تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821225168




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان بازیها : دریچه ای به دنیای هیلو قسمت آخر


واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم: با سلام خدمت دوستان و کاربران محترم  Pardis Game با قسمت هفتم و پایانی از سری مقالات هفت حلقه مرگ در خدمت شما هستیم . در قسمت گذشته  اتفاقات  Halo 2 و Halo 3 را مرور کردیم و خواندیم که چیف با همکاری آربیتر و کورتانا چه گونه دست کاونتهارا از آرک کوتاه نمود . همچنین متوجه رابطه عاطفی عمیق میان جان و کورتنا نیز شدیم .  در قسمت پایانی از سری مقالات هفت حلقه مرگ به بررسی جریانات هیلو 4 خواهیم پرداخت و نیم نگاهی نیز به عنوان هیلو 5 خواهیم داشت . نکته : از انجایی که Halo 4 به عنوان استارتر سه گانه دوم این فرانچایز شناخته میشود و اتفاقات ان با آنچه در  Halo 5 مشاهده خواهیم کرد ارتباط مستقیم دارد  , بنده سعی کردم بالاترین سطح جزئیات را برای شما دوستان عزیز شرح دهم . از این رو اتفاقات این نسخه بسیار گسترده تر از نسخه های قبلی بررسی شده و یک قسمت کامل را به خود اختصاص داده . با ادامه مقاله همراه باشید... 

در صحنه ـی آغازین  Halo4 دکتر کاترین هالزی را تماشا میکنید که از طرف فرستاده ـی unsc مورد بازجویی قرار میگیرد . او به خاطر جنایاتی که در طی آزمایش اسپارتان 2 به دور از چشم unsc انجام داد در حسر و مجازات به سر میبرد ( کاترین به مقامات گزارش داده بود که 75 کودک در واقع دزدیده شده ,"داوطلب" بودند). در این دمو هیچ گونه اشاره به هویت فرستاده UNSC نشده و اندستریز با نورپردازی دقیقش مانع از شناسایی این شخص شده . با این حال بسیاری از دوست داران و طرفداران هیلو بر این باورند که او ایجنت لاک , اسپارتان حاظر در  Halo 5میباشد . گرچه این فقط یک احتمال است   متن گفت گو به شرح زیر بود..

بازجو :در باره ـی بچه ها به من بگو دکتر.

هالزی: شما خودتان همه چیز را میدانید

بازجو: تو اونهارو دزدیدی!

هالزی:ذهن کودکان بسیار تلقین پذیرتر از دیگران بود .. بدنشان سازگاری بسیار بیشتری در مقابل آزمایشات نشان میداد. به دلیل موفقیت های تیم من بود که در زمان حمله ـی کاونت ها ما آماده بودیم.

بازجو: دکتر هالزی شما گذشته را به نحومورد علاقه ـی خودتان بازگو میکنید!... تو اسپارتان هارا برای مبارزه با شورش های جوامع انسانی طراحی کردی ! , نه برای مبارزه با کاونت ها…

هالزی: زمانی که سیارات انسان ها یکی پس از دیگری سقوط میکرد , موقعی که اسپارتان های من تمامه آنچیزی بودند که مقابل انسانیت و انقراض ایستاده بودند , هیچ کس نگران این موضوع نبود که اونها واقعا برای چه چیزی ساخته شده بودند.

بازجو: پس تو احساس میکنی انتخابهایت اینگونه توجیح میشوند؟

هالزی: کار من , نژاد انسان را حفظ کرد

بازجو:  آیا تو فکر نمیکنی که نبود اسپارتانها به انسانیت کمک بیشتری میکرد؟

هالزی:   تو به دنبال چی هستی؟ دیگران قبل از تو مربوط به بخش اطلاعات سازمان بودند (بخش ONI )...اما مثل اینکه تو از جای دیگری می آیی...

بازجو :سوابق نشان داده اند که اسپارتانها عادت های ضد اجتماعی داشتند و به طور کلی جامعه گریز بودند

هالزی: سوابق تنها رفتار آنها در موقهیت های خطرناک و عملیاتی را نشان میدهند . من تنها شرایط حفظ کارایی آنها در سطوح بالا را فراهم کردم

بازجو:   آیا تو این رو قبول داری که مستر چیف در عملیات هایش موفق بود چونکه هسته ـی درونی اش شکسته بود؟

هالزی: خوب چه کسانی جان را مجبور به انجام آن عملیات ها به همراه این شرایط کردند؟ ... شما میخواهید اورا جایگزین کنید؟!

بازجو: مَستر چیف مرده...

هالزی: پروندهایش شرایط "گم شده در ماموریت" را نشان میدهند!

بازجو: کاترین...اسپارتانها نمیمیرند؟!

هالزی : اشتباه شما این است که آنها را تنها به عنوان یک سلاح نظامی میبینید. اسپارتانهای من , مرحله ـی بعدی انسانیت و سرنوشت ما به عنوان یک گونه به شمار می آیند . آنهارو دستکم نگیرید ... اما مهمتر از همه چیز ... او را دست کم نگیرید.

سپس داستان شروع میشود...

سال 2557 بود...4 سال و 7 ماه و 10 روز پس از وقایع هیلو 3 . لاشه ـی سفینه ـی مستر چیف که در اثر موج انفجار هیلو در فضای بیکران معلق بود پس از سالها سفر کردن خود را در مجاورت سیاره ای نا آشنا و عجیب میدید . لاشه سفینه توسط اشعه ای ناشناس اسکن میشد و همین موضوع کورتانا را بسیارن نگران کرده بود . او پس از کلنجار رفتن با سیستم سفینه متوجه شد که قسمتی از بدنه ان دچار مشکل شده . کورتانا که شرایط را بهرانی میدید محفظه چیف را برای بیدار کردن اون اماده نمود . پس از 4 سال انجماد باری دیگر محافظ اطراف جان گرم شد , قلبش شروع به تپش کرد و آدرنالین سر تا سر بدنش را فرا گرفت .   کورتانا شرایط را برایش توضیح داد و سپس به سمت عرشه ـی سفینه راه افتادند . آنها در یکی از اتاق های سفینه متوجه میشوند که کل مجموعه توسط جاذبه یک سیاره ناشناس کشیده میشود . در همان حال هم کاونت ها پس از برش قسمتی از بدنه توانسته بودند به فضای داخلی فضا پیما دست پیدا کنند.

چیف در راه با چند کاونت و الیت درگیر شده و سر انجام به عرشه میرسد . او سیاره ـی بسیار عظیم و تاریکی را میبیند که حفره ای بسیار نورانی درون خود دارد که درحال کشیدند سفینه به داخل خود است . آن سیاره تاریک و مرموز چیزی نبود جزء Requiem !!! یک شیلد ورلد قدرتمند و پایتخت اصلی نژاد باستانی و از میان رفته فورانر ها ... سیاره ای که پس از هزاران سال سکوت با نزدیک شدن لاشه فضاپیما سطحش را برای باری دیگر از هم باز نموده و باعث انتشار فرکانس های  مختلف و جلب توجه کاونتها شده  است .  
کاونت ها در تلاش بودند که بر سطح سفینه فرود بیایند . چیف با راهنمایی کورتانا سیستم دفاعی سفینه را فعال کرده و با شلیک یک موشک سفینه ـی کاونت هارا از هم میپاشاند . جاذبه ـی سیاره هر لحظه بیشتر آنهارا به سمت خود میکشد . چیف از عرشه به درون سفینه باز میگردد و سیپس از قسمت عقبی آن (که در پایان هیلو 3 از نیمه دوم خود جدا شد) , خارج میشود .

 در حین سقوط به درون سیاره, جان بر اثر برخورد با شیئی معلق بیهوش شده و پس از مدتی که از سقوطش به درون آن سیاره گذشت به هوش آمد . جان مشغول گرفتن اطلاعات مربوط به تعداد سفینه های کاونت وارد شده از کورتانا بود که با یک کرَش از سوی کورتانا همراه شد . هر زمانی که کورتانا دچار مشکل میشد , چیف به دلیل اختلال در سیستم عامل لباسش متوجه آن میشد . چیف از او دلیل را جویا شد اما کورتانا سعی داشت با یک جواب سر بالا از گفتن دلیل بپرهیزد .  نهایتا با اصرار چیف , جریان لو رفت . کورتانا 8 سال از عمرش گذشته بود . این در حالی بود که یک AI معمولی تنها 7 سال عمر دارد .بنابراین او در پایان عمرش قرار داشت و ممکن بود کنترل خود را از دست داده و کارهای احمقانه انجام دهد . چیف به کورتانا قول داد که در نزد دکتر هالزی بازخواهد گشت و برای این مشکل کورتانا راه حلی را پیدا خواهد نمود . کورتانا نیز در جواب به او گفت که هرگز به یک دختر قولی را نده که نتوانی ان را عملی کنی . سپس انها به راه خود ادامه دادند . چیف پس از مدتی پیاده روی موفق میشود به ورودی یک غار کوچک و تنگ برسد او بعد از عبور از دریچه این غار نمناک و تاریک و پس از مدتی قدم زدن متوجه نوری شدید در انتهای غار شده و به سمت ان حرکت میکند . در حقیقت این غار راهی به دنیای ناب و پایتخت باشکوه فورانرها داشت...

کورتانا و چیف در همین حین که مشغول پیشروی در این سیاره ـی ناشناس بودند سیگنال های نا مفهومی را دریافت کردند , در این سیگنال تنها حرف تشخیص داده شده " not Covenet " بود . کورتانا موفق شد با ردیابی سیگنال محل انتشار آن را شناسایی کند . این سیگنال از محلی در مرکز  Requiem منتشر شده بود .کورتانا موفق میشود پورتالی تا حد ممکن نزدیک ,به هسته ـی سیاره باز کند و چیف را به نزدیک هسته منتقل کند . پس  از عبور چیف از پورتال و رسیدن به پلتفورم تلپورتر آنها متوجه میشوند که 2 برج انرژی بلند, شیلدی در اطراف جسمی تیره و ناشناخته در مرکز سیاره ایجاد کردند .  این جسم تیره به علت انرزی فوق العاده بالایش پیام های ارسال شده از بیرون سیاره را جذب کرده و پس از اعمال پارازیت بسیار شدید آنهارا بازتاب میکند. پس از غیر فعال کردن برج  اول مشخص میشود که پیام از طرف UNSC INFINITY ارسال شده .

مختصر توضیحاتی درمورد UNSCI : سفینه ـی UNSC INFINITY یا به اختصار INF-101 اولین نوع از سفینه های Infinity-class میباشد که در سال 2553 بلافاصله پس از جنگ انسان ها و کاونت ها پروژه ـی ساختشان به اتمام رسید و در همان سال مورد بهره برداری قرار گرفت . این استار شیپ از بهینه شده ترین و پیشرفته ترین تکنولوژی هایه روز استفاده میکند و تحت فرمان کاپیتان اندرو دل ریو بود(که بعد از اتمام وقایع هیلو 4 بر کنار شد)  و در حال حاظر این سمت به کاپیتان توماس لسکی سپرده شده . همچنین مراقبت از این کشتی و انجام امور الکترونیکی تحت نظر مانیتور و AI ـی به نام رولاند انجام میشود (که در Spartan ops اورا مشاهده میکنید) این سفینه دارای 5.7 کیلومتر طول 1.04 کیلومتر ارتفاع و 800 متر ضخامت میباشد . همچنین دارای 17 هزار خدمه نیز است . در واقع این سفینه پایگاه هوایی UNSC بوده  و محل تمرین برای بسیاری از اسپارتانهای سری iv به شمار میرود. |جهت مشاهده در اندازه واقعی کلیک کنید|


پس از غیر فعال کردن برج اول و نمایان شدن قسمتی از سیگنال ها چیف و کورتانا به منظور دستیابی به تمام سیگنالهای ارسالی و واضح شدن پیام راهی برج دوم شدند و در حالی که با دشمنان عجیب و نا شناخته ای به نام /Promethen “  پرومیثن" میجنگیدند (آنها نگهبانان سیاره و نیروهای رزمنده  دایدکت در هزاران هزار سال قبل بودند) متوجه شدند کاونت ها بی دلیل پا به این سیاره خاموش نگذاشته و به دنبالی چیزی در درون هسته هستند .  بعد از غیر فعال کردن برج دوم پیام های اینفینیتی واضح و رسا به گوش میرسید . آنها میخواستند به داخل سیاره فرود بیایند . کورتانا تلاش کرد که آنهارا منصرف کند اما سیگنال های ارسالی ضعیف بودند و نمیتوانستند unsci را متوجه ـی خود کنند . کورتانا این موضوع را در میابد که از مرکز هسته سیگنال های بسیار قوی ای ساطع میشود . در نتیجه پورتالی برای چیف باز کرده و او را به مرکز سیاره میرساند تا شاید با کنترل منبع سیگنال ها توان ارتباط با unsci به دست آید . سیگنال ها از جسم کروی – سیاه و بزرگی به نام Cryptum ساطع میشد .

 در همان حالا که کاونت ها مشغول نبرد با پرومیثین ها بودند چیف خود را به نزدیکی آن جسم سیاه میرساند و سعی میکند با استفاده از برد سیگنال بسیار قوی این جسم , با سفینه ـی UNSC INFINITY ارتباط برقرار کند اما گویا Cryptum این کاره نبود...! در حالی که چیف پشت کنسول ایستاده بود و دائم پیامش را برای سفینه UNSCI تکرار میکرد کره ـی سیاه کم کم بالا آمد و پوسته ـی مشکی آن کنار رفت... موجودی عجیب با هیکلی انسان وار سوار بر شیئی تخت و پرنده و در حالتی که زانو زده بود اهسته اهسته از ان خارج شد و زره فلزی و عجیبش را بر تن کرد  . آن شخص انسان وار کسی نبود به جزء  Ur-Didact !!! رهبر کل قوای رزمنده فورانر ها در 110 هزار سال قبل ! او پس از نبرد انسان ها و فورانرها سعی کرد که تنها قبایل باقی مانده از انسان ها که در زمین ساکن شده بودند را از بین ببرد و آنها را به سربازان پرومیثین خود تبدیل کند تا شاید اینگونه توانسته باشد مانعی در برابر پیروزی فلودها و سقوط کهکشان ایجاد کرده باشد . تا حدودی هم در انجام این کار موفق ظاهر شد . در واقع پرومیثین هایی که چیف در سیاره رکیوم با انها رو به رو شد زمانی انسان بودند . دایدکت پس از انجام این عمل توسط همسر خودش یعنی لایبرین در cryptum زندانی شد و زمانی 100 هزار سال را در آنجا ماند.  اکنون او به لطف عجله و ندانم کاری چیف دوباره آزاد شده. (قابل ذکر است که او انسان ها را عامل اصلی سقوط کهکشان میدانست و در واقع این نژاد را دشمن اصلی تمامه کهکشان میپنداشت) چیف برای اینکه اورا متوجه خود نکند در جایی پناه گرفت اما دایدکت که قدرتمند تر از این حرفا بود متوجه حضور او شد  و با نیروئی نامرئی قبل از آنکه بتواند کاری انجام دهد , از زمین بلندش کرد .

دایدکت انسان هارا بعد از چندین و چند هزار سال همچنان ضعیف و ناچیز خطاب کرد و کاونت هارا که نتوانسته بودند از پس آنها بر آیند ضعیف تر از آنها میدانست. در همان لحظه پرومیثین ها و گروه کوچکی از کاونتها نبرد را رها کرده بودند و به سمت دایدکت زانو زده بودند . ( کاونتها فورانرها را به عنوان خدایان کهکشان قبول داشتند ) اکنون پرومیثین ها و کاونتها جبه ای قدرتمند در برابر ارتش تک نفره چیف به شمار می امدند. سپس دایدکت چیف را رها کرد و خود به داخل cryptum برگشت و به سمت جو سیاره حرکت کرد... چیف توانست با یافتن یک ghost (نوعی وسیله ـی نقلیه متعلق به کاونت ها) از محلکه نجات یابد و به کمک کورتانا از طریق پورتال به سطح سیاره بازگردد . در همان لحظه سفینه ـی unsc اشتباهش را انجام داد و به درون سیاره وارد شد. چیف و کورتانا هم که کاری از دستشان بر نمی آمد تنها سقوط آنرا تماشا میکردند. 

چیف و کورتانا به سمت محل سقوط آن که در میان جنگل ها انبوه بود  حرکت کردند . پس از رسیدن به حوالی محل سقوط ... چیف با کاپیتان لسکی و افسر پالمر و گروهی از تفنگداران UNSC رو به رو شد که توانسته بودند مخفیانه از سفینه خارج شوند . آنها با کمک چیف و کورتانا با از سر راه برداشتن کاونت ها توانستند کشتی را دوباره سر پا کنند و از ان منطقه خارج شوند . در اتاق فرمان , کاپیتان دل ریو ( فرمانده ـی کل کشتی) به افسر پالمر , لسکی و چیف دستور باز کردن  راهی برای خروج از Requiem  و بازگشت به زمین را میدهد . در حین انجام این ماموریت چیف و کورتانا در چیزی که تصور میشد یک تله است قرار میگیرند .  در واقع انها به صورت جداگانه در عالم دیجیتال به دیدار همسر دایدکت و ناجی نسل بشریت یعنی لایبرین رفته بودند . لایبرین برای چیف توضیح داد که پرومیثین ها در واقع زمانی انسان بودند . لایبرین برای چیف جریان سالیان تاریک کهکشان و یورش فلودها و نبرد خونین فورانرها و انسان هارا بازگو کرد و همچنین به او گفت که دایدکت سالیان سال است که میخواهد از requiem خارج شود  و با به دست آوردن  Composer  ( یک سلاح خطرناک که میتواند هر موجود زنده ای را خاکستر کند) نسل انسان هارا از هستی ساقط کند تا اینگونه انتقام گناهی که انسان ها هرگز مرتکبش نشده بودند را از انها بگیرد. او چیف را به طوری "تکامل" بخشید که در آینده در صورت رویارویی با composer بتواند در برابر آن مقاومت کند. چیف و کورتانا پس از خروج از سازه ـی فورانر ها به جریان عملیات برگشتند و پس از اتمام آن به کشتی یو ان اس سی اینفینیتی ملحق شدند. در آنجا کاپیتان دلریو دستور حرکت به سمت زمین را صادر کرد اما با مخالفت چیف مواجه شد... جان که حالا از هدف دایدکت با خبر بود سعی در متقاعد کردن کاپیتان برای ماندن و مقابله با  دایدکت را داشت اما کاپیتان زیر بار نمیرفت... او میخواست هر چه سریع تر به زمین بازگردد و مشاهداتش را به FLEETCOM (ناوگان فرماندهی سازمان unsc) گذارش دهد .  در حین جر و بحث جان و کاپیتان دل ریو ناگهان کورتانا دچار کرش شد و با صدایی بسیار بلند و گوشخراش دیگران را تهدید کرد که نمیگذارند از این سیاره خارج شوند .... سکوت سنگینی اتاق را فرا گرفت. پس ازچند ثانیه کورتانا که حالا به حالت عادی خود برگشته بود شروع به اظهار پشیمانی کرد و تلاش میکرد توضیح دهد که این اتفاق نا خواسته بوده اما کاپیتان دل ریو با لحن بسیار تند و خشمگینانه ای به توماس لسکی دستور داد که کورتانا را هر چه سریع تر از اینجا دور کرده و نابود کند .

 لسکی که مردد از انجام دستور کاپیتان بود در حضور چیف دستش را دراز کرد تا چیپ مربوط به کورتانا را از پلتفورم جدا کند اما قبل از آنکه این کار را انجام دهد چیف دستش را جلو برد و چیپ را به ارامی جدا کرده و به پشت کلاهش متصل ساخت. کاپیتان دلریو با فریادی بلند از او درخواست چیپ را کرد اما چیف سینه به سینه ـی او ایستاد و به او گفت که اگر آنها دست به کار نشوند خودش به تنهایی برای مقابله با دایدکت عازم میشود . دل ریو که بسیار خشمگین شده بود دستور دستگیری چیف را به کاپیتان لسکی و افسر پالمر داد اما از انجایی که جان لقب Master Chief را به دوش میکشید آن دو حتی از جای خود نیز جم نخوردند. پس از ان جر و بحث ها چیف به حرفش عمل میکند و به کمک کاپیتان لسکی ,با استفاده از یک Lich ( نوعی جنگنده ـی هوایی مطعلق به سازمان UNSC ) تک و تنها به دنبال دایدکت میرود . اما دیگر خیلی دیر شد بود . سفینه ـی او از لایه های زیرین requiem بالا آمد و cryptum را در خود بلعید و سپس با یک پورتال به مکان نگهداری composer رفت . این سلاح کشنده قبلا توسط انسان ها کشف و ضبط شده بود و در آزمایشگاهی مطعلق به انها در حوالیه هیلو Installation 03 از ان نگهداری میشد . این آزمایشگاه قبل از رسیدن چیف ,به دستور دایدکت مورد حمله ـی کاونت ها قرار گرفته بود. چیف سعی کرد که با یک بمب HAVOK سلاح را نبود کند اما بسیار دیر شده بود . دایدکت توانست به آن دست پیدا کند و آن را بر سفینه ـی خود نصب کند . سپس با یک شلیک همه ـی انسان های درون آزمایشگاه را نابود ساخت . چیف به لطف لایبرین توانست پس از یک بیهوشیه چند دقیقه ای دوباره سرپا شود. او که از مقصد بعدی دایدکت آگاه بود سریعا یک جنگنده ـی Broadsword را اختیار کرد  و به دنبال دایدکت و در مسیر زمین حرکت کرد . اون توانست قبل از رسیدن دایدکت به پورتال با او همراه شود و بدون جلب توجه اش به داخل شیلد احاطه کننده ـی سفینه اش برود. در همان زمان UNSC INFINITY  که الان تحت رهبری کاپیتان لسکی در آمده بود به سمت زمین روانه شد و به چیف کمک کرد تا راه ورودی به درون سفینه ـی دایدکت را پیدا کند.

چیف پس از ورود به سفینه ـی دایدکت و کشتن جمع کثیری از پرومیثن ها کورتانا را به درون سیستم فرستاد تا شیلد محافظ دایدکت را از کار بیندازند ( در همین حین COMPOSER مشغول آماده شدن برای حمله به بخش غربی آمریکای شمالی بود) . ناگهان پلتفورم حاوی چیپ کورتانا منفجر شد و کورتانا درون سیستم COMPOSER گیر افتاد . چیف تنها تر از هر وقت دیگر برای مقابله با دایدکت روانه شد اما حقیقتاً در مقابله با او بسیار ناتوان بود و تقریبا خود را به کشتند داده بود ...  در همین لحظه که همه منتظر پایان قهرمانانه چیف بودیم ناگهان کورتانا که توانسته بود  سیستم COMPOSER را به طور کامل هک کند از طریق پل دیجیتالی زیر پای دایدکت به صورت فیزیکی وارد محیط شد و دایدکت را به طور کامل در بند خودش قرار داد . چیف هم از فرصت استفاده کامل را برد و با متصل کردن نارنجکی پلاسمایی به بازوی دایدکت او را سرنگون ساخت و در دل اشعه های گردان Composer رها ساخت... بعد از این اتفاق چیف که آسیب بسیار شدیدی را متحمل شد بود کشان کشان خود را به نزدیکی منبع انتشار اشعه رساند و کلاهک بمبی که از سفینه اش جدا کرده بود را به یک باره با ضربه ای سنگین منفجر کرد و COMPOSER را به طور کامل منهدم ساخت. پس از این اتفاق چیف بیهوش میشود و در عالم دیجیتال به دیدار کورتانا ای میرود که آخرین انرژی باقی مانده اش را صرف دیدار با چیف کرده بود . چیف سعی کرد که کورتانا را راضی کند که از این فضای مجازی خارج شده و به همراه جان نزد دکتر هالزی بروند اما این عمل او با مخالفت کورتانا روبه رو شد . آخرین جمله کورتانا خطاب به چیف اینگونه بود: (( در این سالها ما قسم خورده بودیم که از یک دیگر محافظت کنیم... این کار را هم کردیم . الان وقت ان است که تو برگردی . به خانه خوش امدی جان )) سپس به آرامی عقب میرود و در میان فضای ابی و کدهای انبوه دیجیتالی محو میشود . چیف نیز تنها تر از هر زمان دیگه ای تنها نظاره گر این اتفاق بود.

چیف پس از به هوش امدن و خروج از خواب سنگینش توسط سفینه های جستجوگر یافت شد و به زمین بازگشته و مورد تقدیر قرار میگیرد  . پس از پایان نوشته های انتهای بازی ویدئویی به نمایش در می آید که دایدکت در آن مشغول صحبت کردن است ! .(لینک تماشای این ویدئو زیبا به همراه ترجمه ـی دیالوگ ها در انتهای مقاله قرار داده شده . پیشنهاد میکنم از دستش ندهید )  این دمو چیف را نیز نشان میدهد که به عرشه unsc infinity رفته و قصد تعویض MJOLNIR خود را دارد...
زمانی که مستر چیف وارد عرشه میشود تمام اسپارتانهای مختلف , سربازان عادی و حتی کارشناسان و افسران حاظر مشغول تماشای او میشوند که قدم زنان به سمت جایگاهش در حرکت است. پس از آنکه تک تک بخشهای زره از تنش جدا میشوند نوبت به کلاه خودش میرسد که سالیان سال مانع دیدن ظاهر اصلی چیف در نسخه های مختلف شده .در زمانی که کلاه خود آزاد میشود و به سمت بالا حرکت میکند  صفحه سیاه و بازی به پایان میرسد . ظاهر اسپارتان افسانه ای ,  John 117 , همچنان نا شناخته باقی میماند . گرچه اگر بازی را روی حالت "لجندری" (سخت ترین حالت ممکن) به پایان برسانید موفق میشوید قسمتی از صورت چیف را هم ببینید .  ترجمه این ویدئو بسیار زیبا : در این زمان از پیروزی , ما تنها طعم تلخ شکست را چشیدیم . من میپرسم ,چرا؟ ما فورانر ها هستیم...نگهبان هر آنچه که وجود دارد . ریشه های کهکشان تحت رسیدگی دقیق ما رشد کردند. هرجا که زندگی باشد , نسل های بی شمار ما خاکش را اشباع کردند.قدرت ما , درخشندگی خورشید در بالای شکوفه های هوشمند , و پناهگاهای نفوذ ناپذیری در زیر آنها است که شکوفایی را به آنها میبخشد. من قبل از تو برخواستم...متهم به انجام گناهی که تنها جلال فورانر ها را تضمین میکرد متهم به اقدامی که فورانر ها را از این سرنوشت شوم یعنی...نابودی... در امان نگه میداشت. انسان ها بالاترین خطر در کهکشانند . خود داری از فروپاش کردنشان تنها یک اشتباه احمقانه بیش نیست. ما هزاران سال را در تاریکی به سر بردیم , در حالی که انسان ها موفقیت های مارا به تصرف خود در آوردند. ردایی از مسئولیت در قبال همه چیز ... تنها متعلق به فورانر ها است! شما در آینده به اعمال من فکر خواهید کرد ... اما هرگز به واقعیت شک نکنید . احیا... آغاز شده ,... و ما ناامید از جلوگیریه آن هستیم.

در Halo 5 : Guardians چه خواهد گذشت ؟  هیلو 4 را میتوان آغازگر روایتی بسیار تاریکتر و مرموز تر در سری Halo دانست . هیلو 5 که دنباله ای مستقیم برای آن است نیز راه آنرا ادامه داده و تا اخرین لحظه سوپرایز هایی را برای شما تدارک دیده است .
 تا کنون اطلاعات کمی از داستان مرموز هیلو 5 : نگهبانان منتشر شده . مطابق با اطلاعات و تریلرها در این نسخه ابعاد تاریکتری از شخصیت و گذشته مستر چیف را هدف گرفته  . گویا جان که پس از مرگ کورتانا ضربه روحی عظیمی را متحمل شده دست به انجام کارهایی خارج از دستورات و اهداف UNSC میزند و این موضوع سران این سازمان را تحریک کرده که بر ضد قهرمان همیشگیشان عمل کنن . احتمالا انها چیف را به عنوان یک خائن میبینند و با انتشار خبر مرگ او به طور کل چیف را از اذهان عمومی پاک میکنند . همچنین اسپارتان لاک را به همراه تیمی حرفه ای از اسپارتان های سری IV روانه شکار چیف و هم رزمانش که به BLUE TEAM معروف هستند میکنند. لاک و اسپارتانهای تحت فرمانش در راه شکار چیف از کمک اربیتر نیز بر خوردارند .
گرچه همه اینها تنها یک احتمال است و تا زمان انتشار و تجربه بازی درستی انها اثبات نمیشود . شما نیز میتوانید با بررسی تریلرها و اطلاعات منتشر شده از این عنوان نظرتان را در مورد ادامه داستان این سری با ما در میان بگذارید .

سر انجام پس از گذشت مدتی 2-3 ماهه به پایان سری مقالات هفت حلقه مرگ رسیدیم. قابل ذکر است که من در این سری تلاش کردم تا اخرین حد ممکن به بررسی جریانات این فرانچایز بپیدازم . اما حقیقتا برسی کامل بازیها , کتاب ها و کامیک های هیلو نیازمند مقاله ای چند ده قسمتی است که نوشتنش ماه ها تحقیق و جستجو را میطلبد که متاسفانه بنده از ان محرومم.  از تمامی دوستانی که در این سری مقالات همیشه کنار ما بودند و ما را با نظرات دلگرم کننده خود همراهی کردن بسیار بسیار بسیار سپاس گذاریم . همچنین برای دوستانی که موفق نشدن ما را در طی مقاله همراهی کنند لینک دانلود نسخه کامل مقاله را در انتها قرار داده ایم . با ارزوی موفقیت و تندرستی برای شما دوستان عزیز. لینک دانلود تمامی قسمت های مقاله موفق و پیروز باشید . امیر اسلامی



7 مهر 1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


علم و فناوری

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن