محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845145460
زندگی نامه اشرف پهلوی(8) عوام فریبی و کسب شهرت حضور در نهادهاي بشر دوستانه!
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زندگی نامه اشرف پهلوی(8) عوام فریبی و کسب شهرت حضور در نهادهاي بشر دوستانه! نویسنده: منصور مهدوی راه يابي به سازمان ملل محمد رضا پهلوي در طي دوران سلطنتش به برادران و خواهرانش اجازه دخالت در امور سياسي و فعاليت هاي مملکت داري را نمي داد و هميشه آنها را سايه وار و در حاشيه قدرت قرار مي داد. کارشناسان تاريخ معاصر ايران اين امر را ناشي از احساس خطري مي دانند که او همواره از ناحيه آنها مي کرد و اين وحشت را داشت که مبادا از سوي آنان کنار گذاشته شود. اما شاه هيچگاه چنين احساسي نسبت به اشرف نداشت. نگاهي به ليست مشاغل و عناويني که اشرف پهلوي داشت، نشان دهنده اين امر است. همانطور که در صفحات پيشين اشاره شد و به موجب اسناد و مدارک در دسترس، اشرف پهلوي از اوايل سلطنت برادرش تا سال 1357 دخالتي آشکار در امر کشور داشت و در برخي از وقايع دهه 1320 و از ابتداي آغاز نهضت ملي کردن صنعت نفت، اشرف پهلوي حضور آشکاري دارد، اقدامات اشرف پهلوي در اواسط اين دهه و گرد آوري برخي از رجال سياسي و نظامي و روزنامه نگاران در اطراف خود و سازماندهي باند و شبکه اي در اطراف خود، نمونه اي از تلاش هاي وي براي تاثير گذاري بر مسائل سياسي بود. با پيروزي کودتاي 28 مرداد 1332 اشرف که دخالتي فعال در اجراي آن داشت، بر تلاش هاي خود براي ايفاي نقشي پر رنگ تر در امور کشور افزود و از همان آغاز براي خود موقعيتي ممتازتر از ديگر خواهران و برادران مطالبه کرد. تدارک مراسم و تشريفات به هنگام بازگشت اشرف از اروپا به ايران درپايان سال 1332 و حضور نخست وزير، وزيران و مقامات لشکري در فرودگاه مهر آباد مؤيد موافقت محمد رضا پهلوي با اعطاي موقعيتي ممتاز تر از ديگر برادران و خواهرانش به اشرف بود. گروهي از کارشناسان معاصر ايران موافقت شاه با واگذاري نقشي پررنگ تر به اشرف را ناشي از همزاد و دوقلو بودن او با محمدرضا پهلوي مي دانند. بي شک اين همزاد بودن شاه و اشرف، علاقه و وابستگي عاطفي ميان شاه و اشرف را افزون تر از ديگر خواهران و برادرانش مي کرد. اما زن بودن اشرف در اين امر تأثيري مهم تر داشت و موجب مي شد که شاه به همين دليل از جانب وي احساس خطر نکند. اصولا محمدرضا پهلوي با خواهران تني اش، يعني شمس و اشرف روابط بهتري داشت و آنان را بيشتر از ديگران در مدار توجه قرار مي داد. نگاهي به مسئوليت هايي که شمس پهلوي و اشرف پهلوي بر عهده داشتند، مؤيد اين نظر است. اشرف و شمس ده ها شغل و سمت داشتند در حالي که به دو خواهر ديگر محمدرضا پهلوي، يعني همدم السلطنه و فاطمه پهلوي هيچ مسئوليتي واگذار نشده بود به گونه اي که اکثريت مردم نمي دانستند که وي خواهري به نام همدم السلطنه دارد. اشرف نيابت رياست عاليه سازمان خدمات اجتماعي، رياست سازمان زنان ايران، سرپرستي کميته ايراني حقوق بشر، رياست هيئت امناي دانشگاه جندي شاپور اهواز، رياست هيئت امناي دانشگاه کرمان، رياست هيئت امناي دانشگاه کرمانشاهان و رياست هيئت امناي مجمع پزشکي بين المللي و چندين شغل و مقام تشريفاتي ديگر را بر عهده داشت. اما اين مشاغل تشريفاتي و نان و آب دار چنانکه بايد و شايد روحيه جاه طلب اشرف پهلوي را ارضا نمي کرد. او خواستار نقشي کاملاً جدي بود و به همبن سبب تلاش براي به دست آوردن چنين نقشي به تکاپو پرداخت و با کمک عوامل و افراد و عناصر با نفوذي که به عنوان يک باند در اطراف خود گرد آورده بود، برنامه ريزي در اين عرصه را آغاز کرد. اشرف خواستار يک مسئوليت سياسي و با اهميت در سطح بين المللي بود. اين خواسته از زماني که شاه همسرش فرح را به مقام نايب السلطنه منصوب کرد، در اشرف بيشتر تقويت شد. گماشتن اشرف به عنوان نماينده ايران در مجامع حقوق بشر موجب شد تا او خواستار مقام رياست هيئت نمايندگي در سازمان ملل متحد شود. در اين سال ها رژيم پهلوي در دنيا به عنوان رژيمي مستبد، خشن و سرکوبگرکه هيچ گونه توجهي به اعلاميه جهاني حقوق بشر و کنوانسيون هاي الحاقي آن نداشت، شناخته شده بود. زندان هاي ايران پر از زندانيان سياسي بود و رژيم پهلوي عناصر مبارز و آزاديخواه را در بدترين شرايط به بند کشيده بود و با غير انساني ترين روش ها و شکنجه هاي قرون وسطايي با آنان رفتار مي کرد. آوازه رفتار غير انساني و دور از موازين حقوق بشر رژيم پهلوي در سرتاسر جهان پيچيده بود و محمدرضا پهلوي به عنوان پادشاه و رهبر يکي از پليسي ترين و سرکوبگرترين رژيم هاي جهان شناخته مي شد و هر سال صدها نفر از مبارزان در بيدادگاه هاي شاه حتي به جرم انديشيدن و خواندن کتاب هاي ممنوعه به اعدام و حبس هاي طولاني محکوم مي شدند. جوخه هاي اعدام رژيم مدام فعال بودند و هر سال چندين مورد اعدام فعالين سياسي به کميسيون حقوق بشر گزارش مي شد و جرايد و رسانه هاي جهان گزارش هايي از رفتار غير انساني مأموران ساواک را به دست چاپ مي سپردند و ده ها مورد خبر مرگ آزاديخواهان در زير شکنجه به گوش جهانيان مي رسيد. هر گاه که خبر محاکمه گروهي از فعالين سياسي پخش مي شد، نامه ها و طومارهاي متعددي از سراسر جهان و با امضاي رجال و نويسندگان و هنرمندان و شخصيت هاي جهاني به ايران ارسال مي شد و گروه هاي طرفدار حقوق بشر مي کوشيدند تا از رهگذر اقدامات تبليغاتي و ايجاد گروه هاي فشار، رژيم را تحت تاثير قرار دهند و از اين طريق شرايط محاکمه عادلانه تري را براي متهمان سياسي ايجاد نمايند. البته رژيم پهلوي هم در اين ميانه ساکت و آرام نبود و با مدد لابي قدرتمندي که در اختيار داشت و از رهگذر بذل و بخشش پول هاي کلاني که از طريق حراج منابع نفتي ايران به دست آمده بود، در ميان روزنامه ها و مسئولين رسانه ها و چاپ رپرتاژهاي رنگارنگ و اعطاي کمک هاي بي حساب و کتاب و کشاندن مديران و سردبيران جرايد معروف و رسانه هاي ديداري و شنيداري و نوشتاري به ايران و فراهم ساختن وسايل خوشگذراني آنان، موجباتي را فراهم مي ساخت تا تبليغات گروه هاي آزاديخواه را خنثي سازد و افزون بر آن سيمايي انساني از خود در اذهان عمومي جهان ترسيم نمايد. برگزاري اجلاس جهاني کميسيون حقوق بشر در تهران نمونه اي از اقدامات لابي قدرتمند رژيم پهلوي و ثمره هزينه کردن ميليون ها دلار در اين عرصه بود. در اين اجلاس بود که شاه، خواهرش اشرف را به عنوان نماينده ايران معرفي کرد و کارشناسان و استراتژيست ها و عناصر قلم به مزد رژيم، نطق هاي کوبنده اي را براي اشرف فراهم ساختند و اشرف در کسوت يک عنصر طرفدار آزادي و منزلت انسان به ايفاي نقش پرداخت و نطق هاي پر سر و صدايي را در اين کميسيون ايراد کرد. البته اشرف علاوه بر مشاغل نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد، رياست سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي و رياست کميته ملي پيکار با بيسوادي، نمايندگي زنان ايراني را هم بر عهده داشت و همه ساله به مناسبت کشف حجاب زنان ايراني که به زور سرنيزه سربازان رضا خان انجام گرفت، به سخنراني مي پرداخت. و در همين ارتباط انبوه خبرهايي که با گرايش مثبت از اشرف در جرايد به چاپ مي رسيد، گزارش ديدار وي با اعضاي کلوپ زونتا (215 ) نمونه اي از اين دست خبرهاست: «والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي رياست سازمان عاليه زنان ايران، بعد از ظهر ديروز اعضاي کلوپ زونتا[را] در کاخ سعد آباد به حضور پذيرفتند. در اين شرفيابي.. ابتدا مهناز افخمي، دبير کل سازمان زنان ايران، حوري مقدم رئيس هيئت مديره کلوپ زونتا را به حضور والاحضرت معرفي کرد و آنگاه خانم حوري مقدم ضمن گزارش هاي کلوپ مذکور، وابستگي کلوپ زونتا را به سازمان زنان ايران از والاحضرت تقاضا کرد. والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي ضمن اشاره به لزوم همکاري و هم فکري و اتحاد بين گروه هاي مختلف زنان اوامري در جهت پيشبرد زن صادر فرمودند، در اين شرفيابي آرم مخصوص کلوپ زونتا به حضور والاحضرت تقديم شد.»(216) طرفه آنکه «اشرف پهلوي» با وجود حضور صدها زنداني سياسي در زندان هاي رژيم برادرش و همچنين تبعيد، شکنجه و قتل ناراضيان و صد ها مورد ديگردر رژيم پهلوي، هيچ گاه در سازمان ملل متحد تحت عنوان موأخذه قرار نمي گرفت. زيرا آنچه براي آمريکا، اسرائيل و غرب مهم بود، غارت سرمايه هاي خدادادي اين ملت بود و نقض شدن حقوق بشر که امروز توسط آنها مطرح مي شود، صرفا يک بهانه جويي است. در کسوت دفاع از حقوق بشر راهيابي به صحنه هاي بين المللي و ايفاي نقش در سازمان هاي فرامرزي، بويژه نهادها و مجامع وابسته به سازمان ملل متحد از خواست هاي مهم اشرف پهلوي بود. اين خواست از اواسط دهه 1340 که او به اوج اقتدار خود رسيده و به رياست عاليه چند سازمان و نهاد مهم کشوري منصوب شده بود، دامنه و شتاب بيشتري گرفت. اشرف در اين سالها در کنار تلاش خستگي ناپذيرش براي کسب پول بيشتر و سوءاستفاده هاي گسترده تر، کوشش وسيعي هم براي دستيابي به اين گونه مشاغل و مناصب را آغاز کرد و از راه هاي مختلف درصدد جلب موافقت برادرش بود و اينگونه تلاش هايش کم و بيش با موفقيت همراه مي شد. اشرف در بهمن ماه 1345 در ميان بحت و حيرت مردم به عنوان نماينده و رئيس هيئت نمايندگي ايران در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد منصوب شد. اجلاسيه کميسيون حقوق بشر قرار بود از روز اول اسفند ماه به مدت شش هفته در مقر اروپايي سازمان ملل متحد در ژنو آغاز به کار کند.(217 ) او که آگاهي چنداني درباره کميسيون حقوق بشر و اهداف و برنامه هاي آن نداشت، در نخستين اقدام دکتر منوچهر گنجي، عضو بريده از کنفدراسيون دانشجويان ايراني و از عوامل نفوذي سازمان سيا در آن مجموعه را به عنوان معاون نماينده ايران معرفي کرد و سپس همراه گروهي از مشاوران خود و عده اي از سياستمداران و خبرگان فن عازم ژنو شد. کارگزاران سازمان ملل و گرو هاي وابسته به دولت هاي امپر ياليستي به دليل غارت کشور در رژيم پهلوي، با انتصاب اشرف پهلوي به عنوان نماينده ايران در کميسيون حقوق بشر مخالفتي نداشتند و پس از ورود اشرف به ژنو، نماينده راديوي سازمان ملل با وي مصاحبه اي ترتيب داد و افزون بر پخش اين مصاحبه، بخش هايي ازآن به صورت خبر مکتوب و نوشتاري، در اختيار خبرگزاري ها و جرايد بين المللي قرار گرفت. به بيان ديگر مجامع مذکور رضايت خود را از انتصاب اشرف پهلوي، با تبليغ وسيع به سود او وتصميم براي پخش سخنراني وي به عنوان يک سند رسمي اعلام داشتند. روزنامه کيهان آن زمان نوشت: «کميسيون حقوق بشر تصميم گرفت متن کامل بيانات والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي به عنوان يک سند رسمي پخش گردد.»(218) لحن سخنراني اشرف در اجلاسيه بيست و سوم کميسيون حقوق بشر در ژنو بسيار تند و بي پروا بود و به سخنان نمايندگان سازمان ها و دولت هاي انقلابي شباهت داشت. اشرف - در حالي که برادرش در دنيا به عنوان ديکتاتوري سفاک شهرت داشت - در بخشي از سخنان شعار آلود خود که از قبل برايش تهيه کرده بودند، شعار آزادي هاي فردي و اجتماعي سر داد و با وقاحت تمام گفت: «اينجانب مدتهاست که با علاقه و جديت در جريان کارهاي اين کميسيون بوده ام. البته نه به عنوان يک نفر حقوقدان، بلکه به عنوان يک نفر انسان معمولي که به شايستگي ابناء بشر اعتقاد داشته و آرزوي استقرار عدالت و برابري و برادري را در ميان افراد آدمي دارد ... از شما چه پنهان که اينجانب از کندي پيشرفت اقدامات سازمان در مورد حمايت بين المللي حقوق بشر تا حدي متأثر و مأيوس بوده ام. اما تأثر و يأس من هرگز از جهت کار کميسيون نبوده، بلکه مربوط به سياست آن عده از دولت هاي عضو بود که به وظيفه خود در مورد همکاري باسازمان ملل براي اجراي مواد منشور به منظور تشويق و احترام به حقوق بشر و آزادي هاي اساسي براي همگان بدون تمايز از حيث نژاد، جنس، زبان يا مذهب احترام نگذاشته اند و در تحقق مستحق شماتت و سرزنش مي باشند. وظيفه اين کميسيون تحقق بخشيدن و اجراي حقوق و آزادي هاي فردي است و هرگز نبايد به چيزي کمتر از آن اکتفا شود... حيثيت دوران و تمدن ما به واسطه اغماضي که در برابر نقض حقوق بشر از خود نشان داده ايم لکه دار شده است. نسل هاي آينده و مخصوصا فرزندان اين انسانهاي بي پناه هرگز اين بي طرفي و بي اعتنايي ما را درباره چنين اهانت هاي وقيحانه اي که در جمهوري جنوب آفريقا، در جنوب غربي آفريقا، در رود زيا[زيمباوه کنوني ]، در آنگولا، در موزامبيک، يا در سرزميني که به غلط گينه پرتغال مي نامند، نخواهد بخشيد. اکنون براي ما زماني رسيده است که ثمرات کارهاي انجام شده را بر آورد کنيم. آنچه بايد اکنون انجام شود اين است که اين لکه ننگ و شرمندگي را از صفحات تاريخ آينده برداريم ...»(219) وي در تمام جلسات بعدي اين کميسيون اينگونه شعارهاي عوام فريبانه را تکرار کرد و گفت: «انظار جهانيان در سالگرد حقوق بشر متوجه اعمال ماست و بايد تا فرصت باقي است تبعيض نژادي را در سراسر گيتي محکوم کنيم .»(220) پس از بازگشت اشرف پهلوي جرايد و راديو و تلويزيون کشور به تجليل و تمجيد از او پرداختند و با چاپ و پخش يک سلسله مطالب فرمايشي مدعي شدند که وي در مقام نماينده ايران حيثيت و اعتبار جهاني ويژه اي براي کشورمان کسب کرده است. اشرف پهلوي يک سال بعد به رياست هيئت نمايندگي ايران در شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد منصوب شد و به آمريکا رفت: «والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي به رياست هيئت نمايندگي ايران براي چهل و دومين اجلاسيه شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد انتخاب گرديدند و ديشب به آمريکا عزيمت نمودند.»(221) اين سفر اشرف به آمريکا مدت 5 هفته به طول انجاميد. او در طول اين سفر در سه کنفرانس بين المللي شرکت کرد و چندين مصاحبه با حضور خبرنگاران جرايد و خبرگزاري هاي بين الملي و نمايندگان راديو و تلويزيون هاي آمريکايي و اروپايي ترتيب داد. پس از اتمام اين ماموريت و بازگشت اشرف به ايران، جرايد و رسانه هاي داخلي که عموماً جيره خوار رژيم بودند، طبق معمول به تمجيد و تجليل از او پرداختند و سخنان او در جلسات کنفرانس را الهام بخش نمايندگان ساير کشورها دانستند!! در اين مسابقه چاپلوسي روزنامه کيهان گوي سبقت را از ديگران ربوده و چنين نوشت: «تا آنجا که از نوشته هاي مطبوعات خارجي و گزارشات خبرگزاريها بر مي آيد، نظرات مستدل و بيانات عميق والاحضرت در اين مجامع غالباً الهام بخش نمايندگان پاره اي از دول شرکت کننده براي اجراي برنامه هاي مشابه بوده و اين بيانات پيوسته با تحسين و ستايش همگان توام بوده است ... ترديدي نيست که شرکت والاحضرت در اين قبيل مجامع بين المللي با توجه به شخصيت معظم لها و تجربيات واطلاعات ذيقيمتي که در امور اجتماعي دارند، خود موجب کسب وجه و پرستيژ فوق العاده اي براي ايران مي شود.همچنانکه حضور والا حضرت در بيست و سومين اجلاسيه کميسيون حقوق بشر که چند ماه قبل در ژنو برگزار گرديد، اثر و اعتبار خاصي براي کشور ما همراه داشت.»(222) در تاريخ دوم ارديبهشت 1347 بنا به دعوت دولت ايران، اجلاس کميسيون حقوق بشر در تهران برگزار شد و اوتانت دبير کل وقت سازمان ملل متحد براي شرکت در جلسات آن به تهران آمد. شاه در جلسه افتتاحيه اين کنفرانس حضور يافت و به نمايندگان شرکت کننده خوش آمد گفت و دبير کل سازمان ملل متحد در مورد سالروز صدور اعلاميه جهاني حقوق بشر سخنراني کرد و اشرف پهلوي به رياست جلسات تهران انتخاب شد: «در جلسه امروز کنفرانس پس از سخنان اوتانت، جلسه به عنوان تنفس تعطيل شد و بعد والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي- رياست هيئت نمايندگي - ايران به رياست جلسات کنفرانس حقوق بشر در تهران انتخاب شدند. والاحضرت در اولين جلسه کنفرانس که در ساعت يازده بامداد تشکيل گرديد، طي نطقي که ايراد کردند، گفتند: از اعتمادي که به من ابراز داشتيد و مرا به رياست اين کنفرانس بين المللي بزرگ حقوق بشر انتخاب نموده ايد سپاسگزاري مي کنم ...»(223) اشرف پس از اشاره به اقداماتي که در کنفرانس اول حقوق بشر صورت گرفته و تصميماتي که تا کنون اتخاذ شده در حالي که به صدايش حالتي هيجاني داده بود، گفت: «کارهاي انجام نشده بسيار است. تبعيضات نژادي که اين همه بدبختي و بي عدالتي به دنبال مي کشد، هنوز در بسياري از نقاط جهان حکمفرماست و تبعيضات گوناگون ديگر، بسياري از گروه هاي انساني را از يکديگر جدا مي سازد و پرتگاه ميان کشورهاي غني و ملل در حال توسعه روز به روز فزون تر مي گردد و بيش از يک سوم مردم جهان هنوز دستخوش گرسنگي و بيماري و جهل هستند.»(224 ) اشرف اين سخنان را در شرايطي به لب مي آورد و براي مردم ستمديده اشک تمساح مي ريخت که در چند صد متري محل برگزاري کنفرانس حقوق بشر در تهران، زندان هاي رژيم پهلوي مالامال از مبارزان و آزاديخواهان بود و هر روز ده ها بار اعلاميه جهاني حقوق بشر لگدکوب خودخواهي، ستم و ديکتاتوري خاندان پهلوي مي شد، ضرب و شتم و شکنجه هاي قرون وسطايي هر روز تعدادي از مردم شريف ايران و بهترين فرزندان اين ملت را روانه گورستان هاي بي نام و نشان مي کرد. او در شرايطي از گرسنگان جهان سوم صحبت مي کرد که در گودها و بيغوله هاي دروازه غار تهران و در حلبي آبادهاي حاشيه تهران دسته دسته مردم از بي غذايي و گرسنگي و نبود بهداشت و برخوردار نبودن از حقوق اوليه انساني، تسليم مرگ مي شدند و پسران جوان به ورطه اعتياد و تباهي و دختران و زنان به مرداب فحشا سقوط مي کردند. کنفرانس جهاني حقوق بشر در تهران بعد از ظهر روز 23 ارديبهشت 1347 به کار خود پايان داد و در آخرين جلسه آن «اعلاميه تهران » که هر گونه اعمال محدوديت و دست درازي به حقوق بشر را محکوم مي کرد، به اتفاق آرا به تصويب رسيد.(225) چند ماه پس از برگزاري کنفرانس حقوق بشر در تهران، اشرف پهلوي براي شرکت در اجلاس بيست و پنجم کميسيون حقوق بشر به ژنو رفت و بنا به پيشنهاد دولت فرانسه به رياست اين اجلاس انتخاب شد: «والاحضرت شاهدخت شرف پهلوي ديروز در بيست و پنجمين اجلاسيه کميسيون حقوق بشر که در ژنو افتتاح شد، شرکت کردند... در جلسه ديروز بنا به پيشنهاد فرانسه و تأييد نمايندگان يوگسلاوي و نيجريه و نماينده زلاند جديد به رياست اين اجلاسيه انتخاب شد.»(226) گزينش اشرف پهلوي به رياست اين اجلاس محصول شخصيت و منزلت اجتماعي و سياسي وي نبود. بر اساس مدارک موجود اين انتخاب از رهگذر يک بده و بستان پشت پرده و يک برنامه از پيش تدوين شده، به مدد لابي ايران در سازمان ملل و مذاکرات سري و پنهان محقق شد. اشرف در اجلاس بيست و پنجم هم مانند اجلاسيه هاي قبل يک سلسله شعارهاي روبنايي داد و عدم اجراي مفاد اعلاميه حقوق بشر در کشورهاي مختلف و بي توجهي به قطعنامه هاي کميسيون حقوق بشر سازمان ملل را به زير مهميز و شلاق انتقاد گرفت. در حالي که رژيم پهلوي، خود بزرگترين ناقض حقوق حقه انسان ها بود: «ما چه مي بينيم؟ از يک طرف پرونده قطور تجاوزات به حقوق بشري و رنج هاي بي شماري که از اين تجاوزات براي برادران و خواهران ما در بسياري از نقاط جهان ناشي مي شود و از طرف ديگر انبوه متراکمي از قطعنامه ها و گزارش ها، آري آقاي رئيس [،] وقت آن رسيده است که از خود بپرسيم آيا اين قطعنامه ها و گزارش ها، مي توانند براي ايجاد تعادل وزنه اي باشند؟ بدبختانه نتايج حاصله هر چه باشد، جواب اين سوال منفي است. من بدبين نيستم، اما اينک واقع بيني مرا به ملاحظه اين حقيقت ناگوار مجبور مي کند؛ البته اين اجبار با غم و اندوه همراه است. در حالي که بيست سال از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر گذشته است، روزي نمي گذرد که ما شاهد تجاوزات جديدي در حيثيت انساني و حقوق او نباشيم ...» (227) تلاش براي تصاحب کرسي رياست سازمان ملل هيچ کس در هيچ گوشه اي از جهان حرف ها و سخنراني هاي سراسر دروغ اشرف پهلوي، اين عضو مافياي مواد مخدر و جرثومه فساد را جدي نمي گرفت و همگان مي دانستند که وي در اين عرصه صادق نيست و در کشور ايران، از رهگذر ديکتاتوري خاندان پهلوي هر روز بدترين و فجيع ترين جنايت ها انجام مي شود و به طور مداوم حقوق بشر لگدکوب مي گردد و در تهران اينگونه سخنراني هاي شعار آلوده اشرف پهلوي موجبات خنده و استهزاي شاه و اطرافيانش را فراهم مي آورد. امير اسدالله علم وزير دربار محمدرضا پهلوي، در خاطرات خود با اشاره به اين نکته، مي نويسد: «والاحضرت اشرف اجازه خواسته اند روز دوم فروردين بنياد خيريه خودشان را اعلام کنند. شاهنشاه قاه قاه خنديدند و فرمودند: آخر به خواهرم بگو يک طرف بنياد خيريه اعلام مي کني، يک طرف مثل ديوانه ها عقب پول هستي. از يک طرف نطق هاي آتشين در دفاع حقوق بشر مي کني، از طرف ديگر براي منافع خودت اگر باشد، پدر مردم را مي خواهي در بياوري .»( 228) البته برخي از شخصيت هاي سياسي و اجتماعي نيز با آگاهي از نقش ژاندارمي رژيم شاه براي آمريکا و غرب، به تمجيد و تجليل از اشرف پهلوي مي پرداختند وانتخاب او را به رياست کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد اقدامي اصولي و شايسته و محصول مجاهدت هاي وي در عرصه رسيدن به اهداف اين کميسيون دانستند. از جمله رنه کاسن برنده جايزه صلح نوبل 1967 و تهيه کننده طرح اعلاميه حقوق بشر در اين باره گفت: «انتخاب والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي به رياست کميسيون حقوق بشر روح تازه اي به کميسيون دميده و بر اهميت آن به عنوان مرجعي که رياستش با يک عضو خانواده سلطنتي است که در راه تامين حقوق بشر تلاش مي کند، افزوده است.»(229) و آقاي بويل(Boyel ) رئيس اجلاس قبلي کميسيون حقوق بشر در سخناني که به هنگام آغاز کار اجلاس بيست و پنجم ايراد کرد، گفت: «شايستگي و لياقت و مراتب فداکاري و صميميت والاحضرت [اشرف ] در جهت تأمين حقوق جهاني بشر مورد ستايش و تجليل قرار دارد.»(230) مطبوعات وابسته و جيره خوار داخلي و خارجي که بزرگنمايي خاندان پهلوي در صدر دستور کارشان قرار داشت، اين گونه ترهات و چاپلوسي ها در مورد اشرف پهلوي را در صفحات خود چاپ کردند. از جمله روزنامه « لاسوئيس» نوشت: «والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوي هميشه در دفاع از حقوق زنان پيشقدم و پيشاهنگ و نمونه و سرمشق بوده اند ... مساعي والاحضرت در سطح جهاني نيز از آنچه در سطح ملي مي باشد کمتر نيست. والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي در دوران دشوار و شرايط سخت و پيچيده اي عهده دار رياست و رهبري کنفرانس جهاني حقوق بشر در تهران شدند. کنفرانس جهاني حقوق بشر وقتي جلسات خود را در تهران تشکيل داد که سالروز جنگ هاي شش روزه اعراب و اسرائيل بسيار نزديک بود و نمايندگان بسياري از اسرائيل و دول عرب در تهران، در مقابل يکديگر صف آرايي کرده بودند.»(231) انتشار اين گونه اظهار نظرهاي سخاوتمندانه شخصيت هاي سياسي خارجي و چاپ مطالب و مقالات چاپلوسانه در جرايد وابسته و مزدور خارجي و داخلي، امر را به اشرف پهلوي مشتبه ساخت و حس جاه طلبي او را بيش از پيش برانگيخت و موجب شد که وي خود را مناسب ترين فرد براي رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد و حتي دبير کل اين سازمان بداند. اشرف پهلوي اندکي بعد يکي از اين خواسته هاي خود را به صورت علني ابراز کرد و خواستار دستيابي به مقام رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد شد. اما رياست مجمع عمومي سازمان ملل در حوزه اقتدار برادرش نبود که به آساني بدان دست يابد. وي در اين عرصه با رقباي قدرتمندي از کشورهاي مختلف جهان مواجه بود. رقبايي که هريک سالها نخست وزير يا وزير امور خارجه يک کشور و يا وزنه اي قدرتمند در صحنه سياسي جهان بودند و همگي بر اساس منافع ملي کشورشان پاي به اين عرصه گذاشته بودند. در حالي که او تنها براي ارضاي حس جاه طلبي خود به ميدان آمده بود. اشرف پهلوي براي اعلام کانديداتوري خود بايد ابتدا به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد منصوب شد. اما اين مقام از ابتداي تأسيس سازمان ملل، در تيول و انحصار وزيران امور خارجه بود و در آن زمان فرد قدرتمندي چون اردشير زاهدي، مقام وزارت خارجه را داشت که حاضر به چشم پوشي از مقام رياست هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل و واگذاري آن به اشرف پهلوي نبود. او که تا قبل از اين ماجرا سه دوره پياپي به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران به مجمع عمومي سازمان ملل متحد رفته بود، حاضر نبود که با حضور اشرف، به عنوان يک عضو ساده و زير نظر او در جلسات مجمع عمومي شرکت نمايد. به همين سبب مبارزه قدرت شديدي بين او و اشرف پهلوي آغاز شد که سرانجام با دخالت شاه اين مبارزه به سود اشرف پايان يافت. اسدالله علم در خاطرات خود به اين مبارزه قدرت و چگونگي دخالت شاه در آن اشاره مي کند و مي نويسد: «25 / 6 /49 ... والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي رئيس هيئت نمايندگي ايران در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد شده اند. وزير خارجه - زاهدي - فوق العاده ناراحت است و کار شکني مي کند. اردشير زاهدي با والاحضرت شاهدخت اشرف فوق العاده دشمني دارد، چون خيال مي کند باعث طلاق والاحضرت شهناز از او والاحضرت اشرف بودند. جريان را به عرض شاهنشاه رساندم که من اين محافظه کاري [را] نمي توانم بکنم. اگر به اردشير مرحمت داريد، والاحضرت از اين کار منصرف شوند و اگر برعکس است، اردشير فضولي نکند. فرمودند به اردشير بگو فضولي نکند و کارها را انجام دهد.»(232) بدين ترتيب و با دخالت شاه، اردشير زاهدي مسند و مسئوليت رياست هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل را به طور کامل به اشرف پهلوي واگذار کرد و از اين زمان به بعد سازمان ملل متحد در قبضه قدرت باند اشرف قرار گرفت. اعضاي شاخص باند اشرف در اين سالها عبارت بودند از: فريدون هويدا (که جايگزين مهدي وکيل شد )، مجيد رهنما، پرويز راجي، که تحت عنوان مشاور در کنار اشرف بود، رياست گروه مشاوران او نيز برعهده ايرج اميني - پسر دکتر علي اميني نخست وزير ايران در آغاز دهه 1340 - بود. در ترکيب اعضاي هيئت نمايندگي ايران تنها مهدي وکيل (233 ) که عنوان سفير ايران در سازمان ملل را داشت، با باند اشرف همخواني نداشت. مهدي وکيل از دوستان نزديک اردشير زاهدي و از اعضاي باند او بود و افزون بر اينکه زاهدي را در جريان مشروح کارها و زد و بندهاي اعضاي باند اشرف مي گذاشت، در نهان خرابکاري هايي در راه برنامه هاي اشرف مرتکب مي شد. پس از چندي اشرف براي يکدست کردن افراد زير دست خود و اعضاي هيئت نمايندگي ايران، خواستار تعويض مهدي وکيل شد. اما اردشير زاهدي با اين امر مخالفت کرد و به شاه گزارش داد که خواهرش مي خواهد خارج از کنترل وزارت امورخارجه و به دور از نظارت و رهنمودهاي اعليحضرت همايوني در سازمان ملل متحد فعال مايشاء باشد. اين گزارش تأثير دلخواهي در شاه گذاشت و موجب شد تا اشرف را ديوانه خطاب کند و از او بخواهد يا از وزارت امور خارجه تمکين نمايد و يا فوراً فعاليت در سازمان ملل متحد را رها کرده و به ايران بازگردد. به اين ترتيب اشرف موفق به تعويض مهدي وکيل نشد و او چند ماه ديگر در اين مسند باقي ماند. اما اشرف فکر تعويض او را رها نکرد و همچنان مترصد فرصتد براي عملي کردن اين نقشه خود بود. اين فرصت 8 ماه بعد به دست آمد و اردشير زاهدي از مقام وزارت امور خارجه کناره گرفت و با رفتن او مهدي وکيل نيز جاي خود را به فريدون هويدا (234) داد. تلاش دولت براي انتخاب اشرف بلافاصله پس از انتصاب اشرف به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد، کارگزاران وزارت دربار و وزارت امورخارجه تلاش براي تحقق خواست اشرف پهلوي، يعني رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد را آغاز کردند. درباره اين اقدامات اسناد متعددي وجود دارد.به موجب يکي از اين اسناد، مجيد رهنما درمهر ماه 1349 به ملاقات «اوتانت»، دبيرکل وقت سازمان ملل متحد مي رود و نظر اورا در مورد نامزدي اشرف براي رياست مجمع عمومي جويا مي شود. البته اوتانت با زيرکي هر چه تمام تر با اين موضوع برخورد مي کند و ضمن اينکه از اعلام کانديداتوري اشرف استقبال مي نمايد، امکان عملي شدن آن را به اين سبب که يک بار دولت ايران مقام رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد را در اختيارداشته، بعيد مي داند و آن را منوط به موافقت ساير داوطلبان از ديگر کشورها مي کند. لازم به ذکر است که در اواسط دهه 1320 نصرالله انتظام (235) رئيس هيئت نمايندگي ايران به رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيده بود. با هم گوشه اي از گزارش مجيد رهنما درباره ملاقات با دبير کل سازمان ملل را مي خوانيم: « ... درباره امکان پيشنهاد کردن نامزدي والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي براي رياست مجمع عمومي از طرف ايران، اظهار داشت، مسلماً اگر چنين پيشنهادي از طرف گروه آسيايي بشود، با استقبال فراوان گروه هاي ديگر روبرو خواهد شد، چون معظم لها در سمت هاي بين المللي گوناگوني که داشته اند، احترام زيادي در محافل جهاني براي خود به دست آورده اند و من هم شخصا بي اندازه خوشوقت خواهم شد که يک دوره زير نظر والاحضرت کارکنم، ولي حتما بايد پيشنهاد از طرف گروه آسيايي داده شود. البته به علت اشتياقي که همه کشورها براي احراز اين سمت دارند، هم اکنون سنتي برقرار شده که اولويت نامزدي به ممالکي داده شود که هيچ يک از اتباع آنها رئيس نشده باشد ...»(236 ) به اين ترتيب اوتانت دبير کل وقت سازمان ملل متحد، انتخاب اشرف به رياست مجمع عمومي را به طور تلويحي غير ممکن اعلام مي کند. اما شاه براي برآورده ساختن آرزوي خواهرش به دولت دستور مي دهد تا براي جلب نظر گروه آسيايي تلاش نمايند: «تلگراف رمز ازتهران جناب آقاي رهنما تلگراف شماره 219 جنابعالي از شرفعرض پيشگاه مبارک گذشت. امر و مقرر فرمودند که ببينيد براي جلب نظر و موافقت گروه آسيايي چه مي شود کرد و با توجه به نکاتي که خودتان و همچنين اوتانت گوشزد نموده ايد، اقداماتي را که بايستي چه در تهران و چه در نيويورک و چه در پايتخت هاي کشورهاي عضو گروه آسيايي نمود طرح ريزي نماييد و به وزارت خارجه نيز اعلام داريد تا مورد احترام قرار گيرد. خلعتبري 26 / 7 / 49 »(237 ) پس از وصول اين دستور، مجيد رهنما با نماينده ژاپن ديدار مي کند و موضوع نامزدي اشرف پهلوي براي رياست مجمع عمومي را با وي در ميان مي گذارد. او هم با ارائه مشتي تعارفات، احراز مقام رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد را حق کشورهايي که تا کنون نماينده نداشته اند مي داند: « ... مشاراليه [ نماينده دائم ژاپن در سازمان ملل] اظهار داشت که ظاهراً سوء تفاهمي پيش آمده، چون نماينده ما هيچگاه نگفته بود ژاپن خيال ندارد نامزد اين پست باشد ... در حال حاضر کشورهاي منطقه ما که تاکنون هيچگاه رياست مجمع را نداشته اند، مشغول مطالعه هستند ... و اساسا نظر ما هميشه آن بوده است که بايد به اين گروه از کشورها حق تقدم داد...»(238) در همين ايام اندونزي مصمم بود که يکي از شخصيت هاي خوشنام خود در عرصه بين المللي به نام آدام ماليک را کانديداي اين مقام نمايد. از آنجا که «آدام ماليک» سال ها وزير امور خارجه اندونزي بود و در عرصه سياسي جهان بسيار سرشناس و پر آوازه بود، اشرف پهلوي خواست تا غلامعباس آرام (239) براي مذاکره به اندونزي اعزام شود تا او بتواند از طريق اعطاي يک سلسله امتيازات سياسي و اقتصادي، از اين اقدام اندونزي جلوگيري کند: «از يکي از سفراي اندونزي ... درباره رياست مجمع عمومي سال آينده استحضار کردم. به طور خيلي خصوصي و محرمانه گفت که مقامات اندونزي در فکر آنند که يک شخصيت مهم کشور خود را که بتواند مورد قبول گروه واقع شود براي اين سمت نامزد کنند... و ممکن است آدام ماليک وزير خارجه فعلي را پيشنهاد نمايند، به نظر اينجانب شايد صلاح باشد که توجه خاص دولت به اين موضوع هم به سفير اندونزي در تهران و هم از طريق سفارت شاهنشاهي در جاکارتا به اطلاع مقامات ذي نفوذ اندونزي برسد ... به نظر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوي اگر قرار باشد علاوه بر اقدامات عادي سياسي سفير فوق العاده اي براي مذاکره با کشورهاي خاور دور اعزام گردد... مقتضي باشد که نام جناب آقاي عباس آرام به شرفعرض ملوکانه پيشنهاد شود. رهنما (240 ) اشرف پهلوي که سوداي رياست مجمع عمومي را در سر مي گذراند، خواستار اعمال نفوذ رسمي دولت ايران شد و طي يک تلگراف از اسدالله علم خواست تا با کسب اجازه از شاه، در سطح دولت تماس هاي مستقيمي با کشورهاي گروه آسيايي برقرار شود و آنها را از معرفي کردن کانديدا براي رياست مجمع عمومي سازمان ملل منصرف نمايند. متن تلگراف اشرف پهلوي به اين شرح است: «رمز جناب آقاي علم وزير دربار شاهنشاهي غالب اعضاي گروه آسيايي نسبت به امکان [انتصاب] من به رياست آتي مجمع اظهار خوشوقتي مي کنند و چنين استنباط مي شود، اگر از کشورهايي که تاکنون رئيس مجمع نداشته نامزدي [تعيين] نشود و ايران رسماً داوطلب شود، مورد تأييد گروه قرار خواهد گرفت. نتيجه مذاکرات و تماس هاي خصوصي [ اي ] که تاکنون با بيشتر نمايندگان گرفته شده آن است که 27 عضو گروه آسيايي که تاکنون رئيس مجمع نداشته اند، غالب کشورها عدم تمايل خود را ... ابراز داشتند. نامزدي قبرس هيچگونه شانسي ندارد و از آنجا که ژاپن در شوراي امنيت و شوراي اقتصادي و اجتماعي امروز هم در کميته سهميه ها انتخاب شده است، مي توان تصور کرد که حتي اگر نامزدي پيشنهاد کند، در حال حاضر مورد پشتيباني قرار نخواهد گرفت. با اين وصف تنها کشورهايي که اينک ممکن است نامزد داشته باشند و اگر پيش بيايند و مسئله اصلي انتخاب مجدد را به ميان آورند شانس ما را ضعيف خواهد کرد. مالزي و تايلند و سنگاپور و بخصوص اندونزي است. همان طور که قبلا به استحضار رسيد، حتي ممکن است کشورهاي آسياي شرقي دور يکديگر جمع شوند و يک نفر را از ميان خود به گروه آسيايي پيشنهاد کنند. از اين رو شايد صلاح باشد که با کسب اجازه از پيشگاه مبارک ملوکانه در سطح دولت تماس هاي مستقيمي با کشورهاي چهار گانه فوق گرفته شود تا آنها را از پيشنهاد احتمالي نامزد منصرف نمايند و هيئت نمايندگي را از جريان امر مستحضر فرمايند. اشرف پهلوي 5 / 8 / 49 »(241) سرانجام تلاش براي انتخاب اشرف پهلوي به رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد با اين تلگراف به پايان مي رسد: «جناب آقاي رهنما - نيويورک از شرفعرض پيشگاه ملوکانه گذشت.اگر اندونزي جداً داوطلب است، بهتر است به نفع آنها کنار رفت، بخصوص که رسم نيست از يک کشور دومرتبه رئيس انتخاب شود. اردشير زاهدي 3 / 9 / 49 »(242) پينوشتها: 215- از آنجايي که عضويت زنان در کلوپ هاي نئوماسوني ممنوع بود «کلوپ زونتا» به عنوان خواهر خوانده کلوپ صهيونيستي روتاري فعاليت خود ررا دنبال مي کرد. در دهه 1990 ميلادي کار گزاران کلوپ روتاري با يک ترفند ممنوعيت حضور زنان را در کلوپ مذکور برطرف کردند و « پري اباصلتي » نماينده مجلس فرمايشي رژيم پهلوي و سردبير هفته نامه « اطلاعات بانوان » در آن سالها به همراه يک زن آمريکايي به عنوان اولين زنان راه يافته به عضويت کلوپ روتاري پذيرفته شدند. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه به جلد اول کتاب «معماران تباهي » از مجموعه کتابهاي منتشره توسط دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان مراجعه کنيد . 216- روزنامه کيهان، مورخه 22 / 10 / 1353 . 217- روزنامه کيهان، مورخه 19 / 11 / 1345 . 218- روزنامه کيهان، مورخه 6 / 12 / 1345 . 219-روزنامه کيهان، مورخه 6 / 12 / 1345 . 220- همان، مورخه 14 / 12 / 1345 . 221- روزنامه کيهان، مورخه 12 / 2 / 1346 . 222- روزنامه کيهان، مورخه 21 / 2 / 1346 . 223- همان، مورخه 7 / 2 / 1347 . 224- روزنامه کيهان، مورخه 7 / 2 / 1347 . 225-همان، مورخه 24 / 2 / 1347 . 226- روزنامه کيهان، مورخه 29 / 11 / 1347 . 227- سخنان اشرف پهلوي، دفتر مرکزي انتشارات سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي، 1353، صص 45- 44 . 228- علم، اسدالله، يادداشت هاي علم، ويرايش علينقي عاليخاني، جلد پنجم، صص 442- 441 . 229- جزوه اجلاسيه بيست و ششم کميسيون حقوق بشر، چاپ کميته ايراني حقوق بشر، سال 1349 . 230- جزوه اجلاسيه بيست و ششم کميسيون حقوق بشر، چاپ کميته ايراني حقوق بشر، سال 1349 . 231- روزنامه کيهان، مورخه 21 / 11 / 1347 . 232- علم، اسدالله، يادداشت هاي علم، تهران، جلد دوم، ص 117 . 233- مهدي وکيل در سال 1286 به دنيا آمد . تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران گذراند. براي تحصيلات عالي به فرانسه رفت و موفق به دريافت دکترا در رشته حقوق و علوم سياسي شد. پس از بازگشت به ايران به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به عنوان معلم فرانسه به تدريس در مدارس تهران اشتغال ورزيد. پس از آن به رياست دفتر وزير منصوب شد و مدتي هم به عنوان وابسته افتخاري سفارت ايران در بروکسل به کار پرداخت. وي سپس رئيس اداره تعليمات عاليه شد و بعد از آن به رياست دبيرخانه دانشگاه منصوب گرديد. از ديگر مشاغل او بايد به سرپرستي دانشجويان ايراني در پاريس و مستشار فرهنگي سفارت ايران در فرانسه اشاره کرد. وي سپس به وزارت امور خارجه منتقل شد و به عنوان سفير کبير و نماينده دائم ايران در سازمان ملل متحد منصوب شد. آخرين سمت مهدي وکيل، مقام سفير کبير ايران در دربار پاپ( واتيکان ) بود. 234- فريدون هويدا فرزند حبيب اله عين الملک و برادر کوچک امير عباس هويدا بود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در بيروت گذراندو براي انجام تحصيلات عالي به فرانسه رفت. در اواسط دهه 1320 به ايران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه در آمد و توسط دايي اش انوشيروان سپهبدي - که رياست تشريفات در بار را بر عهده داشت - به دربار منتقل شد و به عنوان کارمند در دفتر شاه به کار پرداخت. پس از آن به اروپا رفت. وي پس از مدتي از کار وزارت امور خارجه کناره گرفت. اندکي بعد از نخست وزيري برادرش بار ديگر به وزارت خارجه برگشت و مدتي وزير امور خارجه بود. فريدون هويدا پس از برکناري مهدي وکيل، سفير کبير و عضو دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد شد . او به نويسندگي علاقه فراوان داشت و کتابي که به نام قرنطينه به زبان فرانسه نوشت، برنده جايزه هاي بين المللي گرديد . 235- نصر الله انتظام فرزند سيد محمد انتظام در سال 1277 شمسي در تهران به دنيا آمد . تحصيلات خود را در مدرسه حقوق و علوم سياسي تهران به پايان برد و در سال 1298 به استخدام وزارت امور خارجه در آمد و پس از طي مدارج مختلف به عنوان نايب سفارت ايران در لندن و سپس نايب سفارت ايران در سوئيس نايل آمد. او در سال 1318 به رياست تشريفات دربار رسيد. پس از فروپاشي ديکتاتوري رضاخان در کابينه هاي علي سهيلي و احمد قوام و محمد ساعد مراقه اي به عنوان وزير به کار پرداخت. بعد از آن به سفارت ايران در پاريس رفت و سپس سفير کبير ايران در واشنگتن و پس از آن سفير کبير ايران در لندن شد. نصرالله انتظام يک دوره رئيس مجمع عمومي سازمان ملل متحد بود. وي در سال 83 سالگي در تهران درگذشت. 236- نامه رمز، مورخه 24 / 7 /1349، مجيد رهنما به وزارت امور خارجه . 237- فصلنامه تاريخ معاصر، شماره 28، زمستان 1382، صص 230- 229، دستور العمل وزارت امور خارجه براي مجيد رهنما . 238- فصلنامه تاريخ معاصر، شماره 28، زمستان 1382،ص 230. 239- غلامعباس آرام در سال 1278 شمسي در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش عليرضا خان به کار خريد و فروش چاي در بازار يزد اشتغال داشت. او که از بهائيان متعصب به شمار مي آمد، در يک نزاع دسته جمعي بين مسلمانان و بهائيان در منطقه مهريز يزد کشته شد. غلامعباس از کودکي تحت نظر انگليسي ها بزرگ شد. وي پس از مرگ پدرش به عنوان خانه شاگرد در خانه «سرپرستي سايکس» - شخصيت معروف نظامي و استعماري انگليسي - به کار پرداخت و از شانزده سالگي به استخدام نيروي «پليس جنوب » که توسط انگليسي ها ايجاد شده بود، در آمد . در همين ايام با چند تن از ماموران هندي آشنا شد و از آنان خواست تا کاري برايش در هند پيدا کنند. آرام در سال 1300 به هند رفت و بعد از مدتي کار در بازار دهلي به استخدام سغارت ايران در آمد. او در سال 1314 رسما در وزارت خارجه استخدام شد و مراحل مختلف را طي کرد و در کابينه دکتر منوچهر اقبال به مقام وزارت امور خارجه رسيد. او به شدت مورد حمايت حسين علا بود. آرام پس از انقلاب به زندان افتاد و در پيري و تنهايي مرد. 240- فصلنامه تاريخ معاصر ايران، شماره 28، زمستان 82، صص 232- 233 241- فصلنامه تاريخ معاصر ايران، شماره 28، زمستان 82،ص 238 . 242- همان، ص 255 . منبع:مهدوی،منصور،نيمه پنهان 34اشرف پهلوی،انتشارات کیهان،1388 ادامه دارد... /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]
-
گوناگون
پربازدیدترینها