تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 24 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852974208




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سیر تحول نقش امامان شیعه در احیای تئوری امامت الهی - بخش اول نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احیای امامت الهی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سیر تحول نقش امامان شیعه در احیای تئوری امامت الهی - بخش اول
نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احیای امامت الهی
پس از حادثه سقیفه و شکل گیری خلافت اسلامی، جریان قدرت سیاسی اهل بیت از حضور مستقیم در جامعه باز ماند؛ ولی جریان فکری فرهنگی اهل بیت به رهبری امام علی(علیه السلام) به حرکت خود ادامه داد.

خبرگزاری فارس: نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احیای امامت الهی



      چکیده امامت دینی و سیاسی در همه ادیان و مذاهب مطرح بوده و در اسلام نیز مسئله امامت همواره مورد نظر بوده است و مسلمانان پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به دو گروه تقسیم شدند: عده ای هوادار نظریه نص و امامت الهی و عده ای هوادار نظام خلافت گردیدند. در این میان دوستداران اهل بیت(صلی الله علیه و آله) از تئوری امامت الهی، طرف داری کردند و امامان دوازده گانه (امام علی(علیه السلام) و فرزندانش از فاطمه زهرا(سلام الله علیها)) را جانشینان به نص و وارثان واقعی رسول الله(صلی الله علیه و آله) می دانستند. هر کدام از امامان در تبیین نظریه امامت الهی نظراتی ارائه کردند که در این مقاله به سیر تحول نقش آنان در تبیین نظریه امامت الهی خواهیم پرداخت. فرضیه آن است که امامان شیعه با درک شرایط سیاسی و اجتماعی دوران خود در تبیین و احیا نظریه امامت الهی تلاش وسیعی را به عمل می آوردند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی و از منابع دست اول استفاده شده است. واژگان کلیدی تئوری امامت، امامت الهی، امامت منصوصی، وصایت، خلیفه الله. طرح مسئله تئوری امامت برای دو گروه عمده مسلمانان شیعه و سنی مسئله ای مطرح و مهم بوده است. در لغت امام به معنای پیشوا و پیشرو و کسی است که گروهی پیرو او هستند. (1) در بیان مفهوم امام گفته اند: «الامامه رئاسهٌ عامه فی امورالدین و الدُّنیا» امامت ریاست عمومی در امور دین و دنیاست و امام کسی است که در کارهای دینی و دنیوی جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بوده و ریاست عمومی داشته باشد. (2) در این صورت امامت به دو معنا تجلی پیدا می کند: 1. حفاظت و رهبری دین، 2. رهبری اجتماع مسلمانان و اداره حکومت آنان. عرفا شکل دیگری برای امام قائل هستند و معتقدند که انسان کامل حجت خداوند بر روی زمین است. ولایت از وَلاء و وِلاء به معنای پی درپی یکدیگر قرار گرفتن و کنار هم بودن دو چیز است: به گونه ای که هیچ عاملی این دو را از هم جدا نکند. ساده ترین و نخستین تجلی ولایت دوستی و محبت و صداقت است. وقتی دو نفر از بن جان با هم دوست هستند می گویند مولای یکدیگر هستند. (3) قرآن می فرماید: «مردان و زنان مؤمن اولیای یکدیگرند.» (4) ولایت اجتماعی نیز یعنی وجود سرنوشت مشترک در زندگی اجتماعی و جامعه و حکومت اسلامی که باید حافظ و نگهبان حقوق مسلمانان باشد. همان گونه که هیچ اجتماعی از ولایت و سرپرستی بی نیاز نیست و این مسئله که جهات اجتماعی زندگی انسان اداره کننده و سرپرست می خواهد، از بدیهیات فطری است. (5) ولایت خداوند ناشی از مالکیت حقیقی و حاکمیت اوست که نتیجه آن هدایت تکوینی و هدایت تشریعی در انسان هاست. در سایه ولایت خداوند، نور الهی در جان بروز و ظهور می یابد آن گونه که می فرماید: «خداوند ولی مؤمنان است و آنان را از تاریکی به سوی نور می برد.» (6) بدین سان ولایت به صورت تولی، در برابر کلمه برائت به معنای بیزاری جستن قرار دارد (7) و حکایت از پیوند عمیق مؤمنان با خداوند است. در قرآن ولایت خداوند در وجود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تعین یافته است (8) که در دوران بعثت بیشتر به شکل محبت و عشق و دوستی متجلی بود، ولی در دوران هجرت که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مدینه نظام اجتماعی برپا کرد، با نزول آیات «اطیعوالله و اطیعوا الرّسول» (9) و «اطعیوالله و الرّسول» (10) و «مَنْ یطع الرسول فقد اطاع الله» (11) ولایت رسول الله(صلی الله علیه و آله) به معنای سرپرستی و زمامداری واجب الاطاعه دینی، سیاسی و اجتماعی و معنوی تبدیل شد. آن گونه که در این آیه ولایت: «پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.» (12) به نهایت خود رسید. این گونه سرنوشت دین الهی، امت و رسالت و امامت در کنار هم به یکدیگر پیوسته است و ولایت مائده ای روحانی است که اکمال دین و اتمام همه نعمت های مادی و معنوی بدان بستگی دارد. (13) وصایت و جانشینی انبیا در قرآن بُن مایه فکری امامت در جهان بینی شیعه مبتنی بر برنامه جانشینی پیامبران در قرآن می باشد که خداوند آن را در آیات بسیاری در یکی از فرزندان بلافصل ذکور و یا برادر قرار داده است. آن گونه که خداوند درباره نوح و ابراهیم(علیه السلام) جانشینی را در فرزندان آنان قرار داد. (14) درباره حضرت موسی آمده است که وی از خداوند تقاضا کرد از خاندانم یکی را وزیر و معاون من قرار بده. چنان که در دعای وی آمده است: «خدایا برادرم هارون را وزیر من گردان و با او پشت مرا محکم کن و او را در امر رسالت من شریک ساز.» (15) در آیاتی دیگر خداوند به داوود که خلیفه خود بر روی زمین بود، سلیمان را عطا کرد و او را وارث داوود قرار داد. (16) نمونه قرآنی دیگر جانشینی زکریا است که وی از خداوند ذریه ای پاک تقاضا کرد و خداوند نیز در خواست وی را اجابت کرد و فرشتگان در نماز به وی ندا دادند که خداوند تو را به یحیی بشارت می دهد، درحالی که یحیی به کلمه خدا گواهی می دهد پیشوا و پارسا و پیامبری از شایستگان است. (17) در جای دیگر زکریا از خداوند تقاضا کرد: «بار الها من از خاندانم بیمناکم و زوجه من نازاست. تو از لطف خاص خود فرزندی صالح و جانشین شایسته به من عطا کن که وارث من و همه آل یعقوب باشد.» (18) ازآنچه گفته شد، از قرآن بر می آید که مسئله جانشینی پیامبران پیش از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خاندان آنان قرار داده شده بود و یکی از فرزندان یا خویشاوندان نسبی پیامبران وارث ملک، حکم، حکمت، کتاب و پیشوایی سیاسی آنان بوده اند. البته به نص صریح قرآن این جانشینی در حالی است که باید شایستگی های متناسب با مقام خلیفه بودن ازجمله عصمت و علم را دارا باشند، چنان که در جواب حضرت نوح فرمود: «فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد زیرا او فرد ناشایسته ای است.» (19) و خداوند در جواب حضرت ابراهیم به عنوان یک شرط فرمود: «عهد من (امامت) به ستمکاران نخواهد رسید.» (20) در این آیه خداوند امامت را گاه تحت عنوان کلمات و گاه عهد خود خوانده است که به ستمگران نمی رسد. و در جای دیگر خداوند خطاب به بنی اسرائیل می فرماید: «نعمتم را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به عهد من وفا کنید تا من هم به پیمان شما وفا کنم.» (21) در این صورت نعمت و عهد به معنای امامت است. از مقایسه آیات سوم و ششم سوره مائده روشن می شود که خداوند به پیامبران پیشین نعمت داده است؛ ولی خطاب به رسول الله(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «نعمت خود را بر شما تمام کردم» و چنان که می دانیم اتمام و اکمال مصداقی نعمت بر آن حضرت در غدیرخم با معرفی امام علی(علیه السلام) به امامت صورت گرفت. (22) و خداوند اطاعت از وی را همچون اطاعت از خدا و رسول الله(صلی الله علیه و آله) قرار داد. (23) به نظر می رسد اکمال نعمت برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نسبت به پیامبران پیشین استمرار امامت الهی برای دوازده نفر  باشد. از این رو شیعه با اعتقاد به تسلسل وصایت از آدم تا حضرت مهدی(علیه السلام) به مسئله وصایت رفعت بخشیده و آن را چونان اراده الهی فرض کرده که هدف آن استمرار بخشیدن به رسالت الهی از آدم تا حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) می باشد. (24) از تشابه مقام والای خاندان پیامبران پیشین و خاندان رسول الله(صلی الله علیه و آله) جایگاه ممتاز اهل بیت(صلی الله علیه و آله) در قرآن روشن می گردد: زیرا علاوه بر آنکه خداوند مزد رسالت آن حضرت را دوستی اهل بیت(صلی الله علیه و آله) قرار داده است، (25) بخشی از خمس، غنایم و فیء را به خاندان رسول الله(صلی الله علیه و آله) اختصاص داده است (26) و از طرفی دیگر آنان را از هر پلیدی پاکیزه گردانیده است. (27) پس خاندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از هر جهت نسبت به خاندان پیامبران پیشین شایستگی مقام جانشینی آن حضرت را داشته اند و همان گونه که قرآن سلطه و قدرت سیاسی را برای پیامبرانی همچون حضرت داوود: «ملک سیاسی او را نیرومند ساختیم» (28) تجویز کرده است، برای اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز تشکیل قدرت سیاسی و دولت را جایز دانسته است و می فرماید: «اَمْ تَحسُدونَ النّاسَ عَلی ما اَتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ فَقَد اتینا الَ اِبراهیمَ الکتبَ و الحکمهَ و اتَینهُمْ مُلْکاً عظیماً؛ (29) آیا حسادت می ورزید با مردی که خدا آنها را از فضل خود برخوردار کرد که البته ما بر خاندان ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنها ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.» تلاش رسول الله(صلی الله علیه و آله) برای معرفی جانشینان خود رسول الله(صلی الله علیه و آله) از همان دوران بعثت تلاش وسیعی را برای معرفی جانشین خود به عمل آورد آن گونه که در مهمانی خویشان و اقوام خود درباره امام علی(علیه السلام)  فرمود: «اِنَّ هذا اَخی و وصیی وَ خلیفتی فیکم فاسمعواله و اطیعواله؛ این برادر، وصی و خلیفه من در میان شماست. پس از وی بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.» (30) بدین سان رسول الله(صلی الله علیه و آله) از همان دوران بعثت، دین و سیاست را با هم همراه کرد و هنگامی که بَیحَره، رهبر قبیله بنی عامر، پذیرفتن اسلام را منوط به واگذاری جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به وی کرد فوراً آن حضرت فرمود: «الامر الی الله یضعه حیث یشاء؛ این کار به دست خداست هرجا بخواهد آن را قرار خواهد داد.» (31) رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عصر بعثت با بیان گوناگون جانشینان و حاملان میراث نبوی را به مردم معرفی کرد، لذا چنین امامی قدرت انحصاری خود را با دعاوی و تغلب سیاسی به دست نمی آورد بلکه انتخاب او از طریق نص و فرمان خداوند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است و پس از وی نیز هر امامی باید پیش از رحلت، جانشین خود را معرفی و منصوب کند. آن گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) انجام دادند. آن حضرت در جایی فرمودند: «جانشینان من دوازده نفر هستند که همگی آنان از قریش هستد.» (32) و در روایت دیگر از قول ایشان آمده است که: «انَّ خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی، الاثناعشر اَوّلهم عَلی و اخرهم ولدی المهدی.» (33) و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث جابر نیز نام جانشینان خود را به اسم معرفی کردند. (34) در روایتی دیگرخطاب به یکی از اصحاب خود به نام بُرَیده بن حُصَیب فرمودند: «یا بُرَیدهَ لا تَقع فی علی، علی منّی و انا منه وهو ولیکُم بَعدی؛ ای بریده درباره علی شکایت نکنید که علی از من است و من از او هستم و او ولی شما پس از من است.» (35) و در غدیرخم نیز پس از یک سخنرانی مفصل و بیان فضائل امام علی(علیه السلام) و حدیث ثقلین فرمودند: «مَنْ کنتُ مولاه فهذا علی مولاه؛ هرکه را من مولای اویم علی هم مولای اوست». (36) این است که دانشمندان شیعه معتقدند امامت علی(علیه السلام) به نص رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اثبات می شود و امام باید معصوم وافضل و اعلم مردم باشد. پس اینکه امام در دین حجت بوده و نگهبان شریعت می باشد، ضرورت علم امام به جمیع احکام دین را به اثبات می رساند. (37) علاوه بر نصوص جلی، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نصوص خفی همچون حدیث ثقلین، اهل بیت را همراه با قرآن موجب عدم گمراهی امت دانسته اند. (38) و در روایت سفینه نوح، اهل بیت را کشتی نجات امّت خود معرفی کرد ه اند. (39) به همین سبب امامان شیعه همواره برای احیای امامت الهی خود کوشش کردند. تلاش امام علی(علیه السلام) در احیای امامت الهی پس از حادثه سقیفه و شکل گیری خلافت اسلامی، جریان قدرت سیاسی اهل بیت از حضور مستقیم در جامعه باز ماند؛ ولی جریان فکری فرهنگی اهل بیت به رهبری امام علی(علیه السلام) به حرکت خود ادامه داد. امام علی(علیه السلام) از هر فرصت مناسبی در مجالس خصوصی و عمومی و درخطبه ها و نامه ها به تبیین موقعیت ولایت وامامت الهی خود در اسلام  پرداختند. از آن جمله در خطبه ای پس از بیان فلسفه بعثت رسول الله(صلی الله علیه و آله) به ضرورت امامت پس از پیامبران الهی وتداوم حکومت دینی اشاره کرده، فرمودند: رسول الله(صلی الله علیه و آله)در میان شما مردم جانشینانی برگزید که تمام پیامبران در میان امت ها برگزیدند و بدون معرفی راهی روشن و نشانه های استوار از میان مردم نرفتند. (40) همچنین هنگامی که مهاجران قریشی پس از سقیفه آن حضرت را برای بیعت فرا می خواندند، فرمود: «ای گروه مهاجران سلطنت محمد(صلی الله علیه و آله) را از میان خاندانش به کنج خانه های خود نبرید، به خدا ای مهاجران ما به خلافت سزاوارتریم، زیرا ما اهل بیت و به آن شایسته تر از شما هستیم.» (41) در جای دیگر فرمود: «نحن آل الرسول و احق بالامر» (42) و در بیان دیگری آن حضرت اشاره کرد: «به درستی که پیشوایان از قریش هستند که در نسل هاشم قرار داده شده است و امامت بر غیر ایشان سزاوار نیست و خلفای غیر آنان شایستگی ندارند.» (43) همچنین در نامه ای به معاویه با استناد به آیات و روایات، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نوشتند: «ما اگر حق خود را می خواهیم، خدا ورسول مرا به این مقام برگزیده اند، شما مرا از آن محروم می کنید و بین من و خلافت فاصله می اندازید. بار خدایا! مرا در برابر قریش یاری کن؛ زیرا آنان رَحم مرا قطع، و حقم را پایمال و مقام بزرگ مرا تحقیر کردند و در نزاع و جنگ با من متحد شدند. آنها مقامی را که شایسته من بود، از من گرفتند.» (44) امام علی(علیه السلام) در این فراز با استناد به آیات و روایات، جایگاه و موقعیت امامت الهی و منصوصی و ولایت سیاسی خود را تبیین می کنند. آن حضرت در خطبه شقشقیه با اشاره به جایگاه علمی خود که هیچ پرنده ای به اوج رفعت علمی او نخواهد رسید، به تبیین موقعیت سیاسی خود پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می پردازند و اعلام می کنند: «موقعیت من برای خلافت همچون قطب به آسیاب می باشد و من صبر کردم درحالی که در چشمانم خار و خاشاک و در گلویم استخوان بود و می دیدم میراث مرا غارت می کنند». (45) امام علی(علیه السلام) در این خطبه اساس خلافت را از آن خود دانسته و به غارت میراث خود از سوی مهاجران قریشی اشاره دارند. در جای دیگری از قریش به خداوند شکایت برده، و می فرماید: «خدایا برای پیروزی بر قریش و یارانشان از تو کمک می خواهم، که پیوند خویشاوندی مرا بریدند و حق مرا دگرگون کردند و همگی برای مبارزه با من در حقّی که از همه سزاوارتر هستم متّحد گردیدند» (46) همچنین آن حضرت استدلال خلیفه که معیار خلافت را صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودن و شورای مسلمانان می دانست، رد کرده می فرماید: «شگفتا! آیا معیار خلافت، صحابی پیامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خویشاوندی ملاک نیست؟» و در اشعاری فرمود: «اگر ادعا می کنی با شورای مسلمانان به خلافت رسیدی، چه شورایی که رأی دهندگان در آن حضور نداشتند و اگر خویشاوندی را حجت می آوری، دیگران از تو به پیامبر نزدیک تر و سزاوارترند.» (47) آن حضرت پس از بازگشت از نبرد صفین برای تثبیت موقعیت ولایت الهی اهل بیت در خطبه ای فرمود: «اهل بیت جایگاه اسرار خداوند و پناهگاه فرمان او و مخزن علم و مرجع حکم او هستند. آنان نگهبان کتب آسمانی و کوه های همیشه استوار دین خدایند. به وسیله آنان پشت خمیده دین را راست کرد و لرزش آن را از میان برداشت.کسی با خاندان محمد(صلی الله علیه و آله) قابل مقایسه نیست. آنان اساس دین و ستون های استوار یقین می باشند. شتاب کننده باید به آنان بازگردد وعقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا حق ولایت ووصیت و وراثت اختصاص به ایشان دارد. اکنون حق به اهل آن بازگشت ودو باره به جایگاهی که از آن دور مانده بود، بازگردانده شد.» (48) همچنین در چندین جا با استناد به حدیث غدیر به مقام الهی و سیاسی خود اشاره می کنند. از آن جمله در محل رَحبه کوفه که 12 نفر از صحابه بدری به پا خاستند و شهادت دادند که حدیث غدیر را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده اند. (49) هم چنین در حضور صحابه در مسجدالنبی به پا خاست و مهاجران و انصار را بر فضائل خود و حدیث غدیر گواه گرفت و اصحاب حدیث حاضر شهادت دادند که این روایت را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده اند. (50) نتیجه آن که امام علی(علیه السلام) به امتزاج سیاسی و ولایت دینی تأکید دارد و حقانیت و شایستگی اهل بیت را به نص رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و افضل و اعلم بودن آنان را برای تصدی امامت الهی بیان می دارند. نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احیای امامت الهی حضرت زهرا(سلام الله علیها) پس از حوادث سقیفه به همراه امام علی(علیه السلام) به در خانه انصار می رفتند و از آنان کمک می خواستند ولی انصار می گفتند: «ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیعت ما با این مرد تمام شد و اگر شوهر تو و پسر عموی تو پیش از ابوبکر به نزد ما می آمد از او عدول نمی کردیم و به غیر او رجوع نمی کردیم. امام علی(علیه السلام) در پاسخ می فرمود: آیا من باید رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در خانه اش دفن نکرده رها و در سلطنت او با مردم منازعه می کردم؟ فاطمه(سلام الله علیها) می گفت: «ابوالحسن کاری را انجام نداد مگر اینکه شایسته او بود و دیگران هم کاری کردند که خدا به حساب آنان رسیدگی خواهد کرد.» (51) آن حضرت در جمع زنان انصار که به عیادت وی آمده بودند فرمود: «وای بر آنان، چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ چرا پایگاه خلافت نبوی را از خانه وی دور کردند؟ آنجاکه روح الامین فرود آمده بود و پیکره رسالت بر پایه های آن استوار شده بود. آیا سزاوار است که انسان آگاه بر امور دین و دنیا را کنار زنند؟ آیا این جز زیان آشکار چیزی دیگری است. به خدا سوگند، آنان از ابوالحسن روی گردانیدند، چون از شمشیر او بیمناک بودند و می دانستند که او را از مرگ هراسی نیست؛ او مردانه می جنگد و بر دشمن می تازد، در پاسداری از دین خدا سخت برمی آشوبد، سوگند به خدای یکتا، اگر اینان زمام کار خلافت را که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برعهده علی(علیه السلام) نهاده بود، می گماردند؛ او به نیکی کار را سامان می داد، امت را با روشی آسان پیش می برد، کمترین حقی از هیچ کس تباه نمی شد، نه روندگان به سختی می افتادند و نه سواران دل آزرده می شدند. علی(علیه السلام) آنان را به سرچشمه جوشان گوارای پرآبی می رساند که کاستی بدان راه نداشت.» (52) همچنین حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبه خود در مسجدالنبی با اشاره به وقایع پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و بیان فضائل امام علی(علیه السلام) فرمود: «امامت ما اهل بیت موجب نظم شریعت و مصونیت از تفرقه امت می شود و دوستی ما موجب عزت اسلام می گردد.» (53) و در همین خطبه فرمودند: «و نحن وسیلُته فی خلقه و نحن خاصّته و محلّ قدسه و نحن حجّته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه؛ (54) ما وسیله خداوند میان خلق خدا و بر گزیدگان او و محل قدس و حجت خداوند هستیم و ما وارثان انبیای او هستیم.» حضرت زهرا(سلام الله علیها) با بصیرت و بینایی کامل از حوادثی که در آینده در نتیجه خروج خلافت از اهل بیت پیش خواهد آمد پیش بینی کرده و فرمودند: «شما انوار روشن دین و سنت پیامبر برگزیده الهی را خاموش می کنید. ... پس خلافت را بگیرید و افسار آن را محکم ببندید. پشت آن تاول زده و ضعیف است و ننگ آن باقی است و نشان زشتی آن جاودان است و نشان از خشم و غضب خداوند دارد». (55) نقش امام حسن(علیه السلام) در ابلاغ امامت الهی عصر امامت حسن بن علی(علیه السلام) همزمان با معاویه مؤسس خلافت امویان بود کسی که خلافت اسلامی را با تغلب تصرف کرد و آن را به حکومتی پادشاهی و موروثی تبدیل کرد. هدف معاویه از خلافت، کودتای سیاسی و فرهنگی علیه اسلام بود، آن گونه که درصدد حذف نام رسول الله(صلی الله علیه و آله) برآمد! (56) تلاش معاویه بر مخدوش کردن چهره اهل بیت و پرداختن فضائل و مناقب برای خود بود. به همین سبب امام حسن(علیه السلام) در برابر اقدامات معاویه، ناگزیر به تبیین واحیای امامت الهی بود به سانی که به دستور پدرشان، در یکی از روزهای جمعه امامت را به جای آن حضرت برگزار کردند در خطبه نماز فرمود: «به راستی خداوند هر پیامبری را مبعوث نمود برایش خلیفه و جانشین و یاوران و خاندانی برگزید سوگند به آن کس که محمد را به پیامبری برگزید! هر کس در حق ما اهل بیت کوتاهی کند خداوند به همان مقدار، اعمالش را ناقص خواهد گذاشت و هرچند دولتی علیه ما حاکمیت یابد، فرجام آن از آن ما خواهد بود.» (57) امام حسن مجتبی(علیه السلام) در نامه ای به معاویه نوشتند: «ما به راستی ازکسانی که در ربودن حق ما بر ما یورش بردند، در شگفتیم، زیرا خلافت رسول الله(صلی الله علیه و آله) را که حق مسلم ماست، از چنگ ما ربودند.» (58) همچنین امام حسن(علیه السلام) در خطبه ای پس از بیان فضائل اهل بیت(صلی الله علیه و آله) و شأن نزول آیه تطهیر در خانه ام سلمه و عقد اخوت رسول الله(صلی الله علیه و آله) با پدرش و اختصاص قسمتی از خمس به اهل بیت و همراهی آنها با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مباهله با مسیحیان نجران و دستور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مردم ـ به استثنای علی(علیه السلام) ـ که در خانه های خود را به مسجد ببندند، اشاره کرده، فرمود: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دست پدرم را در غدیر خم گرفت و به مردم فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه. و از حاضران خواستند این پیام را به غایبان برسانند.» (59) امام حسن(علیه السلام) در خطبه دیگری فرمود: «ما حزب رستگار خدا، خاندان و نزدیکان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت پاک و پیراسته و یکی از دو امانت گران سنگی هستیم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را به امانت نهاد و دیگری قرآن بود که بیان همه چیز در آن آمده و هیچ باطلی در آن راه ندارد. پس، از ما اطاعت کنید زیرا پیروی ما چون به اطاعت از خدا و رسول و اولی الأمر نزدیک است، بر همگان واجب است.» (60) پی نوشت: 1. ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 215 2. شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص 280. 3. بهشتی، ولایت، رهبری، روحانیت، ص 11. 4. توبه (9): 71. 5. طباطبایی، مجموعه مقالات، ص 99. 6. بقره (2): 257. 7. بقره (2): 257؛ توبه (9): 3؛ نساء (4): 144 و مائده (5): 51. 8. مائده (5): 56. 9. نساء (4): 59. 10. آل عمران (3): 32. 11. نساء (4): 80 . 12. احزاب (23): 6 . 13. مائده (5): 3 و 6 . 14. حدید (57): 26؛ عنکبوت (29): 27؛ انعام (6): 86 . 15. طه (20): 32 ـ 29. 16. ص (28): 30؛ نحل (27): 16. 17. آل عمران (3): 38 ـ 37. 18. مریم (19): 6 ـ 5. 19. هود (11): 46. 20. بقره (2): 124. 21. بقره (2) 40. 22. نیشابوری، شواهد التنزیل، ج 1، ص 50. 23. نساء (4): 59. 24. عبدالله فیاض، تاریخ شیعه امامیه، ص148. 25. شوری (42): 23. 26. انفال (8): 41؛ حشر (59) 7. 27. احزاب (33): 33. 28. ص (38): 30. 29. نساء (4): 56. 30. طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 63 . 31. ابن هشام، السیره النبویه، قسم الاول، ص 424. 32. امام بخاری، صحیح بخاری، ج 8 ، ص 127. 33. حنفی قندوزی، ینابیع المودّه، ج 3، ص 108. 34. مفید، الارشاد، ج 2، ص 156. 35. ابن عساکر دمشقی، ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق، ج 1، ص 401. 36. بلاذری، انساب الأشراف، ج 2، ص 858 ؛ ابن عبد رّبه، العقد الفرید، ج 4، ص 311. 37. طوسی، تلخیص الشافی، ج 1، ص271. 38. ابن حنبل، مسند، ج 5، ص 182؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 194. 39. ابن قُتَیبه دینوری، عیون الاخبار، ج 1، ص 212. 40. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 1، ص 35. 41. ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 12. 42. نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص 201. 43. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 84 . 44. ثقفی کوفی، الغارات، ج 2، ص 431. 45. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 3، ص 52. 46. ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 11، ص 109. 47. همو، شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 416. 48. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 2، ص 44. 49. ابن عساکر شافعی، ترجمه امام علی من تاریخ دمشق، ج 2، ص 8 . 50. ابن حجر عسقلانی، الأصابه، ج 1، ص 304، روایت 1567. 51. ابن قتیبه دینوری، عیون الأخبار، ج 1، ص 12؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6 ، ص 13. 52. همان، ج 16، ص 233؛ ابن طیفور بغدادی، بلاغات النساء، ص 37. 53. همان، ص 34. 54. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 211. 55. ابن طیفور، بلاغات النساء، ص 36. 56. زبیر بن بکّار، الاخبار الموفقیات، ص 577. 57. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 9. 58. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 65 . 59. خواجه حافظ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ج 3، ص 152. 60. مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 10. اصغر منتظرالقائم: دانشیار دانشگاه اصفهان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 14 ادامه دارد...

94/05/10 - 06:24





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن