تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833264891
داستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
داستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند
شناسهٔ خبر: 2780545 - سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۵
مجله مهر > دیگر رسانه ها
مشتری ندارند، «مبینا و مُهنا» به بهزیستی می روند. نوزادان دوقلویی که پس از تولد در بیمارستان رها می شوند. خبرآنلاین نوشت:زن لای درد به خود می پیچد. گاهی دستش را روی شکمش می کشد تا بلکه احساس مادرانه اش را لمس کند. نمی تواند تا نه ماهگی صبر کند. مهناز خود را به بیمارستان می رساند تا هفت ماهه زایمان کند.«مهناز» در حالی انتظار دوقلوها را می کشد که برای زایمان هیچ پولی ندارد. تنگناهای درد زایمان و فقر با هم یکی شده است. «علیرضا» همسر مهناز در زندان است و زن حتی برای ۴۵ هزار تومان هزینه زایمان خود درمانده است و به کمک خواهرزاده اش این پول را پرداخت می کند تا بتواند خود را از بیمارستان مرخص کند.«مبینا و مُهنا» نام دوقلوهایی است که هفت ماهه به دنیا آمدند. نوزادانی که ۵ ماه از زندگی خود را در بیمارستان «۵۰ تختخوابه» شهرستان بروجرد سپری کردند و ۲ ماه دیگر را در دستگاه این بیمارستان نگهداری شدند که هزینه این نگهداری در دستگاه بیمارستان شبی ۲۰۰ هزار تومان رقم خورد.مهناز از عهده شبی ۲۰۰ هزار تومان برنمی آید و نوزادان را در بیمارستان رها می کند و تنها به خانه بازمی گردد.در نهایت این خانواده تصمیم به فروش نوزادان می گیرند و برای فروش دوقلوها به افراد مختلف سر می زنند. «نمی توانیم آنها را نگهداری کنیم ما از عهده مخارجشان برنمی آییم و باید هزینه عمل دخترم را هم جور کنیم.»اینها را مردی می گوید که همسرش ۷ ماه شرایطی سخت را تحمل کرده تا بتواند بچه هایش را در سلامت به دنیا بیاورد.این خانواده در منطقه «قلعه حاتم» در شهرستان بروجرد زندگی می کنند خانه ایی که هنوز نتوانسته دوفرزندش را قبول کند. خانه ایی که نمی تواند برای دو فرزند دیگرش خوراک تهیه کند و به دلیل اعتیاد و بیکاری پدر، گاهی چند شب هم گرسنه می مانند.وارد خانه که شدم، داشت چای را آماده می کرد. کسی که برای هیچ صدایی واکنشی نشان نمی دهد. حتی به صدای باران. سلام کردم. مادر برای حدیث ترجمه می کند و می گوید: «صدایت را نمی شنود باید با اشاره با او حرف بزنی.»حدیث دختر بزرگ خانواده است. او فقط ۱۲ سال دارد و در کلاس پنجم درس می خواند. از کودکی به دلیل یک اتفاق، شنوایی خود را از دست می دهد و برای همیشه از حرف زدن هم محروم می ماند.خدیجه، دختر کوچک تر خود را به حدیث نزدیک می کند و انگار فقط اوست که زبان حدیث را می فهمد. پدر می گوید: «حدیث فقط با او حرف می زند.»انگار خبری از بهار در این مکان نبود. مکانی که دیوارهای خانه علیرضا در آنجا بنا شده بود.نگاه دختر مرا در خود فرو می برد. توی دست هایی که چای می آورد و من دستم به داغی چای نمی رسید. پدر کمی میوه خریده بود و مادر با وقار زنانگی اش میوه تعارف می کرد.حدیث سرش را به زیر انداخته بود و لبخندهایی که برای رسیدن بر لب دختر گرم نمی شدند. می فهمیدیش؛ همانگونه که شوق صدایش را. نمی شنید اما حرف ها برای گفتن داشت.مادر حدیث را تماشا می کند و می گوید: «خجالت می کشد جلوی شما چیزی بگوید.» و بعد با اشاره به او می فهماند که بگو: «چقدر دوست داری بشنوی و حرف بزنی.»حدیث با اینکه ۱۲ ساله است اما صورتی نگران و مضطرب دارد. رنگ پریده گی چهره اش او را بیشتر از سنش می زند.علیرضا، هزینه درمان دخترش را چهل میلیون تومان تخمین می زند و می گوید: «برای درمان حدیث به بیمارستانی در تهران مراجعه کردیم که تنها این بیمارستان می تواند او را درمان کند. هزینه درمانش خیلی زیاد است، چیزی هم برای فروش نداریم که بتوانم او را درمان کنم و به شدت مقروض هستیم. ما نمی توانیم دوقلوهایمان را برگردانیم و از اینکه نتوانستیم والدین خوبی برای آنها باشیم و رهایشان کردیم خیلی شرمساریم.»