تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ای على! عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى‏آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798529530




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سنت علمی در تمدن اسلامی - بخش دوم و پایانی اصل کاربردی کردن دانش؛ علم معطوف به عمل


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سنت علمی در تمدن اسلامی - بخش دوم و پایانی
اصل کاربردی کردن دانش؛ علم معطوف به عمل
تمدن اسلامی به اذعان مورخان علم منشأ بسیاری از تحولات علمی و فناورانۀ کنونی و قرن ها هدایتگرِ مبدعِ فعالیت های علمی بوده است.

خبرگزاری فارس: اصل کاربردی کردن دانش؛ علم معطوف به عمل



  اصل چهارم: آزاداندیشی؛ حقیقت جویی بی تعصب آزاداندیشی علمی تلاشی آگاهانه برای دستیابی به حقایق مبتنی بر خرد و اندیشۀ درست، روش استوار، و برهان های متین، فارغ از مغالطات بی مبنا، تعصبات جاهلی، و پیش داوری های گمراه کننده است. دانشمندان برجستۀ تمدن اسلامی منادی بی چون و چرای آزاداندیشی در عرصۀ علم و عمل بوده اند. در طول حیات پر برکت تمدن اسلامی، یکی از تلاش های مستمر و گاه طاقت فرسای دانشمندان مسلمان مبارزه با دیدگاه های متعصبانه، معارضه با خرافات و انحرافات در پوشش علم، و مقابله با برداشت های محدودکننده از علوم مختلف بوده است. آزاداندیشی پیش نیاز هر نوع نوآوری در هر تمدنی است. این اصل را با بیانی از بیرونی تبیین می کنیم: ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند می نویسد: «این کتاب را دربارۀ عقاید هندوان تألیف کردم و هرگز در حقّ آنان که با ما اختلاف دینی دارند تهمت زدن بی اساس را بر ایشان روا نداشتم، و نیز این مطلب را مخالف دین داری و مسلمانی خویش نپنداشتم که کلمات ایشان را در آنجا که خیال می کردم برای روشن شدن مطلبی ضرورت دارد با طول و تفصیل بیان کنم. اگر این گونه نقل ها کفرآمیز به نظر می رسد و پیروان حق یعنی مسلمانان آنها را قابل اعتراض بدانند، این را می گوییم اعتقاد هندوان چنین است و آنان خود بهتر از هر کس می دانند که چگونه به این اعتراضات پاسخ دهند.» (1) اصل پنجم: جامع نگری در کسب معرفت علمی؛ وحدت علوم در معرفت شناسی اسلامی در فعالیت های علمی دانشمندان مسلمان دو رویکرد علمی کاملاً مشهود است:  نخست آنکه، شاخه های متعدد علمی را دارای مبادی مشترکی می دانستند و لذا بر نگاه آنها به طبیعت و ماورای طبیعت و انسان، نوعی وحدت رویه حاکم بوده است. دانشنامۀ بزرگ شفا از ابن سینا مؤید این نظر است. دیگر آنکه، آنها هیچ گونه منافاتی بین علم و دین نمی دیدند، بلکه برعکس آنها را کاملاً سازگار و به هم پیوسته می دانستند. تقسیم بندی علوم و طبقه بندی آن به معنای گسسته بودن علوم طبیعی از غیر طبیعی (انسانی و اجتماعی)، و دینی از غیردینی نبود. الهام بخش بسیاری از تحقیقات علوم دقیقه، اصول و نیازهای شرعی بود و بسیاری از یافته های علمی خود را مرهون توسل به مفاهیم دینی و تمسک به احکام شرعی می دانستند. (2) دانشمندان مسلمان، در کسب معرفت علمی خود را محدود به روش خاصی، حتی به علت بی نیازی یک حوزۀ دانشی از حوزه های دیگر، ننمودند. آنها پدیده های طبیعی را از وجوه مختلف حسی و تجربی، عقلی و برهانی، و شهودی و ذوقی مورد مطالعه قرار می دادند. نتیجه این تلاش های جامع نگر پدید آمدن شاخه های منسجم و بهم پیوستۀ دانشی در حوزه های مختلف طبیعیات (و ریاضیات)، الهیات (و فلسفه و منطق)، و عرفانیات (اشراق و تصوف) بود. دانشمندان مسلمان، طبیعت را، به مثابه صحنۀ اصلی کسب معرفت، مرتبه ای از هستی می دانستند که در یک نظام سلسله مراتبی علّی، در نهایت به واجب الوجود بالذات می رسد. (3) این کل نگری و وحدت طلبی در عرصۀ کسب معرفت، جهان شناسی آنها را متفاوت از جهان شناسی تمدن های دیگر می ساخت. حکمای اندیشمند و نوآور اسلامی، طبیعت را قلمرو فیض الهی می دانستند. در این دیدگاه جهان هستی ساحتی است که انسان از منظرهای متفاوت به توصیف آن می پردازد. رشد و تکامل مستمر علم و اندیشه انسانی، تفسیر وی را به حقیقت نظام احسن الهی به تدریج نزدیک تر می سازد. از این منظر، دانش تجربی نوعی تفسیر از جهان و تبیین از هستی است که همراه با دیگر نحوه های معرفت و گاه براساس آنها به عنوان ابزاری کارآمد برای شناخت قاعده مند طبیعت و تسلط بر آن شکل می گیرد. قرآن مجید ترکیب این «شناخت» و «تسلط» را «تسخیر طبیعت» می نامد. به عنوان نمونه، ابن سینا قبل از ورود به مبحث علل چهار گانه، معرفت کامل را حاصل تلاش دو حوزه معرفتی می داند که حکمای الهی و حکمای طبیعی به آن مشغولند. وی مبحث ماده را به عنوان مثال انتخاب می کند و می گوید دانشمندانی فقط به ماده پرداخته اند و از موجودی که در پس آن است و آن را ماده اولیه یا هیولی می خوانند و موضوع مورد بررسی حکمای الهی است غافل شده اند و دسته ای فقط به مباحث عقلی محض پرداخته اند و گمان برده اند که بحث آنها از توجه به ماده مستغنی است (در اینجا منظور ماده ثانیه یا ماده طبیعی است) ... حال آنکه توصیف آنها نیز ناقص است. علم به جوهر هر شیء از جمع هر دو معرفت حاصل می شود. (4) عثمان بِکار فصل نسبتاً کوتاهی از کتاب خود را به «وحدت علم و معرفت: تجربۀ اسلامی» اختصاص داده است که معنای این اصل را به نیکی تشریح می کند. (5) اصل ششم: روشمندی در کسب معرفت؛ روش تجربی در علوم طبیعی دانشمندان مسلمان بر این نکتۀ حیاتی در کسب معرفت علمی آگاه و عامل بوده اند که دستیابی به دانش در هر حوزۀ علمی باید به مدد روشی متناسب و در خور آن حوزه صورت گیرد. داشتن اسلوب و روش علمی در مطالعه طبیعت و بررسی علمی به همان اندازه دارای اهمیت است که خود علم و موضوع مورد مطالعه دارای اهمیت می باشد. دانشمندان مسلمان از بنیان گذاران روش درست پژوهش علمی ازجمله روش تجربی در علوم طبیعی می باشند. دانشمندان مسلمان بر اهمیت تجربۀ حسی در تحقیقات خود آگاه بودند، هرچند که دامنۀ پژوهش های خود را به امور حسی و تجربی محدود نکردند. دانشمندان نام برداری مانند زکریا رازی (د. 313 یا 323 ق)، عبدالرحمان خازنی (متوفی حدود 515 یا 530 ق / 1130 ـ  1115 م.)، حاسب کرجی، ابوریحان بیرونی، ابن هیثم، (6) ابن سینا، زهراوی (پزشک و جراح نامدار نیمۀ دوم قرن چهارم هجری)، خواجه نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی و کمال الدین فارسی ازجملۀ دانشمندان تجربه گرای مسلمان اند. ویدمان، دانشمند شرق شناس آلمانی، بر آن است که دانشمندانی مانند راجر بیکن (1294 ـ 1214 م.) و لئوناردو داوینچی (1519  ـ 1452) در زمینۀ پدید آمدن قوانین تجربی کاملاً تحت تأثیر دانشمندان مسلمان بوده اند. «مسلمانان پیش از هر کسی به این مقام رسیدند، بلکه آنچه راجر بیکن به آن رسیده است، بسیار کمتر از آنی است که نزد دانشمندان قدیم مسلمان موجود بوده است.» وی تأکید می کند «ما با نتایج بحث و تحقیق دانشمندان یونانی به شکل نهایی و کلاسیک آن مواجه شدیم و جز در مواردی استثنایی موفق به ریشه یابی آنها نشدیم؛ اما این جریان نزد دانشمندان مسلمان به کلی فرق می کند، زیرا آنان پیشرفت و تغییرات عملی را که انجام می دادند، گام به گام توضیح می دادند، همان طور که برخی از محققان امروز عمل می کنند. ما در برابر این توضیحات به ناچار باید اذعان کنیم که آنها از اعتماد به نفس سرشاری برخوردار بوده و نیز از کارهای خود خشنود و در تحقیقاتشان موفق بوده اند و نیز از ابزار و وسایل کامل و ذوق هنری لازم در کارها استفاده می کرده اند.» (7) هرمان راندال دراین باره می گوید: «مسلمین در قرون وسطا نمایندۀ همان نوع تفکر علمی و زندگی صنعتی بودند که ما امروزه به مردم آلمان نسبت می دهیم. مسلمین برخلاف یونانیان از آزمایشگاه و آزمایش کردن با صبر و حوصله بیزار نبودند و در رشته های طب و مکانیک و در حقیقت در همۀ فنون، به نظر می رسد که به حکم طبیعت خود، علوم را به خدمت بلاواسطۀ زندگی بشر گماشته اند؛ نه اینکه علوم را به عنوان غایتی برای خود (بدون ارتباط با زندگی) در نظر بگیرند.» (8) جابر بن حیان در کتاب الخواص الکبیر روش علمی خود را چنین توصیف می کند: «لازم است بدانی که ما در کتاب ها (اشاره به کتاب هایی است که در آنها از خواص اشیا بحث کرده است) فقط خواص اشیایی را ذکر کرده ایم که مورد مشاهده عینی ما قرار گرفته است، و از ذکر شنیده ها، یا گفته ها و یا خوانده ها خودداری کرده ایم؛ از این مشهودات، آنچه را که درستی آنها به تأیید آزمایش و تجربه رسیده اند، آورده ایم و آنچه را خطا و نادرست بوده به دور افکنده ایم. علاوه بر این، نتایجی را هم که استنباط کرده ایم باسخنان این گروه (احتمالاً کیمیادانان) مورد مقایسه و سنجش قرار داده ایم و در این کتاب ها آورده ایم.» (9) جابر در کتاب الرحمه یکی از تجربیات علمی خود را چنین توصیف می کند «آهن ربایی داشتم که قطعه آهنی را به وزن صد درهم می ربود؛ زمانی دراز آن را نزد خود نگه داشتم، سپس با قطعه آهن دیگری، آن را آزمودم اما آن را از جا بلند نکرد؛ فکر کردم که شاید این قطعه آهن از قطعه آهن اول سنگین تر است، ولی چون وزن آن را سنجیدم از هشتاد درهم کمتر بود، پس، به این نتیجه رسیدم که با وجود ثابت بودن آهن ربا، نیروی کشش در آن کم شده است.» (10) جابر از واژۀ «تدریب» به جای واژه «تجربه» امروزی استفاده می کند. جابر تأکید می کند که «دانشمند واقعی کسی است که تجربه را پیشه کند؛ کسی که این روش را به کار نبندد نمی توان او را دانشمند دانست. در ارزش تجربه، در تمامی صنایع [علوم] همین بس که صنعتگری که در کار خویش تجربه را به کار می بندد روزبه روز بر مهارتش افزوده می شود؛ اما صنعتگری که تجربه نمی کند همچنان راکد می ماند.» (11) البته واضح است که تجربه جابر با تعقل توأم است: «... بر روی این موضوع، قبلاً، به لحاظ عملی و ذهنی، کار کردم سپس دربارۀ آن به تحقیق پرداختم و آن را آزمودم که در نتیجه درستی آن بر من معلوم شد.» (12) ابوریحان بیرونی نیز در کتاب اِفرادُ المَقال فی اَمرِ الظَلال (مقاله ای یگانه دربارۀ سایه ها) متعرض چند نظریۀ مهم در طبیعیات قدیم شده است. وی می گوید: «سرخسی (احمد بن طَیّب سَرخسی پزشک و فیلسوف و ریاضی دان مشهور ایرانی است که متأسفانه تاکنون هیچ یک از آثار او به دست نیامده است) در کتاب خود موسوم به ارکان الفلسفه از سیاهی هوا بر فراز نقاط مرتفع یاد کرده و در این سخن، در پیروی از نظریه ارسطو که از کتاب الحس و المحسوس برمی آید، مبالغه ورزیده است. تحقیق این سخن وابسته به تجربه و آزمایش است و نه خبر گرفتن. و آنچه درباره این سیاهی و نورانی نبودن هوا در قله کوه به ما گفته اند نیازمند تحقیق است. و از تغییر رنگ هوا در سرما یا نبود گرما هیچ سخن نرفته است و قله کوه دماوند با آن بلندی دیده می شود و هیچ نشانی از سیاهی در آن نیست ... .» (13) بیرونی دربارۀ یکی دیگر از موضوع های علمی مورد مناقشه می گوید: «این دانشمندان نه فقط در مورد آن سیاهی که سرخسی گفته است، که در مسئله دیگری نیز بی چون و چرا از ارسطو پیروی کرده اند و آن این است که: «آب گرم به سبب لطافت و تخلخل اجزایش زودتر از آب سرد، که اجزایش انبوه و به یکدیگر چسبیده است، یخ می زند» اما من دو ظرف یک اندازه و یک شکل برگرفتم و در هر دو ظرف از یک آب یکی سرد و دیگری گرم ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. آب سرد یخ بست درحالی که در آب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم باز همچنان شد.» بیرونی در کتاب الجماهر خود در خصوص راستی آزمایی چند باور عامیانه، آزمایش هایی را انجام می دهد. او زهرآگین نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی می آزماید و نشان می دهد که آن سگ پس از چند روز همچنان زنده می ماند. و همچنین گردنبندی از زمرد بر گردن ماری می اندازد و نشان می دهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمی شود و این کار را در نُه ماه و در گرما و سرما می آزماید. با بررسی و مطالعه آثار دانشمندان یونانی و اسلامی با اطمینان می توان دانشمندان مسلمان را پایه گذار «روش تجربی در علوم طبیعی» دانست. روش علمی دانش جدید برای نیل به معرفت علمی تفاوت چندانی با سنت علمی دانشمندان تجربه گرای مسلمان ندارد. اصل هفتم: کاربردی کردن دانش؛ علم معطوف به عمل در حوزۀ علوم طبیعی راهبرد اصلی آثار دانشمندان مسلمان کاربردی بودن آنهاست. مصادیق چنان زیادند که به جرئت می توان گفت اکثر آنها با رویکرد کاربردی و به منظور استفادۀ مردم و صنف های ذی ربط نوشته شده است. در اینجا به کتاب جبر و مقابله خوارزمی، به چند علت نظر می افکنیم. نخست اینکه از قدیمی ترین کتاب های ریاضی است. دوم اینکه، در حوزۀ ریاضی است و لذا، انتظار بیشتری بر نظری و مجرد بودن آن است. سوم، نویسندۀ آن در این کتاب دانش جبر را بنیان گذاشته، بنابراین، این کتاب در این زمینه نقطۀ عطفی است، و بالاخره دانشمندان و آثار ریاضی بعد از آن از این کتاب تأثیر بسیار پذیرفته اند. شایان ذکر است که اصولاً ریاضیات دورۀ اسلامی عملاً از کارهای خوارزمی و کتاب جبر و مقابلۀ وی آغاز می شود. حدود سی درصد مطالب این کتاب به مباحث ریاضی اختصاص یافته است و قریب به 70 درصد آن مشتمل بر کاربردهای بخش ریاضی است. کاربردها شامل معادلات، مساحات برای مسّاحی، بخش مستوفایی در خصوص وصایا (کتاب الوصایا)، و موارد عملی دیگر است. (14) نمونۀ دوم کتاب فی ما یحتاج الیه الکُتّاب و العُمّال من علم الحساب، مشهورترین و مهم ترین کتاب ریاضی ابوالوفا بوزجانی است و در ترجمه های کهن فارسی به اعمال هندسی مشهور است. این کتاب کاملاً رویکرد کاربردی دارد به گونه ای که حتی عنوان آن بیان گر عملی بودن آن است. نوآوری های ریاضی بوزجانی عمدتاً در این کتاب درج شده است. توجه به این نکته مهم است که اگر چه ارشمیدس مکانیک ریاضی را پدید آورد، که در دو اثر وی درخصوص ایستایی اجسام جامد و مایع درج شده، هیچ گاه اثری درخصوص به کارگیری این دانش جدید به جای ننهاد. (15) کلم، مؤلف کتاب تاریخ تکنولوژی غرب، درخصوص آثار ارشمیدس پیرامون مکانیک می نویسد که در هر حال، هیچ گاه ارشمیدس نه به عنوان یک دانشمند علوم عقلی، مانند ارسطو، و نه یک مهندس، مانند هرون، شناخته نشده است. دل مشغولی اصلی وی ریاضیات بوده است، نه مهندسی. هرچند که وی بارها، به ویژه در حفاظت از شهر سیراکوز (موطن خود) در برابر مهاجمان، دستگاه های متعددی را ساخته و به کار انداخته است. بررسی آثار او نشان می دهد که وی اصول مکانیک خود را کلاً براساس قیاس محض (16) و مبتنی بر چند مشاهده و تعریف ساده، استخراج نموده است. نظر پیش گفتۀ هرمان راندال در اصل ششم در اینجا هم صادق است. (17) نکته بسیار مهمی که باید به آن اشاره داشت آن است که اصطاح «کاربردی» بودن در اینجا به معنای «عملی محض» نیست، بلکه بخش نظری «دانش ناظر به عمل» را نیز در بر می گیرد؛ مانند ریاضی یا فیزیک یا شیمیِ کاربردی امروز. برای مثال، جبر و مقابله خوارزمی و اعمال هندسی بوزجانی، حاوی هر دو بخش نظری (ناظر به کاربرد) و عملی است. به طور مشابه، دانشمندان مسلمان دانش های پزشکی را نیز به دو بخش عمده نظری و عملی تقسیم کرده اند: الف) پزشکی نظری که به پنج بخش اصلی تقسیم می شده است: (18) 1. وظایف الاعضا (یا علم امور طبیعّیه)؛ 2. علم تشریح؛ 3. علم احوال بدن (شناخت بیماری و سلامت)؛ 4. علم الاسباب (علت شناسی)؛ 5. علم بالدلایل (دانش نشانگان بیماری ها). برای مثال، ابن سینا ده حالت نبض را برشمرده است: کمیت (تعداد)، نیرو، مدت حرکت نبض، وضعیت جدار رگ ها و نرمی و سفتی آنها، گنجایش، زمان توقف، ضربان نبض، فواصل زمانی و مدت نبض، توازن نبض، آهنگ) ب) پزشکی عملی که به دو شاخه اصلی تقسیم می شده است: 1. حفظ الصحّه (بهداشت)؛ پزشکی اسلامی برای حفظ بهداشت تن و روان شش اصل (ضروریات ستّه) را تعیین کرده است: هوا، خوردنی ها و آشامیدنی ها، تحرّک (حرکت و سکون)، خواب، آرامش و تحرّک عاطفی، جذب و دفع غذا. 2. علم العلاج (درمان)؛ که به چهار شاخه تقسیم می شود: علاج بالتّدبیر (درمان منظم)، علاج بالغذا (تغذیه درمانی)، علاج بالدّواء (دارو درمانی)، علاج بالید (جراحی). البته به دو شاخۀ فوق باید حوزۀ طب روحانی را افزود و زکریا رازی اولین کتاب را در این حوزه و با همین عنوان تألیف کرده است. ابوالحسن علی بن رضوان از پزشکان مشهور قرن پنجم هجری می گوید که دانشجوی پزشکی «پیش از فرا گرفتن پزشکی باید به ادب و ریاضیات متأدب گردیده باشد» (19) و اینکه «صناعت پزشکی صناعتی است که باید با عمل توأم باشد و تعلیم آن بدون برابر شدن با اعمال جزئی ممکن نیست.» (20) در انتها خاطرنشان می شود که در بینش اسلامی «علم کاربردی» به معنای «دانش سودمند» و دارای منفعت برای انسان است (به حدیث نبوی توجه شود). اصل هشتم: تواضع علمی از خصلت های بارز دانشمندان مسلمان تواضع همراه با اعتماد به نفس علمی است. ابوریحان بیرونی، از نوابغ علمی تمدن اسلامی، در صفحات آخر کتاب خود آثار الباقیه و به عنوان آخرین نکته می نویسد: «خوانندگان این کتاب از سه دسته بیرون نیستند. یا شخصی است که در علم با من هم پایه و هم سنگ است. این شخص مرا سپاس خواهد گذارد و در موضوعاتی که من در آنها سعی مبذول داشتم زحمات مرا تقدیر خواهد کرد و یا اینکه مرتبۀ علمی او از من برتر و بالاتر است، این شخص باید در اصلاح خلل این کتاب بر من تفضل نماید و اگر لغزشی در آن مشاهده کند مرا معذور دارد، و یا آنکه خوانندۀ این دفتر هیچ یک از این دو طبقه که گفته شد نیست و دانش او از دانش من کمتر است. من برای این شخص اسباب استفاده را فراهم کرده ام و اگر اهل عناد است او را از اتیان بمثل (آوردن مثل آن) عاجز و ناتوان ساخته ام.» (21) موسی خوارزمی در کتاب جبر و مقابله، دانشورانی که روزگار خود را به تعلیم و تحقیق می گذرانند، چنین توصیف می کند: «دانشمندان روزگاران گذشته و خردمندان ملت های پیشین پیوسته سرگرم نگارش و تصنیف بوده اند؛ آنان به اندازۀ توانایی و بینش، برای مردم پس از خود، در انواع دانش و گزیده های حکمت و فلسفه کتاب ها تألیف و تصنیف کرده اند، بدان امید که در دیگر سرای پاداشی یابند و در این جهان از آنان نام نیک بر جای بماند، نام نیکی که همۀ ثروت ها و پیرایه های مادی ـ که با رنج بسیار به دست می آید ـ در برابرش ناچیز است، و به شوق رسیدن به آن، رنج کشف رازهای دانش و زحمت حل مشکلات علمی آسان می نماید.» (22) خوارزمی دانشوران را بر سه دسته تقسیم می کند: «یا مردی است که برای نخستین بار دانشی ناشناخته را می شناسد و می شناساند و آیندگان را میراث خوار علمی خود می سازد. یا مردی است که آثار برجای ماندۀ پیشینیان را شرح و تفسیر می کند و مطالب مبهم و پیچیدۀ کتاب ها را روشن می سازد؛ برای بیان مطلب راه ساده تری نشان می دهد و نتیجه گیری را آسان می کند. یا مردی است که در برخی از کتاب ها به نادرستی و آشفتگی برمی خورد، پس نادرستی ها را اصلاح می کند و آشفتگی ها را سامان می بخشد، با خوش بینی به کار مؤلف می نگرد، بر او خرده نمی گیرد و از اینکه متوجه خطا و اشتباه دیگران شده به خویشتن نمی بالد.» (23) به عبارتی، خوارزمی دانشوران را به سه دسته «کاشفان»، «شارحان» یا «روشنگران» و «مصححان» تقسیم می کند، و جالب آنکه خود را در شمار «شارحان» قرار می دهد. او با هم مسلکان خویش خوشبینانه مواجه می شود. وی به مبانی اخلاقی در فعالیت های علمی سخت پایبند است. ابوعلی سینا در مقدمۀ رسالۀ اضحویه در تقدیم کتاب به یکی از اساتید خود می نویسد: «... و خدای مرا یاری دهد تا حقوق نیکی های فراوانش را تلافی کنم، و حق تعلیم بسیار وی را به گونه ای نیکوتر و سزاوارتر بگزارم. این حق شناسی به پاس بهره هایی است که مرا از دانش او نصیب شده است. سزاوارترین و شایسته ترین سپاس آن است که از وی به نیکی یاد کنم، و درود فراوان نثارش نمایم. برای جبران این حق، کمترین و ناچیزترین خدمتی که می توان با بدن و توابع آن انجام داد، آن است که در هیئت کسی درآیم که به اندازه تاب و توان، در انجام وظیفه می کوشد، و به هیچ روی کوتاهی نمی ورزد؛ اگر چه خدمتش در خور صاحب حق نباشد. امید آنکه به زودی هنگامی فرا رسد تا به یاری وی به آرزویم برسم، و فرصتی یابم که دوستان را شاد و دشمنان را خوار سازم، و از سرزنش بدخواهان وارهم. آنگاه به آن خیر و خوشبختی دست یابم که بر اثر کج مداری روزگار از کفم بیرون شده؛ و از شادکامی و کفایت، و بردباری و آسوده دلی ـ از دنیا برای آخرت ـ بهره مند گردم. زیرا دیر زمانی است که گرفتار رنج و اندوهی شده ام که اگر بر کوه ها یا صخره ها فرو می افتاد آنها را خرد می کرد. اکنون من از تمام جهان دل برکنده ام و تنها به وی می اندیشم، و او نیز از همه چیز بریده و به امثال من پرداخته است. به شکرانه این تجدید صحبت، از اندک دانشی که اندوخته ام، ارمغانی تقدیمش می دارم ... .» (24) اصل نهم: جدل احسن علمی جلسات مباحثه و نشست های بحث و اقناع علمی و مناظره های مکتوب علمی در تاریخ تمدن اسلام فراوان است. شاید از بارزترین مناظرات علمی تمدن اسلامی بین دو نابغۀ علمی زمان، یعنی ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی، رخ داده باشد. مجموعۀ مباحثات بیرونی و ابن سینا در رسالۀ الاَسئَله و الاَجوَبه مندرج است. بیرونی بر کتاب السماء و العالم ارسطو ده پرسش وارد کرده است. برای نمونه وی می پرسد: اگر گرمی از مرکز به بالاست، چرا گرمی ای که به ما می رسد از خورشید و شعاعهای آن است؟ آیا اینها اجسام اند یا اعراض یا چیز دیگر؟ (25) و هشت ایراد در برخی از مسائل علمی و فلسفی وارد کرده است. نمونه هایی از این اشکال ها بدین قرار است: «چون اجسام با گرما منبسط (باز) و با سرما منقبض (بسته) می گردند و ترکیدن قمقمه های صیاحه از همین جهت است، چرا ظروف وقتی که آبی میان آنهاست یخ ببندد می ترکد و می شکند؟» و یا اینکه «چرا یخ بر روی آب می ماند درحالی که تراکم سرما و سنگ گونگی در آن را به زمین نزدیک تر ساخته است؟» (26) ابن سینا به طور اجمال و اختصار به این اشکال ها پاسخ داده است، که ابوریحان بر پاسخ های وی اعتراضاتی وارد ساخته است. و نیز ابوعبدالله (فقیه) معصومی از فاضل ترین شاگردان ابن سینا، به دفاع از ابن سینا به اعتراضات بیرونی نیز پاسخ داده است. اصل دهم: کتابت و انتشار نتایج فعالیت علمی دانشمندان مسلمان در تدوین یافته های علمی خود و انتشار آنها بسیار فعال بودند. تعداد معدودی از دانشمندان مسلمان هستند که تألیفات اندکی دارند، اکثریت آنها پر تألیف بوده اند. هرچند فارابی به زیادنویسی مشهور نیست؛ بالغ بر 100 اثر از وی برشمرده اند و تعداد تألیفات ابن هیثم را بالغ بر 90 اثر. ابن ندیم در کتاب الفهرست خود تعداد نوشته های زکریای رازی را 167 و ابوریحان بیرونی آنها را 184 ذکر کرده است. رازی در کتاب السیره الفلسفیه می نویسد: «کوشش و تلاش من در فراگیری دانش به اندازه ای بود که به خط تعویذ (خط ریز) بیش از 20 هزار ورقه چیز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تألیف جامع کبیر (همان الحاوی) صرف کردم و بر اثر همین کار در نیروی بینایی من سستی پدید آمده و عضلۀ دستم گرفتار سستی شده و من را از نوشتن محروم ساخته است. با این همه، از جست و جوی دانش باز نمانده ام و پیوسته به یاری این و آن می خوانم و بر دست ایشان می نویسم.» ابوریحان بیرونی در 427 هجری، زمانی که 63 سال داشت، فهرستی از آثار رازی و خود را فراهم ساخت. در آن فهرست از 113 اثر خود نام می برد، با توجه به اینکه وی در 77 سالگی درگذشت، مجموع آثار وی را بالغ بر 150 تألیف ذکر کرده اند. هم چنین از شیخ بهایی قریب به 90 اثر بر جای مانده است. اصل یازدهم: آئین مندی تعلیم و تعلم در تمدن اسلامی نظام یاددهی و یادگیری از قواعد، رسومات و آداب خاصی برخوردار بوده است که جمعاً از آن می توان به «فرهنگ آموزش در تمدن اسلامی» یاد کرد. به جرئت می توان گفت که این فرهنگ خاص تمدن اسلامی و پدید آمده از بطن تحولات علمی است که مستقیماً ریشه در تعالیم ویژۀ اسلام در بارۀ علم و عالم، و تعلیم و تعلم دارد. آداب و آئین آموزش اسلامی را در دو کتاب مهم تمدن اسلامی در این زمینه می توان جست: منیه المرید فی آداب المفید و المستفید یا آداب تعلیم و تربیت در اسلام از شهید ثانی (ترجمه محمدجواد حجتی) و تذکره السّامع والمتکلم فی ادب العالم والمتعلم یا فرهنگ فرادهی و فراگیری در اسلام از بدرالدین جماعه (ترجمه محمدحسین ساکتی). اصل دوازدهم: تحمل سختی ها و مقابله با دشواری ها دانشمندان مسلمان گاه از جانب امرای دانش دوست و افراد حقیقت طلب حمایت می شدند، ولی اغلب با مصائب و سختی های فراوان و شرایط دشوار فعالیت های علمی خود را دنبال می کردند و برای رسیدن به حقیقت لحظه ای از پای نمی نشستند. حکیم عمر خیام در مقدمۀ کتاب جبر و مقابله می گوید: «در روزگاری زندگی می کنیم که از اهل دانش عدۀ کمی با هزاران محنت باقی مانده اند که درصدد آن هستند که غفلت های زمان را فرصت جسته به تحقیق در علم و پایدار کردن آن بپردازند. بیشتر حکیم نمایانِ زمان ما، حق را جامۀ باطل می پوشانند و از حد ریا و تظاهر به دانش قدمی فراتر نمی گذارند و آنچه را می دانند جز در راه خواست های تن خود عرضه نمی دارند، و اگر ببینند که کسی جهد در جستن حق و عرضه داشتن راستی و ترک باطل و خودنمایی و خدعه دارد، او را خوار می شمرند و تمسخر می کنند، و در هر حال خدا یار و پناه همگان است و در هر حال توکل بر اوست.» (27) به نقل از معاصران ابوریحان بیرونی می نویسند: «بر استاد وارد شدم و در دم مرگ بر بالین او نشستم، از من مسئله ای پرسید گفتم اکنون چه جای این سئوال است، گفت: ای برادر، کدام یک از این دو بهتر است این مسئله را دانسته بمیرم یا ندانسته درگذرم؟ پس جواب مسئله را به او گفتم و بیرون آمدم، هنوز چند گامی فراتر نرفته بودم که صدای شیون به گوشم رسید. و اجل استاد بیرونی را درگرفت.» (28) آری، بیرونی دانشمندی است که هیچ گاه قلم از دست او دور نمی شد و چشمانش از مطالعه و مغزش از اندیشیدن باز نمی ایستاد جز در دو روزِ عید نوروز و مهرگانِ هر سال، جهت تهیه آذوقه و ملزومات کار. (29) «معروف است که امیر مسعود به پاداش کتاب قانون مسعودی فیلواری نقره برای بیرونی خوارزمی فرستاد و او به عذر اینکه نگهداری مال او را از کارهای علمی باز می دارد آن هدیه را نپذیرفت.» (30) نتیجه شاید مهم ترین و ثمربخش ترین تجربۀ تمدن اسلامی در حوزۀ علم و فناوری، بسط و پرورش سنتی باشد که سلوک و روش عالمان را تبیین و زایندگی و کارآمدی علوم را تضمین می نموده است. سنت های علمی، کم و کیف فعالیت های علمی و عملی را مشخص می کنند و بخشی از حیات تمدنی هر قوم و ملتی را به تصویر می کشند. برای هر جامعۀ علمی، بیش از آنکه روش های شسته و رفتۀ علمی که فلاسفه علم در اختیار می نهند، قابل بهره گیری باشد، توجه به سنت ها و روش های اتخاذ شده توسط دانشمندان پیشرو هر تمدنی مفید خواهد بود. ارزش های حاکم بر نظام علمی مانند بهره گیری از میراث گذشتگان، فهم عمیق و تدقیق در ریشه ها، تحمل سختی ها، نوآوری و خلاقیت، بحث و تبادل افکار، آزاداندیشی، شأن اهل علم، و نظایر اینها، تابع گذشت زمان نیست. در دورۀ سکون و فرو مردگی هر تمدنی، سنت ها نیز به رکود و اضمحلال کشیده می شوند. اما چون زمینه برای بروز و ظهور تمدنی نوین فراهم شد، سنت های کارآمد قدیم در لباس جدید قد می کشند؛ حتی اگر علوم قدیم دیگر یارای عرض اندام در برابر علوم جدید نداشته باشند و بطلان بخش هایی از آن ظاهر شده باشد. از آنچه گذشت می توان گفت تمدن گران سنگ اسلامی به یمن داشتن نظام علمی توانا توانست چنان ارج و عظمتی پیدا کند که برای قرن ها الگوی فعالیت های علمی جهان باشد. این نظام علمی دارای اصول و قواعدی بوده که می تواند در همه زمان ها و فارغ از هر جغرافیای خاصی کاربرد داشته باشد. آنچه در این زمینه حائز اهمیت است، کاربست اصول و قواعد نظام کسب معرفت در تمدن اسلامی است. در صورت استقرار این اصول، می توان به بالندگی معرفت و احیا و تجدید تمدن اسلامی در آینده امید بست. اکنون این پرسش اساسی مطرح است که نسبت نظام علمی کنونی ما با آنچه که در دوران شکوفایی تمدن اسلامی، به عنوان نظام علمی در حوزه های یاددهی و یادگیری؛ تحقیق و تفحص؛ و نوآوری و کاشفیت فعال بود، چیست؟ تمدن اسلامی راه درازی پیمود تا به کاشفیت، نوآوری و نظریه پردازی در جهان آن روزگار رسید. آیا با بهره گیری از تجربیات و دستاوردهای علمی و فنی تمدن اسلامی می توان یک نظام پیشرو اسلامی و بومی در حوزه کسب معرفت علمی مستقر نمود؟ اکنون این مسئولیت سنگین بر عهدۀ دانشجویان و دانشمندان اسلامی است که با بهره گیری از سنت و روش علمی متداول در تمدن اسلامی و استفاده آگاهانه از تمام تجربیات موجود بشری این راه را ادامه دهند و با ارائه آرایی بدیع و نظریه های نو در عرصه دانش و تلفیق آن با مهارت های عملی، امکان پیشگام شدن خود را در صحنه جهانی، تحقق بخشند. پی نوشت: 1. نصر، علم و تمدن در اسلام، ص 251. 2. به عنوان نمونه به مقدمه کتاب میزان الحکمه خازنی، ابتدای کتاب افراد المقال فی امر الضلال از ابوریحان بیرونی، انباه المیاه الخفیه کرجی، سه رساله در اختراعات صنعتی محمد اصفهانی و نظایر اینها رجوع شود. 3. دانشمندان مسلمان حوادث طبیعی (و اصولاً هر واقعه ای) را دارای علت و تابع قانون می دانستند؛ یعنی تمام رخدادهای طبیعی معلول علت یا عللی است که باید کشف شود. اصل علیت به معنای آن است که همۀ حوادث طبیعی دارای علتی است، هیچ حادثه ای بدون علت رخ نمی دهد و به ویژه آنکه علت معین موجب معلول معینی می شود. قانون علیت بر اصل بنیادین «متحدالشکل یا یکنواخت بودن طبیعت» uniformity of nature استوار است. بدین معنا که جریان امور طبیعت در همه جا و همه وقت واحد است. نکتۀ مهم آن است که نظام طبیعت را توصیف پذیر با زبان ریاضی می دانستند. جابر بن حیان، بنیان گذار شیمی نوین و از شاگردان مکتب امام جعفر صادق(علیه السلام) که در قرن دوم هجری می زیست، به وضوح بر آن است که این جهان از هر نظر بر پایۀ قانون علّی استوار و قابل تبیین به زبان ریاضی است. وی می گوید: «اگر بتوانیم علت خواص اشیا را با اعداد و ارقام بیان کنیم، پایۀ درستی برای کارمان در عالم شیمی ثابت کرده ایم، و مبدأ سنجش اشیا یعنی مبدأ سنجش قطعی ریاضی برای اشیای عالم بر همین پایه و اساس است. و این مبدأ، نظام معقول اشیا و همبستگی آنها را با هم روشن می کند و آن اساس و پایه در هر چیزی از جهت خاصی روشن است، همان طوری که این مبدأ، از سوی دیگر تنها مدلول اساسی برای عالم است ... .» (به نقل از سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص 204). 4. ابن سینا، فن سماع طبیعی، ص 62 ـ 60 . 5. البته، چنین سنتی نه مورد توافق تمام دانشمندان بود و نه در تمام قرون ادامه یافت. برای نمونه، غزالی در بارۀ طبیعیات می گوید: «اما در طبیعیات حق آلوده به باطل و صواب مشتبه به خطاست» (به نقل از گلشنی، از علم سکولار تا علم دین، ص 14) غزالی در کتاب فاتحه العلوم دربارۀ ریاضی می گوید: «همچنین است نظر در علم اقلیدس و المجسطی و دقایق حساب و هندسه، و ریاضت در آنها که خاطر را تشحیذ و نفس را نیرومند می کند و با این حال ما آن را به سبب یک آفت که در پی دارد منع می کنیم، زیرا از مقدمات علوم اوایل [علوم طبیعی و ریاضی و عقلی] است که مذاهب فاسدی درپی دارد، و اگرچه در خود علم هندسه و حساب مذهب فاسدی که متعلق به دین باشد وجود ندارد لیکن می ترسم که بدان منتهی گردند.» (به نقل از: همان؛ بکار، تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، ص 85 ـ 71) 6. دربارۀ روش های تجربی ابن هیثم به مقالۀ گورینی (Gorini, 2003) می توان رجوع کرد. 7. به نقل از: سزگین، گفتارهایی پیرامون تاریخ علوم عربی و اسلامی، ص 40. 8. حکیمی، دانش مسلمین، ص 123. 9. به نقل از: زکی نجیب محمود، تحلیلی از آرای جابر بن حیان، ص 48 ـ 47. 10. همان، ص 49 ـ 48. 11. از کتاب السبعین، به نقل از: زکی نجیب محمود، ص 49. 12. کتاب الخواص به نقل از: زکی نجیب محمود، ص 51. 13. به نقل از: کرامتی، در قلمرو ریاضیات، ص 142. 14. خوارزمی، جبر و مقابله. 15. Klemm, A History of Western Technology. 16. Deduction. 17. حکیمی، دانش مسلمین، ص 123. 18. بکار، تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، ص 127 ـ  114. 19. محقق، مجموعه متون و مقالات در تاریخ و اخلاق پزشکی در اسلام و ایران، ص 277. 20. همان، ص 278. 21. بیرونی، آثارالباقیه، ص 577. 22. خوارزمی، جبر و مقابله، ص 36. 23. همان. 24. ابن سینا، ترجمه رساله اضحویه، ص 28 ـ 27. 25. همو، الاسئله و الاجوبه، 33. 26. همان، ص 49 ـ 48. 27. به نقل از: حسینی ایرانی، دو رساله خیامی، ص 43. 28. خلیلی و نجفی، هزاره بیرونی، ص 7. 29.همان، برگ 21. 30. بیرونی، التفهیم، برگ 55. غلامحسین رحیمی: استاد دانشگاه تربیت مدرس. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 14 انتهای متن/

94/05/06 - 04:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن