تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821111196
سهیل محمودی: شعر ابزار گفتوگوي تمدنهاست
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
سهیل محمودی: شعر ابزار گفتوگوي تمدنهاست
سهيل محمودي روزنامهنگار، نويسنده و مجري تلويزيوني است اما آنچه كه بيشتر از همه او را به مخاطب عام تلويزيون و سينما شناسانده شعر است و شاعري. مقولهاي كه براي خود محمودي هم بسيار جدي است به همين بهانه با او به گفتوگو نشسته ايم .
روزنامه قانون - نیما نوربخش: سيد حسن ثابت محمودي.شايد اين نام براي خيلي از مخاطبان تلويزيوني نامي غريب باشد ، اما فقط كافي است كه «سيد حسن ثابت» را حذف و با اسم «سهيل» جايگزين كني ، آن وقت است كه ديگر ميشود نام آشناي مخاطبان تلويزيوني دوستدار شعر. سهيل محمودي روزنامهنگار، نويسنده و مجري تلويزيوني است اما آنچه كه بيشتر از همه او را به مخاطب عام تلويزيون و سينما شناسانده شعر است و شاعري. مقولهاي كه براي خود محمودي هم بسيار جدي است به همين بهانه با او به گفتوگو نشسته ايم . گپي در خصوص احوال شعر و شاعري.
به نظر ميرسد شعر امروز کارکرد اجتماعی اش را از دست داده و به سمت شخصی شدن پیش رفته.ميخواهم نظر شما را در این باره بدانم.
ابتدا باید دید آیا شعر به آن معنایی که در دهه چهل بود باید آنقدر کارکرد اجتماعی داشته باشد یا خیر؟ ضمن اینکه ادبیات گذشته ما یک کلیتی بوده که وقایع اجتماعی زمان خودش را به تصویر ميکشیده است.به طور مثال اگر نگاه و منش اشرافی بوده شما در اشعار منوچهری و عنصری بازتاب آن را ميبینید یا در شعر حافظ ميتوانید کاملا وقایع اجتماعی زمان آل مظفر را ببینید.حتی در شاهنامه فردوسی هم اعماق جامعه ایران در قرن چهارم به تصویر کشیده شده است آن هم بدون اینکه داعیه اجتماعی بودن داشته باشد و بدون آنکه آن زمان شعر اجتماعی مطرح بوده باشد.
البته به جز اشعار ناصر خسرو که تعریف دیگری دارد و شعری کاملا ایدئولوژیک بود و مبتنی بر مبانی فکری خاصی که او مبلغش بود.در مشروطیت هم رسانه ای به نام شعر مهمترین رسانه تغییر و تحول بود.یعنی شعر یک رسانه محکم و اثرگذار بود و تعهدات اجتماعی زیادی بر دوشش بود.البته به نظر من همه آنها هم اصیل نبودند و اگر هم اصیل بودند تاریخ مصرف داشتند.یعنی ما در طول زمان یک چیزهایی را بار شعر کردیم که بعدا فهمیدیم لازم نیست آنها را گردن ادبیات بیندازیم.من نگاهم این است که ادبیات مطلقا از نگاه اجتماعی جدا نیست.یعنی ادبیات در ذات خودش اگر صادق باشد آن نگاه اجتماعی را دارد.
شاعرانی چون سنایی،عطار و مولوی وقتی حرف ميزنند حرف اجتماعی ميزنند.به هر روی بعد از 28 امرداد 1332،ادبیات خیلی نسبت به اعتراض به کودتا وظیفه مند شد.البته یک بخشی هم تحت تاثیر انقلاب اکتبر روسیه بود.در انقلاب اسلاميایران هم که ما نسلش بودیم تاثیر ادبیات برای ما مهمتر از تعریف ادبیات شد.
چون شعر و ادبیات ميخواست نقش تبلیغی را هم ایفا کند.
نه تنها ما که از نحله کسانی بودیم که با آرمانها و باورهای دینی در اجتماع بودیم بلکه در کسانی هم که با باورهای ما مخالف بودند هم تاثیر ادبیات از تعریف ادبیات بیشتر بود.من فکر ميکنم از سالهای پس از جنگ تحمیلی،حرکتهایی در شعر ایجاد شد که خواست به تعریف ادبیات بیندیشد.این تفکر معتقد است در دراز مدت و کارکرد مستمر آن خودش تاثیرش را بر جامعه خواهد گذاشت.بدون اینکه بخواهیم تاثیر را از بیرون به ادبیات تزریق کنیم.
از بعد دیگر به این مسئله نگاه کنیم.چرا نسل دیروز و مخاطبان شعر دیروز کمتر ميتوانند با شعر امروز ارتباط برقرار کنند؟
این مسئله چندین وجه دارد که بحثی طولانی خواهد شد.اما باید بگویم امروز شعر خیلی به سمت فرم گرایی رفته است.هر اثر هنری که به این سمت حرکت کند طبیعتا یک بخشی از مخاطبان عام خود را از دست ميدهد.مثلا در دهه 50 مخاطبان اشعار یدا... رویایی و احمدرضا احمدی بسیار کمتر از حالا بودند و ميدیدیم که این شاعران بزرگ باور نميشدند.اما از دهه 70 به بعد آنها طرفداران بسیاری پیدا ميکنند چون مخاطب شعرشان خاص تر ميشود.پیشینه شعر ما بار زیادی روی دوشش بود و حتی بار فلسفه را ميکشید.
بار تعلیم و تربیت را ميکشید که به مرور از این بار کاسته شد.یعنی از زمانی که رمان و ترجمه رمان وارد ادبیات فارسی شد از بار روی دوش شعر کاسته شد.یعنی وظیفه ای که بر گردن خمسه نظاميو شیرین و فرهاد وحشی بافقی بود دیگر بر گردن شعر نیفتاد و به طور طبیعی وظایف شعر کمتر و خاصتر شد.به همین دلیل شعر یک جاهایی هم ميتواند بگوید که نميخواهم بار فعالیتهای اجتماعی را بر دوش بکشم.نه اینکه من طرفدار کلیت این نظر باشم اما شعر ميتواند بگوید من ميخواهم به مباحث ناب بپردازم.یک متفکر اروپایی قرن بیستميميگوید نثر نوشتن مثل راه رفتن است یعنی هدفی را دنبال ميکند ولی شعر مثل رقصیدن است و هیچ هدفی را دنبال نميکند جز ایجاد زیبایی در حرکات.
تعبیر زیبایی است.از این منظر پس باید پذیرفت شعر بیش از آنکه کارکرد اجتماعی باید داشته باشد درونی انفسی دارد و نوعی گشودن درونیات انسانها است.هرچند که زمانی نقش یک رسانه را ایفا ميکرد.
بله،خیلی درست است.آن رسانه شدنش جای خود اما متفکرانی مثلهایدگر و امثال او معتقدند شعر زبان ایزدان بوده است.به هر روی شعر یک امر انفسی است و آفاقی دیدن شعر یک مقدار از وظایف شعر دور شدن است.البته این به معنای نفی آن انعکاس وقایع اجتماعی نیست.اما وظیفه اش حالات انفسی بشر است.ببینید کتابی به نام «تجربه مدرنیته» اثر مارشال برمن فیلسوف آمریکایی با ترجمه مراد فرهادپور مبتنی بر فاوست گوته شرایط تحولات قرن 19 جهان را بر اساس چند متن بررسی ميکند.
به طور طبیعی اینها مانیفست سیاسی عرضه نکردند.شما در کتبی چون «برادران کارامازوف» یا «جنایت و مکافات» داستایوفسکی مانیفست اجتماعی نميبینید یا حتی در آثار چخوف.اما هر کسی که بخواهد جهان قبل از انقلاب بلشویکی را بررسی کند باید برود داستایوفسکی یا چخوف یا تولستوی بخواند.این یعنی اینکه ادبیات و شعر انعکاسی از انسان در جهان هستی است.
عشق به غزل در میان ایرانیان همچنان گل کرده و بارور است و مردم ما همچنان با خوانش غزلیات به وجد ميآیند.ميخواهم بحث را در این مقوله و چرایی آن ادامه بدهیم.
من ميخواهم یک توضیحی اینجا بدهم.تنها چیزی که قرار است در نهایت برای نجات بشر در این جهان گاميبردارد شعر است.حتی اگر سینما یا موسیقی یا نقاشی هم باشد باید به شعر نزدیک شود.اما در پاسخ شما باید بگویم جامعه ایران هرگاه به سمت ادبیات تغزلی و قالب غزل گرایش یافت به نیازهایی آگاهی پیدا کرد که نتایج خوب داشت و به بازنگری در خودش توجه کرد.مثالی ميزنم؛ایرانیان بعد از حمله مغول به سمت غزل رفتند و بعد از آن تاریخ بزگترین شاعران غزلسرا پدید آمدند.
حال آنکه قبلش این تعداد غزلسرا نداشتیم.ضمن اینکه برخلاف منتقدان غزل،اصلا فکر نميکنم که موسیقی پامنقلی ضمیمه اش است.این خواهان بازشناسی خود بودن نتایج خوبی در آینده خواهد داشت و اتفاقا وقتی جامعه از تغزل فاصله ميگیرد نوعی خشونت رفتاری در جامعه گسترش پیدا ميکند.ما دیده ایم در دوره مشروطیت آنجاهایی که فضا خیلی شلوغ است غزل جایی ندارد اما آن جاهایی که فضا به سمت آرامش ميرود غزل دوباره پا ميگیرد.یعنی آن جاهایی که فضا تند ميشود ملک الشعرای بهار شعر «ای دیو سپید پای در بند» را در قالب قصیده ميسراید.
اما همین استاد بهار وقتی ميخواهد عمیق شود لحنش تغییر ميکند و در قالب غزلی ميگوید:«من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید» یعنی فضا تغییر کرده است.اتفاقا من معتقدم رویکرد جامعه ما به سمت ادبیات تغزلی یعنی ادبیات همنوع دوست و انسان دوستانه پیامدهای خوش تری را به همراه خواهد داشت.از طرف دیگر باید بگویم یک بخشی از ادبیات نیمه اول دهه 50 ادبیات تندی بر جامعه ما حاکم بود.الان در نسل شما جوانان سایه و سیمین بهبهانی شاعر اول هستند اما آن موقع شاعران تند حزبی شاعر اول جامعه بودند.
اتفاقا در مطلبی از شما خواندم که در دوران نوجوانی به گلسرخی و دانشیان علاقه خاصی داشتید.طبیعتا هم از اشعار گلسرخی لذت ميبردید.
من هنوز هم دوست شان دارم و معتقدم آن اشعار گلسرخی وقتی با انسان سروکار دارد و دردمندانه است خیلی خوب و موفق است.یک جاهایی هم تند ميشود که نميگویم مسبب آن تندی هستند،خیر،آنها انعکاسی از شرایط سخت جامعه در آن سالها هستند که جان شان را هم در این راه از دست ميدهند.اما در ادامه صحبتهای پیشینم باید اضافه کنم آقای براهنی که یک منتقد ارجمند روزگار ماست در کتاب«طلا و مس» یدا... رویایی و سهراب سپهری را یک کاسه ميکند و به سهراب ميگوید بچه بودای اشرافی.
یعنی اشاره ميکند به ادبیات خاور دور که سهراب از آن متاثر بود و بعد هم نگاه اشرافی سهراب.در حالی که الان مخاطبان شعر سپهری خیلی بیشتر از زمان حیات ایشان است.یا ميبینیم که شعر سیاسی اسماعیل شاهرودی و سیاوش کسرایی آن زمان خیلی طرفدار داشت.البته این را بگویم که من همه این بزرگان را دوست دارم و آنها را صاحب حق بر گردن خودم ميدانم اما الان در جایگاه بررسی اجمالی هستیم.
ميتوانیم این مبحث را با توجه به رویکرد و جایگاه غزل در سالهای پس از انقلاب و به خصوص سالهای جنگ تحمیلی مورد کنکاش قرار دهیم.
ما به هر حال بچههایی هستیم که در دوران جنگ ساکت ننشستیم.هم کار روزنامه نگاری کردیم،هم شعر گفتیم و هم در مناطق جنگی حضور یافتیم.اما جالب است بدانید که نسل من و سیدحسن حسینی و قیصر امین پور بیشترین شعرمان را در سالهای جنگ در قالب غزل گفتیم.الان هم بچههای امروز در کتب درسی شان شعری از من راجع به جنگ ميخوانند که در قالب غزل است.واقعیت این است که در آن بحبوحه هم به عنصر عاطفی و انفسی غزل توجه ميشد و نسل من که در بطن جنگ قرار داشت قالب غزل را برای بیان حماسه جنگ برگزید.
یعنی یک قالب درونگرای عاطفی.در این قالب شعری هیچ دستورالعمل تندی عنوان نميشود اما ایستادگی و مقاومت در برابر تندی دشمن از آن برميآید.ستایش فداکاری از آن برميآید.غزلی برای دوستان شهیدم گفتهام با این مطلع:«ای کاش ای دل دل من،خود را ز غم ميرهاندی/تن را از این ورطه موج تا ساحلی ميکشاندی».یا شعری که سیمین بهبهانی درباره یک جانباز گفته است:«شلوار تا خورده دارد مردی که یک پا ندارد»این یک شعر کاملا انسانی است که در قالب غزل سروده شده.از این رو درست است که ما برای جنگ شعر گفتیم اما از دفاع حرف زدیم و از ارزشهایی گفتیم که در جنگ مورد هجوم واقع شدند.به نظرم جامعه ما الان هم به این ادبیات بیشتر نیاز دارد و غزل جواب خواهد داد.
ضمن اینکه عمر غزل به اندازه عمر شعر پارسی است.قالب غزل در همه زمانها به حیات خودش ادامه داده و توانسته با فضای ادبیات رایج در هر دوره ای تطبیق پیدا کند.فراموش نکنیم غزل فارسی بخش عاطفی زیست ماست و معتقدم رویکرد جامعه به غزل یعنی رویکردش در بازشناسی درونیات خودش که نیاز امروز زمانه ماست.به هر حال ما امروز در معرض تندیهایی هستیم و نیاز است که با ابزاری چون شعر و غزل نسبت به هم مهربان تر شویم.
شعری برای مردم مظلوم کوبانی سروده بودید.آیا این را باید چیزی شبیه به کارکرد شعر در مقام زبانی برای گفت وگوی تمدنها تعبیر کرد یا صرفا یک حس لحظه ای بود؟
ببینید ما اصلا قرار نیست نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی کم توجهی داشته باشیم.هر چیزی که حس راستین من را برانگیزد و از کانال خلاقیت عبور کند برای من ارجمند است.یک روزی با واقعه کوبانی روبه رو شدیم.من که نميتوانستم به جهان پیرامونم بی تفاوت باشم و شعری در قالب غزل سرودم.شعر و ادبیات در گذشته هم زبان دیالوگ بوده و شناخت جوامع از هم بدین طریق منتقل ميشده . از این منظر نوعی گفتوگوی تمدنها بوده است.در نفس شعر یک گفتوگو اتفاق ميافتد و اتفاقا هر چه به شعر بها دهیم به آن گفتوگو بها داده ایم.امیدوارم زمانی برسد که دیگر هیچ تفنگی زبان گفت وگو نباشد و شعر و ادبیات جایگزین آن شود.
ميخواهم شما را به یک خاطره تلخ هدایت کنم.آخرین جشن تولد شما در دی ماه گذشته و وداع همیشگی استاد مشفق کاشانی با جهان زمینی.تا به حال روایتی از زبان شما در بیان اتفاقات آن شب منتشر نشده است.
راستش چه بگویم و چطور بگویم.واقعیت این بود که دوستانم در خانه شاعران و به ویژه آقای افشین علا مصر بود که به بهانه تولد من دور هم جمع شویم.او اصرار داشت و من انکار که این چیزها دیگر از ما گذشته و اصلا خجالت ميکشم که همه به خاطر من به زحمت بیفتند.بالاخره ایشان مهربانانه اصرار کرد که ما به خاطر تو ميخواهیم 28 دی ماه جمع شویم.دوستان بزرگوار دیگری هم آمده بودند.خانواده زنده یاد سیدحسن حسینی،خانواده زنده یاد قیصر امین پور،آقای صادق خرازی،آقای مسجد جامعی،آقای مهندس کاظمی،استاد شیرچی،استاد مرادی،خانم الهیقمشهای که مادر معنوی ما هستند و خیلی از بزرگواران دیگر.
استاد مشفق کاشانی هم قدم رنجه کردند به جمع ما تشریف آوردند.ایشان با آن بیماری و سن و سال شان چنان با عشق آمده بودند که شرمنده هم شدیم.اتفاقی که افتاد این بود که استاد مشفق یک رباعی برای من گفتند و سپس شروع کردند از دوران جوانی ما یاد کردن و از خاطرات فعالیتهای من و ساعد باقری و محمدی نیکو گفتند و بعد هم از قیصر امین پور و سلمان هراتی.ایشان با حسن ظن از جوانی ما و دنبال کتاب و مطالعه بودن ما تعریف و تمجید ميکردند.حتی این میان یادی هم کرد از سالهایی که در رادیو بودیم و برنامهاي داشتيم که پرمخاطب ترین برنامه فرهنگی رادیو در دهه 60 بود.
استاد داشت اینها را ميگفت و چند لطیفه هم تعریف کرد و جمع هم ميخندیدند.در همین فاصله استاد سرش را پایین انداخت.چند لحظه ای سکوت در فضا جاری شد.آقای خاتميگفت استاد ادامه بدهید.اما ایشان همچنان سرش پایین بود.متوجه شدم اتفاق بدی برای جناب مشفق افتاده است.آقای خرازی سریع ایشان را خواباند و تلاش کرد تا زمان رسیدن اورژانس با شوک دادن به قلب و تنفس مصنوعی استاد را زنده نگه دارد.البته پیشتر هم چند دفعهای استاد مشفق این طوری ميشد و نمونه اش در جلسه هیات مدیره انجمن شاعران اما حالش بهتر ميشد.این بار اما متاسفانه اتفاق ناگواری افتاد.
البته مرگ عزیزان همیشه جای تاسف دارد اما نه زیستنی اینگونه و رفتنی اینگونه.ما معمولا در زمان مرگ عزیزان مان به دیگران ميگوییم خوب شد نبودید و ندیدید اما پرواز ابدی استاد مشفق طوری بود که باید بگویم کاش بودید و ميدیدیدای کاش ما هم روزی اینچنین از دنیا برویم.ناگفته نماند که استاد مشفق انسان وارسته ای بود که همه دوستش داشتند و با همه ميجوشید.از آن سر تلقیهای فکری تا این سر.روحش شاد باد.
جناب محمودی،نسل جوانانی چون من،شما را بیشتر با برنامههای فرهنگی تلویزیون به خاطر دارد.چه شد که از صداوسیما رفتید؟
نقطه رفتن ما مسائل سال 88 کشور بود و نوعی بی تدبیریهایی که در رسانه ملی اتفاق ميافتاد و ما نميدانستیم که این همکاری را چگونه ادامه بدهیم.فکر کردیم شایسته نیست برای کسانی که اهل هنر و ادب هستند در آن فضای غبارآلود برنامه اجرا کنیم.دوم اینکه به هر حال هر چیزی زمان خودش را دارد.من معتقدم سالهایی که خیلی مجالی برای عرصه هنر و ادبیات وجود نداشت برنامههای موفقی را به مخاطبان رادیو و تلویزیون ارائه کردیم.
به خصوص آنکه باید اعتمادی از سوی صداوسیما به ما وجود ميداشت که آنتن زنده اش را در اختیار قرار دهد و در عین حال سواد آن کار را داشته باشد و اصحاب فرهنگ هم او را قبول داشته باشند.این اتفاق در آن دوره نیاز بود که بیفتد و زمینههایش فراهم شود که شاید از این رو آدميمثل بنده ميتوانست آنجا به درد بخورد.این همکاری تا همین سالهای اخیر هم ادامه داشت که تصمیم گرفتیم فعلا همکاری نداشته باشیم.
نزدیک به دو سال از عمر دولت یازدهم ميگذرد و دولت با همان شعارهای فرهنگی به مسیرش ادامه ميدهد. آیا دولت را در مسیر مطالبات فرهنگی و هنری موفق ميدانید؟
ما به دولت به خصوص در حوزه فرهنگ انتقادات زیادی داریم ولی اگر باز هم به سال 92 بازگردیم به این دولت دوباره رای ميدهیم.الان هم باید از دولت حمایت کنیم و اجازه دهیم کارش را بکند.با همه انتقاداتی که داریم باز هم مدافع حسن روحانی هستیم و جز این راهی نداریم در مقابل تندروها.
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]
صفحات پیشنهادی
شعر ابزار دقیق انتقال مفهوم است و قابل ترجمه نیست/شاعران باید مطالعه کافی داشته باشند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آوای ماغر امام جمعه شهر لیکک ظهر امروز در مراسم اختتامیه جشنواره شعر آئینی محلی رضوی استان کهگیلویه و بویراحمد در این شهر به نقش و جایگاه شعر در ارتقای فرهنگ جامعه اشاره کرد حجت الاسلام سید محمد یوسف افروغی گفت فرهنگ مقوله بسیار پیچیده و گسترده استتوضیحات معاون فرهنگی ارشاد درباره ترکیب شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب/ اشعری سخنگو شد
توضیحات معاون فرهنگی ارشاد درباره ترکیب شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب اشعری سخنگو شدنخستین جلسه شورای سیاست گذاری بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران صبح امروز 29 مردادماه با حضور سید عباس صالحی رئیس شورای سیاست گذاری و اعضا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد به گزارش خبرگدرخواست برای اضافه شدن بخش شعر به جشنواره مطبوعات رضوی
جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۹ دبیر پنجمین جشنواره جلوههای فرهنگ رضوی در مطبوعات و خبرگزاریهای کشور افزوده شدن بخش شعر به دورههای آتی این جشنواره را خواستار شد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه گیلان فیروز فاضلی - دبیر پنجمین جشنواره جلوههای فرهنگ رضوی در مطبوعاویلیام جی اسمیت شاعر آمریکایی درگذشت/ ملکالشعرایی که از لقبش نفرت داشت
ویلیام جی اسمیت شاعر آمریکایی درگذشت ملکالشعرایی که از لقبش نفرت داشتجی اسمیت که اشعار کلاسیک میسرود و دو سال مشاور شعر کتابخانه کنگره آمریکا بود در۹۷ سالگی در بیمارستان پیتسویلد ماساچوست درگذشت به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس جی اسمیت که اشعار کلاسیک بیآلایش مجشنواره ملی شعر رضوی در کرمان گشایش یافت
جشنواره ملی شعر رضوی در کرمان گشایش یافت کرمان - ایرنا - بیست و یکمین جشنواره ملی شعر رضوی روز چهارشنبه با حضور شاعرانی از سراسر کشور در کرمان گشایش یافت به گزارش ایرنا جشنواره شعر رضوی از برنامه های جشنواره بین المللی امام رضا ع است که دهه کرامت هر سال در کرمان برگزار می شودفرهنگ و هنرغنی کردستان بهترین ابزار برای زنده نگه داشتن یاد شهدا است
فرهنگ و هنرغنی کردستان بهترین ابزار برای زنده نگه داشتن یاد شهدا است سنندج- ایرنا- رییس حوزه هنری کردستان با بیان اینکه اولویت نخست ما باید ترویج و معرفی یادمان های شهدای کردستان باشد گفت برای زنده نگه داشتن یاد شهدا یکی از بهترین ابزارها فرهنگ و هنر غنی استان است به گزارش خبرگفتوگوی مشروح فارس با اعظم محمدی بانویی که 20 روستایی کمسواد را حافظ کل قرآن کرد/ مجاهدتهای حافظان بیتالاح
گفتوگوی مشروح فارس با اعظم محمدیبانویی که 20 روستایی کمسواد را حافظ کل قرآن کرد مجاهدتهای حافظان بیتالاحزان ادامه داردپس از تأسیس مؤسسه بیتالأحزان حضرت زهرا س در آنجا حفظ کل قرآن را به پایان رساند پس از آن برای توسعه حفظ قرآن به نورآباد استان فارس مهاجرت کرد و در آنجا موفشعری به مناسبت میلاد امام رضا (ع) حج فقیران هستی و من مست میقاتت
شعری به مناسبت میلاد امام رضا ع حج فقیران هستی و من مست میقاتتمحسن کاویانی از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن سال روز میلاد حضرت امام رضا ع شعری سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس محسن کاویانی از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن سال روز میلاد حضرت امام رضا عشعری برای دختران یمنی امروز روز دختر است و روز خوبیست/ در زیر بمب خوشهای عیدت مبارک
شعری برای دختران یمنیامروز روز دختر است و روز خوبیست در زیر بمب خوشهای عیدت مبارکایوب پرند آور از شاعران کشورمان به مناسبت دهه کرامت برای دختران عفیف یمن و ظلمی که بر آنها میرود شعری سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس ایوب پرند آور از شاعران کشورمان به مناسبت دهههمزمان با ولادت امام رضا(ع) برگزار می شود تقدیر از شاعران برتر رضوی در اختتامیه جشنواره ادبی نذر شعر
همزمان با ولادت امام رضا ع برگزار می شودتقدیر از شاعران برتر رضوی در اختتامیه جشنواره ادبی نذر شعرهمزمان با زادروز ولادت حضرت امام رضا ع جشنواره ادبی نذر شعر با معرفی و تقدیر از 23 شاعر برگزیده رضوی از سراسر کشور به کار خود پایان می دهد به گزارش خبرگزاری فارس این جشنواره به م-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها