تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835483955
نقش منابع گردآوری علم در شکلگیری علوم اسلامی بن بست متدولوژیک در تمایز علوم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش منابع گردآوری علم در شکلگیری علوم اسلامی
بن بست متدولوژیک در تمایز علوم
قید اسلامی در تعبیر «علم اسلامی» یک قید عارضی است، نه قید ماهوی؛ یعنی اینگونه نیست که دو دسته علم داشته باشیم که یک دستهاش را علوم اسلامی نامگذاری کنیم و یک دستهاش را علوم غیراسلامی.
سالهاست که متفکران اسلامی خصوصاً رهبر معظم انقلاب از لزوم اسلامی کردن دانشگاهها و یا به معنای دقیقتر، اسلامیسازی و بومیسازی علوم سخن میگویند و بحث از علوم انسانی اسلامی را مطرح میکنند. در این نوشتار سعی بر این است تبیین مفهومی و فلسفی در خصوص قید اسلامی که در کنار علوم انسانی به کار میرود داشته باشیم و ببینیم این ترکیب به چه معناست. قید اسلامی در تعبیر «علم اسلامی» یک قید عارضی است، نه قید ماهوی؛ یعنی اینگونه نیست که دو دسته علم داشته باشیم که یک دستهاش را علوم اسلامی نامگذاری کنیم و یک دستهاش را علوم غیراسلامی. به تعبیر دیگر اگر علم بما هو علم، یعنی علم در مقام ثبوت، را در نظر داشته باشیم، مقصود ما از «علم»، ممکن است «تک معرفت»ها یا همان گزارههای معرفتبخش باشد (مانند علم به اینکه مثلاً «آب در دمای صد درجه میجوشد») یا یک مجموعه منسجم از گزارههای معرفتبخش باشد (مانند علم فیزیک). اگر مقصود، تک معرفت و گزاره علمی باشد، علم آن چیزی است که کشف از واقع میکند و اگر مقصود یک مجموعه معرفتی باشد، علم چیزی است که از یک موضوع واحد بحث میکند و هر موضوعی میتواند متعلق علم قرار بگیرد. با لحاظ این دو، علم اسلامی و غیر اسلامی وجود ندارد. با این وصف، چطور از علم اسلامی سخن میگوییم و منظورمان از عارضی بودن قید «اسلامی» چیست؟ در جواب میگوییم علوم امروز دچار ضعفهای متعددی است که باید آنها را رفع کنیم. مبانی تفکر اسلامی پشتوانه مناسبی برای رفع این ضعفها در اختیار ما قرار میدهد. با برطرف شدن ضعفها، علم به یک مرحله جدید وارد میشود و رشتههای علمی جدیدی پدید خواهد آمد. به این رشته علمی جدید، به سبب نسبتی که با اسلام برقرار کرده است، میتوانیم علم اسلامی نام دهیم؛ ولی منظور این نیست که این علوم، مختص اسلام است و از متون اسلامی بر آمده و فقط هم برای مسلمانان است. تفاوت میان مقام ثبوت و اثبات علم به منظور درک بهتر مسئله لازم است درباره مقام ثبوت و اثبات علم توضیح بیشتری ارائه شود. منظور از مقام ثبوت علم، خود علم و حقیقت آن است (آن مواردی که واقعاً کشف واقع است). منظور از مقام اثبات علم، آن اطلاعاتی است که در میان ما به اسم علم معروف و آمیختهای از علم و جهل است. در مقام ثبوت علم، علم اسلامی و غیراسلامی وجود ندارد و حقیقت علم، واحد است. لذا اگر چیزی را علم بدانیم، طبق مبنای فکری ما که اسلام را منطبق بر حقیقت میدانیم، خودبهخود اسلامی خواهد بود؛ یعنی در آن مبنا اصلاً فرض غیر اسلامی نداریم. اما در مقام اثبات، علم به علم اسلامی و علم سکولار تقسیم میشود؛ یعنی علم در مقام تحقق خارجی و آنچه در افواه مردم به عنوان علم شناخته میشود. در این مقام است که آموزهها و پیشفرضهای سکولار در این مجموعهای که مردم به آن علم میگویند وارد شده، رنگ و بوی خاصی بدان بخشیده و شایسته نام «علم سکولار» شده است. ما میتوانیم با طرد آن آموزهها و اتخاذ مبانی صحیحی که در عرصه مباحث اسلامی اثبات شدهاند، این مجموعه را رنگ و بوی دیگری ببخشیم و در مقابل آن، این را علم اسلامی بنامیم. از طرفی دیگر، اگر قبول کنیم که هویت علم در گرو بهرهمندی از روش تجربی نیست و تمایز روشی علوم تمایز معتبری نیست، آنگاه میتوانیم در خصوص هر موضوعی از موضوعات واقعی، هر ابزار معرفتی را که بتوان توسط آن واقعیت را کسب کرد، به کار بگیریم؛ اعم از اینکه آن ابزار معرفتی حس باشد، برهان باشد، شهود باشد و .... حال اگر موضوعی امکان بررسی وحیانی هم داشته باشد، از آنجا که وحی اسلامی بیان واقع است، همه متون اسلامی معتبر، به اندازه اعتبارشان میتوانند در عرصه علوم وارد شوند. لذا از این حیث هم یک علم، میتواند اسلامی باشد؛ و چون بعد اسلامی، یک زاویه دیگری برای نگریستن به آن موضوع در اختیار ما قرار میدهد ما را به شناخت جامعتری از واقعیت نزدیکتر میکند. بررسی تفکیک روشی علوم یکی از عوامل اثرگذار بر علم روش و تحقیق روشمند در عرصه علم است. روش یا روشمندی (متدولوژی) کمک بسیاری در شناخت علوم و توسعه و پیشرفت آنها دارد؛ اما روش عامل مناسب و معقولی در تفکیک عرصههای دانش نیست و این شیوه تفکیک میان حوزههای علم لطمههای فراوانی به علم زده است. در حال حاضر طبقهبندی روشی خیلی شایع شده و اهل فلسفه و منطق میگویند روش علم یا تجربی است یا عقلی و هر کدام از این دو در حوزه خود معتبرند؛ ولی با دادههای یکی نمیتوان در مورد دیگری اظهار نظر کرد. برخی هم که به دین معقدند برای اینکه جای پایی برای مباحث دینی باز کنند میگویند روش علم یا تجربی است یا عقلی و یا نقلی و لذا بر همان تمایز تأکید میکنند. نگارنده بر این باور است که اگر تفکیک روش تجربی و عقلی که خیلی تثبیت شده است را بپذیریم دیگر صحبت از علم دینی و غیردینی هیچ معنای معقولی نخواهد داشت. مبنای تفکیک روشی این است که هویت علم در گرو روش است و آنچه روش تجربی به دست میدهد غیر از آن چیزی است که روش عقلی خواهد داد و اینها نمیتوانند هیچ نقشی در یکدیگر داشته باشند. بنابراین اگر این فرض را بپذیریم که علم با روش تجربی کار میکند، فلسفه با روش عقلی و دین هم با روش نقلی و دادههای آنها منطقاً هیچ ربطی به هم ندارند، این پرسش مطرح میشود که آیا در نهایت، علمی را که تولید کردهایم به محک تجربه میسپاریم یا خیر. اگر به محک تجربه بسپریم پس این هم علم تجربی است، ولی اطلاعاتش میتواند از هر جایی از جمله از دین و با روش نقلی یا از فلسفه و با روش عقلی گردآوری شده باشد. بر این اساس، روش نقلی فقط در مقام گردآوری حضور دارد و البته در این مقام از خرافات هم میتوان استفاده کرد. ولی اگر استفاده از نقل بخواهد در مقام داوری هم وارد شود، دیگران داوری نقل را قبول ندارند و داوری عمومی تنها میتواند برعهدۀ تجربه باشد. بنابراین اگر تفکیک روشی را بپذیریم ورود نقل فقط در عرصه گردآوری مجاز است و علم دینی فقط به معنای بحثهای نقلی بین دینداران معنی دارد و به عنوان علمی که در عرصه معرفت عمومی و جهانی قابل ارائه نیست. به تبع این تفکیک، معارف دینی نباید در عرصه مباحث علوم تجربی و فلسفی وارد شود، چون روش نقلی غیر از روش تجربی و روش عقلی است و نباید درباره مدعیات حاصل از این دو روش اظهارنظر کند. حال سوال این است که اگر گزاره وحیانی درباره یک واقعیت خارجی حرفی زد و گزارهای که ادعا میشود حاصل روش حسی است، حرف دیگری گفت، چه کنیم؟ یا اگر میان گزاره عقلی درباره یک واقعیت و گزاره تجربی درباره همان واقعیت تعارض پیش آمد، چه باید کرد؟ آیا میتوانیم بگوییم هر دو را قبول داریم، ولی یکی را به لحاظ دانشمند بودن خود و دیگری را به لحاظ مومن بودن خود؟ در مسیحیت مدرن که دین را امری سلیقهای، احساسی و غیرمرتبط با واقعیت میداند، میتوان چنین گفت، اما مسلمانان که دین خود را بیان حقیقت میدانند، چه میکنند؟ این دو گزاره، ولو که حاصل دو روش مختلفاند، درباره یک واقعیتاند و ناچار باید بین این دو روش جمع کنیم، نه اینکه بگوییم دانشمند به آن روش پایبند باشد و مؤمن به این روش. اگر تفکیک روشی شکست – که ما این را مهمترین اقدام در تحول علوم انسانی و بلکه در کل علوم میدانیم- هنگامی که تمامی منابع معرفتی درباره موضوعی سخن بگویند، سخنشان معتبر خواهد بود و اگر بین آنها نزاعی درافتاد، همانند آن است که مثلاً بین دو داده حسی یا بین دو داده فلسفی، یا بین دو روایت نقلی نزاع درافتد. همانگونه که در هنگام وقوع چنین نزاعهایی نه اصل تجربه را تخطئه میکنیم، نه اصل برهان را و نه عصمت معصومین یا صحت قرآن را، بلکه بین آنها جمع میکنیم، در اینجا سعی نمیکنیم بطلان یکی از طرفین و صحت دیگری و در خطایی بزرگتر، بطلان یکی از این روشها (مثلاً تجربه یا عقل یا نقل) به نفع روش دیگر را نشان دادن دهیم. البته گاهی اوقات اقتضای موضوع به صورتی است که برخی از روشهای معرفتی درباره آن حرفی ندارند. مثل دادههای مستقیم روش حسی که چیزی درباره خدا یا زندگی پس از مرگ به ما نمیگوید، اما این بدان نیست که روش حسی از اساس ناکارآمد است و از سایر روشها پایینتر است و یا حداقل روشی تفکیک شده از سایر روشهاست؛ بلکه اصلاً در این عرصه امکان ورود و نقد نمییابد، چون اقتضای این موضوع، این روش نیست. بنابراین ممکن است تفکیک روشها را در جاهایی مشاهده کنیم، اما این به علت اقتضای موضوع است و خود تفکیک روشی اصالت ندارد. بنابراین مسئله اصلی در باب علوم انسانی در کشور ما این است که ما باید هویت علم بر اساس موضوع را در نظر بگیریم، نه بر اساس روش. هنگامی که بر اساس روش به علوم نگاه میکنیم، تفکیک بین روشهای عقل، نقل و تجربه در مواردی به صورت تعارض و تناقض ظهور پیدا میکند. در واقع، هر ابراز معرفتی که بتواند درباره یک واقعیت واحد حرف بزند، معتبر است و ما باید تمام ابزارهای معتبر معرفتی را به کار بگیریم. مثلاً اگر موضوع ما انسان باشد و درباره انسان گزارههای فلسفی داشته باشیم باید آن را جدی بگیریم، اگر گزارههای حسی هم دارید باید آن را نیز جدی بگیریم و در مورد گزارههای شهودی و وحیانی هم همینطور. مشکلی که در فلسفه غربی بر مبنای کانتی در عموم رشتههای علمی پذیرفته شده و به فضای فکری ما نیز راه یافته است این است که گمان میشود علم به معنای بیان واقعیت، فقط علم تجربی است. دلیل آن را هم این میدانند که فلسفه و دین امکان بحث درباره واقعیت را ندارند و بدین ترتیب از مقوله واقعنمایی خارج میشوند. قید اسلامی در کنار علوم انسانی حال باید ببینیم با آوردن قید «اسلامی» در کنار علوم انسانی میخواهیم چه مشکلی را حل کنیم. این قید سه نکته را به ما متذکر میشود: 1. هنگامی که میگوییم فقط روش تجربی کاشف از واقعیت نیست و سه راه دیگر نیز وجود دارد، احتمال اینکه ما به حقیقت برسیم نسبت به غربیها خیلی بیشتر است؛ زیرا آنها از یک ابزار معرفتی استفاده میکنند، ولی ما از ابزارهای معرفتی دیگری نیز استفاده میکنیم. از این جهت، چنانکه اشاره شد، در مقام ثبوت، حقیقتاً هر علمی علم اسلامی است. 2. بعد از اثبات عقلی نبوت و نبوت خاصه، تمامی گزارههای متون اسلامی، به اندازه اعتبار و وثاقت آن متن، اعتبار معرفتی پیدا میکنند و میتوانند در عرصههای علمی وارد شوند؛ لذا علم کاملاً رنگ و بوی اسلامی میگیرد. در اینجا منظور از رنگ و بوی اسلامی به معنای فرهنگی خاص در مقابل فرهنگهای دیگر نیست، بلکه به معنای رنگ و بوی بیشتری از واقعیت است. 3. قید اسلامی یک تعادل جدی در غایت علم ایجاد میکند. میدانیم که غایت علم غیر از خود علم است. پس قید اسلامی، یک قید دیگری روی علم میآورد که ممکن است دستهای از علوم را که واقعاً علماند به کنار بگذارد؛ به این صورت که علمی را اسلامی بدانیم که در راستای غایات اسلامی باشد. از نظر اسلام ارزشگذاری غایی علم بسیار مهم است و در این خصوص در ادبیات دینی گزارههای فراوانی داریم. به تعبیر دیگر، اطلاعاتی درباره واقعیت (علم) که در راستای غایات حقیقی ما نباشد مضر و یا حداقل بیفایده است و به همین دلیل، اسلام به آنها علم نمیگوید. یکی از ویژگیهای مهم علم اسلامی این است که به مبادی صحیح تکیه میکند؛ چون نظام علوم، سلسله مراتبی است و هر علمی دارای مبادی و مقدماتی است که باید در جای دیگری بحث شود. در غرب وقتی علم فقط منحصر به محصولات روش تجربی شد، افراد دو دسته میشوند: یا پوزیتیویست هستند که میگویند هر چه غیرتجربی است بیمعناست و باید دور ریخته شود و یا پساپوزیتیویست هستند (مانند کوهن و فایرابند) که فهمیدهاند مؤلفههای غیرتجربی بهناچار در هر علمی وارد میشود و نمیشود آنها را دور ریخت، اما میگویند اکنون که امر تجربی ناب نداریم، هر که هر چه خواست با تجربه مخلوط کند. دلیل این کار اندیشمندان این است که علم را فقط علم تجربی میدانند و چون پیشفرضها تجربی نیستند، چارهای جز ترکیب دلبخواهی پیشفرضها با تجربه نیست. ولی اگر عرصه شناخت را عامتر از تجربه لحاظ کنیم، یعنی روشهای شناخت به روش حسی منحصر نشد و روشهای دیگر هم اعتبار یافت، میتوانیم هم درباره مبادی و پیشفرضها و هم در ارزشها بحث معرفتی کنیم. بحث معرفتی درباره مبادی، همان فلسفه اولی است که مادر همه علوم است و بحث معرفتی درباره ارزشها، همان حکمت عملی است. بدین ترتیب حکمت و اخلاق و سایر معارف اینچنینی نیز علم هستند؛ زیرا واقع را به ما میشناسانند و به همین منوال، ورود ارزشها و مبادی یا پیشفرضها در علم به صورت دلبخواهی و غیرمعرفتی (یا ورود فرهنگی) نخواهد بود. بر اساس دیدگاه فایرابند ارزشهایی که افراد با علم ترکیب میکنند، نسبت به یکدیگر برتری ندارد و نمیتوان گفت ارزشهای من بالاتر از ارزشهای دیگری است؛ زیرا این ارزشها بیرون از دایری علم و مربوط به تأثیر فرهنگ و محیط بر علم یک دانشمند است و نمیتوان در خصوص آنها معرفت علمی به دست آورد و سپس آنها را ارزیابی و مقایسه کرد. اما ما در اسلام میگوییم ارزشها در یک سلسله از غایات متیقن وجودشناختی (و نه غایات سلیقهای فرهنگی) ریشه دارند که قابل بحث معرفتی است. همچنین یک سری مبادی و مبانی قابل بررسی معرفتی وجود دارد که اگر اعتبار معرفتی آنها اثبات شد، میتوانند به عنوان پیشفرض و مبادی علوم به کار گرفته شوند. ما در منطق و فلسفه اسلامی قائل هستیم که این مبادی به بدیهیات ختم میشوند. بدیهیات هم به معنای مقبولات (چیزهایی که من و طرفداران من قبول دارند) نیست؛ بلکه به معنای گزارههایی است که انکارشان برای هیچکس امکان ندارد. بدین ترتیب وقتی مبادی و پیشفرضها به بدیهیات ختم شود، میتوان با کسی که مبنای خود را مخالف با من میبیند بحث معرفتی کرد و نشان داد که مبنای او یا مبنای من، غلط است و به هر حال تنها یکی از این مبانی میتواند واقعاً درست باشد. لذا علم اسلامی میتواند یک پارادایم واحد یا یک مبنای معرفتی مشترک بین تمام انسانها ایجاد کند که قابل بررسی معرفتی است. اقتضائات تحقق علم اسلامی در کشور نخستین و مهمترین نکتهای که برای تحقق علوم اسلامی در کشور باید مورد توجه قرار گیرد این است که بر تفکیک روشی علوم (به معنایی که توضیح داده شد) اصرار نورزیم. این مسئله بسیار مهمی است که اگر پذیرفته شود، طراحی بسیاری از رشتههای تحصیلی به هم میریزد و ساختار دروس تغییر مییابد. به تبع آن، مسئله دیگر این است که آیا نباید متون دینی به عنوان یکی از منابع معرفتی در عرصه علوم انسانی وارد شوند؟ بر این اساس، اجتهاد در بحث علوم انسانی و فن استنباط از متون دینی یکی از مقدمات تحول در علوم انسانی خواهد بود. البته این کار بسیار سنگین و بلندمدت است و مراکز علمی و سیاستگذار ما فعلاً نمیتوانند آن را به انجام رسانند؛ اما در مراحل ابتدایی میتوان به اقدام حداقلی مبادرت کرد و آن اینکه استنباطاتی که در مورد آنها نوعی توافق تقریبی وجود دارد و قدر متقینهای مجتهدان و فقها در اختیار عالمان علوم انسانی در دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی قرار گیرد تا بتوانند در مباحث خود از آن استفاده و به آن استناد کنند و دست آنان از منابع و دیدگاههای اسلامی خالی نباشد. نکته دیگر، ورود نگاه توحیدی به علم است که شناخت ما از پدیدهها را بهشدت متحول میکند. شناخت صحیح، شناختی است که شیئ را گسیخته از مبدأ و غایت خود نمیبیند؛ بلکه آن را در ارتباط با مبدأ و غایت آن میبینید. وقتی جهان در ارتباط با مبدأ بود، آنگاه «العلم ثلاثه: آیه محکمه، فریضه عادله، سنه قائمه» (علم سه قسم است: نشانهای استوار، دستوری عدالتمحور، رسمی پایدار)[1] علم یا ناظر به واقع است و یا ناظر به عمل؛ یعنی مسائل و بحثهای علمی یا بحثهای نظری است یا بحثهای عملی. همه بحثهای نظری، باید یک صبغه از آیه محکمه داشته باشد؛ یعنی هر شیئ در رابطه با مبدأ و معاد فهمیده شود. هر بحث عملی نیز یا فریضه عادله است یا سنت قائمه؛ یعنی یا عدالت را گسترش میدهد و یا به برپایی یک سنت حسنه در جامعه منجر میشود و عدالت و سنت نیز در بستر تفکر دینی کاملاً با توحید گره میخورد. بر این اساس، هر عملی که در جامعه انجام میشود باید جهتگیری مشخص توحیدی داشته باشد؛ مثلاً آیا اقتصاد باید غایت خودش را رفاه و مطلوبیت قرار دهد یا بالا بردن عدالت؟ اگر مراکز علمی کشور در این عرصهها وارد شوند، بسیاری از مباحث علوم دگرگون میشود. پی نوشت ها: [1] . اصول کافی، ج 1، ص 32 باب فضل العلم، به نقل از امام موسی کاظم (ع) از پیامبر اکرم (ص) حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی، استادیار دانشگاه امام صادق (ع) منبع: خردنامه همشهری انتهای متن/
94/08/05 - 05:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
صفحات پیشنهادی
حجت الاسلام شاکرین مطرح کرد خلأ نقشه راه و مدیریت تحول در حوزه علوم انسانی اسلامی
حجت الاسلام شاکرین مطرح کردخلأ نقشه راه و مدیریت تحول در حوزه علوم انسانی اسلامیعضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت امروزه در تدوین نظریه جامعِ مدیریتِ تحول علوم انسانی و ایجاد نقشه راهی که بتواند در ابعاد مختلف معرفتی اجتماعی و روانشناختی فرآیند این تحول را هدایتضرورت تربیت نظریه پردازان آشنا به مبانی علوم انسانی اسلامی
به گزارش سرویس اجتماعی آفتاب ری گودرزی با اشاره به طبقه بندی علوم گفت طبقه بندی های مختلفی از علوم مطرح است که در یکی از مجموعه ها علوم را به علوم اجتماعی تقسیم بندی کرده و زیرمجموعه علوم اجتماعی علوم انسانی است وی ادامه داد علوم انسانی علمی است که محور بحث آن انسان است اگرحضور کمرنگ تولیدات علمی حوزه علوم انسانی کشور در عرصههای بینالمللی
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲ ۵۸ معاون پژوهش و فناوری وزیر علوم گفت تولیدات علمی کشور در حوزه علوم انسانی حضور کمرنگی در عرصههای بین المللی از جمله چاپ در مجلات و پایگاههای بینالمللی دارند به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا دکتر وحید احمدی اظهار کرد با توجه به سابقه تاریخی و علمی کشورکمبود 8000 عضو هیات علمی در دانشگاههای علوم پزشکی
سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۶ ۳۱ رئیس مرکز امور هیات علمی وزارت بهداشت از کمبود 8000 عضو هیات علمی در دانشگاههای علوم پزشکی خبر داد سیدعلی حسینی در گفتوگو با خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا با اشاره به آخرین فراخوان جذب هیات علمی در وزارت بهداشت اظهار کرد امسالرئیس کمیته علمی _ اجرایی مدیریت درمان سکته حاد قلبی دانشگاه علوم پزشکی همدان منصوب شد
دکتر محمدرضا عبادیان در حکمی از سوی رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان به عنوان رئیس کمیته علمی اجرایی مدیریت درمان سکته حاد قلبی منصوب شد به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو در حکمی از سوی دکتر سید حبیب اله موسوی بهار رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان دکتر محمد رضا عبادیانبه عنواتربیت نسل جدید محققان علوم پزشکی درکشور/ میزان ارجاع به مقالات علمی پژوهشگران ایرانی نسبت به تولید آنها کم است
معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت تربیت نسل جدید محققان علوم پزشکی درکشور میزان ارجاع به مقالات علمی پژوهشگران ایرانی نسبت به تولید آنها کم است تهران-ایرنا- معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی از تربیت نسل جدید محققان علوم پزشکی در کشور خبر داد وگفت تاکنورابطان نماز دانشگاه علوم پزشکی شیراز تقدیر شدند/ تاکید بر نقش رابطان نماز در ایجاد پویایی فرهنگ اقامه نماز
در همایشی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز رابطان نماز این دانشگاه مورد تقدیر قرار گرفتند و بر نقش آنان در ایجاد پویایی فرهنگ اقامه نماز تاکید شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از شیراز حجتالاسلام علی سقاچی قائم مقام رئیسستاد اقامه نماز استان فارس صبح امروز در آئین تقدیر از رابطاستاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی: واقعه عاشورا با ترویج خرافهپرستی قابل تحریف نیست/برخی به دنبال انحراف در قیام
استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی واقعه عاشورا با ترویج خرافهپرستی قابل تحریف نیست برخی به دنبال انحراف در قیام امام حسین ع هستنداستاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت آن چیزی که مشخص و مسلم است ترویج خرافهپرستی در قیام عاشورا و نهضت حسینی راه به جایی نمیبرد در حقیقت واقعه عاشورا ببازمهندسی رشته های علوم پایه/ تهیه نقشه علوم پزشکی
پایگاه خبری دانشجویان پیام نور پیام نورنا معاون آموزشی وزارت بهداشت بر ترجمان بسته های تحول و نوآوری آموزش علوم پزشکی در علوم پایه تاکید کرد و از بازبینی برنامه های آموزشی در تمام رشته های علوم پزشکی خبر داد به گزارش پایگاه خبری دانشجویان پیام نور PNUNA COM مهر – دکتر بستاد علوم شناختی به اعضای هیات علمی کمک هزینه سفر اعطا می کند
ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی به اعضای هیات علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی سالانه در دو مقطع زمانی کمک هزینه شرکت در کنگره های منتخب در خارج از کشور اعطا می کند به گزارش خبرنگار مهر این ستاد این کمک هزینه سفر را جهت ارتقای سطح علمی آموزشی و پژوهشی برای شرکت در کنگره-
گوناگون
پربازدیدترینها