تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820800247




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نظاره دنيا از بهشت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نظاره دنيا از بهشت
نظاره دنيا از بهشت     «استخوان هاي دوست داشتني» ساخته پيترجکسن، از رمان تا فيلم نامه استخوان هاي دوست داشتني، يک فيلم اقتباسي بر اساس رماني با همين عنوان نوشته آليس سبالد و به کارگرداني پيتر حکسن است که براي نمايش در دسامبر 2009 آماده شده است. بازيگراني همچون سائوريس رونان در نقش سوزي سالمن، ريچل ويتس و مارک والبرگ در نقش والدين، سوزان ساراندون در نقش مادر بزرگ و استنلي توکي در نقش جرج هاروي قاتل هستند. توليد از اکتبر 2007 در نيوزلند و پنسيلوانيا آغاز و آنونس فيلم در آگوست 2009 پخش شد. در سال 1973 سوزي سالمون (رونان) توسط جرج هاروي مورد تجاوز و قتل قرار مي گيرد. جرج قاتل زنجيره اي زنان و دختران جوان است. سوزي خود را در ميانه جايي ماننده بهشت مي يابد و خانواده اش را که داغدار و اندوهگين هستند مشاهده مي کند. همچنين قاتلش ر امي بيند که با موفقيت آثار جنايت را از بين برده و براي قتل ديگري آماده مي شود. سوزي تلاش مي کند که به آرزويش براي انتقام از هاروي و همچنين بازگشت آرامش به خانواده اش برسد. در ماه مه 2000 Film4production حقوق فيلم بلندي براساس رمان "استخوان هاي دوست داشتي" را زماني که هنوز يک نسخه دست نويس ناتمام بود.خريد.ايمي پيرونت براي جلب توجه استوديو به اين نسخه خطي تلاش مي کرد. جيم ويلسن، جانشين سرپرست توليد نيز Film4production در اين پروژه بود. شرکت دو سال قبل از انتشار رمان لوک بسان و شرکت پيروننت پروداکشن را وارد اين پروژه کرد. در فوريه 2001، لين رامسي براي کارگرداني و نوشتن فيلمنامه استخدام شد، در ژوئيه 2002، Channeel4 به دليل تعقيب دريافت قوانين فيلم بلند استخوان هاي دوست داشتني توسط تهيه کنندگان و استوديوهاي هاليوود، Film4 را تعطيل کرد. اين اقتباس که بودجه اش پانزده ميليون دلار تخمين خورده بود، با توسعه اخير داخلي film4 با رامسي که هنوز طرف قرارداد کارگرداني و نويسندگي آن بود،؛ باقي ماند در اکتبر 2002، رامسي فيلمنامه را با فيلمنامه نويس ديگري به نام ليانا داگنيني، براي ساخت فيلم در تابستان 2002 نوشت. آليس سبالد را تهيه کنندگان به ويژه دعوت کردند. در ژوئيه 2003، بعد از اين که استيون اسپيلبرگ، موسس دريم ورکس نسبت به اين پروژه اظهار علاقه کرد استوديو دريم ورکس اولين مذاکره اش را با پيروننت (تهيه کننده) انجام داد. دريم ورکس حقوق رمان را دريافت نکره بود. در نهايت رامسي از پروژه جدا شد. در آوريل 2004، پيتر جکسن، فران والش و فيليپا بوينز، تهيه کنندگان فيلم براي توسعه پروژه وارد مذاکره شدند. جکسن کتاب را اين گونه توصيف مي کند:«اين داستان فوق العاده مهيج و قدرتمند است، مانند بهترين داستان هاي تخيلي که زمينه مستحکمي در دنياي واقعي دارند» در ژانويه 2005، جکسن و والش تصميم گرفتند حقوق فيلم به صورت مستقل به بخرد و سپس براي توسعه فيلمنامه استوديويي را براي سرمايه گذاري پيدا کنند. تهيه کندگان براي شروع اقتباس يک فيلمنامه از استخوان هاي دوست داشتني در ژانويه 2006 با هدف تکميل فيلمنامه و تخمين بودجه در ماه مه؛ کار را پيگيري کردند. جکسن توضيح مي دهد که از رمان لذت برد، زيرا آن را به دليل حس شوخ طبعي راوي «به طور عجيبي خوش بينانه» و رو به تعالي يافت، علاوه براين تفاوت بين آهنگ و ماهيت موضوع وجود دارد. او احساس مي کرد فيلم هاي بسيار معدودي به فقدان عشق پرداخته اند. جکسن پيش بيني مي کرد که بيشترين عنصرهاي چالش برانگيز در رمان براي اقتباس به تجسم سوزي بر مي گشت. اين بار، قهرمان در بهشت است که آن را بدون تقليد، آسماني و مهيج مي کند. سائوريس رونان توضيح مي دهد که جکسن تجسم زندگي بعد از مرگ را با احساسات سوزي انتخاب مي کند: «هر گاه سوزي خوشحال است، بهشت آفتابي است و پرندگان وجود دارند. هر گاه خيلي خوب نيست، باران مي بارد و او وسط يک اقيانوس است.» جکسن از توصيف بهشت در کتاب نقل قول مي کند که به جاي يک بهشت واقعي از "ميانه" نام برده مي شود و او سعي نکرد يک تصوير صريح از بهشت ارائه کند. يک پيش نويس 120 صفحه اي ا فيلمنامه در سپتامبر 2006 نوشته شد. در آوريل 2007 با تکميل فيلم نامه توسط جکسن، والش و بونيز (گروه تهيه کنندگان) شروع به جست و جو براي يافتن استوديويي براي سرمايه گذاري روي فيلم کرد. علاوه بر استوديوهاي بزرگ، شرکت هاي کوچک تري شامل Artists United هم در ساختن فيلم شريک بودند New Line Cinema به دليل اختلاف قانوني جکسن با استوديو به دليلحق امتيازش از سه گانه ارباب حلقه ها از مذاکره منع شد. جکسن به دنبال بودجه ابتدايي 65 ميليون دلاري براي استخوان هاي دوست داشتني بود. او از استوديوهايي که به نوعي رو به پيشرفت داشتند تقاضا کرد و به آن ها پيشنهاد شراکت در ساخت اين فيلم راداد. در ماه مه، چهار استوديو در اين پروژه باقي ماندند: دريم ورکس، برادران وارنر، سوني و يونيورسال، استخوان هاي دوست داشتني، هفتاد ميليون دلار به دريم ورکس فروخته شد. پارامونت پيکچرز حقوق توريع فيلم در سطح جهاني را دريافت کرد. توليد در اکتبر 2007 در پنسيلوانيا و نيوزلند شروع شد. فيلمبرداي در مناطقي ماننده مونتگمري، هاتفيلد، ريدلي، تاون شيپ، فوئنيکس، رويد سفوري، مالورن و فالو فيلد شرقي چند هفته اي طول کشيد و بيشتر آن به صورت فيلمبرداري استوديويي در نيوزلند صورت گرفت. در دسامبر 2008 بريان اينو، آهنگساز قديمي با اين پروژه قرارداد بست. فران والش که طرفدار پروپاقرص کارش بود او را به جسکن پيشنهاد کرد. جکسن با اينو تماس گرفت تا از او تقاضا کند از دو کار اوليه اش براي صحنه هاي دهه 1970 در فيلم استفاده کنند، وقتي اينو پرسيد که آيا مي تواند تمام امتياز آن ر ابگيرد، جکسن را متعجب شد، زيرا شنيده بود که اينو به کار روي فيلم ها علاقه اي ندارد. براي پايان فيلم، اينو يک نمونه نمايشي که در سال 1973 ساخته بود را نشان داد و براي خلق يک نسخه مناسب براي فيلم دوباره به سراغ خواننده رفت. جکسن گفت:«آهنگي که در سال 1973 شروع شده بود بالاخره در سال 2008 به پايان رسيد.» پيتر جکسن درباره شکل گرفتن اقتباس ادبي اين فيلمنامه و تفاوت هاي آن با ديگر اقتباس هايش از ارباب حلقه ها، کينگ کنگ و ... مي گويد:« ما با فيلمنامه نويسان مان يک تمرين دوازده صفحه اي انجام داديم و سپس اولين پيش نويس را نوشتيم و بعد بازنويسي و پرداخت. ما ه نوعي يک روش واقعا دقيق داريم و خيلي خيلي ارگانيک تر از هميشه بوديم. روش هايي را انجام داده ايم و سپس قطعه ها را گسترش و بعد از آن ساير قطعه ها را تغيير داده ايم. به نوعي نامتعارف عمل کرده ايم. واقعا بسيار ارزشمند است. مراحل اقتباس ما اين بار با ارباب حلقه ها و کينگ کنگ متفاوت است. هرکتاب روحي دارد و بعد چم و خم و صفحه به صفحه ساختارآن ، بايد به طور واضح شروع به تغيير ساختار کنيد، زيرا کتاب با شيوه اي که مناسب کناب است ساختار بندي مي شود و فيلم بايد متفاوت باشد. ارباب حلقه ها بسيار ساختاري متفاوت با کتاب دارد. چون هيچ چيزي جلوي نگه داشتن روح آن را نمي گيرد. شما در شرايطي کار را انجام مي دهيد که مردم احساس مي کنند با يک اقتباس وفادارانه روبرو هستندکه به نوعي احترام آميز است ، اگر واقعا کلمه به کلمه آن را تجزيه کنيد وفادارانه نيست که البته در کل به تعريف شما از وفاداري بستگي دارد. ارباب حلقه ها به طرز غير قابل باوري با کتاب متفاوت است، اما بسيار وفادارانه شروع مي شود. ما "استخوان هاي دوست داشتني" را خوانديم و شديدا تحت تاثير احساس آن قرار گرفتيم و نمي خواستيم هيچ چيزي از آن را که آن قدر تحت تاثيرش قرار گرفته بوديم از دست بدهيم. مي خواسيتم آن را همان طور نگه داريم و شيوه اي ر اکشف کنيم که همان طور قوي و قدرتمند نسبت به واکنش ما به کتاب باقي بماند. اما شرايط فني مانند تمام اقتباس هاست. ما ترتيب آن را تغيير مي دهيم و چيزهايي را جابه جا مي کنيم، همان کاري را که در ارباب حلقه ها به طور گسترده اي انجام داديم، در استخوان هاي دوست داشتني هم به کار بستيم، گاهي اوقات مکالمه اي را از ميانه به ابتداي فيلم مي آوريم، يا آن چه را که نزديک به پايان داستان است در ميانه قرار مي دهيم. شما از عناصر کتاب استفاده مي کنيد، اما به شيوه اي که مناسب فيلم باشد من فکر مي کنم هر کسي که اين کتاب را بخواند تجربه متفاوتي از آن خواهد داشت. اين فقط يکي از لحظات بسيار اصيل آن است، راجع به مرگ و تاثير مرگ و واکنش شما به آن، شخصيت ها در طول فيلم واکنش هاي متفاوتي دارند. ما مطمئننا همه مرگ را تجربه خواهيم کرد، تجربه اي که بسيار شخصي است و شما نسبت به آن با روشي کاملا شخصي واکنش نشان مي دهيد. بنابراين فکر مي کنم واکنش به خواندن کتاب هم برابر همان تجربه شخصي است. اقتباس استخوان هاي دوست داشتني واکنش شخصي ما است. شايد لزومي نداشته باشد که تجربه ما به با بقيه افراد راجعه به اين کتاب مشابه باشد، زيرا اين فقط يکي از رمان هايي است که شما در زندگي خود خوانده ايد. شما نمي توانيد کمکي بکنيد، اما به واکنش اين شخصيت ها و چگونگي عکس العمل خود و همچنين عملکرد خود در شرايطي مشابه فکر کنيد. اين واقعا همان جايي است که ما اين زمان را گذرانده ايم. ما اين کتاب را شخصي کرده ايم، بنابراين بيشتر راجع به احساسات و هيجانات شخصي ماست. آن چه مردم درنهايت با ديدن اين فيلم درک مي کنند واکنش ما به کتاب است که حدس مي زنم هر اقبتاس تا حدودي آن را دارد، اما اين يکي کمي شخصي تر است». او درباره ايده هاي مطرح شده در اثر مي گويد:«داستان، شوخي طبعي خارق العاده اي دارد و همان جنبه اي که حفظش کرده ايم. در آن بسيار مهم است. آخرين چيزي مي خواهيم انجام دهم ساختن فيلمي احساساتي و ترسناک است. من چنين فيلمي را ساخته ام و اکنون دوباره نمي خواهم به ان برگردم. يکي از چيزهايي که ما را جذب کرد، واقعت قرباني، سوزي در بهشت است که يکي از چند قرباني است، اما او که در اين فيلم قرباني اصلي است براي خودش دلسوزي نمي کند و به مشاهدات خنده دار خارق العاده اي مي رسد. او براي خودش متاسف نيست. ما اين را دوست داشتيم و جذابيت زيادي برايمان داشت. يکي از موضوعات جالب توجه کتاب اين است که شما را وادار به روراستي مي کند و تفکر شما را راجعه به زندگي بعد از مرگ نشان مي دهد. در اين داستان با نوعي طنز، تصوير معتبر و صحيحي اززندگي بعد از مرگ به شما مي دهيم، اما ايده اي راجع به آن چه بعد از مرگ رخ مي دهد نداريم، تمام آن يک کار حدسي است و ما نمي خواهيم که آن را به يک نسخه هاليوودي آن چه بعد از مرگ اتفاق مي افتد تبديل کنيم. ما براي اين ها تلاش مي کنيم. وقتي مي ميريم چه چيزهايي را تجربه مي کنيم؟ چه چيزهايي را مي بينيم؟ چه احساسي خواهيم داشت؟ وقتي به جايي ماوراي اين قلمروي وجود نقل مکان مي کنيم، دنياي ما چگونه به نظرمي رسد؟ اين ها چيزهايي هستند که به طور معمول با آن ها روبه رو نمي شويم. اما تلاش مي کنيم دنيايي را توصيف کنيم که در آن، چه درست و چه اشتباه عمل کنيم، اتفاقاتش رخ مي دهند و سراسر اين دنيا شامل يک قطعه طنز است . ما فکر مي کنيم که شوخي ها کنايه ها و ديدني هاي جالب توجه زيادي در زندگي شما وجود دارند. اين کتاب آن ها را کشف مي کند. شايد کمي بيشتر از کتاب پيش رفته ايم، که يکي از موضوعات جالب در اين مراحل همين است. اين داستان آن چه را که بعد از مرگ براي شما روي مي دهد تا جايي که براي ما اهميت دارد توصيف مي کند، اين داستان آن چه را که بعد از مرگ براي شما روي ميد هد تا جايي که براي ما اهميت دارد توصيف مي کند، که مهم ترين تصوير معتبر با وجود منابع محدودي که وجود دارد به حساب مي آيد». جکسن همچنين درباره مکان هاي فيلمبرداري مي افزايد، «ما پنسيلوانيا ديدن کرديم، نوريش تاون که فضاي کتاب در آن جا تصوير شده است. نگاهي به ان جا انداختين و شديدا احساس کردم که بايد در چنين مکان هاي فيلم برداي کنيم. منطقه متمايزي است راجع به فيلمبرداري در نيوزلند هم فکر کردم، براي وانمود کردن آن قسمت از دنيا، اما واقعا از آن چه در نيوزلند داريم، بسيار متفاوت و متمايز است و اين بخش صحيح کتاب به حساب مي ايد. منابع: (Aint it Cool (Nov.2009 ماهنامه صنعت سینما ش 89 /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 987]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن