تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834683768




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیامدها و نتایج مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) - بخش دوم و پایانی اتخاذ مواضع هوشمندانه در برابر خلفا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پیامدها و نتایج مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) - بخش دوم و پایانی
اتخاذ مواضع هوشمندانه در برابر خلفا
امام صادق(علیه السلام) از بسترها و زمینه‌های موجود عصر خویش بهره جست و توانست با انجام فعالیت‌های فرهنگی گسترده، نظام فرهنگی جامعه شیعه را طراحی و مدیریت نماید.

خبرگزاری فارس: اتخاذ مواضع هوشمندانه در برابر خلفا



بخش دوم و پایانی . طراحی اختلاف ظاهری میان جماعت شیعه راهبرد دیگر امام صادق(علیه السلام) طراحی نمایش اختلاف میان شیعیان به‌ویژه خواص شیعه است. روشن است که حکومت‌ها به‌طور طبیعی اتحاد گروه‌های مخالف دولت را خطرآفرین دانسته و در صورت مشاهده اختلاف میان آنها، احساس امنیت کرده و از شدت پیگردشان کاسته می‌شود. امام صادق(علیه السلام) به این مهم توجه داشته و در راستای جلوگیری از فشارهای دولت عباسی، طرحی را اجرا می‌کند که در نتیجه آن تصویری از تفرقه و اختلاف ظاهری در میان صفوف شیعه شکل می‌گیرد که شیعیان در ظاهر انسجام اجتماعی ندارند. امام(علیه السلام) به‌عنوان راهبر این طرح، صحنه را آن‌قدر به‌هم می‌ریزد که در نگاه ساده‌باور درست شدن آن سخت به‌نظر می‌آید؛ درحالی‌که هر آن و لحظه‌ای که بخواهد، می‌تواند اختلاف را از میان بردارد؛ چون همه اصحاب تحت امر ایشان هستند و به یک اشاره امام(علیه السلام) در ریسمان اتحاد ایشان صف می‌کشند. طرح نمایش اختلاف در واقع یکی از مصادیق و ابعاد پیچیده سیاست مهم تقیه است که در حرکت ائمه معصومین(علیهم السلام) جزو اصول واجب به‌شمار می‌آید. امام صادق(علیه السلام) این راهبرد مهم را با چند روش در میان شیعیان اجرا می‌کند: 1. از طریق برائت از اصحاب: امام صادق(علیه السلام) در مواردی زحمات زراره را ارج نهاده و می‌فرماید:                                                                      اگر زراره نبود، احادیث پدرم منتفی می‌شد. (1) اما در مواردی دیگر از زراره برائت می‌جوید و راز این عمل را به پسرش عبدالله بن زراره چنین بیان می‌دارد: «سلام ما را به پدرت برسان و به او بگو که من برای دفاع از تو چنین می‌کنم؛ چراکه دشمن هرآنچه را که ما ستایشش می‌کنیم، دنبال کرده و اذیت می‌کند ... بدین‌وسیله تو پیش مردم مذموم بوده و جلب توجه نمی‌کنی و در نتیجه از شر آنان در امان می‌مانی ... .» (2) همچنین امام(علیه السلام) به حسین بن زراره می‌فرماید: «سلام مرا به پدرت برسان و بگو به خدا سوگند من خواهان خیر دنیا و آخرت تو هستم. به خدا سوگند من از تو راضی هستم.» (3) امام(علیه السلام) این طرح را به‌گونه‌ای اجرا می‌کند که حتی خود زراره هم متوجه نمی‌شود و فکر می‌کند که امام واقعاً از او بیزار است؛ ازاین‌رو اعتراض خود را از طریق پسرش به امام(علیه السلام) اعلام می‌کند. (4) در رجال کشی از حدود صد روایت موجود درباره زراره، چندین مورد علیه وی و حتی در لعن ایشان است؛ (5) درحالی‌که بیشتر فقها منکر فضل و مکانت علمی زراره نیستند. پس این روایات از ناحیه امام صادق(علیه السلام) چه توجیهی غیر از حفظ جان اصحاب و شیعیان آن حضرت می‌تواند داشته باشد؟ 2. از طریق القای احکام متفاوت: امام صادق(علیه السلام) برای نشان دادن اختلاف میان شیعیان،                                                                       درخصوص یک موضوع احکام متفاوتی صادر می‌نمودند؛ چنان‌که سالم بن حذیفه می‌گوید: من نزد امام صادق(علیه السلام) بودم که شخصی آمد و پرسید: بسا داخل مسجد می‌شوم، درحالی‌که بعض اصحاب ما نماز ظهر و بعض دیگر نماز عصر می‌خوانند. امام فرمود: «من به آنها دستور داده‌ام که عده‌ای نماز ظهر بخوانند و در همان زمان، عده دیگر نماز عصر بخوانند؛ زیرا اگر یکسان عمل کنند، شناخته شده و دستگیر خواهند شد.» (6) از دیگر نمونه‌های این اختلاف می‌توان به اختلاف در رکعات نماز مستحبی (اعداد النوافل) اشاره کرد که زراره آن را 27 (7) و ابوبصیر 34 رکعت می‌داند. (8) خود امام فلسفه این اختلاف را چنین بیان می‌دارد: کسی که میان شما تفرقه افکند، رهبر شماست که خداوند او را پیشوای خلق قرار داده است و او به مصلحت مردم آگاه‌تر است و اگر بخواهد، می‌تواند میان شما تفرقه اندازد تا سالم بمانید و سپس میانتان وحدت برقرار نماید تا از فساد و ترس دشمن ایمن باشید. (9) همچنین زراره می‌گوید: از امام باقر(علیه السلام) سؤالی پرسیدم و آن حضرت جواب دادند. مرد دیگری آمد و همان سؤال را از امام پرسید، ولی ایشان پاسخی متفاوت به او فرمود و مرد سومی با همان سؤال خدمت امام(علیه السلام) رسید و جواب سومی دریافت کرد. زراره می‌گوید: از امام(علیه السلام) سؤال کردم که علت این کار چیست؟ حضرت جواب می‌دهند: «ای زراره! این عمل برای ما خیر و موجب بقای شما می‌باشد. اگر شما بر یک امر متفق باشید، دشمنانتان قصد شما را نموده و بقای شما و ما را مختل می‌کنند.» (10) زراره می‌گوید: «من علت اختلاف را از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم و عرض کردم: شما اگر شیعیانتان را به رفتن روی آتش امر کنید، می‌روند، درحالی‌که اینها با اختلاف از نزد شما خارج می‌شوند؟ امام صادق(علیه السلام) همان جوابی را داد که امام باقر(علیه السلام) فرموده بود.» (11) طبیعتاً این اختلاف اقوال و روایات فقها در رفتار شرعی عموم جماعت شیعه اثرگذار بوده و تصویری متشتت از جماعت شیعه به نمایش می‌گذاشت. ازاین‌رو حساسیت حکومت نسبت به پیروان امام(علیه السلام) کمتر شده و در نتیجه جان‌های شیعیان از گزند حکومت عباسی که دنبال کوچک‌ترین بهانه برای کشتن شیعیان بودند، در امان و محفوظ می‌ماند. ممکن است این سؤال در ذهن خطور کند که به چه دلیل این اختلافات را ظاهری و به اصطلاح نمایش اختلاف می‌دانید؟ در پاسخ باید گفت بهترین دلیل، سخن خود امام(علیه السلام) است که در تعبیرات گوناگون، ضمن معرفی خود به‌عنوان عامل این اختلاف، فلسفه آن را حفظ اصحاب خود از آسیب عنوان نموده است. اگر این اختلاف، واقعی و حقیقی بود، امام خودش را عامل آن معرفی نمی‌کرد. به‌لحاظ عقلی نیز هر رهبر و امامی در جهت وحدت میان پیروانش عمل می‌کند و جریان اختلاف حقیقی در میان پیروانش را قبیح می‌داند، به‌ویژه اگر معصوم باشد. بنابراین طرح این اختلاف به‌ناچار باید ظاهری و در جهت حفظ جامعه شیعه از آسیب‌های پیش رو بوده باشد. 3. مهندسی رفتار اجتماعی شیعیان راهبرد دیگر امام صادق(علیه السلام) برای دفع آسیب‌های اجتماعی از شیعیان خود، هدایت رفتار آنها در جامعه است. امام صادق(علیه السلام) نوعی از معاشرت را میان شیعیان ترویج نمودند تا حساسیت‌های عمومی جامعه نسبت به آنها کمتر شود. امام(علیه السلام) راجع به معاشرت با عامه در موارد بسیاری توصیه به برخورد گرم و صمیمی با جامعه اهل‌سنت نموده و بر «قولوا للناس حسنا» تأکید می‌ورزند. (12) در سایه این تأکیدات بود که عموم شیعیان به‌صورت کنترل‌شده و با تحمل بسیار بالا پرورش یافته و بدون کمترین چالشی در میان عامه زندگی می‌کردند. این عمل از حساسیت جوّ عمومی جامعه می‌کاست و در حفظ جامعه شیعه بسیار تأثیرگذار بود. امام(علیه السلام) به این نتیجه رسیده بود که آنچه بهانه‌جویی و حساسیت بنی‌العباس را دفع می‌کند این است که علویان طبق فرمایش امام صادق(علیه السلام) مسیر خود را ولو در ظاهر از آنها جدا ننموده و مثل یک خانواده مانند گذشته (قبل از سلطه و حکومت عباسیان) ارتباطات و رفت و آمدها و احترامات سابق را حفظ کنند. ازاین‌رو به پیروانش می‌فرمود: «از خدا بترسید. اطاعت از امامانتان بر شما واجب است؛ آنچه را که آنها می‌گویند، بگویید و از آنچه که آنها سکوت می‌کنند، سکوت کنید. شما در سلطه کسانی هستید که خداوند درباره آنها فرموده است: مکرشان کوه‌ها را از جا برمی‌کند (منظور بنی‌عباس است.) پس تقوا پیشه کنید که شما در آتش‌بس هستید. در نماز جماعت‌های آنان شرکت کنید و در تشییع جنازه‌شان حاضر شوید و امانتشان را ادا کنید.» (13) همچنان‌که روایت بر آن صراحت دارد، امام بر آتش‌بس تأکید زیادی دارد و به پیروانش دستور می‌دهد سلوک اجتماعی خود را بر مبنای این آتش‌بس تنظیم کنند. این شیوه باعث می‌شد بین عباسیان و علویان خط‌کشی نشود و در نتیجه، فضای تنش و درگیری کاهش پیدا کند. اما به‌عکس، اگر علویان راه جدا و مستقل در پیش گیرند، حتی شاید بدون دخالت دولت مردم به جان هم می‌افتادند که در این صورت جامعة در اقلیت شیعه قطعاً آسیب می‌دید؛ چون آنها در موضع قدرت بودند. به‌نظر می‌رسد سیاست نظام جمهوری اسلامی به‌ویژه مقام معظم رهبری در تعامل با اهل‌سنت معاصر، الهام‌گرفته از روش و منش امام صادق(علیه السلام) باشد. مطالعه و تحقیق در سیره امام صادق(علیه السلام) در تغییر طرز فکر کسانی که نگاه افراطی در مواجهه با اهل‌سنت دارند، بی‌تأثیر نخواهد بود. 4. اتخاذ مواضع هوشمندانه در برابر خلفا راهبرد دیگر امام صادق(علیه السلام) به‌کار بستن مواضع هوشمندانه در فراز و فرود عملکرد خلیفه عباسی است. امام صادق(علیه السلام) در موقعیت‌های خاص، رفتارهای متفاوتی با حاکم وقت داشتند و از این طریق جامعه و رهبر شیعه از گزندهای احتمالی مصون نگه داشته می‌شد. امامت امام صادق(علیه السلام) با توجه به اوضاع و شرایط دولت حاکم، به چند دوره تقسیم می‌شود. دوره اول امامت آن حضرت (132 ‌ـ 114 ق) که دوره ضعف دولت اموی بود، خطر چندانی جان امام را تهدید نمی‌کرد؛ چون خود خاندان اموی به اندازه کافی گرفتاری و درگیری داشتند. همچنین در اوایل دوره عباسی و خلافت سفاح (136 ـ‌ 132 ق) نیز که عباسیان مشغول تثبیت موقعیت خویش بودند، اوضاع سیاسی اجازه تعرض به امام(علیه السلام) را به آنها نمی‌داد. ولی در دوره آخر زندگی آن حضرت (148 ـ 136 ق) بهانه‌جویی برای کشتن ایشان شروع شده و حفظ جان رهبر جماعت شیعه در این مرحله نیاز به طرح و برنامه‌ریزی اساسی داشت. منصور رفتارهای بسیار متفاوتی با امام در پیش گرفته و به دو حربه سیاسی نرمش‌های ظاهری و فشارهای سخت‌گیرانه در قبال امام متوسل می‌شد. او از طرفی تلاش می‌کرد امام را به خود متمایل سازد تا مردم گمان کنند حکومت او برحق است؛ چنان‌که وی در نامه‌ای به امام صادق(علیه السلام) نوشت: چرا همان‌گونه که دیگر مردم به ما سر می‌زنند، به دیدار ما نمی‌آیی؟ منصور با تصور باطل خود گمان می‌کرد امام(علیه السلام) با تأثیرپذیری از هیبت خلافت، به خواسته‌اش تن می‌دهد؛ ولی امام پاسخ دادند: «از مال دنیا چیزی نزد ما نیست که به سبب آن از تو بترسیم و چیزی از آخرت نزد تو نیست که آن را از تو بخواهیم ... برای چه به تو سر بزنیم؟» (14) منصور حتی از امام درخواست نصیحت کرده و پیغام فرستاد: با ما هم‌صحبت شوید تا ما را نصیحت کنید؛ ولی امام جواب دادند: «کسی که دنیا را بخواهد، نسبت به تو خیرخواهی نمی‌کند و کسی که آخرت را بخواهد، با تو هم‌صحبت نمی‌شود.» (15) امام(علیه السلام) در عین حال که با این تعبیرات زندگی منصور را دنیوی و در برابر آخرت قرار می‌دهد، از به‌کار بردن تعبیرات تحریک‌آمیزی که منصور بتواند از آن برای منکوب کردن شیعه استفاده کند، خودداری می‌کند. از طرف دیگر گزارش‌های بسیاری مبنی بر رفتار خشونت‌آمیز منصور با امام(علیه السلام) وارد شده است؛ تا آنجا که منصور تصمیم به قتل امام گرفت. بنابه نقل کلینی، منصور به حسن بن زید بن حسن(علیه السلام) (م 168 ق) والی خود در مدینه دستور داد تا خانه امام صادق(علیه السلام) را آتش بزند. (16) مفضل بن عمر می‌گوید: «منصور چند بار سعی کرد امام صادق(علیه السلام) را بکشد و افرادی را می‌فرستاد تا امام(علیه السلام) را پیش او ببرند و وقتی امام(علیه السلام) پیش او می‌رفت، هیبت نگاه امام(علیه السلام) منصور را می‌گرفت و از قتل امام(علیه السلام) منصرف می‌شد. ولی منصور نمی‌گذاشت تا مردم با ایشان ملاقات کنند و ارتباط نزدیک داشته، مسائل دین و دنیای خویش را با ایشان در میان بگذارند.» (17) وی می‌گوید: «مردم آن‌قدر دعا کردند تا اینکه خداوند در دل منصور انداخت که از امام صادق(علیه السلام) چیزی را به‌عنوان تحفه بخواهد؛ تحفه‌ای که هیچ‌کس مثل آن را نداشته باشد. امام صادق(علیه السلام) عصایی را برای منصور فرستاد که حدود یک زراع (حدود نیم متر) بود. منصور بسیار خوشحال شده و دستور داد این عصا را چهار قسمت کرده و در چهار محل نصب کنند. (این عصا یادگار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود.) منصور گفت: پاداش این هدیه‌ای که به من دادی این است که راه را برایت باز کنم تا علم خود را بر شیعیانت عرضه کنی و من دیگر مانع تو نخواهم شد. برای مردم فتوا بده، ولی در شهری نباش که من آنجا ساکن هستم.» (18) اولین نکته‌ای که از این نقل استفاده می‌شود آن است که امام صادق(علیه السلام) در بخشی از دوره امامتش به‌شدت تحت کنترل بوده و این تصور که عصر امام صادق(علیه السلام) به‌طور مطلق عصر آرامش بوده است، تصور غلطی است. لذا در این دوره خاص، بیشتر فعالیت‌های فرهنگی توسط اصحاب و شاگردان ایشان مثل زراره، محمد بن مسلم و دیگران که حلقات آموزشی داشتند، انجام می‌گرفت. نکته دوم اینکه، امام(علیه السلام) گاهی با یک هدیه‌ای که مناسب روحیه شهرت‌طلبی منصور بود، او را تحت‌تأثیر قرار می‌داد و از این طریق از شدت عمل منصور کاسته می‌شد. طبق نقلی دیگر، امام با قرائت چند حدیث درباره فضیلت و آثار دنیوی و اخروی صله‌رحم توانست منصور را تحت‌تأثیر قرار داده، او را از انجام تهدیدات خطرناک باز دارد. (19) اینها مواردی از رفتار نرم امام با منصور است که شرایط روحی منصور آن را می‌طلبید. نقل‌های دیگری نیز وجود دارد که حکایت از برخورد تند امام(علیه السلام) با توطئه‌های منصور دارد که راهبردی کاملاً متفاوت با مواضع قبلی است. یکی از این موارد، برخورد تند امام(علیه السلام) با والی مدینه و سرزنش شدید منصور به‌خاطر اهانت به حضرت علی(علیه السلام) است. (20) از آنجا که حکومت عباسی با روشی که در پیش گرفته بود،  می‌خواست روش بنی‌امیه را در لعن علنی حضرت علی(علیه السلام) زنده کند و در واقع به‌دنبال نوعی تهاجم فرهنگی علیه شیعه بود، امام صادق(علیه السلام) آنها را وادار به عقب‌نشینی کرده و طرح‌شان را ناکام می‌گذارد. نمونه‌ای دیگر از عکس‌العمل کوبنده امام(علیه السلام) در مقابل منصور، واقعه‌ای است که از ربیع (حاجب منصور) نقل شده است. وی می‌گوید: «منصور از دست مگسی به ستوه آمده بود که به‌کرّات روی وی می‌نشست. در یکی از روزها منصور از امام صادق(علیه السلام) پرسید: خداوند چرا مگس را خلق کرده است؟ امام(علیه السلام) جواب دادند: برای اینکه افراد مغرور و متکبر را ذلیل کند.» (21) در این روایت چند نکته قابل توجه است: اولاً اینکه، آلودگی درونی انسان‌ها در برخوردهای کوچکی مثل مزاحمت یک مگس خود را نشان می‌دهد. به همین دلیل روحیه خاص منصور که بسیار متکبرانه نسبت به ساحت اقدس خداوند زبان‌درازی کرد، ظاهر می‌شود. ثانیاً این بی‌ادبی منصور به ساحت ربوبی، برخورد تندی می‌طلبید که از طرف امام(علیه السلام) انجام شد و منصور هم چون خطاکار بود، نمی‌توانست عکس‌العملی نشان دهد. از این نقل‌ها می‌توان دریافت که امام صادق(علیه السلام) چگونه فراز و فرود رفتارهای منصور را به بهترین نحو کنترل کردند. آن حضرت با مهار منصور، جان خویش را به‌عنوان رهبر جامعه شیعه از گزند حکومت حفظ نموده، حدود شانزده سال در دوره عباسی امامت کرد و در این بستر به مهندسی فرهنگی جامعه اسلامی همت گماشت تا جامعه شیعه را به رشد و بالنگی برساند. 5. مواضع دقیق امام صادق(علیه السلام) در قیام‌های علویان از دیگر راهبردهای مهم امام صادق(علیه السلام) که در انسجام جامعه شیعه بسیار تأثیرگذار بوده، مواضع ایشان در قیام‌های علویان است. امام در مواجهه با تحرکات نظامی علویان مثل قیام زید (م 122 ق) و قیام محمد نفس زکیه (م 145ق) به‌گونه‌ای عمل می‌کند که عباسیان هیچ بهانه‌ای برای حذف رهبری معصوم از جامعه شیعه نداشته باشند. موضوع شخصیت زید و موافقت یا مخالفت امام صادق(علیه السلام) با قیام وی، معرکه آرا محققین بوده و هرکدام دسته‌ای از روایات را سند مدعای خویش قرار داده‌اند که بررسی (22) تفاصیل آن در این مقاله نمی‌گنجد. لکن آنچه به بحث ما مربوط می‌شود این است که موضع امام(علیه السلام) به‌گونه‌ای بود که حکومت عباسی نتواند مدرکی علیه آن حضرت پیدا کند تا علیه ایشان استفاده نماید. راز آن اتخاذ موضع نیز راهبرد هوشمندانه امام صادق(علیه السلام) است؛ چون قبل از شهادت زید هیچ‌گونه تأیید رسمی از طرف ایشان نسبت به قیام زید وجود ندارد که آلت دست دولت عباسی قرار گیرد و همه تمجیدات امام(علیه السلام) از زید، به بعد از شهادت وی مربوط می‌شود. همچنین به‌نظر می‌رسد یکی از دلایل نکوهش زید و قیام او از سوی امام صادق(علیه السلام)، حفظ جان آن حضرت با گرفتن ابزار بهانه‌جویی از دست عباسیان است. از طرفی موضع امام صادق(علیه السلام) در برابر قیام نفس زکیه از همان روز اول مخالفت بود و در زمان وقوع قیام نیز امام(علیه السلام) مخالفت خود را ابراز داشته‌اند. به هر حال موضع سیاسی امام(علیه السلام) در جریان چنین قیام‌هایی منفی است و آنچه از تأسف و تأثر حضرت در شهادت آنان نقل شده، یک موضع عاطفی و اخلاقی است که عباسیان نمی‌توانستند از آن به‌عنوان مدرکی علیه امام(علیه السلام) بهره‌جویی کنند. بنابراین در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت زمانی که امام(علیه السلام) این قیام‌ها را سپر بلای شیعه معرفی می‌کند و بعد از شهادت رهبران قیام‌ها تلاش آنها را ارج می‌نهد، می‌توان دریافت مهم‌ترین حکمت مخالفت امام در زمان وقوع قیام‌ها، حفظ جان امام معصوم و شیعیان بوده است. ب) نظام‌مند شدن عقاید، باورها و مفاهیم شیعی ازجمله آثار مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) شکل‌گیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. دوران امام صادق(علیه السلام) به‌دلیل وجود عوامل و زمینه‌های مختلف، عصر شکوفایی بحث‌های کلامی و عقیدتی بود و جریان‌های مختلف فکری با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی، در جامعه اسلامی حضوری فعال داشتند. امام صادق(علیه السلام) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی، مبانی فکری و عقیدتی شیعه را ترسیم نموده و جامعه شیعی را در باورها و عقاید به کمال رسانید. آن حضرت در مسائل متداول کلامی در عصر خود چون صفات باری، قضا و قَدَر و جایگاه فاسق سخن گفته و عموماً به موضوعات مطرح‌شده در حوزه‌های کلامی، با نگرشی اعتدال‌گرا نگریسته است. ازجمله در مبحث صفات، در مقابله با دو جریان افراطی تعطیل و تشبیه، با تأکید بر تنزیه ذات متعال از هرگونه کیفیت و ویژگی‌های جسمانی، بر ازلی بودن صفات ذات چون علم تأکید داشته است. (23)در موضوع خلق قرآن که معرکه آرا بود، آن حضرت با این تعبیر که قرآن کلام خداوند، محدَث و نامخلوق است، (24) موضعی بینابین در تقابل میان معتزله و اشاعره اتخاذ کرده است. در بحث پردامنه قدَر، نظریه مشهور امام صادق(علیه السلام) نفی جبر و تفویض و گرایش به امرٌ بین الامرین بوده است. (25) آن حضرت با شرح تفاوت میان مفاهیم مشیت و اراده، و مطرح کردن دو گونه اراده الهی ‌ـ اراده حتم و اراده عزم ـ به بیان این امر پرداختند که چگونه ممکن است خداوند به کرداری امر کند و در عین حال مشیت او بر آن قرار نگرفته باشد. (26) از دیگر مباحث مهم عصر امام صادق(علیه السلام) می‌توان به مسئله تعریف ایمان اشاره کرد که از سوی جریانات فکری مورد اختلاف قرار گرفته بود. امام(علیه السلام) ضمن تصریح به دخیل بودن عمل در تحقق ایمان و سلب صفت ایمان از مرتکب کبیره، اسلام را مفهومی اعم از ایمان شمرده، منزلت مرتکب کبیره را «اسلام» دانسته است. (27) در میان مباحث کلامی، مسئله امامت شیعی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. با توجه به حضور و فعالیت جریات فکری مختلف در عصر امامین صادقین(علیه السلام) یکی از عقاید مهم جامعه شیعه که در معرض آسیب قرار داشت، اندیشه امامت و رهبری بود. امامین صادقین(علیه السلام) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداخته، منزلت امام معصوم را با تفصیلی تمام روشن ساختند و در نتیجه تلاش‌ها و فعالیت‌های فرهنگی ایشان، جایگاه امامت در اندیشه شیعه نهادینه شد. امام باقر(علیه السلام) معتقد است اندیشه امامت شیعی ریشه در قرآن و احادیث نبوی دارد؛ ازاین‌رو به تفسیر (28) و توضیح آیات و روایات مربوط به امامت می‌پردازد. ایشان با استناد به احادیث نبوی، نص، علم، نور و عصمت را در امام شرط می‌داند و از این جهت امامت خود را با تصریح پیامبر(صلی الله علیه و آله) اثبات می‌کند. (29) اهمیت دفاع از اندیشه امامت شیعی در عصر امام صادق(علیه السلام) دوچندان می‌شود؛ چون علاوه بر مقتضیات عصر امام باقر(علیه السلام)، ضرورت‌های دیگری نیز شکل می‌گیرد که ادعای امامت از طرف نزدیکان امام صادق(علیه السلام) در اواخر عصر اموی، از آن قبیل است. به‌عنوان نمونه، بنی‌الحسن تلاش دارند از میان خود با کسی بیعت کرده و او را به‌عنوان مهدی و امام امت معرفی نمایند. (30) از طرف دیگر بنی‌العباس در پشت پرده برای قبضه کردن امامت و رهبری جامعه اسلامی تلاش می‌کنند. ازاین‌رو به ابراهیم (31) بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس لقب امام داده و او را به ابراهیم امام معروف نمودند. (32) در چنین شرایطی امام صادق(علیه السلام) به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله رهبری در اندیشه شیعی پرداخته (33) و از هر فرصتی جهت پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات با محوریت امامت و ولایت انسان‌های معصوم بهره جسته است؛ به‌گونه‌ای که مردم محور سخن و پاسخ‌گویی در بحث اعتقادات و احکام را جعفر بن محمد(علیه السلام) می‌دانستند، تا آنجا که اندیشه‌های سایر فرق را به‌لحاظ صحت و سقم به آن حضرت ارائه می‌کردند و در تنقیح و تصفیه نظرات سایر فرق، از ایشان استمداد می‌جستند. نیز صاحب‌نظرانی چون ابوحنیفه (34) یا سفیان (35) ثوری با امام صادق(علیه السلام) به‌عنوان بلندترین مرجع علمی و صادق‌ترین شخصیت دینی به محاوره و مکاتبه می‌پرداختند. مقام معظم رهبری در جامعیت اندیشه و تلاش امام صادق(علیه السلام) در تبیین امامت شیعی می‌فرماید: امام صادق(علیه السلام) نیز مانند دیگر امامان شیعه بخش برجسته دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطع‌ترین مدرک روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق(علیه السلام) به‌روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند ... امام(علیه السلام) در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به‌طور مستقیم و صریح حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به‌عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید. امام(علیه السلام) در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویشتن اثبات کند، بلکه همراه نام خود، نام امامان به حق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله امامت اهل‌بیت(علیهم السلام) را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد. اینها می‌تواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان به زمان‌های گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق(علیه السلام) با این بیان، امامت خود را یک نتیجه قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و سلسله خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) متصل می‌کند. (36) مواضع کلامی امامین صادقین(علیه السلام) در مقابل شبهات جریانات الحادی، مبانی عقیدتی جامعه اسلامی در برابر شبهات را بیمه کرده و احاطه علمی ایشان در موضوعات مختلف کلامی، به عقاید شیعیان جهت داد و موجبات مهندسی فرهنگی جامعه اسلامی را فراهم آورد. ج) شکل‌گیری تشکیلات سیاسی ـ عقیدتی و تدوام آن ازجمله دستاوردها و نتایج مهم مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) که در دوره‌های بعدی نیز آثار آن به‌خوبی برجاست و به‌صورت سازمانی کارآمد، تحرک فرهنگی داشت، تشکیلات سیاسی موسوم به سازمان وکالت است. از آنجا که دسترسی همه شیعیان به امام معصوم(علیه السلام) ناممکن بود، حضور رابطینی متقن و قابل اعتماد که بتواند مشکل شیعه را در عصر حضور امامان(علیهم السلام) مرتفع کند، ضروری می‌نمود. (37) ازاین‌رو امام صادق(علیه السلام) از میان اصحاب خود اشخاصی را به‌عنوان وکیل معین و به مهندسی و طراحی شبکه وکالت اقدام نمود. این وکلا با ارتباط کامل با ائمه(علیهم السلام) سؤالات مردمی را در اختیار ایشان قرار داده و جواب آن را به شیعیان انتقال می‌دادند. بدین وسیله اطلاعات جدیدی از اقصی نقاط شیعه‌نشین و وضعیت معیشتی و اجتماعی و سیاسی شیعیان در اختیار امام(علیه السلام) قرار می‌گرفت که دریچه‌های تازه‌ای برای ائمه(علیهم السلام) جهت مدیریت جامعه شیعی می‌گشود. اوج رسالت این سازمان در دوره غیبت معصوم دوازدهم نمایان می‌شود که جامعه شیعه با مسئله عدم حضور فیزیکی امام معصوم روبه‌رو شده و حضور یک شبکه ارتباطی منسجم میان امام و شیعیان ضرورت پیدا می‌کند. ازاین‌رو یکی از علل بنیان‌گذاری این سازمان، جلوگیری از گسستن ارتباط میان شیعیان و امام در دوران غیبت است. به همین خاطر این شبکه سرّی در دوره ائمه بعد از امام صادق(علیه السلام) نیز با وسعت بیشتری ادامه پیدا می‌کند. اگرچه فعالیت این سازمان در عصر امام صادق(علیه السلام) بسیار محدود بوده و از توسعه چندانی برخوردار نبود، ولی گزارشات منابع اولیه حاکی از آن است که در عصر امام صادق(علیه السلام) وکلایی از طرف آن حضرت برای این مهم تعیین شده و پایه‌های اولیه نظام وکالت توسط ایشان پی‌ریزی شده بود. نظر به اینکه بیشتر گزارشات فعالیت وکلای ایشان مربوط به شهر مدینه بوده و خود حضرت نیز در این شهر اقامت داشتند، مرکز اصلی فعالیت این سازمان در عصر امام صادق(علیه السلام) مدینه بوده است. یکی از وکلای امام صادق(علیه السلام) در مدینه مفضل بن عمر جعفی است که علاوه بر انجام امورات شخصی امام، به رفع مشکلات شیعیان مأموریت داشت. (38) معلی بن خنیس نیز به‌عنوان یکی از وکلای برجسته امام(علیه السلام) علاوه بر اینکه رابط شیعیان مدینه و اطراف آن بود، (39) برای انجام امورات به منطقه مصر نیز رفت و آمد داشته است. (40) نصر بن قاموس لخمی به تصریح شیخ طوسی مدت بیست سال وکیل امام صادق(علیه السلام) بود، بدون اینکه وکالتش بر دیگران معلوم باشد. (41) اگرچه منطقه محل وکالت وی در این گزارش ذکر نشده، ولی با توجه به عدم توسعه نظام وکالت در این دوره، احتمالاً وی نیز در مدینه مشغول بوده است. شیخ طوسی به وکالت عبدالرحمن بن حجاج نیز تصریح کرده و گفته است: «و کان عبدالرحمن وکیلاً لابی عبدالله و مات فی عهد الرضا(علیه السلام).» (42) عبدالرحمن در عصر امام صادق(علیه السلام)، در مدینه مشغول به وکالت بوده و شاهد آن دستور امام(علیه السلام) به عبدالرحمن است که فرمود: «یا عبدالرحمن! کلم اهل المدینة فانی احب ان یرى فی رجال الشیعه مثلک.» (43) اگرچه فعالیت عمده نظام وکالت در عصر امام صادق(علیه السلام) در مدینه بود، ولی گزارشات متعددی از فعالیت وکلای آن حضرت در مناطق دیگری همچون خراسان، اهواز و کوفه وارد شده است. درخصوص خراسان می‌توان به گزارشات قطب‌الدین راوندی اشاره کرد. وی روایات متعددی نقل کرده که بر وجود ارتباط مالی میان شیعیان خراسان و دفتر سازمان وکالت در مدینه دلالت می‌کند. طبق روایتی «مردی از اهل خراسان بر امام(علیه السلام) وارد شد. حضرت سؤال کردند: فلانی چه کرد؟ مرد خراسانی جواب داد: خبر ندارم. حضرت فرمود: من به تو خبر می‌دهم؛ او کنیزی را به همراه تو برای ما ارسال کرد، ولی ما را نیازی بدان نیست. مرد پرسید: چرا؟ حضرت فرمود: زیرا تو رعایت حدود الهی را درباره کنیز نکردی و شبی در کنار نهر بلخ (جیحون) فعلی را که نبایست، انجام دادی.» (44) طبق گزارشی دیگر، دو تن از اصحاب امام صادق(علیه السلام) که حامل اموالی از خراسان برای حضرت بودند، وقتی به ری رسیدند، در آنجا نیز یکی از شیعیان کیسه‌ای مشتمل بر دو هزار درهم به آنان داد تا به حضرت برسانند. این دو صحابی حضرت با وجود مراقبتی که داشتند، در نزدیکی مدینه کیسه را مفقود یافتند. وقتی به حضور امام رسیدند، معلوم شد آن جناب شبانگاه به‌جهت نیاز به آن مال، از طریق یکی از جنیان، کیسه را وصول نمودند. (45) این نقل‌ها به‌خوبی حاکی از ارسال هدایا و وجوه شرعی از سوی شیعیان خراسان به حضور امام صادق(علیه السلام) به‌عنوان رهبر سازمان است. همچنین می‌توان احتمال داد که این دو نفر، وکلای اعزامی و سیار حضرت به ناحیه خراسان برای جمع‌آوری وجوه شرعی و ... بوده‌اند. شاهد آن نیز عکس‌العمل منصور است که به قصد کشف رابطه امام(علیه السلام) با منطقه خراسان، یکی از جاسوسان خود را در لباس شیعیان به خراسان می‌فرستد تا به‌صورت نمایشی، اموالی را از خراسان نزد امام صادق(علیه السلام) و بعضی رهبران علویان ببرد و نام هرکدام که پذیرفتند را به منصور گزارش کنند؛ ولی این توطئه با هوشیاری امام صادق(علیه السلام) خنثی شد. (46) درخصوص منطقه اهواز، از مجموعه وصایای امام صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب می‌توان احتمال داد که وی وکیل آن حضرت در این منطقه بوده است. (47) لکن آنچه بدان تصریح شده، وکالت وی از امام کاظم و امام رضا(علیه السلام) می‌باشد. درباره کوفه اگرچه تصریحی نسبت به اعزام وکیل به این منطقه در عصر امام صادق(علیه السلام) دیده نمی‌شود، ولی ارتباط امام(علیه السلام) با این منطقه به‌وسیله برخی شیعیانش برقرار بود. به‌عنوان نمونه علی بن عقبه مسائل و مشکلات شیعیان کوفه را به مدینه نزد امام صادق(علیه السلام) منتقل کرده و سپس پاسخ آن حضرت را به کوفه باز می‌گردانید. (48) از دیگر مناطق فعالیت شبکه وکالت در عصر امام صادق(علیه السلام) گزارشی دیده نمی‌شود؛ ولی در دوره‌های بعد فعالیت این سازمان توسعه یافته و بیشتر مناطق سرزمین‌های اسلامی را فراگرفت. با توجه به شواهد فوق می‌توان گفت طراحی اولیه و مهندسی شالوده‌های نظام سازمان وکالت در عصر امام صادق(علیه السلام) و توسط ایشان انجام شده است. البته توسعه ابعاد مختلف فعالیت آن در دوره‌های بعدی تحقق یافته و به مرحله مدیریت و اجرا درآمده است. د) شکل‌گیری و پویایی فقه شیعی از ثمرات مهم مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) شکل‌گیری چارچوب فقه شیعی می‌باشد. در این خصوص نقش سازنده امامین صادقین(علیه السلام) در شکوفایی فقه جعفری و نظام حقوقی شیعه، امری مسلّم و از بدیهیات تاریخی است. مفتی‌تراشی و استخدام فقهای وابسته و در انزوا قرار دادن پیشوایان بزرگ خاندان نبوت، از حربه‌های مهم سیاسی و فرهنگی خلفای معاصر ائمه معصوم(علیهم السلام) بوده که در زمان امام صادق(علیه السلام) بیش از هر زمان دیگری ظهور و بروز پیدا می‌کند. در این دوره حکومت وقت می‌کوشید افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب آن حضرت بودند، در برابر مکتب امام(علیه السلام) بر مسند فتوا و فقاهت نشانده و مرجع خلق معرفی نماید. به‌عنوان نمونه منصور، مالک بن انس را مفتی رسمی و سخنگوی بنی‌عباس در مدینه اعلام کرد: «جز مالک بن انس و ابن‌ابی‌ذئب کسی حق ندارد در مسائل اسلامی فتوا دهد.» (49) مالک براثر پافشاری منصور، کتاب الموطأ را نوشت. سپس حکومت وقت با تمام امکانات به ترویج و نشر فتاوای وی پرداخت تا بتواند مردم را از مکتب امام صادق(علیه السلام) دور نگه دارد. منصور به مالک می‌گفت: «اگر بتوانم، فتاوای تو را مثل قرآن نوشته، به تمام شهرها خواهم فرستاد و مردم را وادار خواهم کرد به آنها عمل کنند.» (50) جریان چنین تبلیغات شدیدی در جامعه اسلامی، تفکر شیعی را در درازمدت با بحران مواجه می‌کرد. ازاین‌رو تهدید مهمی برای مکتب شیعه شکل گرفته بود که نیاز به مقابله داشت. امامین صادقین(علیه السلام) با دوراندیشی و تشخیص شرایط به‌وجود آمده، چنین تهدیداتی را به فرصت تبدیل کرده و به مهندسی و طراحی شالوده‌های فقه شیعه همت گماشتند. امتیاز مهم فقه جعفری، فتح باب استنباط احکام است که کاربرد یک باب معرفت‌شناسی در این حوزه را دارد. وقتی باب استنباط مفتوح باشد، هر دانش‌آموخته‌ای می‌تواند به نوآوری بپردازد و هیچ‌گاه محدودیتی برای معلومات و استنتاجات خود قائل نمی‌شود. به تعبیری دیگر، هر دانش‌آموخته‌ای برای خود رسالتی می‌بیند که اگر در آموخته‌هایش ابهام دارد، رفع ابهام کند و نارسایی‌ها را تکمیل کند و بر آنچه آموخته، بیفزاید. امام صادق(علیه السلام) حتی در زمان خویش به دانش‌آموختگان فقهی خود توصیه می‌کرد در صورت عدم دسترسی به امام معصوم، خود به استنباط احکام پرداخته و بر مبنای نظر خود عمل کنند؛ حتی نتایج استنباط خود را به دیگران هم انتقال دهند. دیگران نیز مجاز بودند در صورت عدم دسترسی به امام معصوم(علیه السلام) به فقهایی که در حد شاگردان امام صادق(علیه السلام) بودند، مراجعه کنند، از آنها فتوا بگیرند و طبق آن عمل کنند. این طرح از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار در توسعه فقه در آن زمان به‌شمار می‌رود؛ به این معنا که اگر امام صادق(علیه السلام) چنین اجازه‌ای را نمی‌داد، فقه شیعه به شکل فقه بسته، محدود و جامد می‌بود که نمی‌توانست در زمان و با زمان پیش رود. در این زمینه می‌توان به توصیه امام صادق(علیه السلام) به عبدالاعلی مولی آل‌سام اشاره نمود. وی به امام صادق(علیه السلام) عرض می‌کند: لغزیدم و دراثر آن ناخنم جدا شد. مرهم و دارویی بر انگشتم قرار دادم؛ با این حالت چگونه وضو بسازم؟ حضرت فرمود: «یعرف هذا و اشباهه من کتاب اللّه عزّوجلّ، قال اللّه تعالى: و ما جعل علیکم فى الدّین من حرج امسح علیه؛ (51) حکم این مسئله و امثال آن را می‌توان از قرآن کریم دریافت. خداوند فرموده: در دین برای شما حرجی قرار داده نشده است.» در اینجا امام صادق(علیه السلام) با تبیین و تعلیم قاعده «لا حرج» راه استنباط احکام و حتی راه قاعده‌سازی را می‌آموزد. امام صادق(علیه السلام) به عبدالاعلی توصیه می‌کند به آیات قرآن مراجعه کند و قواعد فقهی را از آنها استخراج نماید. در کلام آن حضرت «مَا جَعَلَ عَلَیکُمْ فِى الدِّین‌ِ مِنْ حَرَج‌ٍ» (52) مبنای قاعده «لا حرج» می‌شود. این قاعده کاربرد بسیار زیادی دارد که شخص فقیه می‌تواند با استفاده از آن احکام شرعی را استنباط کند. ظرفیت استنباط احکام از منابع در سایر مکاتب و مذاهب به این حد از وضوح و گستردگی وجود ندارد؛ چنان‌که شهید مطهری می‌فرماید: «در تمام کتب حدیث اهل‌تسنن: صحیح بخاری، صحیح مسلم، جامع ترمذی، سنن ابی‌داوود و صحیح نَسائی، جز مسائل فرعی چیز دیگری نیست: احکام وضو این است، احکام نماز این است، احکام روزه این است، احکام حج این است، احکام جهاد این است؛ و یا سیره است، مثلاً پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در فلان سفر این‌طور عمل کردند. ولی شما به کتاب‌های حدیث شیعه که وارد می‌شوید، می‌بینید اولین مبحث و اولین کتابش کتاب العقل و الجهل است.» (53) ه‍) شکل‌گیری نظام آموزشی از دیگر پیامدهای مهم مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) شکل‌گیری نظام آموزشی است. نظام آموزشی امام صادق(علیه السلام) مطابق با جدیدترین روش‌های آموزش و پرورش در جهان بوده است. حوزه درسی آن حضرت به تربیت متخصصان اهتمام نشان داده و در گرایش‌های مختلف علوم پذیرای دانشجویان بوده است. این طرحی بود که تا به آن روز در جامعه اسلامی سابقه نداشته است. این امر ریشه در دو ویژگی موجود در خود امام صادق(علیه السلام) دارد: اول ابتکار، مهندسی و طراحی آن حضرت که توانست دانشگاهی با قابلیت و ظرفیتی عظیم در رشته‌های متفاوت ایجاد کند و دوم، توان علمی خود امام(علیه السلام) که در همه علوم به‌عنوان یک متخصص و مرجع به‌شمار می‌آمد. نویسنده کتاب الامام الصادق(علیه السلام) کما عرفه علماء الغرب می‌گوید: وقتی انسان آثار امام صادق(علیه السلام) را مورد بازبینی قرار می‌دهد، خواننده گاه گمان می‌کند که در برابر یک دانشمند شیمی قرار دارد و گاه خود را در برابر یک عالم فلکی می‌انگارد و گاه در برابر طبیبی حاذق که بدن انسان را تشریح و امراض و اسقام و علل و طرق معالجه آن را بیان می‌کند و وقتی به علوم انسانی و معنوی بازمی‌گردد، در برابر خویش عالمی ربانی و چهره ملکوتی مشاهده می‌کند. (54) در نظام تعلیم و تربیت امام صادق(علیه السلام) برای طالبان علم، محدودیت مرزی، مذهبی، فکری، سیاسی، سنی و ... وجود ندارد. نظام آموزشی آن حضرت تبلور یک دانشگاه فراملی و فرامذهبی و جهان‌شمول است که همه افراد از هر نوع جریان فکری و از هر منطقه جغرافیایی با هر نژاد و زبانی می‌توانند در آن فعالیت علمی نمایند. ایشان می‌فرماید: «حکمت گم‌شده مؤمن است؛ پس هرجا که یکی از شما گم‌شده‌اش را یافت، آن را فراگیرد.» (55) حاصل ابتکار امام صادق(علیه السلام) در راه‌اندازی یک نظام آموزشی بسیط و جهان‌شمول، تربیت دانشمندانی بود که در مواردی از بنیان‌گذاران علوم و فنون بوده و نقش سازنده‌ای در پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا نمودند. به‌عنوان نمونه جابر بن حیان، پدر علم شیمی بارها خود را شاگرد امام صادق(علیه السلام) خوانده و مطالبی از آن حضرت نقل کرده است. (56) پژوهش در نظام آموزشی امام صادق(علیه السلام) جایگاه ویژه‌ای داشته است. امام(علیه السلام) به پرورش شاگردان دانش‌پژوه اهتمام خاصی داشته و با تشویق، روحیه پژوهش را در آنها تقویت می‌کرد. شاگردان حضرت تألیفات خود را بر ایشان عرضه کرده و آن حضرت نیز پس از بررسی، آنها را تصحیح یا تأیید می‌نمود. به‌عنوان نمونه، عبیدالله بن علی حلبی کتاب خود را بر امام عرضه کرد و حضرت نیز آن را صحیح دانست. (57) پرسش‌گری، روحیه تحقیق و پژوهش را تقویت می‌کند و زمینه‌های توسعه معرفت و شناخت را فراهم می‌نماید. ازاین‌رو ایشان برای تفهیم بهتر مسائل علمی، بر پرسش تأکید داشت و به شاگردانش می‌فرمود: «بپرسید از من، پیش از آنکه مرا از دست بدهید.» (58) امام صادق(علیه السلام) با طراحی و مهندسی یک نظام آموزشی منسجم توانست شاگردان (59) و متخصصان بسیاری را تربیت و به جامعه اسلامی تحویل نماید و از این طریق نقش سازنده‌ای در پویایی تمدن اسلامی ایفا کرد. نتیجه مهندسی فرهنگی امام صادق(علیه السلام) ثمرات و نتایج ارزنده‌ای برای جامعه اسلامی، به‌خصوص جامعه شیعه درپی داشته است. توسعه تشیع و مفاهیم شیعی از پیامدهای مهم تلاش فرهنگی آن حضرت به‌شمار می‌رود. در دوره‌های قبلی شیعه در صحنه‌های سیاسی و فرهنگی در حاشیه بوده و به‌لحاظ کمّی و کیفی نقش قابل توجهی نداشته است. درپی طراحی‌های امام(علیه السلام) و فعالیت‌ها و تبلیغات شاگردان آن حضرت، عقاید شیعی از مرزها عبور کرد و دامنه فعالیت‌های شیعیان روز به روز گسترده‌تر شد. همچنین به‌دنبال طرح‌های فرهنگی امام صادق(علیه السلام) ساختار فرهنگ شیعی نظام‌مند شده و انسجامی شایسته پیدا کرد. عقاید و باورهای شیعه در موضوعات گوناگونی چون امامت، تولی و تبری و دیگر مباحث کلامی جهت گرفت و آداب و رسوم جامعه شیعه تکمیل گردید. تشکیلات سیاسی شیعه که به سازمان وکالت موسوم شده است، از ابتکارات آن حضرت بود که در دوره‌های بعدی با وسعت بیشتری تداوم یافت. همچنین از شکل‌گیری و پویایی فقه شیعه و تشخص آن به نام «فقه جعفری»، همواره به‌عنوان مهم‌ترین ثمره تلاش فکری امامین صادقین(علیه السلام) یاد می‌شود که در این میان امام صادق(علیه السلام) به‌لحاظ بسترهای مناسب دوره ایشان، سهم عمده‌ای داشته است. طراحی نظام آموزشی منسجم با ویژگی‌های بی‌سابقه، تربیت متخصصین شایسته‌ای را به ارمغان آورد که به نوبه خود از مهم‌ترین حافظان مرزهای عقیدتی شیعه در دوره‌های بعدی به‌شمار می‌آیند. ازاین‌رو امام صادق(علیه السلام) به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین رهبران فکری جهان اسلام، نقش شایسته‌ای در پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کرد. پی نوشت: [1]. مفید، اختصاص، ص 66؛ کشی، رجال، ص 136. 2. همان، ص 138. 3. همان، ص 141. 4. همان. 5. در صفحه 161 ـ 133 رجال کشی روایات مربوط به زراره نقل شده که از صفحه 148 ـ 133 روایاتی در مدح وی و از صفحه 150 ـ 148 روایاتی درباره لعن بر او و در بقیه صفحات، روایاتی در ذم ایشان نقل شده است. 6. ربما ادخل المسجد و بعض اصحابنا یصلى الظهر و بعضهم یصلى العصر. قال الامام (علیه السلام): انا امرتهم بهذا لو صلو على وقت واحد لعرفوا و اخذوا برقابهم. (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 137) 7. همان، ص 59. 8. همان ص 57. 9. الذی فرق بینکم فهو راعیکم الذی استرعاه الله خلقه، و هو أعرف بمصلحة غنمه فی فساد أمرها، فإن شاء فرق بینها لتسلم، ثم یجمع بینها لیأمن من فسادها و خوف عدوها فی آثار ما یأذن الله و یأتیها بالامن من مأمنه و الفرج من عنده. (کشی، رجال، ص 138) قابل ذکر است که امام در این روایت از تشبیه و کنایه استفاده کرده است، ولی ما به جهاتی آن را نقل به معنا (ترجمه آزاد) کردیم. 10. یا زراره هذا خیر لنا و ابقى لکم و لو اجتمعتم على امر واحد لقصدکم الناس علینا و کان اقل لبقائنا و بقائکم. (صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 395) 11. کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 87 . 12. طبری، بشارة المصطفی، ص 169؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 314. 13. اتقوالله و علیکم بالطاعة لائمتکم، قولوا ما یقولون و اصمتوا عما صمتوا، فانکم فی سلطان من قال الله تعالى «و انّ مکرهم لتزول منه الجبال» (ابراهیم (14): 47) (یعنی بذالک ولد العباس) فاتقوالله فانکم فی هدنة صلوا فی عشائرهم و اشهدوا جنائزهم و ادّو الامانة الیهم. (حرانی، تحف العقول، ص 487؛ طوسی، امالی، ص 667) 14. اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 209. 15. من اراد الدنیا فلا ینصحک و من اراد الاخره فلا یصحبک. (همان، ص 208؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 128) 16. عن مفضل بن عمر قال وجه ابوجعفر المنصور الى حسن بن زید و هو والیه على الحرمین ان احرق على جعفر بن محمد داره فالقى النار فی دار ابی عبدالله فاخذت النار فى الباب و الدهلیز فخرج ابوعبدالله یتخطى النار و یمشی فیها و یقول انا ابن اعراق الثرى، انا بن ابراهیم خلیل الله.» (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 537) 17. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 238. 18. مجلسی، بحارالانوار، ج 47، ص 180. 19. نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 241؛ طوسی، امالی، ص 480. 20. همان، ص 32. 21. صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 496. 22. بیشتر دانشمندان و محققان ما در علم رجال و حدیث، روایات حاکی از نکوهش زید را از نظر سند مردود دانسته و به آنها اعتماد نکرده‌اند. به‌عنوان نمونه مرحوم آیت‌الله خویی پس از نقد و بررسی روایاتی که در نکوهش زید نقل شده، آنها را از نظر سند ضعیف و غیر قابل اعتماد معر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن