محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852904561
امکان ارتباط انسان با عالم غیب - بخش دوم و پایانی نزول ملائکه بر ائمه در شب قدر
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: امکان ارتباط انسان با عالم غیب - بخش دوم و پایانی
نزول ملائکه بر ائمه در شب قدر
از آنجا که یکی از مصادیق غیب ملائکه است، می توان امکان ارتباط انسان (غیر پیامبران) با عالم غیب را ازطریق امکان ارتباط او با ملائکه جستجو و اثبات کرد.
امکان ارتباط انسان با ملائکه ازنظر نقلی در آیات و روایات اسلامی نیز امکان ارتباط انسان با ملائکه مسلّم فرض شده است؛ که در ذیل به بیان و بررسی آنها می پردازیم: بخش اول: غیر معصومان در آیات و روایات اسلامی، مواردی وجود دارد که از ارتباط انسان های غیر معصوم با ملائکه حکایت می کند: الف) آیات قرآن در برخی از آیات قرآن کریم، وقوع ارتباط میان برخی انسان ها با ملائکه به طور صریح بیان شده است. به طور نمونه: 1. حضرت مریم(سلام الله علیها) 1 ـ 1. در آیاتی سخن گفتن ملائکه با مریم به صراحت بیان شده است. به عنوان نمونه: وَإ ذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَه یَا مَرْیَمُ إ نَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ * یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ * ... * إ ذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَه یَا مَرْیَمُ إ نَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بـِکَلِمَه مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَه وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ. (آل عمران / 43 ـ 42 و 45) و (به یاد آرید) هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم! درحقیقت خدا تو را برگزیده و تو را پاک ساخته و تو را بر زنان جهانیان (هم زمانت برتری داده و) برگزیده است؛ ای مریم! برای پروردگارت فرمان برداری فروتن باش و سجده به جای آور؛ و با رکوع کنندگان، رکوع نما. ... (به یاد آرید) هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم! درواقع خدا تو را به کلمه ای از جانب خود مژده می دهد، که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است؛ درحالی که در دنیا و آخرت، آبرومند، و از مقرّبان (الهی) است». 2 ـ 1. علاوه بر سخن گفتن ملائکه با مریم(سلام الله علیها) در برخی آیات، سخن گفتن مریم با ایشان نیز صریحاً حکایت شده است: وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إ ذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أ هْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا * فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهمْ حِجَاباً فَأ رْسَلْنَا إ لَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَو یًّا * قَالَتْ إ نِّی أ عُوذُ بالرَّحْمَٰن مِنْکَ إ نْ کُنْتَ تَقِیًّا * قَالَ إ نَّمَا أ نَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَ هَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا * قَالَتْ أ نَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أ کُ بَغِیًّا * قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَه لِلنَّاس وَرَحْمَه مِنَّا وَکَانَ أ مْرًا مَقْضِیًّا. (مریم / 21 ـ 16) و در کتاب (= قرآن)، مریم را یاد کن، هنگامی که از خانواده اش به مکان شرقی (بیت المقدس) کناره گرفت؛ و در برابر آنان پردهای (بر خود) گرفت. و روح خود (= جبرئیل) را به سوی او فرستادیم؛ و درحالی که بشری درست اندام بود، بر او نمایان شد؛ (مریم) گفت: «من از (شرِّ) تو، به (خدای) گسترده مهر پناه می برم، اگر خودنگه داری (پس از عذاب خدا بترس!)؛ (فرشته) گفت: «من فقط فرستاده ی پروردگارِ توام؛ برای اینکه پسری پاک به تو ببخشم؛ (مریم) گفت: «چگونه برای من پسری خواهد بود، درحالی که هیچ بشری با من تماس نگرفته است و تجاوزکارِ (آلوده) نبوده ام؟!»؛ (فرشته) گفت: «چنین است پروردگار تو؛ گفته که آن (کار) بر من آسان است؛ و (عیسی را آفریدیم) تا او را نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خود قرار دهیم؛ و (این) کاری پایان یافته است.» 2. ساره (همسر حضرت ابراهیم) یکی از موارد وقوع مسلم ارتباط انسان با ملائکه، ارتباط ساره، همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) با ملائکه است. به عنوان نمونه: وَامْرَأ تُهُ قَائِمَه فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بإ سْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إ سْحَاقَ یَعْقُوبَ * قَالَتْ یَا وَیْلَتَىٰ أ أ لِدُ وَأ نَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِی شَیْخًا إ نَّ هَٰذَا لَشَیْءٌ عَجیبٌ * قَالُوا أ تَعْجَبینَ مِنْ أ مْر اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أ هْلَ الْبَیْتِ إ نَّهُ حَمِیدٌ مَجیدٌ. (هود / 73 ـ 71) و زن او ایستاده بود و خندید (و عادت ماهیانه شد)؛ و وی را به اسحاق مژده دادیم و (نیز) بعد از اسحاق به یعقوب (مژده دادیم)؛ (همسر ابراهیم) گفت: «ای وای بر من! آیا درحالی که من پیرزنم، و این شوهرم پیرمرد است، می زایم؟! قطعاً این چیزی شگفتآور است!»؛ (فرشتگان) گفتند: «آیا از کار خدا تعجب می کنی؟! رحمت خدا و برکاتش بر شما خاندان (رسالت) باد؛ [چرا] که او ستوده [و ]بزرگوارست.» و یا: هَلْ أ تَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إ بْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ * إ ذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ * فَرَاغَ إ لَىٰ أ هْلِهِ فَجَاءَ بعِجْل سَمِین * فَقَرَّبَهُ إ لَیْهمْ قَالَ أ لَا تَأ کُلُونَ * فَأ وْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَه قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بغُلَام عَلِیم * فَأ قْبَلَتِ امْرَأ تُهُ فِی صَرَّه فَصَکَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِیمٌ * قَالُوا کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ إ نَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ. (ذاریات / 30 ـ 24) آیا خبر میهمان های گرامی داشته شده ی ابراهیم به تو رسیده است؟!؛ هنگامی که بر او وارد شدند، پس گفتند: «سلام!» (ابراهیم) گفت: «سلام! (شما) گروهی ناشناخته (اید.)»؛ پس به سوی خانواده اش روی کرد و گوساله فربه (بریان شده ای) آورد، و آن را به ایشان نزدیک کرد (و) گفت: «آیا (غذا) نمی خورید؟!»؛ پس، از آنان (در دل) احساس ترس کرد. (فرشتگان) گفتند: «نترس!» و او را به پسری دانا مژده دادند. و زنش درحالی که فریاد می کشید، روی آورد و به صورتش زد و گفت: «(چگونه من می زایم، در حالی که) پیرزنی نازا هستم؟!»؛ (فرشتگان) گفتند: «پروردگارت چنین گفته است، [چرا] که او خود فرزانه [و] داناست». 3. سامری یکی دیگر از موارد وقوع ارتباط انسان با ملائکه، ارتباط «سامری» با جبرئیل و رؤیت اوست. سامری که از بنی اسرائیل و از اصحاب حضرت موسی(علیه السلام) بود، پس از سفر موسی به میقات، به فکر ساختن گوساله زرّین افتاد و بنی اسرائیل را به پرستش آن فراخواند. قرآن می فرماید: قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِر یُّ * قَالَ بَصُرْتُ بمَا لَمْ یَبْصُرُوا بهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَه مِنْ أ ثَر الرَّسُول فَنَبَذْتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی. (طه / 96 ـ 95) (موسی) گفت: «ای سامری! پس [جریان] کار تو چه بود؟!»؛ (سامری) گفت: «به چیزی که (آنان) بدان شناخت نداشتند، بینش یافتم؛ و مشتی از آثار فرستاده[ی خدا] را برگرفتم و آن را دور افکندم، و این چنین نفس من (این کار را) برایم آراست.» براساس این آیه، وقتی حضرت موسی(علیه السلام) دربارۀ علت این کار از او سؤال می کند، او به نوعی از ارتباط با ملائکه اشاره می کند. در برخی تفاسیر نقل شده است که سامری جبرئیل را بر روی حیوانی به شکل اسب مشاهده کرد و از هر موضع سم آن حیوان در هنگام حرکت، خاک برداشت و آن را تبدیل به گوساله کرد. (قمی، 1404: 2 / 62 ؛ عروسی حویزی، 1412: 3 / 392) 4. مردم سرزمین بابِل مورد دیگر ارتباط انسان ها با ملائکه، مردم سرزمین بابِل هستند که قرآن درباره آنها می فرماید: ... وَمَا أ نْز لَ عَلَى الْمَلَکَیْن ببَابلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَان مِنْ أ حَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إ نَّمَا نَحْنُ فِتْنَه فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بضَارِّینَ بهِ مِنْ أ حَدٍ إ لَّا بإ ذْن اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ ... . (بقره / 102) از آنچه بر دو فرشته ی «هاروت و ماروت» در بابِل فرو فرستاده شده بود و به هیچ کس [چیزی ]نمی آموختند، مگر اینکه [از پیش به او]می گفتند: «ما فقط [وسیله ی] آزمایشیم، پس [مواظب باش،] کافر نشو!» و[لی آنها] از آن دو (فرشته)، چیزهایی را می آموختند که با آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ و [هرچند] آنها با آن [مطالب] به کسی ضرر نمی رسانند، مگر با رخصت خدا؛ و [آنها] چیزهایی را می آموختند که به ایشان زیان می رسانید و سودی به ایشان نمی بخشید. براساس شأن نزول این آیه، در سرزمین بابِل، سحر و جادوگری به اوج رسیده، باعث ناراحتی و آزار مردم شده بود. خداوند دو فرشته به نام «هاروت و ماروت» را مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به آنها یاد دهند تا به این وسیله، خود را از شرّ ساحران حفظ کنند. آن دو فرشته به صورت انسان با مردم ارتباط برقرار کرده، سحر و طریق ابطال آن را به آنها یاد دادند (طبرسی، 1403: 1 / 338؛ قمی، 1427: 1 / 241؛ عروسی حویزی، 1412: 1 / 107؛ حرّ عاملی، 1403: 12 / 107ـ 108؛ مکارم شیرازی، 1365: 1 / 374) 5. قوم لوط گروه دیگری از انسان ها که با ملائکه ارتباط پیدا کردند، قوم لوط هستند که قرآن درباره آنها می فرماید: وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أ عْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابی وَ نُذُر . (قمر / 37) و به یقین، از او تمنّای کام جویی از مهمان هایش را کردند و چشمانشان را محو کردیم و (گفتیم:) عذاب من و هشدارها[یم] را بچشید. به فرموده قرآن، قوم لوط با آنکه کافر و اهل گناه بودند، اما در یک مورد با ملائکه ارتباط برقرار کردند؛ آنجاکه از ایشان طلب گناه نمودند. در تفسیر این آیه تصریح شده است که مراد از مهمان ها، ملائکه هستند؛ (طباطبایی، 1362: 19 / 91) و مرحوم شیخ مفید این آیه را دلیل صریحی بر امکان ارتباط غیر انبیا با ملائکه می داند. 6. مسلمانان در جنگ بدر مسلمانان صدر اسلام نیز در برخی موارد موفق به ارتباط با ملائکه شده اند که قرآن، جنگ بدر را یکی از آن موارد می داند: وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ ببَدْر وَأ نْتُمْ أ ذِلَّه فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * إ ذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنینَ أ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أ نْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بثَلَاثَه آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَه مُنْزَلِینَ. (آل عمران / 124 ـ 123) و به یقین خدا شما را در (جنگِ) «بدر» یاری کرد، در حالی که شما خوار بودید؛ پس خودتان را از [عذاب] خدا نگه دارید، باشد که شما سپاسگزاری کنید. آنگاه که به مؤمنان می گفتی: «آیا [برای] شما کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار (نفر) از فرشتگان فرودآمده، یاری تان کند؟!» بنابر صریح این آیه، خداوند در جنگ بدر، سه هزار نفر از ملائکه را برای یاری پیامبر| و مسلمانان فرو فرستاد. و بنابر برخی روایات، ملائکه جز در این جنگ، در جای دیگری نجنگیدند (طبرسی، 1408: 2 / 828 ؛ طبری، 1420: 3 / 422)؛ معنای آن امر، این است که حتی کفار، ملائکه را به شکل انسان مشاهده کرده، با ایشان جنگیده اند. مؤید این مطلب، روایاتی است که به نقل از برخی افراد حاضر در جنگ بدر، بر مشاهده شدن ملائکه در جنگ بدر در میان گروهی از انسان ها دلالت می کنند. (همان) از برخی روایات دیگر به دست می آید که فرشتگان نازل شده در این جنگ، مشخص و معلوم بوده، مسلمانان آنها را مشاهده کرده اند. مثلاً در روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که ملائکه در جنگ بدر دارای عمامه سفید بودند، (عیاشی، بی تا: 1 / 196؛ فیض کاشانی، 1416: 1 / 295؛ مجلسی، 1403: 6 / 466) و دنباله آن را بین شانه های خود قرار داده بودند. (طبرسی، 1408: 2 / 829) برخی از دانشمندان اسلامی نیز بر این باورند که این مشاهده برای همه بوده است؛ به عنوان نمونه شیخ ابراهیم انصاری زنجانی، در حاشیه کلام شیخ مفید درباره اختصاصات پیامبران نسبت به ائمه (مفید، 1413: 45) می گوید: «و کان الکفار من قریش و أصحاب رسول الله| حتی المنافقین یرون الملائکه المسوّمین فی حرب بدر علی ما روی؛ بنابر آنچه روایت شده است، کفار قریش، اصحاب پیامبر و حتی منافقان، ملائکه نشان دار را در جنگ بدر می دیدند». (همان: 288) 7. مسلمانان درجنگ اُحد یکی دیگر از موارد ارتباط مسلمانان صدر اسلام با ملائکه، جنگ احد است. قرآن دراین باره می فرماید: بَلَىٰ إ نْ تَصْبرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأ تُوکُمْ مِنْ فَوْر هِمْ هَٰذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بخَمْسَه آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَه مُسَوِّمِینَ. (آل عمران / 125) آری، اگر شکیبایی (و استقامت) کنید و [خودتان را] حفظ کنید، و [دشمنان] با همین سرعتشان به (سراغ) شما بیایند، پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان نشانه گذار مدد خواهد کرد. در این آیه نیز که به گفته برخی مفسران مربوط به جنگ احد است (طوسی، 1409: 2 / 581؛ طبرسی، 1408: 2 / 829) امدادِ ملائکه نشان دار به مسلمانان مطرح شده است. در برخی روایاتِ ذیل این آیه، «نشان دار بودن» ملائکه، به «عمامه داشتن» آنها تفسیر شده است. (عیاشی، بی تا: 1 / 196؛ مجلسی، 1403: 7 / 466) از مجموع این آیات، این نکته به دست می آید که ارتباط انسان غیر معصوم با ملائکه امکان دارد. ب) روایات روایاتی که می تواند بر وقوع و امکان ارتباط انسان های غیر معصوم با ملائکه دلالت کنند، روایات تمثّل جبرئیل بر اصحاب پیامبر اکرم| به صورت دحیۀ کلبی است. این روایات از آن جهت که از تمثل یک فرشته به صورت یک انسان حکایت می کنند، به گونه ای که علاوه بر پیامبر| برای اصحاب نیز قابل مشاهده بوده، بر فرضیه ما دلالت می کنند. این روایات، درباره افراد مختلفی نقل شده است: 1. امّ سلمه یک بار که امّ سلمه (یکی از همسران پیامبر|) در نزد ایشان بوده است، جبرئیل بر او نازل می شود؛ سپس امّ سلمه این حضور جبرئیل را به صورت حضور دحیه کلبی در محضر پیامبر| خبر می دهد. (بخاری، 1401: 6 / 97 ـ 96؛ قُشَیری نیشابوری، بی تا: 7 / 144) 2. عایشه او در روایتی نقل می کند که پیامبر را مشاهده کرده که دو دست خود را بر روی یال اسب دحیه کلبی گذاشته، با او صحبت می کند. هنگامی که او مشاهده خود را به پیامبر عرض می کند، حضرت می فرماید که او جبرئیل بوده است. (ابن حنبل، بی تا: 6 / 74) 3. دیگر اصحاب در غزوۀ بنی قریظه، اصحاب به پیامبر| اطلاع دادند که دحیه را بر اسب سفیدی مشاهده کرده اند، ایشان فرمود: «او جبرئیل بوده است؛ خداوند او را فرستاده تا آنها را متزلزل کرده، در دلشان رعب ایجاد نماید». (ابن هشام، بی تا: 3 / 245؛ حاکم نیشابوری، بی تا: 3 / 35 ـ 34؛ مجلسی، 1403: 20 / 210) همچنین پیامبر| به اصحاب فرمود: «إذا رأیتم دحیه الکلبی عندی فلایدخلن على أحد.» (همان: 37 / 326) این فرمایش پیامبر| از آن جهت بود که اصحاب، دحیه را می شناختند و هنگامی که او را نزد رسول خدا| مشاهده می کردند، نمی توانستند تشخیص دهند که او خود دحیه است، یا جبرئیل که به شکل او درآمده است. از مجموع این روایات نیز به دست می آید که ارتباط با ملائکه اختصاص به معصومان ندارد. قابل ذکر است که مرحوم شیخ ابراهیم انصاری زنجانی، در تعبیر عجیبی، روایات رؤیت ملائکه را بی شمار دانسته است: «و اما الروایات فی رؤیه الملائکه بصوره انسان فی الامم السابقه فی هذه الامه فلاتعد ولا تحصی؛ و اما روایات درباره مشاهده ملائکه به صورت انسان، در امت های گذشته و در این امت بی شمار است.» (مفید، 1413: 288) بخش دوم: معصومان در میان معصومان، ارتباط پیامبران(علیهم السلام) با ملائکه امری مسلّم است؛ ولی نسبت به بقیه آنها باید از روایات استفاده کرد. این روایات به صورت زیر قابل دسته بندی و اشاره است: الف) روایات تمثّل جبرئیل به صورت دحیه کلبی جبرئیل بر برخی معصومان(علیهم السلام) به صورت دحیه کلبی تمثّل پیدا کرده است که عبارتند از: 1. امام علی(علیه السلام) ایشان جبرئیل را به دفعات به صورت دحیه کلبی در نزد پیامبر| مشاهده کرده است؛ که برای نمونه به برخی از آن روایات اشاره می شود: 1 ـ 1. امام(علیه السلام) درحالی که پیامبر| در خواب (حالت بعد از دریافت وحی) بودند، با جبرئیل به صورت دحیه صحبت، و او امام(علیه السلام) را با عنوان «امیرالمؤمنین» خطاب کرده است. (ابن شهر آشوب، 1376: 2 / 182؛ قمی، 1423: 29) 2 ـ 2. امام(علیه السلام) از نزدیکی پیامبر| و دحیه ـ درحالی که مشغول صحبت بوده اند ـ بدون سلام می گذرد؛ پیامبر| بعداً به او می فرماید که در آن هنگام جبرئیل در نزد او بوده است؛ و جبرئیل از علت سلام نکردن او به آنها پرسیده است. امام(علیه السلام) جواب می دهد که در آن لحظه، پیامبر| را در حال صحبت کردن با دحیه دیده و نمی دانسته که او جبرئیل است. (قمی، 1407: 52) 2. حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ام سلمه در روایتی نقل می کند که: هنگام عروسی فاطمه(سلام الله علیها) از او مقداری عطر درخواست کردم. ایشان ماده بسیار خوشبویی به من دادند و گفتند که از میان لباس دحیه افتاده و دحیه گفته که آن را بردارد. سپس رسول خدا| فرمود که آن شخص، جبرئیل بوده و آن ماده خوشبو، عنبری است که از میان بال های او افتاده است. (طوسی، 1414: 42 ـ 41) 3. امام حسن و امام حسین (ع) بنابر روایتی از امام صادق(علیه السلام) (بحرانی، 1414: 3 / 261) ایشان نیز جبرئیل را در نزد پیامبر| به صورت دحیه کلبی مشاهده کرده اند. ب) روایات تحدیث ملائکه با حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روایات زیادی نقل شده است که ملائکه بعد از وفات پیامبر اکرم|، بر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نازل شده، با او تحدیث کرده اند. برخی از این روایات به شرح زیر است: 1. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: ... إن الله تعالى لما قبض نبیه| دخل على فاطمه(سلام الله علیها) من وفاته من الحزن ما لایعلمه إلا الله عزوجل. فارسل إلیها ملکاً یسلى غمها و یحدثها... . (کلینی، 1388: 1 / 240) هنگامی که خداوند پیامبر را قبض روح کرد، در اثر وفات او حزن زیادی که تنها خداوند آن را می داند بر فاطمه وارد شد. پس خداوند، فرشته ای را به سویش فرستاد تا تسلّای غم او باشد و با او حدیث بگوید ... . 2. همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: ... إن فاطمه(سلام الله علیها) مکثت بعد رسول الله| خمسه و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على أبیها. و کان جبرئیل یأتیها فیحسن عزائها على أبیها و یطیب نفسها و یخبرها عن أبیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فی ذریتها؛ و کان علی(علیه السلام) یکتب ذلک؛ فهذا مصحف فاطمه. (کلینی، 1388: 1 / 241؛ صفّار قمی، 1404: 153) همانا فاطمه بعد از رسول خدا| هفتاد و پنج روز زندگی کرد و اندوه شدیدی بر پدرش داشت. و جبرئیل نزد او می آمد و بر [غم] پدرش او را به نیکی تعزیت می داد و وجودش را آرامش می بخشید و درباره پدرش و جایگاه او و درباره اتفاقات بعد از او نسبت به فرزندانش او را مطلع می کرد؛ و علی(علیه السلام) این مطالب را می نوشت که همان مصحف فاطمه(سلام الله علیها) است. 3. و باز امام صادق(علیه السلام) در روایتی ـ که صریحاً بر سخن گفتن فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با ملائکه نیز دلالت می کند، می فرماید: فاطمه بنت رسول الله (ص) کانت محدَّثه و لم تکن نبیه. إنما سمیت فاطمه محدثه لان الملائکه کانت تهبط من السماء فتنادیها ـ کما تنادی مریم بنت عمران ـ: یا فاطمه! إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین؛ یا فاطمه! أقنتی لربک و اسجدی و ارکعی من الراکعین؛ فتحدثهم و یحدثونها. فقالت لهم ذات لیله: ألیست المفضله على نساء العالمین مریم بنت عمران؟ فقالوا: لا، إن مریم کانت سیده نساء عالمها؛ و إن الله عزوجل جعلک سیده نساء عالمک و عالمها و سیده نساء الاولین و الآخرین. (صفّار قمی، 1404: 372؛ مفید، 1402: 329) فاطمه دختر رسول خدا محدَّثه بود و پیامبر نبود. اینکه فاطمه، محدَّثه نامیده شده است، به خاطر این است که فرشتگان از آسمان فرود می آمدند و ـ مانند ندا کردن مریم دختر عمران ـ او را [این چنین] ندا می کنند: ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زن های جهان برگزید؛ ای فاطمه! فرمان برِ پروردگار خویش باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما؛ پس او با فرشتگان صحبت می کند و آنها با او حدیث می گویند. پس یک شب به آنها گفت: آیا زنِ برتری داده شده بر زن های جهان، مریم دختر عمران نیست؟ پس آنها گفتند: نه، همانا مریم برترین زن های جهان خود بود؛ و خداوند تو را برترین زن های جهان خود و جهان او و برترین زنان از اول تا آخر جهان قرار داده است. د) روایات نزول ملائکه بر ائمه(علیهم السلام) در شب قدر 1. امام علی(علیه السلام) نزول ملائکه را در شب قدر این گونه تفسیر می کند: أنهم ینزلون لیسلموا علینا و لیشفعوا لنا فمن أصابته التسلیمه غفر له ذنبه. (رازی، 1411: 32 / 33) آنها نازل می شوند تا بر ما سلام کنند و واسطه ما [و خدا] شوند؛ پس هرکس که سلام ملائکه به او برسد، گناهش بخشیده می شود. 2. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: إنا لایخفى علینا لیله القدر، إن الملائکه یطوفون بنا فیها. (عروسی حویزی، 1412: 5 / 639) شب قدر بر ما مخفی نمی شود [چراکه] ملائکه در آن شب گرد وجود ما طواف می کنند. 3. امام باقر(علیه السلام) همچنین می فرماید: ... لایقوم الانبیاء و الرسل و المحدَّثون إلا أن تکون علیهم حجه بما تأتیهم فی تلک اللیله مع الحجه التی یأتیهم بها جبرئیل. پیامبران، رسولان و محدَّثون [به دعوت به سوی خدا] قیام نمی کنند مگر اینکه در شب قدر، به همراه حجتی که جبرئیل برای آنها می آورد، بر آنها حجت تمام شده باشد. (کلینی، 1388: 1 / 250) امام(علیه السلام) در این روایت، به نزول جبرئیل و ملائکه در شب قدر بر انبیا، رسولان و محدَّثون اشاره می کند؛ و با توجه به روایاتی که ائمه(علیهم السلام) خود را «محدَّثون» معرفی کرده اند، دلالت این روایت بر نزول ملائکه در شب قدر بر ائمه(علیهم السلام) تمام می شود. 4. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَه وَالرُّوحُ فِیهَا بإ ذْن رَبِّهمْ مِنْ کُلِّ أ مْر » از سوره قدر می فرماید: «... أی من عند ربهم على محمد و آل محمد بکل امر سلام؛ ... یعنی ازجانب پروردگارشان هر امر صلح و سلامی را بر محمد و آل محمد [نازل می کنند].» (بحرانی، 1417: 5 / 713) 5. امام صادق(علیه السلام) همچنین در روایتی، از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل می کند که پیامبر| درباره آیه شریفه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَه وَالرُّوحُ فِیهَا بإ ذْن رَبِّهمْ مِنْ کُلِّ أ مْر » به ابوبکر و عمر فرمودند: ... هل تعلمان مَن المنزل إلیه بذلک؟ فیقولان: أنت یا رسول الله، فیقول: نعم، فیقول: هل تکون لیله القدر من بعدی؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول: فهل ینزل ذلک الامر فیها؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول إلى مَن؟ فیقولان: لاندری، فیأخذ برأسی و یقول: إن لم تدریا فادریا، هو هذا من بعدی. (کلینی، 1388: 1 / 249) آیا می دانید کسی که این امر بر او نازل می شود چه کسی است؟ گفتند: شما ای رسول خدا! حضرت فرمود: بله؛ اما آیا شب قدر بعد از من هم وجود دارد؟ گفتند: بله. فرمود: آیا آن امر نیز در آن شب نازل می شود؟ گفتند: بله. فرمود: بر چه کسی؟ گفتند: نمی دانیم. پس پیامبر سر مرا گرفت و فرمود: اگر نمی دانید بدانید که او همان شخص بعد از من است. در این روایت، نزول ملائکه بر امام علی(علیه السلام) در شب های قدر بعد از زمان پیامبر| به مثابه نزول آنها بر پیامبر قرار گرفته است. بنابراین، هر حالت و ارتباطی که در نزول ملائکه بر پیامبر وجود داشته است، در نزول بر امام علی(علیه السلام) نیز وجود خواهد داشت. و چون در نزول ملائکه بر پیامبر، سخن گفتن و ارتباط وجود داشته است، پس قطعاً امکان ارتباط امام علی(علیه السلام) نیز با ملائکه وجود داشته است. ﻫ) روایات سخن گفتن و ارتباط ملائکه با ائمه(علیهم السلام) در برخی روایات، محدَّث بودن ائمّه(علیهم السلام) یعنی سخن گفتن ملائکه با ایشان، و نیز ارتباط های غیر کلامی با ایشان نقل شده، که بدین ترتیب بر مطلوب ما دلالت می کند. در ذیل به برخی از این روایات اشاره می شود: 1. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «أنّ أوصیاء محمد| محَدَّثون؛ به تحقیق که جانشینان پیامبر طرف گفتگوی فرشتگان هستند.» (همان: 1 / 270) 2. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «إن علیاً(علیه السلام) کان مُحدَّثاً [...] یحدِّثه ملکٌ ...؛ همانا که علی محدَّث بود ... فرشته ای با او سخن می گفت.» (همان: 1 / 271) امام(علیه السلام) در ادامه روایت، این نتیجه گیری راوی که «پس او پیامبر بوده است» را ردّ کرده، برای کم کردن استبعاد مسئله سخن گفتن ملائکه با غیر پیامبر، به نمونه های واقع شده ای از این نوع ارتباط، ازجمله سخن گفتن «صاحب سلیمان»، «صاحب موسی» و «ذوالقرنین» با ملائکه اشاره می کند؛ و بدین ترتیب نشان می دهد که طرف حدیث و گفتگوی فرشتگان بودن، اختصاص به پیامبران(علیهم السلام) ندارد. امام صادق(علیه السلام) طی روایتی، محدَّث بودن را این گونه تفسیر می نماید: «إنه یسمع الصوت و لایری الشخص؛ همانا او صدا[ی فرشته] را می شنود و شخص او را نمی بیند»؛ (همان) و در جواب این سؤال که در این صورت، او از کجا می داند که آن، کلام فرشته است، می فرماید: «إنه یعطی السکینه و الوقار حتى یعلم أنه کلام الملک؛ آن کلام به او آرامش و وقار می بخشد، به گونه ای که او می داند که کلام فرشته است». (همان) 3. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «وَکَذَٰلِکَ أ وْحَیْنَا إ لَیْکَ رُوحًا مِنْ أ مْر نَا مَا کُنْتَ تَدْر ی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإ یمَانُ»، ضمن اشاره به معنای «روح»، او را مرتبط با ائمه می داند: «خلقٌ من خلق الله عزوجل أعظم من جبرئیل و میکائیل کان مع رسول الله| یخبره و یسدِّده و هو مع الائمه من بعده؛ روح، یکی از مخلوقات خدا است که بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل است. او همراه رسول خدا| بوده و او را آگاهی می بخشیده و تقویت می کرده است؛ و او همراه ائمه بعد از پیامبر| می باشد». (همان: 1 / 271) 4. امام ابوالحسن(علیه السلام) (امام هفتم یا هشتم) می فرماید: «الائمه علماء صادقون مفهَّمون محدَّثون؛ امامان، دانشمندانی راست گفتار و مورد تفهیم و گفتگوی فرشتگان هستند». (همان؛ صفّار قمی، همان: 319) 5. امام علی(علیه السلام) در توصیف غسل پیامبر| می فرماید: «ولقد ولّیت غسله و الملائکه أعوانی، فضجّت الدار و الافنیه؛ ملأٌ یهبط و ملأٌ یعرج؛ و ما فارَقَتْ سمعی هینمه منهم یصلّون علیه حتى واریناه فی ضریحه؛ متصدی غسل پیامبر| من بودم، و فرشتگان مرا یاری می کردند، گویا در و دیوار خانه فریاد می زدند؛ گروهی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی دیگر به آسمان پرواز می کردند». (نهج البلاغه: 294) اینکه ملائکه در هنگام غسل بدن شریف پیامبر| حاضر شده، به امام علی(علیه السلام) کمک کردند، و او صعود و فرود آنها را مشاهده کرده، صدای آنها را شنیده، داخل قبر قراردادن بدن پیامبر| را به خود و آنها نسبت می دهد، به طور صریح بر وقوع و امکان ارتباط با ملائکه دلالت می کند. در مجموع، این نوع روایات، ارتباط معصومان(علیهم السلام) با ملائکه را امری ممکن و مسلم می دانند. نتیجه به دنبال این سؤال که آیا ارتباط با عالم غیب برای انسان هایی که پیامبر نیستند، امکان پذیر است یا نه، به تحلیل و بررسی ادله عقلی و نقلی ای پرداختیم که بر امکان و وقوع ارتباط ایشان با ملائکه دلالت می کردند. اکنون پس از این تحلیل و بررسی، به این نتیجه دست می یابیم که: اگر حقیقت انسان تنها همین جسم مادی باشد، ارتباط او با جهان غیب ازجمله با ملائکه امکان ندارد؛ ولی با توجه به اندیشه دینی و تجربه عینی که انسان دارای دو بعد روحی و جسمی است، او می تواند با جهان غیب ارتباط برقرار کند؛ اما الزاماً به معنای تحقق این ارتباط برای همه انسان ها نیست. بر این اساس، انسان های تکامل یافته همچون معصومان(علیهم السلام) به طور قطع از این ارتباط برخوردار می باشند. منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج البلاغه، شریف رضی، محمد بن حسین، 1386، ترجمه محمد دشتی، بی جا، تشیع.
ابن حنبل، احمد، بی تا، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
ابن شهر آشوب، 1376، مناقب آل ابی طالب، نجف اشرف، المکتبه الحیدریه.
ابن منظور، محمد، بی تا، لسان العرب، بیروت، دار الفکر.
ابن هشام، محمد بن عبدالملک، بی تا، السیره النبویه، قم، مکتبه المصطفی.
بحرانی، سید هاشم، 1414 ق، مدینه المعاجز، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه.
ـــــــــــــــ ، 1417 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه بعثت.
بخاری، محمد بن اسماعیل، 1401 ق، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، بی تا، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار الکتاب العربی.
حرّ عاملی، محمد بن حسن، 1403 ق، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
رازی، ابوحاتم، 1397، اعلام النبوه، تهران، انجمن فلسفه ایران.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1411 ق، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
سیوطی، جلال الدین، 1414 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دار الفکر.
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، 1395، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفه.
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1346، الشواهد الربوبیه، تصحیح: سیدجلال الدین آشتیانی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد.
ـــــــــــــــ ، 1363، مفاتیح الغیب، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1381، المبدأ و المعاد، تصحیح و تحقیق: محمد ذبیحی، و جعفر شاه نظری، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ـــــــــــــــ ، 1419 ق، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.
ـــــــــــــــ ، 1981 م، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
صفّار قمی، محمد بن حسن، 1404 ق، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1362، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
طبرسی، احمد بن علی، 1403 ق، الاحتجاج، بی جا، نشر المرتضی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1408 ق، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه.
طبری، محمد بن جریر، 1420 ق، جامع البیان فی تأویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه.
طوسی، محمد بن حسن، 1409 ق، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
طوسی، محمد بن حسن، 1414 ق، الأمالی، قم، مؤسسه البعثه.
عروسی حویزی، ابن جمعه، 1412 ق، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان.
عیاشی، محمد بن مسعود، بی تا، تفسیر العیاشی، تهران، المکتبه العلمیه الإسلامیه.
فیض کاشانی، مولی محسن، 1358، علم الیقین فی اصول الدین، قم، بیدار.
ـــــــــــــــ ، 1416 ق، کتاب الصافی فی تفسیر القرآن، تهران، مکتبه الصدر.
قُشَیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، بی تا، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر.
قمی، شاذان بن جبرئیل، 1423 ق، الروضه فی فضائل أمیرالمؤمنین، بی جا، بی نا.
قمی، علی بن ابراهیم، 1404 ق، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دار الکتاب للطباعه و النشر.
قمی، محمد بن احمد، 1407 ق، مأه منقبه، قم، مدرسه الامام المهدی.
قمی، محمد بن علی (شیخ صدوق)، 1427 ق، عیون اخبار الرضا، قم، منشورات ذوی القربی.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1388 ق، اصول کافی، تهران، المکتبه الاسلامیه.
مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
مصلح، جواد، 1366، ترجمه و تفسیر الشواهد الربوبیه، تهران، سروش.
معرفت، محمدهادی، 1415 ق، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه انتشارات اسلامی.
مفید، محمد بن نعمان، 1402 ق، الاختصاص، قم، مکتبه الزهراء.
ـــــــــــــــ ، 1413 ق، اوائل المقالات، (مصنفات الشیخ المفید)، بی جا، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید.
مکارم شیرازی، ناصر، 1365، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه. سید محمد مرتضوی: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد. حسن شکراللهی: دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد. فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی 34 انتهای متن/
94/04/21 - 05:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]
صفحات پیشنهادی
امکان ارتباط انسان با غیب - بخش اول ارتباط انسان با ملائکه
امکان ارتباط انسان با غیب - بخش اولارتباط انسان با ملائکهاز آنجا که یکی از مصادیق غیب ملائکه است می توان امکان ارتباط انسان غیر پیامبران با عالم غیب را ازطریق امکان ارتباط او با ملائکه جستجو و اثبات کرد بخش اول چکیده در اندیشه دینی جهان هستی به دو بخش شهود و غیب تقسیم می شودعلم انسانی ـ اجتماعی اسلامی: مسئله امکانپذیری و راهبردهای رشد - بخش دوم و پایانی تدوین سند راهبردی با تدوین چ
علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی مسئله امکانپذیری و راهبردهای رشد - بخش دوم و پایانیتدوین سند راهبردی با تدوین چشم انداز شروع می شوددر بخش نخست این مبحث به ایجاز دلایلی برای امکانپذیریِ علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه و در بخش دوم مقاله بستهای راهبردی برای تحقق آرمان علوم انعوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانی انسان موجودی ناشناخته
عوامل و مراحل تکوّن رفتار اخلاقی در اسلام - بخش دوم و پایانیانسان موجودی ناشناختهپیچیدگی نفس و تنوع موقعیت ها نیازها علایق عوامل روش ها مصداق ها و رفتار انسانی چنان گسترده و در بسیاری موارد ناپیداست که پرداختن به موضوع تکون رفتار را راسخ تر می کند نفس انسان و ابعاد آن نفعلم انسانی ـ اجتماعی اسلامی: مسئله امکانپذیری و راهبردهای رشد - بخش اول استدلال علیه و له علم دینی
علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی مسئله امکانپذیری و راهبردهای رشد - بخش اولاستدلال علیه و له علم دینیدر بخش نخست این مبحث به ایجاز دلایلی برای امکانپذیریِ علم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه و در بخش دوم مقاله بستهای راهبردی برای تحقق آرمان علوم انسانی ـ اجتماعی اسلامی ارائه شدهواکاوی مفهوم «ترس» با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش دوم و پایانی عامل ترس از قدرت های خودکامه
واکاوی مفهوم ترس با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش دوم و پایانیعامل ترس از قدرت های خودکامهعامل اصلی این ترس احساس ضعف و زبونی در خویشتن و قدرت و غلبه دشمن است قدرت و توان دشمن هر اندازه که باشد ایستادگی در مقابل او از شاخصه های مهم کسی است که خوف از خدا دارد بخش دوممدیریت هوش هیجانی در اخلاق فردی ـ اجتماعی با رویکرد اسلامی - بخش دوم و پایانی مهارت تغییر در رفتار دیگران
مدیریت هوش هیجانی در اخلاق فردی ـ اجتماعی با رویکرد اسلامی - بخش دوم و پایانیمهارت تغییر در رفتار دیگراناسلام برای مدیریت رفتار انسانی مؤمنان را به خودآگاهی خودسازی و تهذیب و شناخت فضیلت ها و زیبایی های اخلاقی تشویق می کند که مقدمه ای برای خداشناسی است علی علیه السلام در نامهبخش دوم و پایانی/ عبدی در گفتوگوی تفصیلی با فارس: تبارسالاری سم مهلک برای نظام اداری است / پاتک «آبی
بخش دوم و پایانی عبدی در گفتوگوی تفصیلی با فارس تبارسالاری سم مهلک برای نظام اداری است پاتک آبی روحانی ایراد داشت ازعملکرد اقتصادی دولت میتوان دفاع کرد فقط رفع تحریم مشکل ما را حل نمیکند آقای هاشمی خوشش میآید که تخم مرغ اصلاح طلبان سبد نداردعباس عبدی درباره مرجعیت هاشمی«سنّت امداد» در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی/ شرط اساسی در جهت جلب امدادهای الهی
سنّت امداد در قرآن کریم - بخش دوم و پایانی شرط اساسی در جهت جلب امدادهای الهیامداد از سنّت های الهی مطرح در قرآن کریم و عهد عتیق است و آیات و فقرات قابل توجهی در این دو منبع به آن اختصاص یافته است این سنّت براساس قرآن کریم مربوط به زمان و مکان خاصی نیست و اختصاص به یک امّت و قوروششناسی تحلیل و استنباط مضامین موعودگرا از فیلمهای سینمایی- بخش دوم و پایانی/ روایتگری هالیوودی با تفکر ا
روششناسی تحلیل و استنباط مضامین موعودگرا از فیلمهای سینمایی- بخش دوم و پایانی روایتگری هالیوودی با تفکر اوانجلیستی از منجیتحلیلها و استنباطهای مضمونها در یک نوبت اجرا نیز قابل حصول است ولی بهدلیل چند بعدی بودن تولیدات سینمایی و ماهیت مقولات مرتبط با موعودگرایی امکان کاهمذاهب اسلامی و راه تعیین امام - بخش دوم و پایانی روش انتخاب فاقد مشروعیت است
مذاهب اسلامی و راه تعیین امام - بخش دوم و پایانیروش انتخاب فاقد مشروعیت استیکی از اهداف عقلی وشرعی امامت این است که نزاع و اختلاف از جامعه برطرف و تفاهم یکپارچگی و اخوت دینی میان مردم سایه گستر شود این هدف از طریق انتصاب دست یافتنی است نه انتخاب غلبه و استیلا گفته شدکارآمدی نظریه ولایت فقیه در تبلور وحدت در عین کثرت سیاسی - بخش دوم و پایانی جمهوری اسلامی ایران و کثرت سیاسی
کارآمدی نظریه ولایت فقیه در تبلور وحدت در عین کثرت سیاسی - بخش دوم و پایانیجمهوری اسلامی ایران و کثرت سیاسیوحدتگرایی در حوزه سیاست در مورد اندیشههایی به کار میرود که بر تمرکز قدرت سیاسی تأکید کرده و حق حاکمیت را منحصر به دولت و اراده آن میداند توجه به مقوله احزاب از تأملات وتعهدات ایجابی دولت در برابر شهروندان از دیدگاه امام علی (ع) - بخش دوم و پایانی گردش سرمایه و جلوگیری از انباشت
تعهدات ایجابی دولت در برابر شهروندان از دیدگاه امام علی ع - بخش دوم و پایانیگردش سرمایه و جلوگیری از انباشت آنتعدیل ثروت یکی از برنامه های مهم اقتصادی اسلام به منظور اجرای عدالت اقتصادی است چنان که امام علی ع یکی از دلایل اصلی پذیرش حکومت را همین مسئله اعلام می دارد همان چیزشکلگیری گفتمان: هنر مهدوی و هنر پستمدرن - بخش دوم و پایانی نظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدوی
شکلگیری گفتمان هنر مهدوی و هنر پستمدرن - بخش دوم و پایانینظریه زیسته فطری در راهبردهای هنر مهدویهنر هر سرزمین زمانی خلاقانه است که بیانی از زندگی و زیسته آن سرزمین باشد و آینه تمامنمای فرهنگ آن سرزمین گردد به گونهای که بتوان با دیدن آثار هنری یک سرزمین به فرهنگ و عناصر فکریتحلیل علامه طباطبایی از بازخواست هارون توسط موسی - بخش دوم و پایانی علت تادیب هارون توسط موسی
تحلیل علامه طباطبایی از بازخواست هارون توسط موسی - بخش دوم و پایانیعلت تادیب هارون توسط موسیاز مسائل مطرح شده در قرآن کریم برخورد تند حضرت موسی علیه السلام با حضرت هارون علیه السلام بعد از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل است بررسی نکته دوم اختلاف سلیقه حضرت موسی و هارون علیه الپیوند و همکاری متقابل بهائیت و صهیونیسم - بخش دوم و پایانی حمایت روشنفکران داخلی از جامعه بهایی به بهانه دفاع
پیوند و همکاری متقابل بهائیت و صهیونیسم - بخش دوم و پایانیحمایت روشنفکران داخلی از جامعه بهایی به بهانه دفاع از حقوق بشرچندی پیش اعلام کردند بهائیان و صوفیان در ایران آزاد نیستند باید از حقوق آنها دفاع کرد جالب این است که برخی روشنفکران داخلی هم به بهانه دفاع از حقوق بشر از جامتشابهات قرآن و تفسیر صحیح آن - بخش دوم و پایانی تنزیه پروردگار از تشبیه به مخلوقات
متشابهات قرآن و تفسیر صحیح آن - بخش دوم و پایانیتنزیه پروردگار از تشبیه به مخلوقاتیکی از آثار مهم در حوزه آیات متشابه و مشکل قرآن کریم کتاب متشابه القرآن و المختلف فیه اثر محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی است وی در این کتاب به تحلیل و بررسی متشابهات قرآن بهصورت موضوعی پرداختهماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانی امید مطلوب، صادق و حقیقی
ماهیت امید مقایسهای تطبیقی بین اسلام و سایر مکاتب - بخش دوم و پایانیامید مطلوب صادق و حقیقیاین نوع امید مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده است امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی و امید به لقای خدا د-
گوناگون
پربازدیدترینها