واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سفير شاهرخ در دكن (4) نويسندگان:مرحوم دكتر محمد حسين مشايخ فريدني محمدباقر اجتهاديان ورقي از تاريخ روابط سياسي ايران و هند كمال الدين عبدالرزاق مدتي قريب به دو سال در شهر بيجانگر به سر برد و هيچ دليلي در دست نيست كه از آن شهر به ساير نواحي دكن نيز مسافرت كرده باشد. از وقايع مهم اين دوران طغيان برادر ديوراي و كشتار جمعي از اعيان و رجال بيجانگر و قصد قتل پادشاه بود كه با ناكامي او و پيروزي ديوراي پايان پذيرفت.(1) ديگر از چيزهاي جالبي كه درين فرصت تماشا كرده مراسم جشن پرشكوه و زيباي «مهانوامي» است (2) كه جشني نظامي بوده و برهمنان و سرداران كشور با هزار فيل در پايتخت گرد مي آمدند و مدت نه روز يا به قول عبدالرزاق سه روز در ايام البيض رجب در فضاي خارج شهر جشن مي گرفتند. چراغان و شادي و رقص و به خصوص رقص پيلان در آن جشن تماشايي بوده است. درين جشن نيز پادشاه سفير شاهرخ را مورد مرحمت قرار داد و به قول عبدالرزاق: «بيش از حد اظهار محبت فرمود و گفت كه چند زنجير فيل و دو تقوز خواجه سرا و ديگر تحفه ها در صحبت ايلچي دانا مي فرستم و ... چند بسته فنم و تنبول و ميوه هاي خاصه عنايت فرمود.»(4) از جمله وقايع ناگوار اقامت عبدالرزاق در بيجانگر بدسگالي چند تن از اهالي هرموز بود چنانكه ديوراي نسبت به عبدالرزاق دلسرد و بي مهر شد و مدتي نزل و علوفة او را قطع و بيچاره سفير را گرسنه و پريشان ساخت. تفصيل اين واقعه بدين قرار است: «جمعي هرموزيان كه در آن بلده بودند از استماع التفات پادشاه و داعية ايلچي فرستادن به درگاه سلاطين پناه اضطراب عظيم نمودند و در اندراس اين اساس طرحي انداختند و از كمال شرارت و خباثت اين سخن ساختند كه فقير فرستاده حضرت خاقان سعيد نيست و اين سخن به سمع امير و وزير رسيد ... و در اين ايام دنايك وزير كه حسن اهتمام به حال اين فقير داشت رأيت عزيمت به صوب مملكت گلبرگه برافراشت ... و پادشاه در ديوان زنارداري «هنميه بزير» نام قائم مقام دنايك گذاشت كه او نيز خود را عديل وزير مي دانست قصيري شريري نحسي نجسي عبوسي منحوسي ... چون مسند ديوان را پليد ساخت علوفه يومي را بي جهتي برانداخت هرموزيان مجال خباثت يافته ... با هنميه بزير زيرانداز زير يار شده گفتند فقير فرستاده حضرت خاقان سعيد نيست و سوداگريست حكم آن حضرت به دست آورده و دروغي چند به سمع كفار رسانيدند و در ضمير شاه جاگير شد.»(5) اين وضع نكبت بار چند ماه دوام داشت و با اينكه پادشاه گاهگاه احوالي از سفير پريشان حالي مي پرسيد اما از جيره و مواجب روزانه خبري نبود تا اينكه دنايك از سفر بازآمد و حقوق ديوراي كه به كلي نسبت به صحت ادعاي عبدالرزاق بدگمان شده بود دو ايلچي به نام خواجه مسعود و خواجه محمد كه از مردم خراسان مقيم بيجانگر بودند با مختصر هديه همراه با نامه اي نزد شاهرخ روانه كرد و عبدالرزاق را نيز مرخص نموده بدو گفت: «تراگفتند حضرت ميرزا شاهرخ نفرستاده و اگر نه ترا زيادت رعايت مي نموديم اگر بار ديگر به اين مملكت آيي و دانيم كه آن حضرت فرستاده شايد كه آنچه مناسب سطلنت ما باشد به ظهور آيد.»(6) و در نامة خود به شاهرخ عذر هديه نفرستادن را شك در صحت ادعاي عبدالرزاق ذكر كرده و نوشته بود: «ارادت آن بود كه به حضرت خلافت به تحف و هداياي پادشاهانه توسل جوييم جمعي گفتند كه عبدالرزاق از ملازمان آن حضرت نيست.»(7) عبدالرزاق دوازدهم شعبان سال 847 به اتفاق ايلچيان پادشاه بيجانگر از آن شهر بيرون آمد و پس از هجده روز مسافرت غرة رمضان به كنار بندر باكنور رسيد.(8) و تا بيست و دوم ذيقعده در آن بندر بود (9) آنگاه به كشتي نشسته بعد از چندي توقف در مسقط و بندر خور فغان روز دوازدهم صفر سال 848 خود را به هرموز رسانيد. در اين وقت هرموز به سبب شيوع خبر بيماري شاهرخ آشفته بود. «و اطراف ممالك عراق و فارس و سواحل دريابار از نهيب اين واقعه چون بيد مي لرزيد و تجار اقاليم عالم كه در آن بندر معظم بودند از روي اضطرار توقف نمودند.»(10) به اين سبب عبدالرزاق ناگزير مدت هفتاد روز در آنجا سرگردان بود تا اينكه مژده صحت شاهرخ رسيد و مجدداً امنيت پديد آمد و عبدالرزاق از بندر اوغان و ترزك به راه ميمند و فرغان و سيرجان و كرمان و راه كنارة كوير نيمة رمضان سال 848 خود را به هرات رسانيد و دوران سفارت پر تعب و خطر و بي حاصل او بسر آمد. مخارج اين سفارت قريب پنجاه هزار دينار بود و بهاي هدايايي كه با خود آورده از ده هزار دينار نمي گذشت. عبدالرزاق روز شانزدهم رمضان به خدمت شاهرخ باريافت و سفيران پادشاه بيجانگر خواجه جمال الدين و خواجه محمد خراساني هدايا و نامة او را تقديم كردند و اين هدايا عبارت بود از سه انگشتري ياقوت و ده شتر بار عقاقير هندي كه مورد قبول و تحسين شاهرخ واقع شد و سفيران را احترام و محبت كرد. ايشان در دربار او بودند تا آخر ماه ذيحجة همان سال كه رخصت يافتند. «و هر يك را اسب و زين و دگلة نوروزي و سه هزار دينار كپكي و ده نوكر ايشان را قبا و چهارصد دينار انعام عنايت فرمود و علوفه و اسب يام تا بندر هرموز مقرر شد»(11) و از طرف شاهرخ مولانا نصرالله جنابذي (12) به رسالت و سفارت دربار بيجانگر معين گرديد و نامه و هداياي شاهرخي را به اتفاق سفيران راي بيجانگر بدان كشور برد. گويا سفارت عبدالرزاق و گزارش كارهاي او مورد قبول شاهرخ واقع گشت زيرا دو سال بعد يعني در سال 850 باز هم خدمت سفارت به او رجوع نمود و او را نزد امير محمد رشتي به گيلان فرستاد ولي در همين سال شاهرخ خود در ري بدرود زندگي گفت (بيست و پنجم ذيحجة 850 مطابق با نوروز) و كار اين سفارت ناتمام ماند. ازين به بعد دوران عمر عبدالرزاق در ملازمت جانشينان شاهرخ و اميرزادگان گوركاني مي گذشت تا آنكه به سال 867 يعني در پنجاه و يك سالگي از طرف سلطان ابوسعيد بتوليت و به عنوان شيخ خانقاه شاهرخي در هرات تعيين گشت و در آن مقام باقي بود تا اينكه به سال 887 بدرود زندگي گفت و در همين دوران توليت خانقاه بود كه درسالهاي بين 872 تا 875 كتاب تاريخ ذي قيمت خود مطلع سعدين و مجمع بحرين را به رشتة تحرير درآورد. سفرنامة كمال الدين عبدالرزاق كه در مجلد دوم مطلع سعدين مندرج است يكي از منابع مهم و مستند تاريخ امپراتوري هندويي بيجانگر در قرن نهم هجري است. مورخين و محققان اروپايي كه در تاريخ اين قسمت از هند مطالعه كرده اند سفرنامة او را ترجمه و در كتب خود مندرج نموده اند و مورخان فارسي زبان نيز مانند صاحب تاريخ فرشته و حبيب السير مطالب او را غالباً با عين عبارت نقل كرده اند. پی نوشت ها : 1- همان، ص 3-811. 2- Mahanabami(3) 3- همان، ص 20-814. 4- همان، ص 820. 5- همان، ص 822. 6- همان، ص 823. 7- همانجا. 8- Bacanor 9- در اين بندر عبدالرزاق نزد امير سيد علاء الدين مشهدي كه سيدي محترم صدو بيست ساله بوده و سمت رياست شهر را داشته چندي مهمان بود و عيد صيام 847 را با او گذرانيد و در همين جا بود كه يكي از ايلچيان راي بيجانگر خواجه مسعود بدرود زندگي گفت. 10- همان، ص 845. 11- همان، ص 849. 12- در آن زمان رسم بود كه سفيران را از بين فقها و دانشمندان متقي و مقبول القول و معروف به صلاح انتخاب مي كردند. عموم سفراي شاهرخ از همين طبقه بودند و علت انتخاب عبدالرزاق سمرقندي و اعزام او به دكن نيز همين صفت دانش و تقوي و صلاح او بوده است. منبع: نشريه پايگاه نور شماره 25 ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]