مهناز وسط حرف همسرش می پرد و می گوید: « با این همه مشکلات و بیکاری همسرم ما حتی نمی توانیم از پس هزینه های معمول این دو تای دیگر هم بربیاییم. برای اینکه مهر دو فرزندم را با خود نیاورم، در بیمارستان نتوانستم برای یکبار حتی آنها را ببینم چون می دانستم که باید تا آخر عمر زجر بکشم.»نگاه سنگین زن مرا در خود فرو می برد. او ادامه می دهد: «من ۷ ماهه زایمان کردم و برای نگهداری دوقلوها باید شبی ۲۰۰ هزار تومان به بیمارستان می دادم که از عهده این مبلغ برنیامدم و در نهایت انها را همانجا گذاشتم، برای تهیه کردن این پول به همه جا سر زدم اما بی حاصل بود.مهناز در ادامه می گوید:«دوقلوها ۵ماه در بیمارستان ۵۰ تختخوابه بروجرد نگهداری شدند و در حال حاضر در بهزیستی این شهرستان نگهداری می شوند. حالا آنها هفت ماهه هستند و ما نمی توانیم آنها را برگردانیم و از طرفی هزینه درمان حدیث هم هست و باید او را معالجه کنیم به همین خاطر تصمیم به فروش دوقلوها گرفته ایم.»مهناز کمی خود را به پهلو می چرخاند و روی زانو می نشیند و می گوید: «ما که نتوانستیم برای آنها خانواده ای باشیم حداقل می خواهیم آنها را به دست خانواده ای دیگر بسپاریم تا زندگی بهتری داشته باشند و مشکل حدیث دخترمان هم حل شود.»می گویم مگر آنها چه فرقی با دیگر فرزنداناتن دارند، اصلا برای بچه دار شدن برنامه ریزی داشتید؟ می گوید: «ما آنها را اصلا ندیده ایم و هیچ حسی به آنها نداریم و از طرفی هم نمی توانیم آنها را بزرگ کنیم از پس مخارجشان برنمی آییم. خیلی اتفاقی بود وقتی فهمیدم که باردارم بسیار ناراحت شدم اما برای سقط دیگر دیر شده بود.زن رو به من می گوید: «شرایط مالی ما خیلی بد است به طوریکه چند شب هم چیزی برای خوردن نداریم همسرم هم که تازه از زندان آزاد شده و بیشتر خودم کار می کنم. اما هر روز که برای من کارگری نیست.»از پدر خانواده می پرسم «مگر نوزادان در حال حاضر در بهزیستی نگهداری نمی شوند پس چرا می خواهید آنها را بفروشید. آیا این صحیح ترین راه است؟» می گوید: «چاره ای دیگر نداریم. ما به پول نیاز داریم و باید حدیث را معالجه کنیم اگر حدیث خوب نشود، آینده ای ندارد و از طرفی دوقلوها هم با ما آینده ای ندارند.»مهناز و علیرضا قصد ندارند آنها را برای همیشه به بهزیستی تحویل دهند. می خواهند آنها را بفروشند. مهناز می گوید: «در این مدت بهزیستی چندین بار برای اختیار کاملشان به ما مراجعه کرده است، ولی ما امضا نکرده ایم.»اگر آنها را نمی خواهید چرا برایشان نام انتخاب کرده اید؟ مهناز می گوید: «ما پول نداریم اما نام که می توانیم انتخاب کنیم. نمی خواستیم بی نام و نشان باشند و به همین علت برای آنها شناسنامه گرفتیم.»این نوزدان دوقلو با وجود اینکه خانواده ای دارند اما پس از تولد هنوز گرمای خانواده خود را لمس نکرده اند و همچنان در بهزیستی بروجرد نگهداری می شوند.نگاهی تلخ در صورت مهناز می پیچد که اینگونه می خواهد برای حدیث مادری کند و هر طور که شده به غم دوازده ساله اش پایان دهد و دوقلوهایش را برای خاطر فقر به دست خانواده ای دیگر بسپارد. اما آیا این پایان رنج حدیث و آغاز رنج مبینا و مهنا است. مادری که برای همه فرزندانش مادر است و آنها را برابر نگاه داشته است آیا می خواهد اینبار برابری را با فقر تقسیم کند؟مهناز مادر خانواده می گوید: «بارها برای معالجه دخترم به دفتر نماینده بروجرد مراجعه کردم اما فقط با نامه ای مواجه شدم که من را به آزمایشگاهی معرفی می کرد که برای یک آزمایش ساده باید فقط چندین میلیون پول هزینه کنی. حتی زمانیکه دوقلوها در دستگاه بودند برای هزینه آنها به دفتر نماینده مراجعه کردم و باز هم جوابی نگرفتم.»حدیث دست هایش را به هم گره می زند و سرش را کج می کند احساس شرم می کرد، شرمی که شاید نمی خواست تا خواهران دوقلویش فروخته شوند. اما او برای حرف زدن، شنیدن و خواندن همیشه به مادرش گلایه می کند: «چرا من نمی توانم حرف بزنم و بشنوم.»وقتی از حدیث پرسیدم درس هم می خوانی با شوق کتابش را آورد و شروع به خواندن کرد. داستانی از ««دوست صمیمی و دانا» صدایش با آاااااا، ممممممم، بببببببببب... بلند و بلندتر شد».حالا صدای باران هم به گوش می رسد. قطره های باران برای رسیدن به زمین تندتر می شوند و حدیث به خواندن ادامه می دهد. انگار او می خواهد همه کتاب را تمام کند تا با شوقی که در کلمات کتاب می اندازد به همه بگوید تا چه اندازه دلش می خواهد، حرف بزند.مبینا و مُهنا اولین بهار زندگیشان را دور از خانه می گذرانند و در حالیکه حدیث با خانواده است اما شوری از بهار در خانه آنها برپا نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]
صفحات پیشنهادی
داستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند | خبرگزاری ایلنا
داستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند ایلنا مشتری ندارند مبینا و مُهنا به بهزیستی می روند نوزادان دوقلویی که پس از تولد در بیمارستان رها می شوند عاطفه بیرانوند زن لای درد به خود می پیچد گاهی دستش را روی شکمش می کشد تا بلکه اداستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند
داستان زندگی خانوادهای که می خواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند جامعه > آسیبها - مشتری ندارند مبینا و مُهنا به بهزیستی می روند نوزادان دوقلویی که پس از تولد در بیمارستان رها می شوند عاطفه بیرانوند زن لای درد به خود می پیچد گاهی دستشداستان خانوادهای که میخواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند
داستان خانوادهای که میخواهند دوقلوهایشان را بفروشند تا دخترشان را معالجه کنند مهناز از عهده شبی 200 هزار تومان برنمی آید و نوزادان را در بیمارستان رها می کند و تنها به خانه بازمی گردد در نهایت این خانواده تصمیم به فروش نوزادان می گیرند و برای فروش دوقلوها به افراد مختلف سر می زداستان زندگی مادر امام زمان(عج) نمایش رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج نمایش رادیویی شدداستان زندگی نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت امام مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب سریال نمایشی رادیویی به روی آنتن رادیو نمایش میرود به گزارش خبرگزاری فارس بابک صفی خانی ناظر کیفی این نمایش رادیویی ضمن اعلاداستان زندگی مادر امام زمان (عج) رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج رادیویی شد شناسهٔ خبر 2764937 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۵ هنر > رادیو و تلویزیون داستان زندگی نرجس خاتون مادر حضرت مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب یک سریال نمایشی رادیویی با نام ملیکا روی آنتن رادیو نمایش می رودداستان زندگی لوئی بریل، مخترع خط نابیناها
داستان زندگی لوئی بریل مخترع خط نابیناها در سال ۱۹۵۲ جسد لوئی بریل پسر چرمدوز و زینساز فـقیری از اهـالی دهکده کوپوری واقع در ایالات سنومارن که چند سال قبل از آن تاریخ در گورستان زادگاهش به خاک سپرده شده بود وب سایت یک پزشک در سال ۱۹۵۲ جسد لوئی بریل پسر&nدانشجویان دانشگاه شاهد خطاب به سید حسن خمینی: عدهای میخواهند با زرق و برقهای اشرافی سیره و زندگی ساده امام
دانشجویان دانشگاه شاهد خطاب به سید حسن خمینی عدهای میخواهند با زرق و برقهای اشرافی سیره و زندگی ساده امام ره را تحریف کنندجمعی از دانشجویان دانشگاه شاهد در پی بازسازی حرم امام ره با صدور نامهای به سید حسن خمینی اعلام کردند عدهای میخواهند سیره بنا و زندگی ساده خمینی کاز برگزاری داستاننویس اخلاق تا نمایشگاه کتاب
برنامههای کانون ادبیات ایران از برگزاری داستاننویس اخلاق تا نمایشگاه کتاب کانون ادبیات ایران در نظر دارد کارگاه داستاننویسی خلاق را با حضور علیرضا ایرانمهر نویسنده و منتقد برگزار کند همچنین احتمال دارد نمایشگاه کتاب یک روزهای هم در محل کانون ادبیات ایران برگزار شود بهنشریههای «قرآن وطب» و «سبک زندگی اسلامی» منتشر میشوند
تراز مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت ۲ نشریه علمی پژوهشی قرآنوطب و سبک زندگی اسلامی را پس از وقفهای طولانی طی دوهفته آینده منتشر میکند به گزارش تراز مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی از انتشار دو نشریه علمی پژوهشی «قرآن و طب&raquامید به زندگی در ایرانیها ۲۰ سال افزایش یافت
معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو اظهارداشت امید به زندگی در ایرانیها ۲۰ سال افزایش یافت معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو اظهارداشت متوسط سن امید به زندگی در کشورمان در یک دوره ۳۵ ساله بیش از ۲۰ سال اضافه شده است و این دستاورد بزرگی است که باید بر آن تاکید شود به گزاردر نشست نقد «سفر معمولا صبح اتفاق میافتد» عنوان شد مرادی: داستانهای این مجموعه به واقع داستان هست
در نشست نقد سفر معمولا صبح اتفاق میافتد عنوان شدمرادی داستانهای این مجموعه به واقع داستان هستند موسوینیا این داستان داستان جنگ استمردعلی مرادی نویسنده برگزیده جایزه جلال آل احمد گفت در یک نگاه کلی باید گفت که داستانهای این مجموعه به درستی کلمه داستان کوتاهند با توجه بهبرگزاری دومین جشنواره تکنیکیترین رمان یا داستان بلند
سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴ ۲۹ دبیرخانه دومین دوره جشنواره تکنیکیترین رمان یا داستان بلند منتشرشده در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد تا کنون بیش از یکصد جلد کتاب دریافت کرده است به گزارش ایسنا بنا بر اعلام این آثار به همراه فرم تکمیلشده ۵۰ سوالی کاربرگ داوری توسط نویسندگان کتابها ارتمدیدمهلت ارسال مقالات و چکیده مقالات به همایش «مردم شناسی مرگ و زندگی»
تمدیدمهلت ارسال مقالات و چکیده مقالات به همایش مردم شناسی مرگ و زندگی مهلت ارسال اصل مقالات و چکیده مقالات به همایش مردم شناسی مرگ و زندگی به ترتیب تا 31شهریور و 10تیر ماه تمدید شد به گزارش خبرنگار حوزه میراث فرهنگی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران به نقل ازواردات کالای فرهنگی، قربانی شدن سبک زندگی
واردات کالای فرهنگی قربانی شدن سبک زندگی ویترین فروشگاههای اسباببازی پر است از عروسکهای چشم آبی و موطلایی ماشینهای رنگارنگ و اسباب بازیهای متنوعی که روی جعبه آنها نامشان با زبانهای غیرفارسی نوشته شده است فروشگاه های کالاهای فرهنگی هم دست کمی از اسباب بازی فروشیفیلم/ مردم عادی سوژه «زندگیمون قصه نبود» شدند
فیلم مردم عادی سوژه زندگیمون قصه نبود شدند شناسهٔ خبر 2766685 - سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵ ۱۹ هنر > رادیو و تلویزیون دریافت 9 MB تیزر برنامه زندگیمون قصه نبود به تهیه کنندگی علیرضا سپهرین منتشر شد به گزارش خبرنگار مهر برنامه زندگیمون قصه نبود به کارگردانی مشترک بهرونگاهی به کتاب «چتر بازی در امواج» زبانی ساده برای روایت زندگی یک شهید
نگاهی به کتاب چتر بازی در امواجزبانی ساده برای روایت زندگی یک شهیدچتر بازی در امواج با یک زبان ساده به سرگذشت شهید جواد شاعری که از شهدای غواص به شمار میرود پرداخته است خبرگزاری فارس - گروه کتاب و ادبیات کتاب را برادر شهید به دستم رساند تا بخوانم نام نویسنده آشنا بود و چون رمفراخوان فیلمهای کوتاه داستانی و تجربی جشن خانه سینما منتشر شد
فراخوان فیلمهای کوتاه داستانی و تجربی جشن خانه سینما منتشر شد شناسهٔ خبر 2771629 - سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۵۵ هنر > سینمای ایران فراخوان شرکت فیلم های کوتاه داستانی و تجربی در هفدهمین جشن خانه سینما اعلام شد به گزارش خبرگزاری مهر بر اساس این فراخوان متقاضیان شرکت در بخ-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها