محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827680664
خنده هايمان را مديون او هستيم
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي «بليک ادواردز» درگذشت. او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني به وجود آمدن اين شخصيت دوست داشتني است پيرمرد از پله هاي سالن«کداک تياتر»بالا رفت. سال 2004 بود. 82 سال داشت و بيش از 40 سال از عمرش را وقف سينما کرده بود. دستان او تا به حال تنديس اسکار را ازآن خود نديده بودند؛ اما امشب شب او بود. اسکار افتخاري به خاطر يک عمر فعاليت هنري. بله او واقعاً هنرمند بود. علاوه برکمدي هايي که ساخت و بازي کرد. باعث وباني خلق يکي ازمحبوبترين پلنگ هاي دنيا، «پلنگ صورتي»هم بود. اما شش سال بعد ذات الريه امان پيرمرد را بريد او مشغول کار روي يک نمايش موزيکال براساس فيلم سينمايي «پلنگ صورتي» بود و مقدمات کار روي يک پروژه ديگر را که باز فيلمي کمدي بود، فراهم مي کرد. اما حالا چهارشنبه شب بود «بليک ادواردز»دنيا ديده ديگر فرصتي نداشت و بي حال و بي رمق روي تخت بيمارستان «سنت جان» شهر «سانتا مانيکا» در حومه لس آنجلس انتظار مرگ را مي کشيد. چشمهاي پيرمرد برق عجيبي داشت که در چشم هاي «جولي آندروز»مي خنديد. اندروز بيش از 30 سال همسر او بود. «بليک»در خانواده اي سينماگر متولد شد. پدر او از مديران توليد هاليوود و پدر بزرگش کارگردان سينماي صامت. «جي گوردون ادواردز»بود. او پنج فرزند داشت که از ميان آنها پسرش «جنوفري»فيلمنامه نويس و دخترش «جنيفر»هنرپيشه سينماست. «جولي اندروز»(ستاره فيلم هاي «مري پاپينز»«آواي موسيقي»)همسر او بود که در چند فيلم او از جمله«اس او بي»، «ويکتور و ويکتوريا»و«اين زندگيست»بازي کرده است. زندگي هنري ادواردز با بازيگري نقش هاي فرعي سينما شروع شده اما مدتي بعد او احساس کرد که اين کار او را از زندگيش راضي نمي کند. او توقع بيشتري از خود داشت، براي همين شروع کرد به نوشتن فيلمنامه و رفت سراغ ساختن نمايش هاي راديويي کمدي. کم کم در کارش پيشرفت کردو برنامه هايش پر طرفدار شدند. جنس شوخي او مردم آن زمان را به راحتي مي خنداند. در اواخرسال 40 ميلادي سريال تلويزيوني «پيترگان»و بعدها«آقاي خوشبخت» را نوشت و کارگرداني کرد و در اواسط دهه 50 ميلادي به کارگرداني فيلم علاقه مند شد اينجا فصل جديد از زندگي« ادواردز» بود. تماشاگر درمشت او بود اولين فيلم کمدي و پرفروش «بليک ادواردز»در هاليوود«عمليات پتيکوت»نام داشت. زمان فيلم مربوط به جنگ جهاني دوم بود. تمام ماجراهاي خنده دار فيلم در يک زير دريايي جنگي اتفاق مي افتاد. دو ستاره معروف آن دوران هاليوود «کري کرانت» و«توني کورتيس»در فيلم بازي مي کردند«عمليات پيتکوت» تماشاگران را راضي کرد و استقبال زيادي ازآن شد. «ادواردز»کم کم جاي خود را در سينماي کمدي محکم مي کرد. او پس از چندين کار يکي از سينما گران مولف به حساب مي آمد که پاي کارهايش امضاي شخصي خودش را داشت. کمدي هاي او مخصوص به خودش بودند. جنس طنز و شوخي هاي او براي همه شناخته شده بود و با ديدن کارهايش به راحتي مي توان فهميد که کار، کار«ادواردز»است. سال 1961، او 28 سال داشت و در آستانه 40 سالگي به سر مي برد همين جا بود که ساختن فيلم «صبحانه درتيفاني» نقطه عطف زندگي هنري او را رقم زد.
صبحانه درتيفاني و دروازه هاي موفقيت صبحانه در تيفاني قصه زندگي دختر جواني به نام «هالي گولايتي»است که به تنهايي زندگي مي کند. هالي دختري ساده، زيبا و سرکش است که در 15 سالگي ازدواج مي کند ولي پس از مدت کوتاهي به قصد بازيگري فيلم، همسرش را ترک مي کند و به هاليوود مي رود، اما روح ياغي او راضي نمي شود و براي همين درآنجا هم ماندگار نمي شود و راهي نيويورک مي شود آشنايي هالي با نويسنده جواني به نام «پل وارجک»باعث دگرگوني زندگي پل و هالي مي شود. اين فيلم با اينکه اثري رمانتيک به حساب مي آمد اما براي آن زمان به شدت پيچيده و نو بود. کاراکتر هالي درادامه تيپي از زنان سرکش مانند«اسکارلت اوهارا»(بر باد رفته)بود. هالي به هيچ کس اعتماد ندارد. ديگران برايش مهم نيستند. او دربند روابط و اداو اصول هاي هنري روشنفکرانه است که به تازگي با آنها مواجه شده است. اما پل کاملاً با او متفاوت است، آدمي درون گرا و خجالتي. شايد اگر امروز اين فيلم را ببينيد به اندازه تماشاگران آمريکايي آن سالها نخنديد و راضي نشويد اما فراموش نکنيد که فيلمهاي «ادواردز»به همان اندازه که مي توانند همه فهم و جهاني باشند، داراي شوخي هاي بومي است و همچنين با سبک زندگي آمريکايي عصر خودش بازي مي کند «آدري هپيورن»براي بازي در اين فيلم جايزه اسکار بهترين بازيگر زن سال را گرفت و «هنري منچيني»آهنگساز زبردست (که بعدها موسيقي شاهکار پلنگ صورتي را ساخت)هم براي ساختن موسيقي متن و همکاري با «جاني مرسر»درساختن ترانه معروف «مون ريور» دراين فيلم دو جايزه اسکار را از آن خود کرد. «صبحانه در تيفاني»براساس کتابي به نويسندگي «ترومن کاپوتي»نوشته شده بود. ازخنده تا ترس اما بليک ادواردز باز هم به موفقيت هايش راضي نبود. او دست به تجربه هاي متفاوتي مي زد، يکي ازتجربه هاي جديد او ساختن فيلم هاي ترسناک «تجربه ترس»و«روزهاي شراب و گل سرخ»بود که «جک لمون»و «لي رميک»درآن بازي مي کردند. در سال 1962 او به کارگرداني با تجربه که سبکي چند سويه وخلاقانه داشت تبديل شد. البته«ادواردز»هميشه منتقدان خود را داشت. بسياري اگرچه او را به عنوان فيلمسازي موفق در گيشه قبول داشتند اما طنزهايش را به شدت پوچ و سطحي مي خواندند و رمانتيک هايش را لوس و بيش از حد سانتي مانتال مي پنداشتند. براي بسياري از منتقدان آن زمان «ادوارد»بيش از يک سرگرمي ساز به حساب نمي آمد. اما او در عين حال طرفداران و تحسين کنندگان سرسخت خود را هم داشت. منتقدان زياد ديگري در اين سوي صف وجود داشتند که او را کمديني مدرن مي دانستند که با به استهزا کشيدن فرهنگ و سبک زندگي آمريکايي، انتقادهاي هنرمندانه اي را از آنها انجام مي دهد.
پلنگ صورتي از کجا آمد؟ فيلم هاي کلاسيک و پر طرفدار «بليک ادواردز»چون «پلنگ صورتي»و «تيري در تاريکي»با شرکت پيتر سلرز هر دو در سال 1964به روي پرده سينما آمدند. ابتدا قرار بود «پيتر يوستينوف»بازيگر سرشناس تئاتر و سينماي انگليس، نقش بازرس کلوزو را در فيلم پلنگ صورتي بازي کند، ولي پس از آن که او اين نقش را رد کرد، نقش به پيتر سلرز رسيد. پيتر سلرز دراين فيلمها نقش يک پليس فرانسوي به نام «کلوزو»را بازي مي کند. نوع سبک و سياق کارگرداني بليک دراين فيلم ها توانست حرفه کارگرداني او را به عنوان يک استاد مدرن کمدي محکم کند. او ديگر واقعاً استاد مسلم نمايش صحنه هاي خنده آور همراه با شوخي هاي کلامي و حرکتي شده بود. فيلم هاي «پلنگ صورتي» ادواردز با موفقيت و توجه شگفت انگيزي مواجه شدند اما اين همه ماجرا نبود، بليک براي فيلمش احتياج به تيتراژ خلاقانه اي داشت. او تصميم گرفت که اين تيتراژ را به صورت انيميشن کار کند. اما براي توضيح کامل بهتراست کمي به عقب برگرديم. اوايل دهه 1960دو نفر به نام هاي «فريز فرلنگ»و «ديويد دپاتي»شرکتي سينمايي به نام «دپاتي و فرلنگ اينتر پرايزز»را تاسيس کردند. کار آنها تهيه کنندگي فيلم و انيميشن بود و به همين دليل آنها انيماتورهاي خلاق زيادي را زير دست داشتند. همه چيز از همان جا شروع شد که «بليک ادواردز»رفت سراغ اين کمپاني و به دپاتي پيشنهاد کرد براي شخصيت پلنگ صورتي طرحي کارتوني خلق کنند که بتواند در تيتراژ فيلمش از آن استفاده کند. پلنگ صورتي نام الماس مسروقه فيلم بود. دپاتي و دستيارانش نزديک به 100 طرح براي کاراکتر پلنگ صورتي اتود زدند و عاقبت شخصي به نام «هالي پرات»توانست کاراکتري را خلق کند که همه آن را دوست داشتند و تأييد کردند. همين پلنگ لاغر اندام صورتي رنگي که ما امروز مي شناسيم. مهماني بزرگ براي خنديدن ادواردز سالها پيش به نشريه ورايتي چاپ هاليوود گفته بود :«من اگر نمي توانستم به دردهاي زندگي از ديدگاهي کمدي نگاه کنم، هرگز قادر نبودم به اين زندگي ادامه بدهم. بنابراين هر چيزي را که روي پرده سينما به نمايش مي گذارم در واقع همان چيزهايي است که در زندگي واقعي به سرخودم آمده شايد هم برداشت هاي خنده آوري از اين وقايع است که به اين شکل منعکس شده است» پارتي»يکي ازمهمترين آثار «ادواردز»بود که به خوبي اين جمله او را شرح مي دهد. اين فيلم ماجراي يک سياهي لشکر هندي تباراست که تصادفاً به ميهماني پر زرق و برق يک تهيه کننده معروف هاليوود دعوت مي شود(باز هم پيتر سلرز نقش اول اين فيلم را بازي کرد). فيلم فضاي ديوانه وار و البته خنده آوري دارد. صحنه هاي فيلم با لباسهاي بالماسکه حيوانات حتي به سمت فضاي ماليخوليايي پيش مي رود واگرچه ممکن است امروز با تماشايش از خنده روده بر نشويم اما قطعاً از تماشاي يک بارآن هم پشيمان نمي شويم. اين فيلم کاملاً ماجرايي واقعي دارد که فقط همه واقعيت هايش خنده دار و کمي اغراق آميز هستند. حال و هواي فيلم شباهت طنز آلودي به«قاعده بازي» ژان رنوار دارد. اگرچه سطح و عمق آن قابل قياس با فيلم بزرگي مثل «قاعده بازي»نيست اما مي توان «پارتي»را نسخه اي هاليوودي و هجو آلود و سبکي ازاين فيلم به حساب آورد.
دشمن کمپاني هاي بزرگ البته همه فيلم هاي «بليک ادواردز»با موفقيت گيشه همراه نبود. فيلم «دارلينگ لي لي»محصول سال 1970داستاني با تم جاسوسي دارد و وقايع آن در دوران جنگ جهاني اول اتفاق مي افتد. «دارلينگ لي لي» نخستين تجربه همکاري هنري بين «ادواردز» و همسرش«جولي اندروز»بود که با استقبال چنداني روبرو نشد. اين اتفاق همزمان با دوراني است که«بليک ادواردز»براي جلوگيري از دخالت هاي مديران استوديو هاي فيلمسازي هاليوود در روند پروسه فيلمسازي به جنگ با کمپاني هايي چون«مترو گلدوين ماير»و «پارامونت»مي رود. «ادواردز»تلاش هاي زيادي دراين مسير کرد و اگرچه مجبور بود گاه گاهي با دشمني هاي بزرگان هاليوود دست و پنجه نرم کند و موانع زيادي را پشت سر بگذارد با اين وجود پيه همه سختي ها را به تن ماليد و بالاخره توانست با پيگيري هاي مداوم حق کنترل هنري آثار سينمايي را براي خالق اثر، کارگردان و فيلمنامه نويس حفظ کند. او براي همين درميان خيلي از دست اندرکاران صنعت سينما و همکارانش احترام خاصي پيدا کرد. درگيري هاي هميشگي او با هاليوود باعث شد که در دهه 70، پنج سال را در اروپا سپري کند و البته همين امر منجر به اين شد که شهرت او در ميان مردم به خطر بيفتد. «بليک ادواردز»به خاطر سري فيلم هاي «پلنگ صورتي عنوان «استاد کمدي هاي روشنفکرانه»را از سوي منتقدان دريافت کرد. او نهايتاً درسال 1981 فن آخر را به زرق و برق هاي کمپاني هاي فيلمسازي هاليوود زد. او با ساخت فيلم «اس او بي»ماجراي اختلافات و سرو کله زدن هاي خود را با استوديوهاي فيلمسازي هاليوود به باد سخره کشيد. اين فيلم باعث شد که دل همه منتقدان سرسخت نظام فيلمسازي هاليوود خنک شود و همگي دلي از عزا در بياورند. منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 292. /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]
صفحات پیشنهادی
خنده هايمان را مديون او هستيم
خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي «بليک ادواردز» درگذشت. او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني به وجود ...
خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي «بليک ادواردز» درگذشت. او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني به وجود ...
نویسندگان هالیوود پیشنهاد جدید را رد کردند
خنده هايمان را مديون او هستيم خنده هايمان را مديون او هستيم-خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي ... پدر او از مديران توليد هاليوود و پدر بزرگش کارگردان سينماي ...
خنده هايمان را مديون او هستيم خنده هايمان را مديون او هستيم-خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي ... پدر او از مديران توليد هاليوود و پدر بزرگش کارگردان سينماي ...
خالق «پلنگ صورتي» درگذشت و فیلم
او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني به ... خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي «بليک ادواردز» درگذشت.
او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني به ... خنده هايمان را مديون او هستيم نويسنده:فاطمه عبدلي «بليک ادواردز» درگذشت.
قاعده جدید ازدواج ( خنده دار)
خنده هايمان را مديون او هستيم تمام ماجراهاي خنده دار فيلم در يک زير دريايي جنگي اتفاق مي افتاد. ... هالي دختري ساده، زيبا و سرکش است که در 15 سالگي ازدواج مي کند ولي ...
خنده هايمان را مديون او هستيم تمام ماجراهاي خنده دار فيلم در يک زير دريايي جنگي اتفاق مي افتاد. ... هالي دختري ساده، زيبا و سرکش است که در 15 سالگي ازدواج مي کند ولي ...
خالق تن تن 100 ساله شد
خنده هايمان را مديون او هستيم او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني ... دپاتي و دستيارانش نزديک به 100 طرح براي کاراکتر ...
خنده هايمان را مديون او هستيم او اگرچه بر خلاف تصور اکثريت، خالق کاراکتر «پلنگ صورتي » نيست اما باني ... دپاتي و دستيارانش نزديک به 100 طرح براي کاراکتر ...
پسرعموهاي قاتل
در حقيقت همه کاره قيام عباسي ها برادر او ابراهيم بود که در زندان بني اميه مرد. سفاح با کمک ابومسلم توانست مروان حمار .... خنده هايمان را مديون او هستيم middot; پايان عمليات ممکن ...
در حقيقت همه کاره قيام عباسي ها برادر او ابراهيم بود که در زندان بني اميه مرد. سفاح با کمک ابومسلم توانست مروان حمار .... خنده هايمان را مديون او هستيم middot; پايان عمليات ممکن ...
آقاي چارلي! لطفاً پاهايتان را کج تر بگذاريد
راهنماي داخل سالن او را شناخت و در کوشش پچ پچ کنان گفت:«آقاي مک سنت دو رديف عقب تر نشستند و خواهش کردند اگر دوست داريد .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
راهنماي داخل سالن او را شناخت و در کوشش پچ پچ کنان گفت:«آقاي مک سنت دو رديف عقب تر نشستند و خواهش کردند اگر دوست داريد .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
جور جوراب بکش
ما و جوراب هايمان جوراب هاي ميرزا نوروز. ... رفتار ما با جوراب هايمان و ظاهري که بعد از مدتي استفاده، پيدا مي کنند، حتي تا خلق و خوي آدم را لو .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
ما و جوراب هايمان جوراب هاي ميرزا نوروز. ... رفتار ما با جوراب هايمان و ظاهري که بعد از مدتي استفاده، پيدا مي کنند، حتي تا خلق و خوي آدم را لو .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
قصه ناتمام
اما مادر او را گرفته بود و به تخت بسته بود تا بخوابد. كلاغك نمي ... اما مادر او را گرفته بود و به تخت بسته بود تا بخوابد. كلاغك نمي .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
اما مادر او را گرفته بود و به تخت بسته بود تا بخوابد. كلاغك نمي ... اما مادر او را گرفته بود و به تخت بسته بود تا بخوابد. كلاغك نمي .... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
فقط مولف ها وجود دارند
خلاقيت کارگردان و فضاي ذهني او برهمه چيز در کار ارجحيت داشت. ... مخصوصاً رو سليني و شيوه نوي واقع گرايانه او در فيلمسازي اش را. ... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
خلاقيت کارگردان و فضاي ذهني او برهمه چيز در کار ارجحيت داشت. ... مخصوصاً رو سليني و شيوه نوي واقع گرايانه او در فيلمسازي اش را. ... خنده هايمان را مديون او هستيم ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها