واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
درباره لورنا... ترجمه: سارا حسيني گزارش كارگرداني «سكوت لورنا» (ساخته برادران داردن) سكوت لورنا فيلمي است محصول 2008 از برادران بلژيكي داردن . اين فيلم توانست در سال 2008 جايزه Lux prize را از آن خود كند و برنده جايزه بهترين فيلمنامه از جشنواره كن 2009 هم بوده است . داستان روايتگر يك زن جوان آلبانيايي ست به نام لورنا كه مي خواهد با دوستش غذاهاي آماده بخرد و در همين اثنا در گير يك نقشه توطئه گرانه شيطاني مي شود. طراح اين نقشه شوم كسي نيست جز فابيو كه عضو دسته جنايتكاران است. فابيو يك مراسم عروسي ساختگي بين لورنا و كلودي ترتيب مي دهد تا به اين وسيله به افكارش جامه عمل بپوشاند . با اين ازدواج لورنا به تبعيت بلژيكي دست مي يابد و از طرفي مافيوزو حاضر است پول زيادي بپردازد تا از طريق ازدواج با اين خانم پس از گرفتن تبعيت بلژيكي ـ او هم سريعا به اين تبعيت دست پيدا كند ـ براي اين كه شرايط ازدواج دوم مهيا باشد. فابيو نقش كشتن كلودي را طراحي مي كند ، اما در اين حال آيا لورنا سكوت مي كند؟ لورنا اصالتاً آلبانيايي ست (موهاي پركلاغي ، لباني بدون لبخند و چشماني غم زده) كه در يك رختشويخانه در يكي از حومه هاي نه چندان جالب ليژ كار مي كند و قبول مي كند كه در يك قراردادي صوري با كلودي ازدواج كند(كلودي يك هروئيني نااميد از زندگي ست ) تا به اين ترتيب تبعيت بلژيكي بگيرد(جرمي رني ير در نقش كلودي قبلا هم نقش كوتاهي در فيلم در بروژ ايفا كرده است). يك گنگستراز كار افتاده با گرفتن رضايت لورنا نقشه قتل كلودي را مي كشد تا پس از آن لورنا با مافيوزو ازدواج كند و از طريق لورنا او هم تبعيت بلژيكي بگيرد. اما وجدان لورنا در ميانه راه بيدار مي شود و از كاري كه تصميم به آن دارد پشيمان شده و آن گاه همه چيز به هم مي ريزد. مانند فيلم هاي قبلي برادران داردن، شخصيت هاي اصلي ، قربانيان دنياي سرد و بي رحم اطرافشان هستند و هدف ، زنده ماندن و بقا در چنين فضاهايي است.استثمار و بهره كشي يك جور قانون محسوب مي شود و رستگاري تنها پاداش مي تواند باشد . با برداشت هاي بلند و نامتعارف ، كار داردن ها بسيار نزديك به شخصيت هايشان است و همين باعث ايجاد يك جور صميميت ونزديكي فيزيكي خشن و تند در فيلم مي شود. آن ها همچنين سعي مي كنند از راه هاي قراردادي كه منجر به تهييج و تحريك تماشاگر مي شوند ـ مانند آن چه كه در فيلم هاي ژانر هيجاني سراغ داريم ـ ممانعت به عمل آورند و براي اين كار از لحظات اوج داستان خيز بر مي دارند و ما را مجبور مي كنند كه حدس بزنيم چه چيزي را از دست داده ايم. برادران داردن يك بار در سال 2005 براي كودك و يك بار هم در سال 1999 براي رزتا برنده نخل طلايي جشنواره كن شده اند. آن چه در سكورت لورنا ما را تحت تاثير قرار مي دهد همان تم ، شيوه و نگراني هاي هميشگي و آشناي برادران داردن است كه در فيلم هاي قبلي آن ها هم مشهود بوده است. در كن اين جملات را زياد مي شنيديد:« يك درام فرارئاليستي ديگر كه در شكاف و رخنه بين اروپاي جديد و قديم قرار گرفته است.» به همين خاطر متوجه مي شويد كه چرا اين فيلم با گرمي و اشتياق مورد توجه و پذيرش قرار نمي گيرد. ما با لورنا و زندگي روزانه او همراه مي شويم و با تماس هاي تلفني اش طي كار و سرو كله زدن با زندگي روزانه او درگير مي شويم، اين گونه است كه به تدريج شخصيت و تصوير او براي ما شكل مي گيرد. او يك آلبانيايي ست كه در بلژيك زندگي مي كند و با كلودي يك ازدواج صوري دارد. كلودي يك هروئيني است كه مي خواهد اعتيادش را ترك كند و پس از اين ازدواج به تدريج بعضي نيازها و خواسته هايش بر دوش لورنا مي افتد... تا اين كه لورنا با فايبو ملاقات مي كند و همه چيز شلك ديگري مي گيرد . فايبو به او توضيح مي دهد كه آن ها مجبورند طوري سركلودي را زير آب كنند كه مرگ او كاملا تصادفي به نظر برسد. وقتي لورنا با كلودي به صورت قراردادي ازدواج مي كند توقع داريم كه بعد از آن كلودي از صحنه پاك شود، بعد لورنا با مافيوزو ازدواج كند و ما فيوزو به خواسته اش كه همان كسب مليت بلژيكي از طريق لورناست دست پيدا كند. لورنا فقط در فكر رسيدن به يك آرزوي كوچك است. آرزوي او اين است كه با پولي كه ازاين طريق مي گيرد با دوستش رستوران كوچكي باز كند. او از اول هم فكر نمي كند كه در ماجراي اين ازدواج و طلاق ها به كسي بخصوص به خودش آسبي برسد يا اصلا نمي داند كه براي ازدواج با ما فيوزو آن ها كلودي را به قتل مي رسانند. كلودي از اول مي داند كه لورنا به خاطر پول با او ازدواج كرده و به خاطر پول هم از او جدا مي شود، اما در مورد مافيوزو و كشته شدن خودش چيزي نمي داند. از اركان جنايي و غير قابل انتظار در سكوت لورنا كه زيبايي خيره كننده اي به آن بخشيده و از نقاط اتكاي داستان محسوب مي شود و آن را غير قابل پيش بيني مي كند، حدس زدن در مورد اين است كه آيا لورنا بالاخره كلودي را نجات مي دهد؟ آيا لورنا قادر است خود را نجات دهد؟ اما چون سكوت لورنا يك تريلر نيست نبايد از آن توقع فيلم هاي اكشن و جنايي را داشت. برادران داردن صراحتا از صحنه هايي كه مي توانستيد در يك نسخه متفاوت تر از اين داستان مشاهده كنيد اجتناب كرده اند. در واقع در سكوت لورنا مساله اين نيست كه كلودي مي ميرد يا نه، بلكه درباره لورناست و اين كه چگونه مي خواهد زنده بماند و زندگي كند. آرتا دوبروشي در نقش لورنا با چالش هاي زيادي در بازيگري مواجه است . يك جور تعهد كه غيراجباري ملزم به آن است . او شيوه بازي اش را به گونه اي مديريت مي كند كه شما احساس زني كه با اشتياق وظايف مخوف و ناگوار را تقبل مي كند درك كنيد. وفق دادن لورناي اول داستان با لورناي آخر داستان كار سختي است، تا جايي كه شما به اين فكر مي كنيد كه از آغاز تا پايان داستان با چه شخصيتي روبه رو هستيد و او چطور مي تواند باشد؟ حتي به طور خلاصه با يك احساس همدردي شديد فكر مي كنيد چه كاري براي او مي توانيد انجام دهيد . بازي دوبروشي نه تنها خيلي طبيعي كه در عين حال بسيار دراماتيك است بخصوص در لحظاتي كه لورنا آشفته و پريشان است. هر چند برادران سعي كرده اند كه به اصول از پيش تعيين شده شان پايبند باشند، عواملي مانند ساد گي و شفافيت شخصيت ها در دو فيلم جايزه گرفته رزتا و كودك ، اما در اين فيلم از آن ها غفلت ورزيده اند. توقع ما از آن ها در حد قهرمانان معاصر سينماي انسان گراست . آن ها خودشان را درگير يك نقشه خدعه آميز كرده ، ولي در اجراي آن كم آورده اند. لحظات حساس و كليدي از فيلم حذف شده اند . به نظر مي رسد فيلمسازان از اين نكته غافل بوده اند كه حتي افراد سرسخت و محكم هم به راحتي مي توانند با يك غفلت ساده و ضربه اي كوچك از راه درستي كه پيش گرفته اند دور شوند و صلاحيتشان را از دست بدهند. منتقدان متذكر شده اند كه اين بار داردن ها برخلاف فيلم هاي قبلي شان دوربين را عقب نگه داشته اند، شايد اين به نوعي يك شيوه جديد پارادوكس نمايانه براي تصوير نمايي و عينيت بخشيدن به شخصيت لورنا در لحظاتي باشد كه درك احساسات او را براي ما دشوار مي سازد. درهر حال داردن ها يك بار ديگر فيلمي با ايده هاي واقعي اخلاق گرايانه ساخته اند كه ما را دعوت مي كنند تا در يك موقعيت شيطاني قرار بگيريم و بعد از آن رها شويم و معناي رستگاري را دريافت كنيم. فيلم حامل ايده هاي پيچيده و درهم تنيده اي است كه مانع روايت ساده داستان مي شود. منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]