واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حجت الاسلام شاکرین مطرح کرد
خلأ نقشه راه و مدیریت تحول در حوزه علوم انسانی اسلامی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: امروزه در تدوین نظریه جامعِ مدیریتِ تحول علوم انسانی و ایجاد نقشه راهی که بتواند در ابعاد مختلف معرفتی، اجتماعی و روانشناختی فرآیند این تحول را هدایت و راهبری کند، خلأ جدی داریم.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از ستاد خبری سومین کنگره علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین، درباره راههای هموار کردن مسیر تحول علوم انسانی گفت: یک مسئله بررسی وضعیت علوم انسانی موجود است تا دریابیم چه مشکلی دارد و مسئله دیگر این است که بدانیم پروسه تحول با چه آسیبهایی مواجه است. وی اظهار کرد: علوم انسانی مشکلات متعددی دارد. نخستین مشکل به روز نبودن آن است و آنچه امروز تدریس میشود، کهنه شده و در مجامع علمی چندان مورد توجه و اعتنا قرار نمیگیرند. مشکل دیگر اینکه علوم انسانی کنونی بومی و متناسب با نیازهای جامعه نبوده و نمیتواند به نیازها پاسخ درخور دهد؛ همچنین ناکارآمدی نظریات مطرح در علوم انسانی و ناتوانی آن در تاثیرگذاری بر اداره جامعه و رفع نیازهای آن از دیگر مشکلات این علوم است. حجتالاسلام شاکرین ادامه داد: نقص دیگری که علوم انسانی رایج دارد، نبود تناسب میان برخی آراء و نظریات این علوم با مبانی دینی است؛ از این رو، تحولی که باید در این علوم رخ دهد میبایست چهاروجهی باشد؛ یعنی بومی، کارآمد، روزآمد و هماهنگ با آموزههای دین تا بتواند از ظرفیت اندیشهها و مبانی دینی در تولید دانش و فرضیهسازی استفاده کرده و به نیازهای فرهنگی اجتماعی ما پاسخ دهد. عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره راهبردهایی که اتخاذ آنها مسیر تحول علوم انسانی را هموار میکند، تصریح کرد: ما در حوزه نظریه جامعِ مدیریتِ تحول و نقشه راهی که بتواند در ابعاد مختلف معرفتی، اجتماعی و روانشناختی فرآیند تحول علوم را هدایت و راهبری کند، خلأ جدی داریم. وی افزود: خلأ دیگر که از سنخ خلأهای ناظر بر مدیریت تحول بوده این است که علوم انسانی وقتی متحول می شود که کل جامعه علمی اعم از حوزه و دانشگاه با درک واقعی کاستی ها و رسالتی که بر عهده دارند، در این باره فعال شوند. حجت الاسلام شاکرین تاکید کرد: یکی از مشکلات اصلی این پروژه آن است که جامعه علمی ما هنوز در سطح گسترده به این ذهنیت و باور نرسیده و نگاه بین الاذهانی وسیع در قالب تقاضای جدی برای تحول علوم انسانی و تولید علوم اسلامی مطرح نشده است، گرچه مباحثی بیان شده اما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. وی با تاکید بر فرهنگسازی جدی درباره باورمندی به این رسالت عظیم در حوزه و دانشگاه بیان کرد: این مهم باید رخ دهد تا مشکلات و کاستیها را بشناسیم و جامعه علمی کشور بپذیرد به جای مصرف علوم وارداتی باید خود به تولید علم دست بزند و در جای لازم با فکر و تدبیر، از این علوم استفاده کند. بنابراین، فقدان نظریه جامع مدیریت و نبود تقاضا در جامعه علمی حتی به صورت ذهنی، در مسیر تحول علوم انسانی مانع تراشی می کند و باید مرتفع شود. مولف کتاب «حجت همیشگی» درباره چرایی عدم استفاده از منابع غنی دینی برای تولید علوم انسانی و رخوت علمی در مواجهه با واردات غربی ابراز کرد: مشکلی که شاید نزدیک به یک قرن است گرفتار آن شده ایم این است که علم نیز برای ما همچون دیگر کالاهای مصرفی شده و همانطورکه در حوزه دیگر مصارف، همه قابلیت هایمان را کنار گذاشته و رو به کالاهای مصرفیِ وارداتی آورده ایم، درباره علم نیز چنین کرده ایم، یعنی علم را کالایی مصرفی دانستیم که باید وارد و مصرف شود و این به عادتِ جامعه علمی ما تبدیل شده است. وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه به تدریج این نگاه در بسیاری از محافل شکل و گسترش یافت که اصلا منابع دینی چه ارتباطی با علم دارد؟! به عبارت بهتر سایه پوزیتویسم بر علوم و اذهان صفِ علمی جامعه این باور را ایجاد کرد که دین در این باره چیزی ندارد یا اگر هم دارد نمی تواند محل رجوع باشد، بلکه باید علم را به صورت تجربی بدست آورد! که این نگاه راه تولید علم از منابع دینی را بست و به صورت ذهنی مسیر آن را مسدود کرد. حجت الاسلام شاکرین بیان کرد: از سوی دیگر اگر چه این مشکل در محیط دانشگاهی بیشتر بروز داشت اما فعالیتی در زمینه تولید علوم انسانی اسلامی در حوزههای علمیه مشاهده نشد و آنها نیز سبک سنتیِ استخراج از منابع دینی را ادامه دادند. مولف کتاب «سکولاریسم» با اشاره به رویکرد مصرف گرایی نسبت به علم در مجامع علمی دانشگاهی ابراز کرد: مصرف گرایی در دانشگاهها و عدم توجه به مسئله تحول علوم انسانی در سطح کلان حوزه به عنوان یک رسالت باعث شده به منزلت علمی خود واقف نباشیم و از آن بهره نگیریم. وی درباره ظرفیت فلسفه اسلامی برای کمک به تحول علوم انسانی بیان کرد: فلسفه به طور کلی میتواند نقشهای جدی در حوزه تولید علم به ویژه علوم انسانی داشته باشد و با توجه به وابستگی علم به متافیزیک، می تواند متافیزیک علم را تعریف کند. هر عالمی، حتی یک پوزیتویسم که همه چیز را از تجربه میداند به نوعی از متافیزیک وابسته است و هرگز نمیتواند بدون آن عینکی که دستگاه فلسفی به او می دهد، وارد حیطه علم شود یعنی حتی تجربه گرایی به نوعی متافیزیک است. حجتالاسلام شاکرین در پاسخ به این سوال که کدامیک از مکاتب فلسفه اسلامی بیشتر میتواند به تحول علوم انسانی کمک کند، گفت: در میان مکاتب فسلفی در جهان اسلام حکمت متعالیه از ظرفیت بیشتری برای کمک رسانی به این تحول برخوردار است، چراکه از امتیازات آن دارا بودن نوعی روش شناختیِ تکثرگرایانه است که برای کار علمی بسیار راهگشا است. وی در پایان خاطرنشان کرد: حکمت متعالیه هم جامعیت دارد و هم تکامل یافته مکاتب فلسفیِ پیشین همراه با برخی نوآوریها است، در نتیجه میتواند در این باره بسیار مفید باشد؛ اما حکمت متعالیه در امتدادهای اجتماعیِ جنبههای مضافش به امور انسانی اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته است؛ البته اخیرا حرکتهایی رخ داده و در این باره استخراجها و فراوریهایی انجام شده که اگر با جدیت دنبال شود میتواند کمکهای شایانی به تحول علوم انسانی کند. انتهای پیام/
94/07/28 - 12:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]