تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831009001




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شيفته کرد مرا هندوکي همچو پري


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شيفته کرد مرا هندوکي همچو پري
شيفته کرد مرا هندوکي همچو پريشاعر : سنايي غزنوي آنچنان کز دل عقل شدم جمله بريشيفته کرد مرا هندوکي همچو پرياز در آنکه شب و روز درو در نگريخوشدلي شوخي چون شاخک نرگس در باغاو همه گريم و تري و چو تنگ شکريگرمي و تري در طبع هلاک شکرستاو همه چون شکر و مي همه گرمي و تريگرمي و تري در طبع فزايد مستيکه بوم چون صدف و جزع به کوري و کريبي لب و پر گهر و چشم کشش مي‌خواهمتا به روي لبش آن روي نکو مي‌سپريتا به گوش دلش آن گوهر خوش مي‌شنويصد هزاران دل از آن هر دو به زير و زبريصدهزاران شکن از زلف بر آن توده‌ي گلدو نوان نرگس برطرف دو گلبرگ طريدو سيه زنگي در پيش دو شهزاده‌ي رومآفتاب و شکر از سر و بن غاتفريقد چون سرو که ديدست که رويد به چمنجمع بر تارک خورشيد ستاره‌ي سحريفوطه‌اي بر سر آن روي چو خورشيد که ديدخود نداند چه کند از کشي و بي‌خبريکرده آن زلف چو تاج از بر آن روي چو عاجنه غم شادي و انده نه بهي از بتريشده مغرور بدان حسن ز بي‌عاقبتيچون خراميد به بازار در آن کبک دريباز کردار همي صيد کند ديده و دلخود بهاري که شنيدست بدين عشوه‌گريگه برين خنده زند گاه بر آن عشوه دهدمن دوان از پس او زار به خونابه گريريشخندي بزند زين صفت و پس برودسيم داري بخرم ورنه برو ريش مريگويم او را که مرا باز خر از غم گويدگنگي و لنگ؟ چرا شعر نگويي نبريگويم او را که بهاي تو ندارم گويدتا ترا صله دهد تا تو ز خواجم بخريببر خواجه براهيم علي ابراهيمفلک و بحر به يک تن دهد از بي‌خطريآنکه گر في‌المثلش ملک شود بحر و فلکيک پسر چون او در دهر سخي و هنريآنکه نه چرخ نزادست و نه اين چارگهرنه ز خود چون تو بديدند نه اندر بشريجنيان ز آنهمه از شرم نهانند که هيچچاکر طبع سخاي او بحري و بريبنده‌ي لطف و عطاي او انسي و جنيدر دل و سيرت او قوت و عدل عمريدر کف و فکرت او بخشش و علم علويچون سخن گويي صد بحر خرد پر درريچون صخاورزي صد گنج جهان پر درمياز کف و چهره و زيب از همه زيبنده‌تريشجر و ماه و گهر نيز نخوانمت از آنکتو به هر مجلس هر روز درختي ببريسال تا سال دهد بار به يک بار درختشمس نقصان شود از بهر چه گويم قمريقمر از شمس شود نقصان وز روي تو چونروشني عالم از تست چه جاي گهريخانه‌ي خورد ز صد گوهر روشن نشودمددي او را از بخشش و از کف ظفريرادمردي که همي کوشد با خود به نياززعفران‌وار غم از طبع جهاني ببريارغوان رنگي ليکن به همه جا که رسيوز خرد بهتري از دانش و نيکو سيريز آسمان مهتري از همت و پاکيزه‌دليگر بهشتي به چه در قهر عدو چون سقريسوختي دشمن خود را ز تف آتش خشموي که چون مهر عطابخش و به کف مشتهرياي که چون چرخ جهانگرد و به دل محتشميغم و شادي دو کس گردي گويي قدريزين بلندي به سوي بستان چون راي کنيوز پي جبرش باطل شده راي قدرياز کف جودش حاصل شده طبع جبريوي که چون ابر به گيتي ز سخاوت سمرياي که چون باد به عالم ز لطافت علميتو ز کف دايم و در ورزش رسم پدريپدرت بود سخي‌تر ز همه لشگر شاهاين چنين باد کردن پدران را پسريزنده ماندست ز تو رسم پدر در همه حالدر چو من شاعر از ديده‌ي حرمت نگريقصد درگاه تو زان کردم تا از سر لطفزان که نايد به سر اين دو هر دو به پانصد بدريقصبي خواهم و دراعه نخواهم زر و سيمسيم نستانمت ار حاجب زرين کمريور تو شاهانه مرا هم به گدا خواني منچه برهنه‌ست که نستد ز کسي آسترينه نه از طيبت بنده ست هم از روي نيازشکري والله در طبع و به لذت شکريز آنت گفتم که همي دانم کز خوش سخنيچون تو ممدوحي و من جاي دگر اينت خريهمه لطفي و همه همتي و پاک خردسست پايي نکنم ار تو کني سخت سريمن سوي درگهت از بهر صلت جستن توهمه از هيز همي جويم داروي غريهمه از کور همي سرمه‌ي بينش خواهماز تو صلت ز من اشعار به الفاظ دريشکرلله که ترا يافتم اي بحر سخاسخت زيبا بود از مردم نيکو اثرياثري نيک بمانيم پس از خود به جهانتا به از ديو در عمل و چهره پريتا به از ماه بود در شرف قدر زحلصدهزاران مه نوروز و رجب بر شمريباد چندانت بقا تا تو بهر دفتر عمرزان که در باغ عطا سخت به آيين شجريبارور باد همه شاخ تو در باغ بقا
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن