واضح آرشیو وب فارسی:کرنا: اگر تا چند سال پیش خانواده ها در تکاپوی فرستادن فرزندان دبیرستانی خود به موسسات زبان بودند، امروز به سراغ کودکان رفته اند و از همان زمان پیش از دبستان دغدغه ی یادگیری زبان دوم توسط فرزندان شان را دارند. اما آیا آموزش زبان دوم به کودکان پیش از دبستان کار صحیحی است؟ آیا مطالبی که به عنوان زبان دوم به کودک آموزش داده می شود، در ذهن وی ماندگار است و اصولا این ادعا که زبان آموزی در سنین کودکی ماندگاری بیش تری دارد، حقیقت دارد؟ با «هادی انجم شعاع» روان شناس کودک در خصوص بهترین سن برای یادگیری زبان در کودکان و اثرات آموزش زبان دوم به کودکان در مهدهای کودک گفت وگو کردیم. یادگیری زبان خارجی در دوران کودکی چه مزایایی دارد؟ کودکان چه قابلیت های خاصی در زبان آموزی دارند؟ زبان آموزی با رشد شناختی کودکان در ارتباط است. زبان از جمله توانایی هایی است که دو عامل رشد و یادگیری نقش بسیار مهمی در آن دارد. رشد یک امر ذاتی است و عوامل مختلفی مثل ارث، ساختارهای فطری و استعدادهای ذاتی فرد در آن نقش دارد. اگر ظرفیت رشد در ما وجود نداشته باشد، ما قادر به یادگیری هیچ چیز از جمله زبان نیستیم و این ظرفیت فقط در انسان وجود دارد. نکته ی دوم بحث یادگیری است که یک امر اکتسابی و محیطی ست. این که انسان ها زبان های مختلفی را یاد می گیرند، بسته به محیطی است که در آن رشد می کنند؛ بنابراین باید در معرض عامل محیطی که همان شنیدن صحبت های دیگران است، قرار بگیریم. دوره ی حساس رشد زبان از زمان تولد تا شش سالگی کودک است. این دوره این قدر مهم است که اگر فردی در این دوره در معرض عوامل محیطی لازم برای یادگیری زبان و به طور کلی تکلم قرار نگیرد، بعد از آن دیگر قادر به یادگیری زبان و تکلم نخواهد بود. حساسیت این دوره برای شکل گیری تکلم و یادگیری زبان، مربوط به مادری است، نه یادگیری زبان دوم. یادگیری زبان دوم در این دوره کار اشتباه و مضری است؛ چون در این دوره پایه های اصلی تکلم بر اساس زبان مادری در حال شکل گیری است و ما با وارد کردن اطلاعات زبان دیگر به فرایند یادگیری زبان مادری کودک آسیب می زنیم. زبان مادری در واقع همان زبان مادر کودک است. یعنی در موارد خاصی که زبان اصلی پدر و مادر با هم فرق دارد، اولویت با زبان مادر است؛ به این دلیل که برای شکل گیری مهارت تکلم در کودک خیلی مهم ست که در شش سال اول زندگی مرتب با کودک حرف زده شود و معمولا کسی که در این مدت با کودک خیلی حرف می زند، مادر است. در خصوص موارد خاص مثل خانواده های ایرانی که پدر و مادر هر دو ایرانی هستند و در کشور دیگری زندگی می کنند که زبان رسمی، زبان دیگری است، باز هم تا شش سالگی کودک باید اولویت یادگیری زبان را زبان مادری وی قرار دهند و لازم نیست هیچ تلاشی برای یادگیری زبان دوم انجام دهند؛ البته این که کودک در مواجهه با محیط بیرونی ممکن است برخی موارد را از زبان دوم یاد بگیرد، اشکالی ندارد؛ اما نباید مطلبی از زبان دوم به وی آموزش داده شود. مثال دیگر آذری زبان های ایرانی هستند که زبان مادری شان آذری ست؛ اما در مدرسه باید زبان فارسی یاد بگیرند. در مورد این افراد هم گفته می شود که باید تا قبل از ورود به مدرسه تمرکز بر زبان ترکی باشد؛ بعد از تثبیت زبان آذری که زبان مادری آن ها محسوب می شود، در مدرسه زبان دوم که زبان فارسی است را یاد می گیرند. این ها در مورد مهارت تکلم بود؛ البته مهارت های خواندن و نوشتن زبان در هر دو زبان مادری و زبان دوم باید از سن هفت سالگی به بعد به کودک آموزش داده شود؛ زیرا مغز انسان در سن زیر هفت سال آمادگی کافی برای خواندن و نوشتن را ندارد. بهترین سن یادگیری زبان دوم برای کودکان چه سنی است و چرا؟ آموزش زبان دوم را برای افرادی که دوزبانه هستند مثل آذری زبان ها یا فارسی زبان هایی که در کشور دیگری زندگی می کنند، می توانیم از دوره ی پیش دبستانی آغاز کنیم. اما این کار برای سایر افراد ضروری نیست و بهتر است انجام نشود. زمانی که کودک در زبان مادری به مهارت کامل برسد و در تمام جنبه های زبان یعنی تکلم، نوشتن و خواندن مهارت پیدا کند، می توانیم برای آموزش زبان دوم اقدام کنیم. در واقع بهترین سن برای آموزش زبان دوم به کودک 10 سالگی است. در دوره ی پیش از دبستان و قبل از 10 سالگی فقط می توان با استفاده از شعر و موسیقی به شکل حفظی و طوطی وار کودک را با زبان دوم آشنا کنیم؛ نه این که مطلبی را به او آموزش دهیم. ممنوعیت یادگیری زبان دوم در سن پیش از مدرسه فقط به خاطر این است که به زبان مادری لطمه می زند یا این که در فرایند یادگیری زبان هم اختلال ایجاد می کند؟ یادگیری زبان دوم در سن کم تر از 10 سالگی اختلالات یادگیری را در فرد ایجاد می کند و این اختلالات، موجب آسیب های جزئی مغزی در فرد می شود که ممکن است تا پایان عمر باقی بماند. بدخط نوشتن، به راحتی نخواندن، ریز و وارونه نوشتن به دلیل اختلالات جزئی است که در مغز فرد ایجاد شده است. آیا این که گفته می شود کودک در سن هفت تا هشت سالگی توان مندی بیش تری در فراگیری مکالمه به زبان دوم را دارد و پس از این سن این توانایی در فرد کاهش پیدا می کند، صحیح است؟ این گونه نیست. افرادی هستند که در سنین بالاتر مثل بیست یا سی سالگی اقدام به فراگیری زبان دوم می کنند و با تلاش و تمرین می توانند به زیبایی و تسلط افرادی که زبان اصلی شان انگلیسی است، صحبت کنند. هم چنین این که گفته می شود یادگیری زبان در سنین کودکی موجب تثبیت مفاهیم آموخته شده در ذهن کودک می شود اصلا صحت ندارد. آموزش زبان دوم در مهدهای کودک با توجه به این که بدون تعیین سطح و هرگونه غربال گری انجام می شود، تا چه حد علمی و مفید است؟ با توضیحاتی که داده شد، آموزش زبان دوم در مهدهای کودک نه تنها مفید نیست، بلکه آسیب زننده است. مگر در موارد خاص برای کودکان دوزبانه و آن هم در مقطع پیش دبستانی به این دلیل که کودک از سال بعد باید با یک زبان کاملا جدید آشنا شود، می توان آموزش های محدودی را از پیش دبستانی شروع کرد. برای آموزش به این کودکان دوزبانه معلم هایی به طور ویژه آموزش داده می شوند. در کرمان هم در مناطقی مثل کهنوج و منوجان که گویش خاصی دارند، باید از این گروه معلم های آموزش دیده برای آموزش به کودکان در کلاس اول استفاده شود. برای کودکان تک زبانه که استفاده ای از زبان دوم ندارند، آموزش زبان دوم هیچ ضرورتی ندارد. اما گروهی از پدر و مادرها که اصرار به آموزش زبان دوم به کودکان شان در سنین قبل از 10 سال دارند، فقط می توانند کودک شان را در معرض زبان دوم قرار دهند؛ مثلا کارتن هایی به زبان اصلی برای آن ها بگذارند؛ اما به هیچ وجه نباید مفاهیم زبان دوم را به کودک آموزش دهند. در مهدهای کودک هم فقط می توانند بچه ها را در معرض زبان دوم قرار دهند و هیچ گونه آموزشی نباید داده شود؛ زیرا این آموزش ها ذهن کودک را به چالش می کشیدند و در یادگیری هر دو زبان مادری و زبان دوم اختلال ایجاد می کنند.
چهارشنبه ، ۲۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]