واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: الگوهايي كه الگو نيستند
شکی نیست که افراد مشهوری چون بازیگران و ورزشکاران به دلیل اینکه توسط رسانه ها به شهرت رسیده اند و کم و بیش برای اغلب مردم جامعه شناخته شده هستند توانایی تأثیرگذاری زیادی در جامعه دارند و به نوعی در ردیف الگوهای مرجع قرار می گیرند
شکی نیست که افراد مشهوری چون بازیگران و ورزشکاران به دلیل اینکه توسط رسانه ها به شهرت رسیده اند و کم و بیش برای اغلب مردم جامعه شناخته شده هستند توانایی تأثیرگذاری زیادی در جامعه دارند و به نوعی در ردیف الگوهای مرجع قرار می گیرند. این طیف می توانند در راستای صعود یا برعکس نزول فرهنگی اجتماع خود مؤثر باشند برای همین همیشه از آنها برای تبلیغ استفاده می شود. دراین راستا بازیگران با حضور درخانه هایمان به صورت روزانه یا هفتگی و درگیر کردنمان با قصه ها و داستان های خود همچنین نوع سبک زندگی و تبلیغی که نویسنده و کارگردان از یک زندگی به سبک فکری خودشان به ما می دهند اثرگذار هستند که همین نشان دهنده جایگاه حساس این قشر در جامعه است، زیرا آنها چه بخواهند و چه نخواهند در ردیف الگو های مرجع قرار گرفته اند که به نوعی تمام رفتار و گفتارشان از سوی هواداران و علاقه مندان تقلید می شود.
با این وجود گاه شاهد برخی فرهنگسازی های غلط از سوی این قشر تأثیرگذارهستیم که نشان از نقصان در کارایی جامعه شناسی آنها دارد؛ یکی از آنها نامگذاری بچه های بازیگران و ورزشکاران به ویژه فوتبالیست ها است که سعی می کنند خاص و منحصر به فرد باشند و با وسواس نام هایی بدون مفهوم دینی و مذهبی انتخاب می کنند تا به قول خودشان خاص باشند؛ اسامی که هرازچندگاهی از سوی رسانه های مختلف رسانه های رسمی و غیررسمی به خصوص نشریات زرد کاغذی و مجازی و به تازگی هم رسانه های فضاهای مجازی افراد مانند فیس بوک ، اینستاگرام و... با افتخار به جامعه ارائه می شود؛ اسامی مانند: آروین و حنا، نیک مهر، نیل، سامیار، نیاز، جانان، نفس، هلن، دیار، لیا و... و درکمال تأسف دراین مدگرایی مغایر با سبک زندگی اسلامی با هم رقابت هم می کنند؛ این در حالی است که انتخاب نام نیکو از جمله وظایف مهم پدر و مادر است. نوع برگزیدن نام برای فرزندان می تواند ناشی از باورها و اعتقادات و ریشه های ملی و دینی افراد باشد. توجه به متفاوت بودن، پیروی از مد و بسیاری از عوامل دیگر هستند.
لذا نهادینه نشدن ارزش های اسلامی و ناکارآمد بودن دستگاه ها و ابزارهای فرهنگی که مدعی فرهنگ سازی در این عرصه هستند می توانند مهم ترین عامل چنین رخدادهایی باشد؛ آنچه اهمیت دارد اینکه موج بزرگی از این اسم گذاری های عجیب و غریب اهالی مشهور نه تنها در شخصیت های معروف شکل گرفته که به سرعت جامعه را نیز درگیر خود کرده است و والدین جوان را مشغول چنین نامگذاری هایی برای فرزندان خود؛ اما مشکل کجاست؟!
همان گونه که گفتیم بی بندوباری و نابسامانی در دستگاه های فرهنگی ورزشی، ناکارآمد بودن فعالیت های بیلان محور و کذب فرهنگی که خروجی مناسبی از آن احساس نمی شود قسمتی از مشکل کنونی است. تقریباً همه معترفند که در عرصه ورزش اگر هیئت ها و خیمه های مربوط به امام حسین (ع) نبود چیزی به عنوان فرهنگ هم وجود نداشت. موضوع تا آنجا اسفبار است که مدیرکل اسبق وزارت ورزش به دلیل بی توجهی مسئولان به امر خطیر فرهنگ در این وزارتخانه، پاییز سال گذشته استعفا داد. در عرصه های دیگر نیز کم و بیش با چنین رخدادهایی از این دست مواجه هستیم؛ رخدادهایی که خروجی خود را گاه در نامگذاری های عجیب و غریب نشان می دهد. وقتی نتوانستیم فرهنگ والای اسلامی ایرانی این کشور را به جوانان و شخصیت های معروف آنگونه که باید تزریق کنیم تا در وجودشان نهادینه بشود نباید انتظار داشته باشیم که نام قهرمانان و اسطوره های دینی و ملی بر فرزندان این مرز بوم نهاده شود. البته ناگفته نماند که تلویزیون به عنوان تنها رسانه فراگیر و ملی هم دراین امر نقش منفی زیادی داشته است زیرا به جای اینکه فرهنگ ساز باشد گاه خود خواسته و ناخواسته پیرو و دنباله روی این اقشار شده است. چند وقت پیش یکی از روحانیون مسئول برای معرفی و جا انداختن اسم حضرت خدیجه در جامعه کاری عجیب با هزینه گزاف کرد؛ کاری که با تعریف ها و تمجیدهای مختلفی مواجه شد اما به واقع آیا با چهارخط نوشتن مطلب درباره آن حضرت در ستون کوچک آگهی یک روزنامه آن هم به صورت تعریف و تمجید از یک شخصیت سیاسی می توانیم انتظار آن را داشته باشیم که نامگذاری های مردم روی فرزندانشان بهبود یابد و تغییرکند؟!
بدون شک فرهنگ عرصه پیچیده و حساسی است که نیاز به تعمق و کارهای ریشه ای تر و بادوامی دارد در غیر این صورت موج های کف آلود شخصیت های مشهور و الگوهای ناقص فرهنگ این ملت را نیز آلوده و سطحی می کنند؛ به راستی شخصیت هایی که باید خود به ابزاری برای معرفی فرهنگ تبدیل شوند چگونه به سربازان تغییر فرهنگ تبدیل شده اند؟! این سؤالی است که مدیران بیلان محور عرصه فرهنگ باید به آن بیندیشند و پاسخ بدهند.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]