واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آقاي فاکس دوست داشتني پويانمايي «آقاي فاکس دوست داشتني» (Fantastic Mr. Fox) ساخته وس اندرسن پويانمايي آقاي فاکس دوست داشتني طي گشايشش در پنجاه و سومين جشنواره فيلم لندن (BFI) توفاني به پا کرد. در لباسي مخمل کبريتي شبيه لباس عروسکش (آقاي فاکس) به تن داشت با لحن ملايمش شرح داد که کتاب روالد دال اولين کتابي بود که او در کودکي صاحب آن شد و وي را جذب خود کر و او مصمم شد که از روي آن يک فيلم استاپ موشن بلند درباره روباهي اهلي که قادر نيست بر ذات حيله گر خود غلبه کند بسازد. او به طور پنهاني از همسرش، جوجه دزدي مي کند و خرابي هايي براي خانواده و دوستانش به بار مي آورد. لس آنجلس تايمز طي مقاله اي جدال آميز از کريس لي خواستار آگاهي از اين موضوع بود که چرا اندرسن استقرار در پاريس را انتخاب کرده بود. در حالي که پويانمايي در استوديوي Three Mills در شرق لندن اتفاق مي افتد (جايي که عروس مرده ساخته شد و بسياري از گروه کارکنانش در آن جا حضور داشتند). اندرسن در کنفرانس مطبوعاتي تصديق کرد که :«تکنيک پويانمايي استاپ موشن فرآيندي طاقت فرساست.» او نيازمند دستورالعملي بود که به وي اجازه دهد. در پاريس تمام جزئيات را سرپرستي کند، در حالي که سي نفر از کارکنان در Three Mills مشغول فيلمبرداري بودند. در اين روش که عملکرد چند وظيفه اي ناميده مي شود، متحرکسازان فايل ها را روزي دو بار براي کارگردان مي فرستاند، طوري که او مي توانست به طور مستقيم هر مجموعه از کار را در زمان حقيق جلو ببرد. يکي از انيماتورها اظهار داشت:« به عقيده من کشش او به جزئيات ظريف مجذوب کننده است. وضعيت قرارگيري جادکمه اي روي ژاکت شخصيت، توجه او به حفظ معايب استاپ موشن سنتي و کم توجهي نسبت به پرداخت پاياني». اليسون ابيت توليد کننده (که به زودي در لندن روي پروژه جديد تيم برتن شروع به کار خواهد کرد. اين پروژه يا به صورت سياه و سفيد يا سه بعدي ساخته خواهد شد) توضيح مي دهد که لي در حالي از صحنه ديدن کرد که آن ها هنوز در حال تنظيم فرآيند بودند و برخي نواقص قابل مشاهده بود. او مي گويد کار کردن يک کارگردان استاپ موشن از راه دور و با استفاده از مزيت هاي تکنولوژي امري غيرمتداول نيست، تيم برتن هم در طول ساخت عروس مرده هرروز در صحنه حضور نداشت و همزمان روي چارلي و کارخانه شکلات سازي کار مي کرد. اندرسن اقرار کرد که افسانه روباه که توسط لاديسلس استارويچ پيشگام روسي استاپ موشن ساخته شده، بزرگ ترين الهام بخش او بخصوص در مورد مقياس گوناگون عروسک ها بوده است. 535 عروسک و عموما در چهار اندازه توسط گروه عروسک سازان نامدارMackinnon & Saunders براي اين فيلم ساخته شد. جرج کلوني به عنوان صداپيشه آقاي فاکس گفت: «من اين کار را تنها به خاطر پولش انجام دادم، اما فرصت کار با وس را نيز يافتم که برايم جذابيت داشت». او اضافه کرد که پس از پذيرفتن نقش خطاب به اندرسن گفته که در مورد مخاطبان اين فيلم هيچ نظر ندارد. بيل موراي در نقش باجر وکيل از کلوني به خاطر صداسازي ماهرانه اش تمجيد کرد و بالاترين تحسين را براي متحرکسازان به کار برد: «من تا به حال با اين تعداد افراد با استعداد دريک مکان حضور نداشتم. آن ها کار خود را با دکور، طراحي و ساختن مدل هايي انجام مي دهند که آمريکايي ها تنها در خواب مي توانند ببينند». گپ زدن با اندرسن و همکارانش در ملک روالد دال در باکينگهام شاير؛ اين فرصت را به ما داد تا در اعماق ساخت آقاي فاکس... کاوش کنيم. محيط روستا بسيار زيبا بود و هواي خوشايند روز سه شنبه حس حسادت لس آنجلس باراني را برمي انگيخت. مي توان دريافت که چرا نوشتن در اين مکان براي کارگردان الهام بخش بوده است. ارتباط با مجراي انديشه دال و جذب ارتعاشات اين محيط موجب قدرداني اندرسن ا همسر دال به خاطر حمايت هايش شد. اندرسن مي گويد: «به شخصيت آقاي فاکس عشق مي ورزيدم. عاشق کاوشگري هستم. همه هدف او حفاري و برقرار ارتباط با مزرعه بود. هدفم نوشتن از قول دال بود.» خانم دال تصديق مي کند که اندرسن داراي روحي خويشاوند با همسر مرحومش است:«مي دانسيتم که او کارگرداني جالب توجه است. چيزي که بيش از همه من را تحت تاثير قرار داد، اشتياق او به او کتاب بود. فکر مي کنم بزرگترين ريسک هنگامي است که شما داستان کوچکي را براي ساخت فيلم مي بايست گسترش دهيد و اين بايد در دستان کسي باشد که ماهيت آن را دريافت کرده است. دليلش را نمي دانم، ولي به طور غيرارادي آگاه بودم که وس داراي ان است.» اندرسن نيازمند خلق داستاني بود که فيلم را توجيه کند. او شرح مي دهد: «چيزي که هنگام نوشتن اين متن تا حدودي پديدار شد، ايده حيوانات وحشي بود و اسامي لاتيني که چيزي از DNA آن ها را به اثبات مي رساند و اسامي استعاره اي ديگري شبيه به آن ها. نوشته ها به سمتي سوق داده شده که دنيا و شخصيت دال بيشتر و بارزتر نشان داده شود.» رويکرد اندرسن به استاپ موشن به اين دليل بود که او مثل استارويچ و ري هري هاوزن، با آغوش باز پذيراي عيب و نقص هاي آن بودند که غالبا حول فيملبرداري دو فريمي مي گشت :« هميشه دوست داشتم استاپ موشن را تجربه کنم. کمي از آن را در زندگي آبزي ساخته هنري سليک انجام دادم. با ويدر مورد همکاري در ساخت آقاي فاکس... صحبت کرده بوديم. اما او به خاطر کورالاين قادر به موافقت نشد و شايد اين از جهتي خوب بود، چون اول از همه کورالاين فيلم او بود و دوم اين که من از چگونگي اين فرايند اطلاع نداشتم و به انتظارات خود در مورد درگير شدن در لحظه به لحظه فيلم پايان دادم. اين شايد تا حدي نااميد کننده مي نمود و شايد هنري در نقطه اي معين کنترل خود را از دست مي داد. با توجه به تکنيک استاپ موشن و بودجه مان؛ بيشتر به انجام کاري سرگرم کننده و پرانرژي و خودانگيخته علاقمند بودم.» اندي جنت (سرپرست ساخت عروسک) متذکر مي شود:« خز در سبک هاي قديمي استاپ موشن مثل کينگ کنگ نيز ديده مي شود. کنترل خز در کار بسيار مشکل است و ما فرآيند دشواري با آن داشتيم. 27 مجسمه تنها براي يافتن شکل مناسب لايه زيرين سر آقاي فاکس استفاده شد تا وقتي خز به آن اضافه مي شود به شخصيت نهايي شبيه شود. يکي از کارهايي که متحرکسازان انجام مي دادند اين بود که روي خز هنگامي که شخصيت کاملا ساکن بود مي دميدند و پرزهاي آن برداشته مي شد. ميخواستيم او طوري به نظر آيد که گويي پيرايش شده است. مي بايست به متحرکسازان براي متحرکسازي او کمک مي کرديم. ما از ژل ها و اسپري هاي بسياري استفاده کرديم.» رويکرد خلاف عرف اندرسن، شامل فيلمبرداري از بازيگران در صحنه براي آنان خوشحال کننده بود. کلوني، موراي، جيسن شوارتزمن (در نقش پسر) و والي ولودارسکي (در نقش کايلي) صحنه هاي خود را در مزرعه اي در کانکتيکات فيلمبرداري کردند و با موجود دروني خود وارد ارتباط و کاوشگري شدند. موراي ياد آور مي شود: «بهترين اوقات را در آن جا گذرانديم، غير از مريل استريپ (در نقش همسر آقاي فاکس) که نتوانست بيايد؛ همه ما اتاق کوچکي متعلق به خودمان داشتيم، غذاي عالي مي خورديم، مي نوشيديم و مي خنديديم و تمام طول شب را داستان تعريف مي کرديم. سپس صبح بيدار مي شديم و مي گفتيم خب، وقت آن است که چيزي ضبط کنيم. کل مزرعه را براي کارمان در اختيار داشتيم. بنابراين براي صحنه هايي که در زيرزمين اتفاق مي افتاد زيرزمين پيدا مي کرديم و اگر صحنه اي در طويله داشتيم آن را مي يافتيم.» اندرسن، موراي را به خاطر يکي از تصادفات خوشحال کننده تحسين کرد: «ما در کنار جنگل قرار داشتيم و آن طرف تر در بالاي تپه همه به گرگي نگاه مي کردند. بيل گفت: خوب، من گرگ خواهم شد او به بالاي تپه رفت و به شيوه اي درماتيک ايفاي نقش کرد. مي توانستيد احساس کنيد که آن ها واقعا نسبت به او عکس العمل نشان دادند. ظرافتي بي خدشه در بازي بيل موجود بود که وقتي آن را براي متحرکسازي تحويل داديم. متحرکسازان اين قسمت را برپايه عملکرد بيل به انجام رساندند. اين نتيجه اتفاقي طبيعي بود که در استوديو قابل انجام نيست.» آيا اندرسن به کارگرداني يک استاپ موشن بلند ديگر مي انديشيد؟ «مي خواهم کار با استاپ موشن را ادامه دهم. ولي اطمينان ندارم که بخواهم به زودي فيلم کاملي انجام دهم. در ان واحد دچار وسوسه مي شوم. برآورد چگونگي انجام آن وقت زيادي از ما مي گيرد، ولي ما فرآيندي تنظيم کرديم که واقعا مناسب من بود و حتي اگر به اندازه همه عمرم طول مي کشيد از آن لذت مي بردم. احساس مي کنم اين چيزي است که مي توانم به عنوان قسمتي از مهمات جنگي در طول نبرد از آن استفاده کنم!» منبع:(Amimation World Magazine (Oct.2009 ماهنامه صنعت سینما ش 89 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]