واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نظری بر پیشینه ورود مهاجرین افغانستانی به ایران- بخش هفتم
مهاجرت برخی از افغانستانیهای شیعه همچون طوایف «چهار اویماق» در ایران مورد استقبال قرار گرفت و آنان در روستاهای مختلف شرق خراسان اسکان داده شدند.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، در زمان «ناصرالدین شاه قاجار» بود که وضعیت جغرافیایی مرزهای ایران و افغانستان تثبیت شد و تفاوتی میان ایرانی و افغانستانی بوجود آمد. در قسمتهای گذشته، به جدایی افغانستان از ایران و آغاز مهاجرت اقوام گوناگون افغانستان از شهرهای مختلف این کشور به ایران در زمان ناصرالدین شاه اشاره شد. همچنین در قسمت گذشته این مطلب، پیشینه حضور مهاجرین کابلی و نقش آنان در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شهر مشهد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. در این قسمت به پیشینه حضور مهاجرین هزاره در مشهد و نقش آنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، با استفاده از نظرات «علی نجف زاده»، پژوهشگر و محقق ایرانی و نویسنده کتاب «گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تا کنون» اشاره خواهد شد. «بربری» و «خاوری» نام دیگر «هزارهها» هزارههای شیعه که در دوره حکومت «امیرعبدالرحمن خان» به ایران مهاجرت کردند، عنوان «هزاره» نداشتند و در ابتدا با عنوان «بربری» یاد میشدند که در زمان پهلوی اول این عنوان به «خاوری» تغیر یافت. برخی از ویژگیهای هزارهها، در کتاب «گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون» این گونه تعریف شده است: از لحاظ شکل ظاهری کاملاً مغولی هستند و قیافه آنان بیشتر شبیه قرقیزهاست و مردمانی کوتاه قد و بسیار نیرومند هستند با موهای اندک و چشمان ریز که فارسی را با لهجه شکسته تکلم میکردند. سیاست کشتار هزارهها و مهاجرت به ایران سیاست دینی امیر عبد الرحمن خان و کشتار شیعیان باعث مهاجرت گسترده شیعیان هزاره از هزارهجات شد. در زمان حکومت امیر عبدالرحمن خان نسبت به شیعیان هزارهجات و دیگر شیعیان افغانستان، خشونت زیادی اعمال شد. علمای شیعه مشهد نسبت به خشونت امیر عبدالرحمن اظهار نگرانی کردند و «شیخ محمد تقی مجتهد» از علمای خراسان در 10 ربیع الاول 1310 قمری، نامهای به ناصرالدین شاه نوشت و نگرانی هراتیهای ساکن مشهد را از کشتار شیعیان اعلام نمود. بر اساس منابع نجف زاده، نگرانی شیعیان مقیم مشهد و شایعات آنقدر زیاد شد که خطر تهدید افغانستانیهای مقیم مشهد به کابل نیز رسید و امیرعبدالرحمن خان در نامهای به «میرزا فتحلی خان صاحب دیوان»، والی خراسان، نگرانی خود از جان افغانستانیها را اعلام نمود و اظهار داشت: مردم مشهد گفتند ما هم به میرزا یوسف خان و باقی وابستگان امیر افغانستان در مشهد ضرر میرسانیم. اسکان هزارههای مهاجر علاوه بر سیاست جذب نیروی انسانی به تشابه مذهبی با ایرانیان نیز بر میگشت. مهاجرت این گروه از افغانستانیهای شیعه همچون طوایف «چهار اویماق» مورد استقبال قرار گرفت و آنان در روستاهای مختلف شرق خراسان اسکان داده شدند. هزارهها بر خلاف طوایف چهار اویماق از انسجام ایلی برخوردار نبودند و یک ایل محسوب نمیشدند و نهایت اتحاد آنان طایفه بود. مهمترین مهاجران هزاره در اثر نجف زاده، از« ارزگان»، «جاغوری»، «بهسود»، دایکندی، لعل و «سرجنگل» بودند که در خارج مشهد ساکن شده بودند. برخی نیز در روستاهای اطراف مشهد، قوچان و اسفراین و همچنین روستاهای متعلق به آستان قدس رضوی در مشهد ساکن بودند. مشاغل هزاره در اواخر دوره قاجار غالبا هیزم کشی و آبکشی ذکر شده که نقش مهمی در اقتصاد شهری داشتند. هزارههای خراسان، مردمانی صنعتگر توصیف شدند که روستاهای زیادی را آباد کردند. آنان به کشاورزی میپرداختند و نیمی از محصول خود را به عنوان اجاره زمین تسلیم حاکم میکردند. حاکم، نیز بذر مورد نیاز را تامین میکرد و جوابگوی دولت مرکزی از نظر مالیات بود و در عوض کشاورزان هزاره مسئولیت کشت، برداشت، فراهم کردن حیوان برای شخم، خرمن کردن و غیره را بر عهده میگرفتند. این سیاست با دیگر مناطق متفاوت بوده و حکام ترجیح میدادند تا از این مهاجران استفاده کنند تا خود را مقید نسازند خانوارهای ایرانی را در املاک خود ساکن کنند. مهاجرت هزارهها تا زمانی که سیاست افغانستان تعقیب و آزار شیعیان بود، در حال افزایش بود و بربریها معتقد بودند راه دیگری برای آنان وجود ندارد. کشاورزان بربری از ایرانیان، زحمتکشتر توصیف شدند که به دستمزد کمتری قانع بودند و برای افزایش ثروت و بهرهوری منطقه مفید بودند ولی برای افغانستان زیان آور بود، زیرا نیروی انسانی زیادی را از دست می داد. انتهای پیام/
94/07/11 - 14:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]