تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834986752
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) وحدت در عين کثرت اصولاً جلوه هاي طبيعت تقريباً در تمام ديوان منوچهري بررُسته است و بدين جهت است که «از مميّزات و خصائص کلام او همانا برجستگي و رواني و تراوت است»(شبلي، ج148،1) و البته همانطور که علّامه شبلي و ديگران افزوده اند، اين رواني با معيارهايي ديگر مانند موسيقي کلام، دلفريبي تشبيهات، استعارات و... کامل مي شود و شعر او را ممتاز مي کند. اين امر مورد حسد شاعران هم دوره او-که سن و سالي بيشتر از او داشته اند- قرار گرفته است، منوچهري اين موضوع را در قصيده اي زيبا، چنين بيان مي کند: حاسدم گويد که ما پيريم و تو بُرناتري نيست با پيران به دانش مردمِ برناقرين گر به پيري دانشِ بد گوهران افزونشدي روسيه تر نيستي هر روز ابليسِ لعين شعرِ من ماء معين و شعر تو ماه حميم کس خورد ماه حميمي تا بود ماء معين د/90 همچنين، منوچهري معتقد است که پروردن شعر مانند پرورش جنين است و آن کسي در شعر سرآمد است که بتواند اين دوران را با مهارت و هوشياري سپري کند: شعر ناگفتن به از شعري که گويي نادرست بچّه نازادن به از شش ماهه بفکندن جنين د/91 بدين ترتيب اکنون که قرنها از آن هنگام و هنگامه گذشته است او را چون نابغه اي در عرصه ادب مي نماياند: مثلا «موضوع بهار که براي شعراي ايراني موضوعي است عام و همگي در اطراف آن سخن فرسايي کرده اما هيچکدام به خوبي منوچهري از عهده برنيامده اند، او مانند ساير شعرا اکتفا به گل و بلبل تنها نکرده بلکه درخت و شاخ و برگ و ميوه و تمام پرندگان و جانوران را هم توصيف کرده و آنچه از مناظر قدرت و مظاهر طبيعت بوده، همه را با بيان سحرآميزي در رشته نظم در آورده است.» (شبلي، ج1،151). در توصيفي که منوچهري از فصل بهار دارد، آسمان و زمين را در لطافت به هم پيوند مي زند و اتّحا د بين اين عناصرِ طبيعت ايجاد مي کند: آسمان خيمه زد از بيرم و ديباي کبود ميخِ آن خيمه ستاکِ سمن و نسترنا د/1 استادي و تبحّر منوچهري در موسيقي کلام و انتخاب الفاظِ مناسب،گاه انسان را به وجد مي آورد؛ مثلاً کلمه خيمه از لحاظ لفظي قابل تأمّل است، با قلب اين کلمه، ميخِ در آغاز مصراع ديگر به دست مي آيد و تناسب و آرايه هاي آن هم قابل توجه است که در سطرهاي آينده از آن صحبت خواهد شد. در نمونه ذيل شاعر با عوض نمودن جاي مشبه با مشبّه به سروش وار پيوند زمين را با آسمان بيان مي کند: سُم اسب دردشت مانند ماهي شده ماه بر چرخ مانند نعلي د/132 گاه او صور فلکي را به درخت و نظاير آن تشبيه ميکند: شده «نسرواقع» بسان سه بيضه شده نسر طاير چنان شاخ نعلي د/132 و يا تشبيه به انگور و همچنين به سنگهاي اصيل: «عوايد» چو يک خوشه انگورِ زرّين و يا چون مرصّع به ياقوتِ رطلي د/132 و اگر چه در شعر هم عصران او چون فرخي (ديوان، در صفت داغگاه، ص176) هم اين وحدت بين زمين و آسمان را مي توان دريافت، پيشتر از آنها در شعر شاعراني چون فيروز مشرقي ديده مي شود: هست پروين چو دسته نرگس همچو بنات نعش رنگينان شرح احوال...، ص20 و يا لبيبي شاعر دارد: هوا اندوده رخساره به دوده سپهر آراسته چهره به گوهر گمان بردي که باد اندر پراکند به روي سبز دريا، برگ عَبهَر گنج بازيافته ،ص12 اين گونه تصويرها، اگر چه در زمان خود، بديع و شگفت بوده اند، ولي پويايي و تحرّک لازم را ندارند، هر چندزيبا و تازه اند، ولي در شعر منوچهري، حرکت و جنبش بيشتر است. در توصيف ديگر، منوچهري از ماه و مشتري به گونه :استعاره، گل و گياه را اراده کرده است: خاک پنداري به ماه و مشتري آبستنست مرغ پنداري که هست اندر گلستان، شير خوار د/36 و باز، گلها را به اجرام آسماني مانند نموده است: نرگس چون ماه در ميان ثريا لاله چو اندر کسوف گوشه فرقد د/22 همچنين با تناسبي که بين اجزاي دو بيتِ ذيل مشاهده مي شود، نوعي وحدت به ذهن انسان خطور مي کند: ابر سياه چون حبشي دايه اي شده است باران چو شير و لاله ستان کودکي به شير گرشير خواره لاله ستانست پس چرا چون شيرخواره بلبل کو بر زند صفير؟ د/48 مجموعه اين کثرت تصويرسازي، وحدتي شگفت به شعر بخشيده است و آن طبيعت جاندار و انسان نماست، چنان که شاعر گلها را با طبيعت زنده که روحبخش و جانفزاست، پيونده زده است، همانند گل با پرنده: سمنِ سرخ بسانِ دو لبِ طوطي نر که زبانش بود از زرّ زده در دهنا د/14 زيبا پروري درّ و گوهرِ ترفندهاي شعري چون واج آرايي، مراعات نظير، تلميح، جناس، تضاد، جاندار انگاري، حسن تعليل، جمع و تقسيم، لفّ و نشر، ايهام ، ايهام تناسب، عکس، متناقض نما، مذهب کلامي و... که در شعر وي تعبيه شده است علاوه بر زيبايي ظاهري، غور و تأمّلي بيشتر به کلام بخشيده است: هم گوهر تن داري هم گهر نسبت مشکست هر آنجا که بود آهوي تاتار د/44 علاوه بر حسن تعليل زيباي آن، تشبيه مضمر، لفّ و نشر، واج آرايي، مراعات نظير، ايهام و تشبيه بليغ، ارسال مثل و مذهب کلامي آن قابل توجه است. نوبهار از خويد و گل اراست گيتي رنگ رنگ ارغواني گشت خاک و پرنياني گشت سنگ گل شکفت و لاله بنمود از نقابِ سرخ روي آن ز عنبر بُرد بوي و اين ز گوهر برد رنگ د/64 علاوه بر واج آرايي و مراعات نظير، جاندارانگاري همراه با لفّ و نشر و تقسيم، محيطي رنگينِ دلنشين آفريده است. ثريّا چون منيژه بر سر چاه دو چشم من بدو چون چشم بيژن د/86 دُمِ هر طوطيکي چون ورقِ سوسنِ تر باز چون دسته سوسن دُمِ هر طاووسي د/130 در نمونه ذيل علاوه بر مراعات نظير، جناس بين دو لفظ موسي و موسيچه و تلميح آن و تکرار نحوي و تقسيم، بزرگ نمايي، جاندار انگاري، واج آرايي و کنايه مورد نظر است: گلبُن به گُهر خيره کنده کسري را موسيچه همي بانگ کند موسي را قمري به مژه درون کند شِعري را هُدهُد به سر اندرون زند تيرِ خدنگ د/171 همچنين جاندارانگاري آرايه زيباي جمع و تقسيم و آرايه تصدير در بيتِ ذيل، آنها را برجسته نموده است: همه کهسار پر زلفين معشوقان و پر ديده همه زلفين ز سنبلها همه ديده ز عبهرها در تضاد مطرح در نمونه ذيل، شاعر اهميّت تأثير گل و بوستان را در روح و جسم انسان ذکر مي کند: از فروغِ گل اگر اهرمن ايد بَرِ تو از پري باز نداني دو رُخِ اهرمنا د/1 منوچهري مسمّط چهارم و نهم -مطرح در ديوان -را به گونه اي بديع و قابل توجّه همراه با نوعي تجاهل عارف شروع نموده که خود نوعي آرايه ادبي محسوب مي شود و سبب ايجاد کنجکاوي زيبايي در کلام شده است و آن آوردن بند آغازين به گونه سؤال است: بوستانبانا امروز به بُستان بده اي؟ زير آن گلبُن چون سبزِ عماري شده اي؟ آستين برزده اي دست به گل بر زده اي؟ غنچه اي چند از او تازه و تر بر چِده اي؟ دسته ها بسته به شادي بَرِ ما آمده اي؟ تا نشان آري ما را زدل افروز بهار؟ د/168 همين گونه در مسمّط نهم با مطلع: بوستانبانا! حال و خبر بُستان چيست؟ وندرين بُستان چندين طربِ مستان چيست؟ د/189 سؤال و جوابهاي بوستان بان با دختر رَز در خمريهّ هاي منوچهري هم دل انگيز و مطلوبست و در نوع خود بديع، اگر چه تقليدي است از شعر عرب، همان گونه که پيمودن دشت و کوه و گريه بر رَبع و اطلال و دمن نيز به تقليد از شعر تازيان است. از آنجا که شاعر با محيط اطراف خود پيوستگي و وابستگي تنگاتنگ دارد، گاه همان طور که محيط دربار غزنويان در ستيز و جدال با داخل و خارج از مرزهاست و اصولاً اين صفت ويژه ترکانست، جنگ و عناصر آن در شعر منوچهري و هم عصرانش جايي وسيع دارد. در قصيده ذيل تصوير، بهار، رنگ ميدان جنگ به خود گرفته است: بر لشکر زمستان، نوروز نامدار کرده ست راي تاختن و قصد کارزار از ارغوان کمر کنم از ضيمُران زره از نارون پياده و از ناروان سوار قوس و قزح کمان کنم از شاخ بيدتر از برگ لاله، رايت و از برق، ذوالفقار از ابر پيل سازم و از باد پيلبان وز بانگ رعد آينه پيل بي شعار د/39 «پيداست که منوچهري از حوزه دلبستگيهاي ممدوح سخن مي گويد و اين زمينه شعر درباري در عصر غزنويان و سلاجقه گسترش بيشتر مي آيد».(محمدرضا شفيعي کدکني ،142) و اين ويژگي در شعر شاعران طلايه دار و شاعران عصر رودکي هم به روشني ديده مي شود: اسپ است و سلاح است مرا بزمگه و باغ تير است و کمان است مرا لاله و سوسن منتصر ساماني، شرح...،ص207 در بيت ذيل، شاعر از اسطوره حماسي براي تصويرسازي غزل استفاده کرده است: گويي کمند رستمي است آن دو زلفِ او از بوستان گرفته گلِ سرخ را اسير منجيک ترمذي، شرح...، ص230 در اين مضمون سازي ها، گاه منوچهري از دلاوران اسطوره ها و حماسه نيز بهره گرفته است اگر چه ممدوح خود را از آن دلاوران اسطوره اي و شاهنامه فردوسي برتر مي بيند. نتيجه منوچهري با تسلّط بر کلام و تلفيق فصاحت و بلاغتِ کلام- که خود مرهون هوشياري، موسيقي، معاني و بيان،آرايه هاي ادبي و آشنايي به علوم و فنون است -با ژرف نگري از هر پديده ساده و ظريف، کم مايه يا عميق براي تصويرآفريني مدد مي جويد و به راستي هوشياري ودقّت نظر وي همراه وي با شادي و نشاط درون و برون، کلام وي را سرشار از تحرّک، تراوت و شادابي نموده است. دربار شاد و بي درد غزنويان، جواني و شادابي شاعر و روح پر جنبش و تحرّک او، او را با باده گساري چنان ترکيب کرده است که مي سرايد: اي باده فداي تو همه جان و تنِ من کز بيخ بکندي ز دِلِ من حَزَنِ من آزاده رفيقان منا! من چو بميرم از سرخترين باده بشوييد تنِ من از دانه انگور بسازيد حَنوطم وز برگ زرسبز، رِدا و کفنِ من در سايه رز اندر، گوري بکنيدم تا نيکترين جايي باشد وطن من گر روزِ قيامت بَرَد ايزد به بهشتم جوي مَي پُر خواهم از ذوالمِنَن من د/87 ولي در همين شادخواري، گاهي به اين فلسفه -خيام وار-دست مي يابد که جهان «خواب و باد» است و «بودني»، خواهد «بود». ترياق بزرگست و شفاي همه غمها نزديک خردمندان مي را لقب اينست د/16 نيز: چه خواهي دگر، خوش بزي و خوش بخور اَندُه فردا مبر، گيتي خوابست و باد رفته و فرمودني، مانده و فرسودني بود همه بودني، کلک فروايستاد مي خورکت باد نوش، بر سمن و پيلگوش روز رش و رام و جُوش، روز خور و ماه وباد د/17 همان گونه که اين نوع نگرش را در افکار رابعه بنت کعب قزداري هم مي بينيم: قدح گير چندي و دنيي مگير که بدبخت شد آنکه دنيي گرفت شرح ...،ص74 منابع و مآخذ: 1- اشرف زاده، رضا،(1386) فرهنگ بازيافته هاي ادب از متون پيشين، مشهد،چاپ اول 2- دبيرسياقي، محمد،(2535)گنج بازيافته، بخش نخست، تهران، انتشارات اشرفي ،چاپ دوم 3- شبلي نعماني،(1368)شعر العجم، تاريخ شعرا و ادبيّات ايران،ترجمه سيد محمد تقي فخر داعي گيلاني، دنياي کتاب،چاپ سوم 4- شفيعي کدکني، محمد رضا(1368)زمينه اجتماعي شعر فارسي، تهران،نشر اختران، نشر زمانه ، چاپ اول 5- فرّخي سيستاني ،(1363)ديوان اشعار به کوشش دکتر محمّد دبير سياقي ، کتابفروشي زوّار ،چاپ سوم 6-مدبّري ،محمود،(1370)شرح احوال و اشعار شاعران بي ديوان در قرنهاي (3-4-5-ه. ق)نشر پانوس 7- منوچهري دامغاني،(1370)، ديوان اشعار، به کوشش دکتر محمّد دبير سياقي، تهران،انتشارات زوّار،چاپ اوّل منبع: پايگاه نور- ش14 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2808]
صفحات پیشنهادی
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2)
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2)-قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) مانند سازي استعاره و ... د/3 شاعر بي درد شادکامِ شادخوار، حتي از تصوير «عاشورايي» براي هنر شعر ...
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2)-قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) مانند سازي استعاره و ... د/3 شاعر بي درد شادکامِ شادخوار، حتي از تصوير «عاشورايي» براي هنر شعر ...
اسطوره و خيال
چشمهايم را بستم و يك لحظه در عالم خيال خودم را در آغوش پدر ديدم اگرچه خيالي بيش نبود. قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3)-قوس وقُزح ...
چشمهايم را بستم و يك لحظه در عالم خيال خودم را در آغوش پدر ديدم اگرچه خيالي بيش نبود. قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3)-قوس وقُزح ...
دیوان اشعار (بخش ششم – مثنویات) | پروین اعتصامی | دانلود کتاب
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3)-قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) وحدت در عين کثرت اصولاً جلوه هاي طبيعت تقريباً در تمام ديوان منوچهري بررُسته است ... ادب از متون ...
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3)-قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) وحدت در عين کثرت اصولاً جلوه هاي طبيعت تقريباً در تمام ديوان منوچهري بررُسته است ... ادب از متون ...
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1)
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1)-قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) نويسنده: نسرين قدمگاهي ثاني(عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد ... قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) ...
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1)-قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) نويسنده: نسرين قدمگاهي ثاني(عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد ... قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) ...
داستان هاي شاهنامه بازي رايانه اي شد
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) وحدت در عين کثرت اصولاً جلوه هاي طبيعت تقريباً در ... مي شود، نوعي وحدت به ذهن انسان خطور مي کند: ابر سياه چون حبشي دايه اي شده ...
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) وحدت در عين کثرت اصولاً جلوه هاي طبيعت تقريباً در ... مي شود، نوعي وحدت به ذهن انسان خطور مي کند: ابر سياه چون حبشي دايه اي شده ...
شيراز به لقب «شهر خلاق ادبي جهان»
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) - اضافه به علاقمنديها در توصيفي که منوچهري از فصل بهار دارد، آسمان و زمين را در لطافت به هم پيوند مي زند ... نموده که خود نوعي آرايه ...
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) - اضافه به علاقمنديها در توصيفي که منوچهري از فصل بهار دارد، آسمان و زمين را در لطافت به هم پيوند مي زند ... نموده که خود نوعي آرايه ...
ترس از ایدز در مطب دندانپزشکی
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) · تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي ...
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) · تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي ...
تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي
تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي نويسنده :**جواد قرباني / *رسول عباسي به ويژه در آثار بدر شاکر السياب (شاعر ... قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) ...
تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي نويسنده :**جواد قرباني / *رسول عباسي به ويژه در آثار بدر شاکر السياب (شاعر ... قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) ...
سایه های خیال انگیز
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) د/189 سؤال و جوابهاي بوستان بان با دختر رَز در خمريهّ هاي منوچهري هم دل انگيز و ... دانه انگور بسازيد حَنوطم وز برگ زرسبز، رِدا و کفنِ من ...
قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) د/189 سؤال و جوابهاي بوستان بان با دختر رَز در خمريهّ هاي منوچهري هم دل انگيز و ... دانه انگور بسازيد حَنوطم وز برگ زرسبز، رِدا و کفنِ من ...
آيا خانم ها حسودند ؟!
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) · تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي ...
قُوس و قُزحِ خيال در شعرِ منوچهري (1) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (2) · قوس وقُزح خيال در شعر منوچهري (3) · تقابل شهر و روستا در شعر معاصر عرب و فارسي ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها