اشرف پهلوي و از رهگذر داشتن روابط غير مشروع با وي به مقامات عالي کشور دست يافت. جهانگير تفضلي در خاطرات خود در اين باره مي نويسد: « ... خسرو هدايت به روابط ويژه با اشرف شهرت داشت وازعوامل او محسوب مي شد . در مجلس پانزدهم نماينده تهران شد و در دولت حسين علا (1334) به معاونت نخست وزيري رسيد در زمان نخست وزيري منوچه اقبال با حمايت ازاشرف کليه امتيازات سازمان برنامه به نخست وزير انتقال يافت و به درخواست اشرف، خسروهدايت به سمت قائم مقام نخست وزيري در سازمان برنامه و همچنين وزير مشاور منصوب شد...»(155) منوچهر گنجي (156) وزير آموزش و پرورش در کابينه امير عباس هويدا يکي ديگر از افرادي بود که از رهگذر عضويت در باند اشرف پهلوي، به مقام هاي مهم کشوري، از جمله وزارت آموزش و پرورش رسيد. در يکي از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي آمريکا به رابطه اشرف و منوچهر گنجي اين گونه اشاره شده است: «محرمانه ... او فردي سختکوش و دلباخته قدرت است و در کارش ابتدا با حمايت خواهر دوقلوي شاه، شاهزاده اشرف ... پيشرفت کرده است .»(157 ) اشرف پهلوي بعدها افراد تازه اي را به شبکه و باند خود راه داد که از آن جمله مي توان به مجيد رهنما،(158) غلامحسين جهانشاهي (159)، عبدالرضا انصاري (160)، غلامرضا گلسرخي (161) و ايرج اميني (162) اشاره کرد. کليه اين افراد از رهگذرعضويت در همين باند و حمايت اشرف پهلوي به مقام هاي وزارت دربار و سفارت رسيدند و چند تن از آنان نيز مشاور و رئيس دفتر و پيشکار او شدند. ايرج اميني رياست گروه مشاوران اشرف پهلوي را برعهده داشت. او که فرزند دکتر علي اميني نخست وزير معروف دوران محمد رضا پهلوي بود، عليرغم مخالفت ظاهري و تاکتيکي پدرش با شاه و خاندان پهلوي، رابطه اي نزديک با شاه و اشرف داشت و کليه متن هاي سخنرانيهاي اشرف را وي مي نوشت. ايرج اميني افزون بر رياست گروه مشاوران اشرف پهلوي و مشاور مخصوص او داراي عنوان سفير کبير سيار شاه بود و با بهره گيري از اين عنوان و با استفاده از امکانات پست ديپلماتيک برخي از محموله هاي هروئين متعلق به اشرف پهلوي را در سطح جهان جابجا مي کرد.در يکي از گزارش هاي ساواک به فعاليت ايرج اميني در جابه جايي هروئين با استفاده از پست ديپلماتيک اشاره شده است.(163) ايرج اميني، سرپرست روابط بين المللي اشرف پهلوي نيز بود (164 ) و بسياري از هزينه هاي اشرف پهلوي در خارج از کشور، از طريق او به اشرف رسانده مي شد. ايرج اميني با مهارت تمام، همکاري خود با درباررا از افکار عمومي پنهان مي کرد و تا هنگام پيروزي انقلاب و افشاي اسناد محرمانه، کمتر کسي تصور مي کرد که تنها پسر علي اميني - که خود را مخالف شاه قلمداد مي کرد - به عنوان مشاور خصوصي اشرف پهلوي فعاليت داشته است و کليه مشاوران وي زير نظر ايرج اميني اداره مي شوند. او در بهمن 1357 به تهران آمده بود تا ظاهرا در کار مبارزه با رژيم پهلوي با مردم همگام باشد. اما مردم مسلمان ايران هوشيارانه او و پدرش را از صحنه راندند و آنها شکست خورده از ايران گريختند. همچنين حسين فردوست در کتاب خاطرات خودبه نام «ابوالحسن ابتهاج» نيز اشاره مي کند و اينکه اشرف و ابتهاج در عموم زد و بند هاي سازمان برنامه دست داشته اند. غير از افرادي که روابط فساد آلودي با اشرف پهلوي داشتند، گروهي از رجال نيز در خدمت باند و شبکه اشرف قرار مي گرفتند. اين قبيل افراد عمدتاً از ميان مقامات مهم و با نفوذ کشوري و لشکري بودند و هدف اشرف پهلوي از جذب آنها کسب منافع مالي و غارت هر چه بيشتر بيت المال بود. در شمار اين قبيل افراد مي توان از جعفر شريف امامي رئيس مجلس سنا که دو بار هم به نخست وزيري رسيد، ياد کرد. مامورين سفارت آمريکا در تهران در اين باره چنين گزارش مي کنند: «جعفر شريف امامي رئيس مجلس سنا و نخست وزير اسبق و طاهر ضيايي سناتور با نفوذ و رئيس اتاق بازرگاني و صنايع و معادن نيز گويا در چند زمينه تجاري با اشرف شريک بوده و بدشان نمي آيد که با حمايت از او منافع خود را حفظ کنند. ژنرال نعمت الله نصيري، رئيس ساواک به اشرف بسيار نزديک است ... کريم پاشا بهادري، رئيس دفتر ويژه ملکه، سرپرستي عده اي درباريان را برعهده دارند که توسط اشرف ... به اينجا فرستاده شده اند تا به جاي کمک به او مراقب جريان اطلاعات و اخبار به سوي او نيز باشند. مهم ترين دوستان وي [اشرف] عبارتند از: خانواده رشيديان که در زمينه بانکداري و عمران زمين سرمايه گذاري هاي هنگفتي کرده و بيش از 40 سال است که ازنفوذ زيادي برخوردارند. علي رضايي، صنعتگر ثروتمندي است که از اشرف حمايت خواهد کرد، چون [اشرف ] از رضايي هنگامي که متهم به دريافت رشوه در معاملات ملکي خوزستان شد، حراست کرده بود.»(165) مامورين مستقر در سفارت امرکا بخش عمده اي از رشد امير اسدالله علم، نخست وزير دربار محمد رضا پهلوي را هم ناشي از حمايت اشرف پهلوي مي دانند و در گزارش خود به واشنگتن مي نويسند: «اشرف پهلوي با اظهار لطف نسبت به بسياري از افراد جوان از جمله اسد الله علم در سال هاي 1943 شهرت بسياري براي خود دست و پا کرد و بسياري از آنان نيز به مقام هاي مهمي رسيدند. به طور مثال پرويز راجي دستيار نخست وزيري هويداست. به اين ترتيب اشرف کساني را در دولت به کار گماشته که مي توانند در صورت لزوم اطلاعات و نفوذ مورد نياز را در اختيار وي قرار دهند.»(166 ) اشرف پهلوي در تمام دوران اقتدار و سلطنت برادرش مترصد بود تا جايي براي سوء استفاده پيدا کند و سپس با بهره گيري از موقعيت خود به عنوان خواهر دوقلوي شاه و ياري اعضاي با نفوذ باند و شبکه اش و نيز سوء استفاده از عناصر چاپلوس و افراد مرعوب، تا سر حد امکان بر ثروت خود بيفزايد. سازمان برنامه يکي از سازمانهايي بود که به طور کامل در اختيار اشرف پهلوي و ديگر برادران و خواهرانش قرار داشت. او از رهگذر به خدمت گرفتن مدير و سرپرست اين سازمان از طرح هاي عمراني و چگونگي ميزان بودجه و امتياز آنها با خبر مي شد و آنها وي و شرکت هاي وابسته به او را برنده مناقصه طرح هايي که انتخاب کرده بود اعلام مي کردند و پس از انجام تشريفات واگذاري اين طرح ها، دلالان و واسطه هاي او با شرکت هاي بزرگ مقاطعه کاري و ساختماني تماس مي گرفتند و پروژه هايي که به اشرف واگذار شده بود، با گرفتن حد اقل 20 درصد سود خالص به آنان مي دادند بدون اينکه ديناري در اين مورد سرمايه گذاري و يا لحظه ايي بر روي اين گونه پروژه ها کار کرده باشند.ارتشبد فردوست به اين مناسبت که رياست سازمان بازرسي شاهنشاهي را بر عهده داشت، بيشتر از هر کسي در جريان چگونگي سوء استفاده هاي اشرف پهلوي بود و در خاطراتش به موارد متعددي از اين گونه سوء استفاده ها اشاره کرده است.او مي نويسد: «در زمينه مالي کارهاي عجيب اشرف دست کمي از مسائل جنسي او نداشت. او به هيچ چيز بيشتر از مرد و پول علاقه نداشت و در اين راه تا بدانجا رفته بود که علنا سر برادرش (محمدرضا ) کلاه مي گذاشت.اشرف رسماً پول مي گرفت و شغل مي داد. از وکالت تا وزارت و سفارت و هيچ ابايي نداشت ... يکي از منابع مهم در آمد اشرف بليت هاي بخت آزمايي بود که ماهيانه 5-4 ميليون حق و حساب مي گرفت ...»(167) اشرف پنجه هاي اختاپوسي خود را بر تمام شئون اقتصادي و مالي کشور گسترده بود و مي کوشيد تا از هر طريق ممکن اين سرزمين و ثروت هاي مردم ستمديده ايران را غارت کند. مشارکت ظاهري در بسياري از موسسات ثروتمند بخش خصوصي و نيز تاسيس شرکت هاي واهي بازرگاني يکي ديگر از راه هاي سوء استفاده اشرف پهلوي بود. او از طريق تاسيس اين گونه شرکت ها که اکثر آنها بر روي کاغذ وجود داشتند، از تهسيلات تبصره هاي ذيل بودجه کشور و تسهيلات بخصوص و کم بهره بانکي و کمک هاي بلا عوض بانکي استفاده مي کرد و يا از رهگذر مشارکت اجباري در شکت هاي تجارتي بزرگ صرفنظر از اينکه در سود سالانه آنها شريک مي شد، با سوءاستفاده از موقعيت و نفوذ خود براي آنها وام ها و تسهيلات کلان اخذ مي کرد و پورسانتاژهاي هنگفت مي گرفت. البته وي هيچگاه براي مشارکت در يک شرکت بازرگاني يا توليدي پولي پرداخت نمي کرد. بلکه ايادي او علنا با صاحبان و سرمايه گذاران عمده و اصلي آنها تماس مي گرفتند و اجباراً از آنها مي خواستند تا بخشي از سهام ممتاز مؤسسات و شرکت هاي خود را به نام اشرف پهلوي کرده و آن سهام را به دفتر او بفرستند. صاحبان اين شرکت ها نيز به اميد بهره گيري از موقعيت اشرف و امکانات دفتر وي مقداري از سهام خودرا به او مي بخشيند. ميزان اين سهام از يک تا چند ميليون تومان بود. درباره اين بخش از سوءاستفاده ها و سوداگري هاي اشرف پهلوي اسناد بسيار فراواني وجود دارد. نمونه اي از اين گونه اسناد را با هم مي خوانيم: «شرکت مريخ، يعني سود آور [ مالک اين شرکت] به من عريضه نوشته که وزارت دارايي آنها را خيلي اذيت مي کند و از آنها 40 ميليون تومان پول مي خواهد، تصديق کنيد که پرداخت اين وجه براي يک شرکتي [ شرکت ] غير ممکن است ... من در تمام آلمان يک چندر غازي دارم که آن را هم در اين شرکت گذاشتم. البته خودتان مي دانيد، در اين صورت اين سرمايه هم از دست خواهد رفت ...»(168) ترديدي نيست که اشرف پهلوي با ارسال اين نامه مي خواهد تا40 ميليون تومان مطرح شده را از دولت تخفيف بگيرد. بيان اين نکته ضروري است که شرکت مريخ نماينده انحصاري اتومبيل هاي گرانقيمت مرسدس بنز در ايران و مالک کارخانه هاي مونتاژ کاميون خاور در تبريز و چند کارخانه ديگر در نقاط مختلف کشور بود و مالکيت اين کارخانجات متعلق به خاندان «سود آور» بود و آنها براي بهره برداري از رانت دربار و نفوذ اشرف پهلوي، چندين ميليون تومان از سهام اين شرکت را به اشرف پهلوي بخشيده بودند و هر سال سود اين سهام را به وي پرداخت مي کردند. يکي ديگر از اين گونه سندها نامه اي است که اشرف براي جمشيد آموزگار مي نويسد و با صراحت از وي مي خواهد تا به هر صورت به پيشبرد امور و کارهاي مربوط به اين شرکت کمک کند. لحن اين نامه حکايت از اين دارد که اشرف خواستار کمک هاي خلاف قانون براي اين شرکت بوده است: «لابد شما از تقاضايي که شرکت BBC سوئيس از پيشگاه اعليحضرت کرده و به شما رجوع فرمودند مستحضريد، ولي شايد اطلاع نداشته باشيد که اين امر مربوط به شخص من است و شايد هم نبايد به شما مي گفتم. ولي از آنجايي که شما را به خودم خيلي نزديک مي دانم و به صداقت ما اطمينان دارم، خواستم خاطر نشان بشوم که بدانيد و در پيشرفت اين کار آنچه ممکن است کمک کنيد که فردا انجام گيرد. من آن روز درست با شما نتوانستم صحبت کنم ولي وضع زندگي من خيلي درهم و خراب است و اين امر ممکن است باعث شود که يک کمي بار زندگي سبک تر شود. لذاخواهشمندم آنچه که مي توانيد براي پيشبرد اين کار مضايقه نکنيد. البته اين موضوع را شما مي دانيد و من و خودتان به همين دليل خواهشمندم اين نامه را بعد از خواندن فورا پاره کنيد ...»(169) مالکان بزرگ اراضي اطراف تهران و شهرک سازان و انبوه سازان مسکن نيز براي از بين بردن مشکلات ناشي از آئين نامه هاي شهرداري و قوانين وزارت مسکن و آباداني و با اين هدف که موانع خريد و فروش زمين هايشان را که در خارج از محدوده شهر تهران قرار داشت از بين ببرند و يا از رهگذر ايجاد شهرک هاي حاشيه شهر به سودهاي نجومي برسند، بخشي از راضي خود را به اشرف پهلوي مي بخشيدند. به يک سند در اين مورد نگاه مي کنيم: «برابر اطلاع واصله در سال گذشته امير حسين عسکري کامران، يکي از مالکين شهرک آريا شهر يک دانگ مشاع از ششدانگ زمين قطعه يک تفکيکي 40 سابق از پلاک 6556 آريا شهر را که حدود 60 هزار متر مي باشد به والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوي واگذار نموده است. نظريه: صحت خبر مورد تأييد است، ضمناً مراتب استحضاراً معروض مي گردد.»(170) داوود معنوي (171)، - يهودي بهايي شده - زمينخوار بزرگ و مالک اراضي داوود يه تهران و قلعه حسن خان جاده کرج نمونه اي از مالکيني است که بر اساس مدارک موجود، يک دانگ از اراضي متصرفي يا خريداري شده خود و يا ساختمانهايي را که در نقاط مرغوب تهران بنا مي کرد، به نام اشرف پهلوي مي نمود. که در اين مورد اسناد متعددي در ميان مدارک و اسناد مربوط به اشرف پهلوي مشاهده مي شود. در يکي از اين اسناد به برخي از املاک داوود معنوي که با اشرف شريک بوده است، اشاره شده است: «1- خيابان ايتاليا، جنب بيمارستان ميثاقيه، پلاک 13 ... 2- خيابان خردمند شمالي، جنب بانک ملي ايران و هلند، ساختمان کميته جهاني مبارزه با بيسوادي، مربوط به معنوي و اشرف (پهلوي). 3. خيابان کورش (شريعتي) ساختمان مبل فرشاد، مربوط به معنوي واشرف. 4- خيابان ساسان، گروه فرهنگي بامداد، مربوط به معنوي و اشرف. 5- خيابان بين دروازه دولت و لاله زار نو، ساختمان 609 . 6- سه راه شاه [ جمهوري کنوني ]، مقابل فروشگاه بزرگ ايران، پارکينگ و ساختمان جنب آن ...» (172 ) زماني که سپهبد صنيعي به عنوان وزير منابع طبيعي و توليدات کشاورزي منصوب شد، بخش هاي وسيعي از اراضي ساحلي درياي خزر و قطعاتي از جنگل هاي شمال کشور را به رايگان و يا با قيمت هاي بسيار نازل در اختيار درباريان و مقامات و عناصر با نفوذ و شخصيت هاي کشوري و لشکري گذاشت. در اين بذل و بخشش، قطعات وسيع و مرغوبي از اراضي ساحلي و مناطق جنگلي شمال کشور در اختيار اشرف پهلوي قرار گرفت و او با بهره گيري از اين فرصت به غارت انفال دست زد. يکي از کارشناسان تاريخ معاصر، به نام مرحوم حسين ملکي (ح .م .زاوش ) اسناد اين غارت را در يکي از کتاب هاي خود افشا کرده است. (173 ) اشرف اين گونه اراضي را که به رايگان به دست آورده بود، با بهاي گزافي به فروش مي رساند. در يکي از گزارش هاي ساواک چنين آمده است: «احمد پيشه وري بازرس ارشد سازمان برنامه و عضو دفتر امور بين الملل، ضمن مذاکره خصوصي اظهار داشت ... در مازندران زمين هاي کنار دريا را اشرف پهلوي مي فروشند متري هزار تومان ...»(174) دلالي براي شرکت هاي بزرگ داخلي و خارجي و خريدهاي مهم و کلان دولت و گرفتن پورسانتاژ از شرکت هاي فروشنده هم از کارهاي اشرف پهلوي بود. او غير از معاملات اسلحه و جنگ افزارهاي نظامي که پورسانتاژ آن متعلق به محمدرضا پهلوي بود، شرکت در ساير معاملات را حق خود مي دانست. خريد براي تأسيسات اتمي و نيروگاه هاي توليد برق کشور و خريد مايحتاج غذايي و مورد نياز مردم از قبيل گندم و گوشت و شکر و روغن و تخم مرغ از کشورهاي خارجي از جمله مواردي بود که اشرف در آنها دخالت مي کرد و پورسانتاژهاي کلان مي گرفت: «موقعي که مورد خريد مراکز اتمي پيش آمد، ما خود را تحت فشار دائمي والاحضرت اشرف احساس کرديم که مي خواست پيشنهاد يک گروه آلماني را بپذيريم، در حالي که مبلغ اين پيشنهاد يک ميليارد فرانک بيشتر از ساير مؤسسات خارجي بود. چند روز پيش از آن آموزگار که نخست وزير بود [اکبر] اعتماد[ رئيس وقت سازمان انرژي اتمي ايران ] را به دفتر خود احضار کرد و به او متذکر شده بود که نظر والاحضرت حتما بايد تامين گردد.»(175 ) موضوع دخالت اشرف در کار خريد مايحتاج عمومي کشور راز پنهاني نبود. اين موضوع بارها در مطبوعات خارجي منعکس مي شد. از جمله روزنامه فرانوي «لوموند» در سال 1972 به موضوع دخالت اشرف و سوءاستفاده واختلاس در وزارت بازرگاني، بويژه در معامله خريد شکر اشاره کرد و نوشت: «در معامله خريد 150 هزار تن شکر به قيمت حدود هر تن هزار دلار که پاي معاونان وزارت بازرگاني به دادگاه کشيد، اشرف پهلوي از قرار هر تن 200 دلار حق العمل گرفته بود و تبرئه دو نفر از معاونان وزارت بازرگاني و نيز مطرح نشدن نام فريدون مهدوي (176)، وزير بازرگاني وقت از همين جا ناشي مي شود .»(177) پينوشتها: 147- عبدالحسين هژير در سال 1281 به دنيا آمد و در مدرسه علوم سياسي تحصيل کرد و در سال 1298 به استخدام وزارت خارجه در آمد. مدتي هم مترجم سفارت شوروي بود. تقي زاده در ايام وزارتش وي را مامور تهيه گزارش و مذاکره پيرامون تمديد قرار داد نفت کرد. پس از آن بازرس دولت در بانک ملي شد. پس از سقوط رضا خان مورد توجه اشرف قرار گرفت و با حمايت او به نخست وزيري رسيد و سپس وزير دربار شد . سرانجام در 1328 در مجلس روضه خواني دربار توسط يکي از اعضاي فدائيان اسلام به نام سيد حسن امامي به قتل رسيد . 148- احمد دهقان در سال 1287 در اصفهان متولد شد .فارغ التحصيل رشته هنرپيشگي بود. در تهران به گروه تئاتر سيد علي خان نصر پيوست. بعد از مدتي امتياز نشريه تهران مصور را گرفت و آنرا انتشار داد. از ابتداي دهه 20 به باند اشرف پيوست و با حمايت او نماينده مجلس گرديد و در سال 1329 ترور شد . 149- جهانگير تفضلي در سال 1291 به دنيا آمد . ابتدا معلم بود . پس از ورود متفقين به ايران به اتفاق خسرو اقبال حزبي به نام «پيکار» ايجاد کرد و همراه خسرو اقبال روزنامه «نيرو» را انتشار داد و پس از توقيف آن روزنامه «ايران ما» را منتشر نمود. در سال 1322 به اتهام هواداري از آلمان توسط انگليسي ها بازداشت شد. در سال 1327 به هنگام نخست وزيري هژير، به عنوان معاون نخست وزير برگزيده شد. پس از کودتاي 28 مرداد، نماينده زابل در مجلس و سرپرست راديو و مطبوعات کشور شد . سپس به عنوان سرپرست دانشجويان ايراني به اروپا رفت . در سال 1342 به عنوان وزير مشاور و سرپرست راديو به کابينه علم راه يافت. مدتي هم سفير ايران در افغانستان يود. در سال 1370 خودکشي کرد. براي اطلاع بيشتر به جلد اول، مجموعه نيمه پنهان مراجعه فرماييد . 150- لطفعلي معدل شيرازي در سال 1277 در شيراز به دنيا آمد. پس از تحصيل در اروپا به استخدام دولت در آمد. در سال 1310 شهردار شيراز شد. در دوره هاي دهم تا چهاردهم نماينده مجلس بود. از اوايل دهه 1320 به باند اشرف پهلوي پيوست . در زمان نخست وزيري هژير، معاون اداري او بود. در سال 1336 در گذشت. 151- خسرو اقبال برادر منوچهر اقبال نخست وزير بود. او از ابتداي دهه 1320 به باند اشرف وارد شد و به اشاره و هدايت او حزبي به نام پيکار را با مشارکت جهانگير تفضلي ايجاد کرد و روزنامه اي به نام نبرد را انتشار داد . او بعدها در شمار شرکاي اشرف در قاچاق مواد مخدر و واردات دارو قرار گرفت و به ثروت بي حسابي دست يافت. به طوري که پس از انقلاب مبلغ يک ميليون دلار به انتشار دايره المعارف ايرانيکا و يک ميليون دلار به ساختمان کانون وکلاي ايران کمک کرد. 152- تفضلي، جهانگير، به کوشش يعقوب توکلي، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، صص 76-74 . 153- فردوست، حسين، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد اول، ص 251 . 154- خسرو هدايت در سال 1283 به دنيا آمد . تحصيلات خود را در بلژيک به پايان برد و مهندس راه و ساختمان شد. در اوايل دهه 1320 به باند اشرف پهلوي پيوست و با حمايت او رئيس کل راه آهن ايران شد . بعد از کودتاي 28 مرداد به عنوان معاون نخست وزير به کابينه علا رفت. در زمان دکتر اقبال به سرپرستي سازمان برنامه گماشته و سپس معاون شرکت نفت شد. آخرين سمت او سفير سيار ايران در اروپا بود. 155- تفضلي، جهانگير، خاطرات، ص 71. 156- منوچهر گنجي پس از اخذ ليسانس براي ادامه تحصيل به اروپا رفت. وي در جريان تحصيل در اروپا با اشرف پهلوي آشنا شد و پس از بازگشت به ايران با حمايت او به استخدام دولت در آمد و به عنوان دانشيار در دانشکده حقوق به تدريس پرداخت. او همزمان به معاونت اشرف پهلوي کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد منصوب گرديد. در سال 1355 به عنوان وزير آموزش و پرورش و سرپرست وزارت علوم و آموزش عالي به کابينه هويدا رفت. گنجي در کابينه شريف امامي در سال 1357، نيز وزير آموزش و پرورش بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به خارج از کشور گريخت، پس از پايان جنگ تحميلي سازمان جاسوسي «سيا» به دليل تغيير سياست تصميم به کنار گذاشتن علي اميني از تشکيلات ضد انقلابي «جبهه نجات ايران» گرفت. به همين منظور منوچهر گنجي در اين سازمان سلطنت طلب کودتا کرد و زمام اداره آنها را عهده دار شد. او از ماموران رسمي سازمان سيا و داراي اسم و رمز است و بنا به اعتراف خودش همه ماهه چند صد هزار دلار براي اداره اين تشکيلات سلطنت طلب از اين سازمان جاسوسي پول مي گيرد . 157-اسناد لانه جاسوسي، کتاب هشتم، ناشر موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، بهار 1386، ص 632. 158- مجيد رهنما فرزند زين العابدين رهنما روزنامه نگار طرفدار رضاخان در سال 1303 متولد شد. او همراه پدرش که مورد غضب قرار گرفته و تبعيد شده بود، به بيروت رفت و در فرانسه موفق به اخذ درجه دکتراي حقوق شد. در سال 1324 به استخدام وزارت خارجه در آمد و پس از طي مراحل مختلف در دهه 1340 به معاونت بين المللي اين وزارتخانه رسيد و مدتي هم سفير کبير ايران در سوئيس شد. در سال 1346 وزير فرهنگ و آموزش عالي کابينه هويدا شد. او از دوستان نزديک امير عباس هويدا بود و از دوران نوجواني با او در بيروت رفت و آمد صميمانه اي داشت و سپس به عضويت هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل برگزيده گرديد. 159- غلامحسين جهانشاهي در سال 1299 شمسي به دنيا آمد. در رشته اقتصاد موفق به اخذ ليسانس شد. سپس به فرانسه رفت و از دانشگاه پاريس درجه دکترا گرفت. در کابينه حسين علا به عنوان مدير کل دفتر وزير دارايي انتخاب شد و در دوره نوزدهم و بيستم مجلس شوراي ملي به عنوان نماينده تهران به مجلس رفت. در کابينه اسدالله علم به عنوان وزير بازگاني معرفي گرديد. او که از فاسق هاي اشرف پهلوي بود، سرانجام به معاونت بنياد پهلوي منصوب شد . 160- عبدالرضا انصاري در سال 1304 به دنيا آمد. پس از اتمام دوره دانشکده کشاورزي کرج به آمريکا رفت و به عنوان مهندس کشاورزي از دانشگاه يوتا، فارغ التحصيل شد . پس از بازگشت به ايران به استخدام اصل چهار در آمد و اندکي بعد معاون اين سازمان آمريکايي گرديد . در همين ايام با اشرف پهلوي آشنا شد و در شمار فاسق هاي او قرار گرفت و با حمايت او به خزانه داري کل کشور رسيد . در سال 1338 دکتر اقبال بنا به توصيه اشرف، وي را به عنوان وزير کار به کابينه خود برد . سپس به رياست سازمان آب و برق خوزستان منصوب گرديد ومدتي بعد با حفظ سمت استاندار خوزستان شد. در کابينه حسنعلي منصور به وزارت کشور منصوب گرديد و در سال 1348 به عنوان قائم مقام اشرف پهلوي و مدير عامل سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي به کار پرداخت. اشرف قصد داشت وي را به نخست وزيري برساند، اما موفق نشد . 161- غلامرضا گلسرخي در سال 1322 به دنيا آمد. در شش سالگي همراه پدرش به پاکستان رفت و براي گذراندن دوره متوسطه به انگلستان اعزام شد. تحصيلات عالي را در آمريکا به پايان برد . در دوران سربازي اش با اشرف پهلوي آشنا شد و ايام باقي مانده خدمتش را در کاخ اختصاصي اشرف گذراند. پس از پايان دوره خدمت در گروه صنعتي شهريار که متعلق به اشرف و علي رضايي بود، استخدام شد و 6 ماه بعد به رياست دفتر اختصاصي اشرف رسيد و سپس پيشکار او شد و سرانجام به عنوان خزانه دار اختيار ثروت نجومي اشرف پهلوي را به دست گرفت . 162- ايرج اميني در سال 1314 شمسي به دنيا آمد. او فرزند دکتر علي اميني عاقد قرارداد ننگين کنسرسيوسم نفت و نخست وزير ايران در اوايل دهه 1340 بود. تحصيلات ابتدايي را تا کلاس چهارم در تهران گذراند. سپس به سوئيس اعزام شد. در اواسط دهه 1340 به استخدام وزارت امور خارجه در آمد و با استفاده از يک بورس دولتي عازم انگلستان شد پس از بازگشت از انگليس به عنوان کارمند ساده به دربار متصل شد و اندکي بعد به عنوان مشاور خصوصي اشرف برگزيده شد. آخرين سمت وي سفير کبيري ايران در کشور تونس بود. ايرج اميني بر اساس اسناد ساواک در کار نقل و انتقال محموله هاي هروئين اشرف به سرتاسر جهان، فعال بود و از گذرنامه سياسي خود در اين عرصه بهره برداري مي کرد. 163- زنان دربار به روايت اسناد ساواک، جلد اول، ص 322 . 164- همان، ص 356 . 165- دانشجويان مسلمان پيرو خط امام (ره)، از ظهورتا سقوط،صص 196- 197 . 166- همان، جلد اول،صص 8 و 1 . 167- فردوست، حسين، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد اول، ص 236 . 168- سند شماره 24 از مجموعه اسناد اشرف پهلوي، به نقل از کتاب پهلوي ها، ص 278 . 169- سند شماره 45، از مجموعه اسناد اشرف پهلوي . 170- مرکز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده اشرف پهلوي، گزارشات ساواک، کد بازيابي، 12168 . 171- داوود معنوي در شمار کلان سرمايه داران و زمين خواران يهودي بود که با توجه به قدرت بهائيان در دستگاه حاکمه شاه به اين فرقه ضاله گرويد. وي از طريق زد و بند با دربار صدها هکتار از اراضي مرغوب پايتخت از جمله زمين هاي عباس آباد تا بالاي خيابان مير داماد، همچنين پاساژها، املاک تجاري و مجتمع هاي مسکوني بسياري را در تملک داشت. تنها بازمانده وي دختري به نام «نيکو» بود که در سال 1358 با آهنگسازي افغاني به نام «فريد زلاند» ازدواج کرد. اما اين دو عليرغم داشتن پسري به نام «رهي» از هم جدا شدند. نيکو معنوي هم اکنون در لندن زندگي مي کند. گفتني است بخشي از اموال «معنوي » از جمله منزل مسکوني وي در خيابان بخارست پس از انقلاب اسلامي مصادره شد. 172- مرکز اسناد انقلاب اسلامي، گزارشات و مکاتبات مربوط به اشرف پهلوي،کد بازيابي 592 . 173- ح . م . زاوش، اسنادي در شناخت جبهه مستکبرين و عناصر ضد انقلاب، سال 1358. 174- مرکز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده اشرف پهلوي، کد بازيابي 12168. 175- نراقي، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوين، انتشارات رسا، ص 106. 176- فريدون مهدوي در سال 1311 شمسي در تهران به دنيا آمد. او فرزند حسن مهدوي و نوه حاج محمد حسين امين الضرب ثروتمند معروف دوره قاجار بود. در خردسالي همراه پدرش - که مغضوب شده بود- به اتريش رفت . تحصيلات ابتدايي را در اين کشور گذراند و تحصيلات عالي را در دانشگاه سوربن به پايان برد و دکتراي اقتصاد گرفت. سپس به ايران برگشت و به استخدام بانک توسعه صنعتي در آمد. در سال 1341 به دليل عضويت در جبهه ملي بازداشت شد و يک سال در زندان ماند. وي پس از آزادي مجددا به بانک توسعه صنعتي برگشت و اندکي بعد به معاونت کل اين بانک رسيد و همزمان به عنوان مشاور اقتصادي هويدا نخست وزير انتخاب شد. در سال 1353 به عنوان وزير بازرگاني معرفي گرديد. در دوران وزارت او ماجراي سوء استفاده و خريد شکر پيش آمد. وي پس از يک سال از اين مقام کناره گرفت و به عنوان وزير مشاور در امور ورزش منصوب شد و پس از سقوط دولت هويدا به اروپا رفت. در شهريور 1357 هويدا وي را به تهران فراخواند و مامور مذاکره با جبهه ملي ساخت . اما چند روز بعد همراه با هويدا از سوي فرمانداري نظامي تهران بازداشت گرديد مهدوي در روز 22 بهمن از زندان گريخت و خود را به اروپا رساند. وي بسيار ثروتمند بود. 177- روزنامه فرانسوي لوموند، مورخه 5 مارس 1972. منبع:مهدوی،منصور،نيمه پنهان 34اشرف پهلوی،انتشارات کیهان،1388 ادامه دارد... /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5776]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها