تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827917966




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد کارگرداني وثيقه / شريک جرم (مايکل مان، 2004)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد کارگرداني وثيقه / شريک جرم (مايکل مان، 2004)
نقد کارگرداني وثيقه / شريک جرم (مايکل مان، 2004)   نويسنده : حسين آرياني   وثيقه با چند نماي کوتاه از فرودگاه لس آنجلس و ورود آدم کشي حرفه اي به نام وينسنت (تام کروز) در دو سه نماي بسته شروع مي شود، سپس صحنه اي اسلوموشن را مي بينيم که وينسنت در محوطه فرودگاه حرکت مي کند. چهره او ميان جمعيتي که گاه صورتش را مي پوشانند به تدريج نمايان مي شود. به اين ترتيب تماشاگر ناگهان با چهره متفاوت کروز مواجه مي شود که مانند ظهور يک شخصيت عجيب و غريب در فيملي متفاوت است. کروز با کت و شلوار نقره اي و موهاي جوگندمي و ته ريشي که صورتش را پوشانده، تصوري متفاوت از يک ضد قهرمان را پيش رو قرار مي دهد. در نمايي پس از مبادله کيف کروز را از پشت سر مي بينيم، در حالي که تصوير پيشزمينه از مسافران در فرودگاه فلو (ناواضح) ديده مي شود. در اين نما مايکل مان چشم انداز مبهم و نامشخصي را پيش روي شخصيت اصلي داستان و تماشاگر مي گشايد. از همان آغاز به طور موازي شخصيت ديگر فيلم را هم پي مي گيريم. مکس (جيمي فاکس) يک راننده تاکسي آرام و محافظه کار و تا حدي ترسو است که از همان ابتدا به دنبال آرامش مي گردد. او که پارکينگ تاکسي ها از دعواي رانندگان کلافه شده، به سرعت به داخل تاکسي خود پناه مي برد و مکث مي کند و به کارت پستال مورد علاقه اش از جزاير مالديو نگاهي مي اندازد. اما صحنه بعد در خيابان تصوير تاکسي او را منعکس شده روي ساختمان شيشه اي مي بينيم که تصوير پراعوجاجي است که او را هم در شهر لس آنجلس سرگشته و آينده اش را مبهم نشان مي دهد. صحنه هاي مربوط به تام کروز در فيلم، اکثرا با حرکات مختلف دوربين يا دوربين هاي دست گرفته شده است و به اين ترتيب مايکل مان از سويي شخصيت وينسنت را يک شخصيت عملگرا نشان مي دهد و از سويي ديگر به صحنه هاي مربوط به او تنش و هيجان ويژه اي مي بخشد که بسيار متناسب با شغل خاصش است. مان حتي وقتي کروز را داخل ماشين نشان مي دهد، نماها با لرزش بيش از حد معمول و حتي حرکت دوربين گاه به سمت چپ و راست همراه است که اين به شخصيت او و صحبت هاي متفاوتش تنش و مهابت خاصي مي دهد. در برخي از نماها وينسنت را در عقب اتومبيل در حالي مي بنييم که مربعي شيشه اي که صندلي جلو را از عقب ماشين جدا مي کند، بخشي از صورتش را پوشانده و به اين ترتيب نماهايي غير معمول از چهره تام کروز خلق مي شود که ابهامي مخوف در مورد شخصيت او القا مي کند. شخصيتي که چرايي سبعيت و گاه مهرباني اش به يک معما شبيه است. وينسنت ضدقهرماني است که تماشاگر هم او را دوست دارد و هم از او متنفر است، هم دوست دارد زنده باشد و هم دوست دارد که بميرد. از طرفي دفاع او پشت بي سيم از مکس در مقابل رئيس اش و رفتن او به ملاقات مادر مکس جالب توجه و حتي ستايش آميز است و از سويي ديگر جنايت هاي او خشونتي سبعانه و نفرت انگيزدارد. مان وثيقه را به شيوه ويدئويي ديجيتال (DV) ساخته است. اين شيوه فيلمبرداري، آني دارد که بسيار به تصاوير جلوه واقعي و صادقانه مي دهد تصاوير لس آنجلس در فيلم بسيار واقعي و گيرا هستند. نماهايي از خيابان ها که پراز نئون و زرق و برق هستند و جمعيتي پرشمار که به قول ويسنت هيچ کس ديگري را در ان جان نمي اورد. ولي هر چه از شب مي گذرد، خيابان ها خلوت مي شود و ما تک افتادگي و به ته خط رسيدن دو شخصيت اصلي فيلم را بهتر حس مي کنيم. بخصوص نماي هلي شاتي در ياد مي ماند که خيابانهاي خالي لس انجلس را مي بينيم، در حالي که تاکسي مسک در يکي از آن ها در حال حرکت است. مان هوشيارانه به قتل رسيدن دو قرباني را به تماشاگر نشان نمي دهد و در عوض با شيوه اي متفاوت تعليق و هيجان ايجاد مي کند. با قتل اول درحالي روبه رو مي شويم که مکس ببا خيال راحت در تاکسي ساندويچ مي خورد، بعد نماي نقطه نظري از افتادن شخصي روي ماشين قطع مي شود به افتادن جسدي روي تاکسي به گونه اي که هم مکس و هم تماشاگر شوکه و غافلگير مي شوند. در مورد قتل دوم حتي جسد قرباني را نمي بينيم و در عوض وينسنت به نحو غافلگيرکننده اي دو ولگرد خياباني را که کيفش را دزديده اند به گلوله مي بندد. قبل از به قتل رسيدن نوازنده سياه پوست، وقتي نوازنده بعد از کلي خوش و بش و تعريف خاطره، متوجه مي شود که وينسنت قصد کشتن او را دارد، نماي موثري از جهره بهت زده نوازنده را مي بينيم که دوربين به تدريج به سمت چپ او مي چرخد و به چهره اش نزديک مي شود که اين حرکت دوربين و تاکيد بر چهره نوازنده حالت بهت و حيرت او را تشديد مي کند و تنش خاصي به صحنه مي دهد. از بعد از جريان قتل او، فعاليت کارآگاه پليسي به نام فانينگ (مارک رافالو) در مورد پرونده قتل ها را دنبال مي کنيم. تماشاگران تا نزديک به اواخر فيلم همه اميدش را به فانينگ بسته تا ناجي مکس شود، اما در انتهاي فيلم فانينگ به نحو غافلگير کننده اي توسط وينسنت کشته ميشود. به اين ترتيب مايکل مان انتظار و کليشه اي را که مادر فيلم هاي پليسي و جنايي به آن خو کرده ايم درهم مي شکند و شخصيت کارآگاه باهوش و پيگير و خستگي ناپذير داستان به کلي حذف مي شود. صحنه اي که مکس چشمانش را مي بندد و به وينسنت شليک مي کند و به شيوه اي کاملا تصادفي يک آدم کش حرفه اي را مورد هدف قرار مي دهد، به وجه تقديرگراي داستان اشاره دارد. از همان آغاز وينسنت عدم علاقه اش به شهر لس آنجلس را ابراز مي کند وينسنت براي مکس داستان فردي را تعريف مي کند که روي صندلي متروي لس آنجلس مي ميرد، در انتها هم سرنوشت وينسنت شبيه همان مي شود و به شيوه اي غريبانه و تلخ روي صندلي مترو مي ميرد. او اسير سرنوشت محتومي است که با سوار شدن تصادفي اش به تاکس مکس آغاز مي شود که با سوار شدن تصافي اش به تاکسي مکس آغاز مي شود و در نهايت با مرگ او در مترو پايان مي پذيرد. به اين ترتيب ضد قهرمان داستان در يک شب تيره و خلوت و در دل يک شهر درندشت و دلگير، غريبانه جان مي دهد. منبع:ماهنامه صنعت سینما ش 89 /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن