واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: اخيرا در معاونت توليدي سازمان مديريت، برنامه راهبردي وزارت صنعت، معدن و تجارت كه يك برنامه 10 ساله است همزمان با برنامهريزي ششم شرف ظهور پيدا كرده است. اگر به اين برنامه نگاه كنيد ميبينيد كه تلقي ايجاد شده در برنامه اين است كه در عرض 10 سال به كشورهاي نوظهور صنعتي خواهيم رسيد
به گزارش تراز ، بهروز هادي زنوز، مشاور سازمان مديريت و برنامهريزي گفته است: من بخشنامهاي را از طرف سازمان مديريت و برنامهريزي سراغ ندارم كه به دستگاهها در خصوص تنظيم برنامههاي بخشيشان ابلاغ كرده باشد تا جزو ارشادي يا اجباري و دستوري برنامه را تفكيك كنند. اگر بخشنامهاي هم در خصوص آسيبشناسي عملكرد گذشته و پيشبيني چالشهاي آتي در بخشهاي زيرمجموعه دستگاهها ابلاغ شده باشد؛ تا به امروز هيچ برنامه مدوني از بخشهاي زيرمجموعه دستگاهها به سازمان مديريت و برنامهريزي ابلاغ نشده است. اين برنامهها از آن جهت بايد به سازمان مديريت ابلاغ شود تا با منابع تلفيق شده و اجزاي برنامهها با يكديگر سازگار شود...
در دولت و خارج از سازمان برنامه يك گرايش غالب اين است كه اساسا زمينه مساعدي براي برنامهنويسي وجود ندارد بنابراين دولت بهتر است تكليفي براي خود تعيين نكند. يك استراتژي در پيش گرفته شده آن است كه احكام قانوني برنامه پنجم را كه جنبه موقت نداشته و استمرار دارد استخراج كنيم و به صورت يك جزء از لايحه برنامه به مجلس بدهيم. بنابراين فعلا استخراج اين احكام در دستور كار است. ظاهرا رييسجمهور اين مورد را هم مورد تاكيد قرار داده كه لايحه برنامه را در قالب يك جزوه خلاصهشده و كمحجم ارايه دهد. برداشت من اين است كه شايد تلقي دولت اين باشد كه قسمتي از برنامه كه مربوط به برنامههاي بخشي دستگاههاست الزامي به ارايه و تصويب مجلس نداشته باشد. بنابراين ممكن است دولت دنبال اين باشد كه جزوه كوچكي را درخصوص اهداف بخشي دستگاهها تهيه كرده و در دولت نيز به تصويب برساند.
در مورد اينكه قسمت اول به مجلس خواهد رفت قطعيت وجود دارد اما در مورد استراتژي دوم دولت، اينكه آيا دولت خواهد توانست بخشي از قوانين را بدون ارايه به مجلس به مورد اجرا گذارد هنوز ترديد وجود دارد. شايد دولت منتظر انتخابات مجلس است تا با نحوه چينش نمايندگان استراتژي خود را تعيين كند. بهطور قطع اگر مجلس بعد همين تركيب را داشته باشد با برنامههاي دولت چالشهاي زيادي خواهد داشت...
به نظر من ارتباط بين دفتر اقتصاد كلان و مديريتهاي ديگر سازمان برنامه ضعيف بوده و ارتباط بين سازمان مديريت و دستگاههاي بخشي نيز در حداقل است لذا تمرينهايي كه انجام ميشود در سطح تمرينهاي رياضي است و از دل اين تمرينها برنامه بخشي بيرون نخواهد آمد. خود آقايان نيز معتقدند بعد از تصويب كليات برنامه، بخشها بايد برنامه عملياتي خود را تدوين كنند...
اگر محك تجربه به ميان بيايد؛ به نظر ميرسد كه برج نشينان سازمان اهداف برنامه روياييشان به واقعيت تبديل نميشود. از هماكنون ميتوان به ضرس قاطع گفت كه برنامهريزي در سطح كلان بدون توجه به واقعيت در حال انجام است. برنامهريزي در سطح بخشها هم انجام نميشود و به آينده موكول شده است...
اخيرا در معاونت توليدي سازمان مديريت، برنامه راهبردي وزارت صنعت، معدن و تجارت كه يك برنامه 10 ساله است همزمان با برنامهريزي ششم شرف ظهور پيدا كرده است. اگر به اين برنامه نگاه كنيد ميبينيد كه تلقي ايجاد شده در برنامه اين است كه در عرض 10 سال به كشورهاي نوظهور صنعتي خواهيم رسيد. بررسي جزييات اين برنامه هم يك آرمانگرايي را متبلور ميكند. در بندهاي اين برنامه نه خبري از آسيبشناسي است و نه تحليل و چگونگي دستيابي به اهداف. اين نمونهاي از برنامههاي از هم گسيخته است...
به نظر من اين شيوه برنامهنويسي راه به جايي نميبرد و بهطور قطع به اهداف كمي مندرج در برنامه دست پيدا نخواهيم كرد... واقعيت اين است كه سياستگذاري در بخش عمومي يك علم است و برنامهنويسان سازمان برنامه به اين علم آشنايي ندارند. در اين بين همكاري دستگاههاي مربوطه در سياستگذاري بخشي لازم است. سازمان برنامه جدا از بانك مركزي نميتواند سياستهاي پولي، مالي و ارزي را تدوين كند. بنابراين بايد روي اصلاح سياستها كار شده و براي مبارزه با فساد بايد برنامهريزي شود. مثلا قواعد مالي براي رفتار مالي دولت تدوين شود. اين هرج و مرجي كه امروز شاهد هستيم همه نشات گرفته از بيقاعدگي دولت و تبعيت بانك مركزي از دولت است...
بعدها اما بسياري از كارشناسان در سازمان برنامه زرخريد وزارتخانهها شدند و سازمان برنامه دستگاهي شد در ميان ساير دستگاهها. حتي آن زمان نيز وزارت نيرو و نفت هرگز از سازمان برنامه حرفشنوي نداشتند موضوعي كه امروز در همه دستگاهها شاهد هستيم. به نظر شما علت چيست؟ علت اين است كه اين دستگاهها از سازمان برنامه ديگر كمكي دريافت نميكنند كه حرف شنوي داشته باشند. بنابراين با توجه به نداشتن پولي ته كيسه، ديگر سازمان برنامه اقتدار مالي ندارد، ضمن آنكه اقتدار كارشناسي خود را نيز در اين سالها از دست داده است. بسياري از كارشناسان سازمان برنامه يا براي مجمع تشخيص يا دستگاههاي مربوطه كار ميكنند لذا استقلال گذشته را ندارند. بنابراين شأن و منزلت سازمان برنامه به لحاظ كارشناسي، استقلال و دسترسي به منابع مالي تضعيف شده است.
منبع: روزنامه اعتماد
زمانبندی انتشار: 18 آبان 1394 - 11:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]