زندگی نامه اشرف پهلوی(8) مافيا عليه اشرف

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

زندگی نامه اشرف پهلوی(8) مافيا عليه اشرف نویسنده: منصور مهدوی اشرف اکثر ايام سال را از کيسه بيت المال در خارج از کشور، بويژه در اروپا مي گذارند و به کازينوها و قمارخانه هاي اشرافي مي رفت. در يکي از همين شب ها و در راه بازگشت از يک کازينو بود که اتومبيل وي مورد هجوم يک گروه مافيايي مسلح قرار گرفت. پخش خبر حمله مسلحانه سه ناشناس نقاب دار در منتقه «آنتيپ» فرانسه، توسط راديو « مسکو» باعث شد تا با دستور شخص شاه به سناتور «مصباح زاده» مدير اسبق «کيهان»، اين روزنامه به همين مناسبت شماره فوق العاده منتشر سازد و براي سرپوش نهادن بر اين رسوايي بزرگ، اين حادثه را به آدم ربايي به قصد اخاذي نسبت بدهد: «توطئه ترور والاحضرت اشرف، مي خواستند والاحضرت را بربايند.»(204 ) روزنامه کيهان در ذيل اين تيترهاي درشت مي نويسد: «خبرگذاري فرانسه از آنتيپ در جنوب فرانسه گزارش داد پريشب والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي در معرض يک توطئه سوء قصد و ترور قرار گرفتند. در اين توطئه هيچ گونه آسيبي به والاحضرت نرسيد ولي يکي از همراهان والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوي به نام فروغ خواجه نوري هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. به قرار اطلاع رسيده راننده والاحضرت نيز درآن توطئه سوء قصد زخمي شده است. والاحضرت اشرف پهلوي که در راه آمريکا در جنوب فرانسه به سر مي بردند اينک در محل اقامت خود استراحت مي کنند. هم زمان با اخبار خبرگزاري فرانسه، خبرگذاري پارس نيز گزارش داد که حدس زده مي شود سوء قصد کنندگان، قصد ربودن والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي را داشته اند. پليس فرانسه اين واقعه را شديداً زير پيگرد قرار داده است. بنا به گزارش ديگري از خبرگزاري فرانسه حادثه در «ريويرا» در جنوب فرانسه روي داده است .پليس فرانسه اعلام کرد يکي ديگر از همراهان والاحضرت نيز از آسيب مصون مانده است. طبق گزارش آسوشيتدپرس خانم فروغ خواجه نوري بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شده است. گزارش اين خبرگزاري حاکي است که دونفر از همراهان والاحضرت مجروح شدند. طبق گزارش خبرگزاري ها توطئه گران به طپانچه مسلح بودند و بعد از سوء قصد با يک اتومبيل [پژو 504 ] «سدان» فرار کردند. اتومبيل مذکور بعدا در چند کيلومتري محل حادثه پيدا شد. پليس اظهار داشت هنوز از هويت توطئه گران اطلاعي ندارد اما احتمال مي رود توطئه جنبه سياسي داشته باشد . شاهدخت اشرف پهلوي چند روز پيش به دنبال اجلاس يونسکو در پاريس براي گذراندن يک تعطيلات کوتاه مدت به آنتيپ در جنوب فرانسه رفته بودند. شاهدخت اشرف قرار است به زودي براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به نيويورک سفر کنند. آخرين گزارش خبرگزاري فرانسه در آخرين گزارشي که از پاريس مخابره کرد، تعداد مهاجمان و تروريست ها را سه نفر اعلام داشت. خانم همراه والاحضرت (فروغ خواجه نوري ) کشته شد، راننده زخمي شد و نفر چهارم که يک بازرگان ايراني بود آسيب ديد. تروريست ها قبل از فرار به اتومبيل متوقف شده با طپانچه هاي کاليبر 43 /11 ميليمتري آتش گشودند. آنها در يک اتومبيل پژو 504 سدان آبي رنگ سرقت شده در شاهراه 559 اتومبيل والاحضرت را متوقف کردند. کارآگاه ژاک بسون در اين مورد به خبرنگاران گفت اننده، محافظ والاحضرت نبوده است. وي گفت حمله انگيزه سياسي داشته زيرا جنايتکاران معمولي که انگيزه آدم ربايي يا سرقت دارند هيچگاه به اتومبيل والاحضرت که در کنارمتوقف شده بود، تير اندازي نمي کردند. کارآگاه مذکور اسامي همراهان والا حضرت را خانم فروغ خواجه نوري، نادر بيجارچي و امير اعتماديان گزارش کرده است. پليس بلا فاصله در نواحي بين کان و ويلاهاي نزديک محل حادثه به تحقيق پرداخت. اتومبيلي که تروريست ها از آن استفاده کرده بودند چند ساعت قبل از حادثه از يک بازرگان ساکن کان ربوده شده بود. امير اعتماديان که رانندگي اتومبيل والاحضرت را بر عهده داشت، به پليس گفته است چند بار با اتومبيل به عقب اتومبيل سوء قصد کنندگان کوبيده است، اما آنها به سرعت فرار کرده و چند ميل دورتر اتومبيل پژو بي شماره خود را رها کرده و ظاهرا با اتومبيل مسروقه ديگري رفته اند. وي گفت سوء قصد کنندگان ماسک زده بودند و دونفر از آنها به تيراندازي پرداخته و جاي گلوله ها بر بدنه اتومبيل والاحضرت باقيمانده است. چند ناشناس با تلفن به پليس فرانسه مسئوليت حادثه را بر عهده گرفتند.»(205 ) روزنامه کيهان پس از انحراف قضيه به سمت آدم ربايي و يا ترور سياسي، در جهت جلب ترحم افکار عمومي، تصويري از «فروغ خواجه نوري» همنشين مجالس پر از فساد و تباهي اشرف، همراه با مصاحبه اي سوزناک با شوهرو افراد خانواده وي به چاپ مي رساند، آن هم با اين فضا سازي: «بعد از ظهر امروز به محض اينکه دکتر علي اصغر همايونفر شوهر خانم فروغ خواجه نوري از ماجراي کشته شدن همسرش طي يک هجوم مسلحانه با خبر شد، در حالي که دچار ناراحتي قلبي شده بود، بلا فاصله با مقامات مسئول تماس گرفت و مقدمات مسافرت خود را به جنوب فرانسه آماده کرد.»(206) کيهان در ادامه اين خبر پر از تناقض که از سويي ازحمله قلبي شوهرخواجه نوري خبر مي ده و در همان حال وي را در حال عزيمت به فرانسه به تصوير مي کشد. از قول شوهر وي - که سالها به صورت جدا از هم زندگي مي کردند و هر يک سرگرم فساد هاي خود بودند و تنها در مجالس خصوصي اشرف به صورت اتفاقي يکديگر را مي ديدند و بيگانه وار از کنار هم مي گذشتند - با لحني پر سوز و گداز مي نويسد: «وي که از اين حادثه فوق العاده متاثر شده بود به خبر نگار کيهان گفت: همسرم زني بسيار مهربان بود و از حدود 38 تا 40 سال قبل خدمتگزار والاحضرت اشرف پهلوي بود. او سپس در مورد ازدواجش با خانم فوغ خواجه نوري گفت: حدود 13 سال قبل با خانم فروغ ازدواج کردم. از ايشان سه فرزند به نام هاي ژاله، مرضيه و علي باقي مانده است.»(207) و در پايان نيز از «اشرف پهلوي» تصوير انساني آزاده و مبارز راه آزادي و پيکار با جهل ارائه مي شود آنگونه که افکار عمومي به اين سمت سوق داده شود که اين حادثه، توسط تروريست هاي با گرايش چپ مثل گروههاي « بريگارد سرخ» و «بادر ماينهوف» که آن روزها در اروپا بسيار فعال بودند، برنامه ريزي شده است: «والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوي در اوايل ماه جاري براي شرکت در اجلاس ويژه کميته جهاني پيکار با بيسوادي وابسته به يونسکو به پاريس سفر کردند در آن اجلاس والاحضرت نگراني خود را از عدم پيشرفت مبارزه با بي سوادي در مقياس بين المللي اعلام کردند. والا حضرت اشرف در سالهاي اخير فعاليت هاي ديپلماتيک گسترده اي داشته اند، ايشان رياست کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد را بر عهده دارند.» (208) سپهبد پاليزبان يکي از ژنرال هاي سفاک شاه در کتاب خاطرات خود درباره فروغ خواجه نوري مي نويسد: «خواجه نوري با اشرف پهلوي شريک بود و به کليه مالکين اراضي شرق تهران پارس و حتي برخي صاحبان خانه ها ابلاغ نموده بودند که املاک شما در طرح مجتمع ساختماني قرار گرفته است و قيمت ملک شما ارزيابي و پرداخت مي شود. معلوم نيست مطابق چه قانوني به اين اجحاف دست زده بودند .»(209) دراين ميان دربار ايران، در جهت سرپوش نهادن بر اين رسوايي بزرگ، به سياق ماضي، با اجير نمودن برخي از مطبوعات غير معتبر خارجي آنان را به صحنه آوردند تا درباره اين حادثه بنويسند: «اروپا از نظر ناامني به قرون وسطي برمي گردد زيرا تروريستها، آدم رباها و ديگر عناصر ضد اجتماعي در همه جا پراکنده اند ... در شبکه تروريستي کساني که مدعي داشتن نظرات سياسي هستند با آنهايي که براي پول آدم مي کشند يا افراد را گروگان مي گيرند متحد شده اند، اين يک نسخه تازه از «مافيا» به شمار مي ود که از ترور و آدم بايي به عنوان وسيله اي براي جمع آوري پول استفاده مي کنند.»(210) نويسنده در ادامه در جهت عادي جلوه دادن اين حادثه ياد آور مي شود: «شخصيت هاي معروف را نبايد تنها هدف هاي حمله تروريست ها دانست، در هلند صد ها کودک و زن نيز گروگان گرفته شده اند، در ايتاليا دو کارگر که حاضر نبودند در يک اعتصاب غير قانوني شرکت کنند، از خانه خود ربوده شدند و بعداً اجساد آنها در يک کانال فاضلاب پيدا شد. در آلمان فدرال، کشيش يک روستاي کوچک جزو قربانيان تروريست ها بوده است ... در حال حاضر بسياري از شخصيت هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي اروپا از بيم گروگان گرفته شدن زير پوشش ارتش هاي کوچک خصوصي رفت و آمد مي کنند .»(211) جالب اينکه اشرف پهلوي سه روز پس از اين حادثه به ايران باز مي گردد و مثل برادرش « محمدرضا» با وقاحت ادعا مي کند که دست خداوند حافظ او بوده و هست: «والا حضرت اشرف: قدرتي مافوق قدرت مافوق قدرت گلوله، حافظ ماست.»(212) بدين ترتيب براي مدتي شکرگذاري به درگاه خدا و نگارش مقاله هاي تملق آميز در دستور کار کارگزاران و نشريات وابسته قرار گرفت، اما با وجود اين صحنه سازي ها، روايت ديگري از اين ماجرا در ميان مردم کوچه و خيابان دهان به دهان مي گشت تا اين نکته به اثبات برسد که هجوم اين همه تبليغ دروغ در برابر مردم رنگ مي بازد. مردمي که هيچ گاه دروغ پردازي هاي رژيم پهلوي را باور نکردند. روايت حادثه در اولين ساعات روز 21 شهريور ماه سال 1356، اشرف پهلوي به همراه نديمه اش « فروغ خواجه نوري» و معشوق هايش «نادر بيجارچي» و «امير اعتماديان» و «روبن گلسرخيان» پس از مدتي ولگردي در قمارخانه هاي «کان» واقع در جنوب فرانسه، هنگامي که از فرط استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلي روي پا بند نبودند، تصميم گرفتند جهت استراحت به ويلاي اشرف بروند. خودروي اشرافي آنها - «رولزرويس»- به آرامي در جاده کنار دريا به سمت «ژوئن دپر» در حال حرکت بود. اشرف و همپالگي هايش نيز مدهوش و لايعقل مشغول رد و بدل کردن الفاظ رکيک به يکديگر بودند. ناگهان يک پژو 504 آبي رنگ از آنها سبقت گرفت، وقتي مانور سبقت گيري به پايان رسيد، خودروي حامل اعضاي مافيا، «رولزرويس» حامل اشرف را وادار به توقف کرد و پس از آن، دو تن از سرنشينان پژو، اشرف و همراهانش را به گلوله بستند. در اين حادثه «فروغ خواجه نوري » به دليل اصابت دو گلوله به مغزش درجا مرد. يکي از معشوق هاي اشرف نيز که رانندگي خودرو را بر عهده داشت، زخمي شد. به گفته شاهدان اشرف که در اين زمان در صندلي جلوي اتومبيل و در کناريکي از معشوق هايش به نام روبن گلسرخيان نشسته بود، جان سالم به در برد و نديمه اش فروغ خواجه نوري - که در صندلي عقب قرار داشت - کشته شد. خبر اين حادثه همان روز به تهران رسيد و روزنامه هاي خبري کشور، از جمله روزنامه کيهان همان گونه که بيان شد به اين مناسبت شماره فوق العاده منتشر کردند. شواهد و مدارک موجود نشان مي داد که اشرف پس از بازگشت از يک قمار خانه در شهر «کان» واقع در امير نشين مونت کارلو، مورد هجوم يک گروه از گانگسترهاي که با اشرف پهلوي در مورد مواد مخدر اختلاف داشتند، قرار گرفته است. اشرف در خاطرات خود در پيرامون چگونگي اين حادثه مي گويد: «در تابستان 1356 با عده اي از دوستان در منزلم در «ژئن دپر» به سر مي بردم . شبي در يکي از رستوران هاي مورد علاقه ام ... شام خورديم . پس از شام به کازينوي بام پيچ ... رفتيم . نزديک ساعت سه بامداد از کازينو خارج شديم ... کناره راننده نشستم ... ناگهان يک اتومبيل پژو سياه با آخرين سرعت از ما سبقت گرفت و سپس به چپ پيچيد و راه را بر ما سد کرد. آن گاه دو مرد مسلح از اتومبيل بيرون پريدند و شروع به تيراندازي کردند. راننده ... پايش را روي گاز گذاشت و با رولزرويس سنگين به عقب پژو زد ...در حالي که آماج تيرها بوديم، راننده دنده عقب زد و بار ديگر با سرعت رولزرويس را به پژو کوفت. من خودم را روي کف ماشين انداختم ... لحظه اي بعد فريادي از عقب اتومبيل به گوم رسيد. يکي از دوستانم تير خورده بود و خون از چشمهايش فوران مي کرد ... زن زخمي را به بيمارستان رسانديم، پس از نيم ساعت خبر دادند که فوت کرده است. روز بعد که اتومبيل را ديدم متوجه شدم که نجات من به يک معجزه شبيه بوده است. چهارده گلوله شليک شده بود و بيشتر آنها به طرفي که من نشسته بودم اصابت کرده بود ...»(213 ) پس از اين حادثه رژيم پهلوي يک برنامه وسيع تبليغاتي راسازمان داد و وزارت اطلاعات چندين روز پياپي با ارسال مقالاتي به روزنامه ها مي کوشيد تا اين حادثه را يک رويداد سياسي جلوه دهد و آن را در ارتباط با موقعيت و جايگاه اشرف پهلوي به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد و محصول حسادت کساني که قادر به تحمل و ديدن رفاه و آسايشي که از رهگذر حکومت پهلوي و انقلاب سفيد نصيب ملت ايران شده نيستند، قلمداد نمايد. اما مردم فريب اين تبليغات را نمي خوردند و مي دانستند که اين حادثه به رابطه اشرف با مافيا باز مي گردد و اکثريت مردم نام روبن گلسرخيان، فاسق اشرف که در آن شب همراه او بود را مي دانستند و مرتب بر زبان مي آوردند. در پاره اي از اداره ها و سازمان ها مراسم فرمايشي دعا و نيايش به مناسبت رفع خطر از وجود اشرف پهلوي برگزار شد. با اينکه اکثر کارکنان ادارات از حضور در اين گونه مراسم خودداري مي کردند، ولي وزارت اطلاعات اخباري بدون عکس از آن مراسم تنظيم مي کرد و جرايد را به چاپ آنها وادار مي ساخت: «به مناسبت رفع خطر از وجود والاحضرت اشرف پهلوي روز گذشته مراسمي به منظور نيايش و شکرگزاري در سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي برگزار شد. در اين مراسم ابتدا... معاون مدير عامل درباره حادثه سوءقصد ... مطالبي را ايراد کرد، سپس دکتر نصرت الله کاسمي، مشاور عالي سازمان، بيانات مفصلي در شرح سجاياي اخلاقي والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي و تلاش خستگي ناپذير والاحضرت در خدمات اجتماعي ... ايراد نمود.»(214 ) روايت ديگر ماجرا گفته مي شود که«اشرف پهلوي» در زماني که تازه دستش در کار قاچاق باز شده بود، به دليل موقعيت متزلزل برادرش «محمدرضا» در دوران اوايل سلطنتش، با رهبران مافياي بين المللي تهيه و توزيع مواد مخد بر سر يک سفره نشسته بودند، در آن روزگار اشرف «حق دلالي» محموله هاي مواد مخدر خود را به خاطر پشتيباني و توزيع آنها، به پدر خوانده هاي مافيا مي پرداخت. آنها نيز سهم وي را به خاطر تامين انواع مواد مخدر و ترانزيت از خاک ايران و حمل آنها با کاميون هاي دربار شاهنشاهي تا قلب اروپا، محفوظ مي داشتند، اما در اواخر سلطنت «محمدرضا پهلوي» اشرف که برادرخود را قدرت بلا منازع و ژاندارم منطقه مي پنداشت به توافق هاي خود با مافياي مواد مخدر، پشت پا زد و از پرداخت حق حساب به آنها امتناع ورزيد، بدين خاطر پدر خوانده هاي مافياي جهاني مواد مخدر با ترتيب دادن نقشه گلوله باران خودروي حامل اشرف به او ضرب شست نشان داده و در عمل ثابت نمودند که حتي در قلب اروپاي سرشار از آرامش هم مي توانند او را بکشند. البته پس از اين حادثه، «اشرف» حساب کار دستش آمد و همکاري خود را با مافيا از سر گرفت، ورنه درسايه بلند پروازي هاي خود مي خواست مافيا را از معادله خود حذف کند. پي‌نوشت‌ها: 204- شماره فوق العاده روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 . 205- فوق العاده روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 . 206- همان . 207- فوق العاده روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 . 208-فوق العاده روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 . 209- خاطرات سپهبد سابق پاليزبان، ص 470 210- ترجمه متن در روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 درج شده است . 211- ترجمه متن در روزنامه کيهان، مورخه 23 / 6 / 1356 درج شده است . 212- روزنامه کيهان، مورخه 26 / 6 / 1356 . 213- پهلوي، اشرف، من و برادرم . 214- روزنامه کيهان، مورخه 28 / 6 / 1356 . منبع:مهدوی،منصور،نيمه پنهان 34اشرف پهلوی،انتشارات کیهان،1388 ادامه دارد... /ج

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 591]